نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
سلام یاران همدردی
به دادم برسین،
راستش، چند وقتی هست که متوجه تغییرات درونم شدم و اون اینه که
هیچ چیز برام اهمیت نداره، مثلاً فرض کنین فردا امتحان داشته باشم، به زور از 100 صفحه 5 صفحه می خونم و اصلاً برام مهم نیست چی می شه، می گن مشروط می شی، می گم بشم.( یه بارم نرفتم امتحان بدم و صفر شدم)
نمی دونم چه جوری بگم، مثلاً یه کاری انجام می دم، می گن این عواقب رو داره، می گم داره که داره،
اصلاً به ظاهرم دیگه اهمیت نمی دم، با هر لباسی می رم بیرون،
یا مثلاً چند وقت پیش، یه چشن بود، می خواستیم بریم، من ده دقیقه قبلش رسیدم خونه و می خواستم با همین لباسا برم،
دیگه هم خیلی وقته خرید نمی کنم و جوری شده که خونواده برام می خرن می گن اینو بپوش،
خونواده می گن اینو بخور،
هر رفتاری رو هر جا انجام میدم، دیگه برام مهم نیست که این جا این کار رو نباید انجام بدم یا این حرف رو نزنم،
برام مهم نیست که کسی از دستم ناراحت بشه، می گم شد که شد خواست نشه!!!!!
فقط بعضی وقت ها حس انسان دوستیم گل می کنه و این چیزا که گفتم نقض می شه!
اشتهام صفر شده، می تونم 5 وعده غذا رو یکی کنم،
خوابم فوق العاده زیاد شده،
اصلاً اینجوری نبودم و تک تکه اینا برام فوق العاده اهمیت داشت و به مرور فهمیدم که اینجوری شدم.
این هایی که گفتم یا کاملاً بی اهمیت شده یا درصده اهمیتش مثل قبل نیست.
اینم بگم که 7 ماهه پیش، یه دوره ی افسرگی شدید رو گذروندم تقریباً با 8 جلسه مشاوره بهتر شدم، فقط مشاوره و دارو مصرف نمی کردم.
امروزم رفتم پیش مشاور و این مسئله رو مطرح کردم، فقط یه آدرس روان پزشک داد گفت برو و بعد بیا ببینم چی گفت و کلی هم گفت که دارو بهت کمک می کنه و اصلاً نترس دیگه هیچی نگفت.
من فکر نمی کردم این قدر جدی باشه، من فکر کردم خوب شدم!!!!!
چی کار کنم؟ یعنی چی شده؟
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
یک سوالی.
این که هیچ چیز برات مهم نیست، یعنی به این نتیجه رسیدی که "دنیا هیچ هدف خاصی نداره و بنابراین هیچی مهم نیست"
یا اینکه نه، موضوع سر این نیست که منطقا به این نتیجه رسیدی که چیزی مهم نیست. فقط حال و حوصله انجام کار نداری و می گه خوب حالا اینم نشد، اشکال نداره.
کدومش؟؟؟؟
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
من واقعا تعجب می کنم این حرفها رو از شما می شنوم! روحیه تان در این دنیای مجازی که کاملا متفاوت است.
تقریبا می بینم که مشکلات دیگران برایتان مهم است.
تاپیک قبلی تان هم گویای این است که حتی نمی توانید نسبت به گذشته طرف مقابلتان بی تفاوت باشید!
حالا چطور روحیه تان در دنیای مجازی و واقعی اینقدر متفاوت است؟!
شاید به اینترنت و کامپیوتر و دنیای مجازی معتاد شدید؟
در مورد دارو (البته من متخصص نیستم) ولی بهتر است با تسلط به خودتان و اراده قوی و خواستن از صمیم قلب بر مشکلتان پیروز شوید.
برای خودتان هدف بسازید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید.
کتاب "قورباغه را قورت بده" نوشته "برایان تریسی" رو بهت پیشنهاد می کنم.
البته دارو هم گاهی بد نیست، خود من دارو مصرف می کنم ولی اگه نباشه بهتره.
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
ریحانه جان ممنون،
نمی دونم،
خودم اول فکر می کردم که به پوچی رسیدم، برای اینکه اعتقاداتم رو قوی کنم، با یه استاد معارف صحبت کردم و ایشون یه ماهی هست که در زمینه ی اعتقادی منو راهنمایی می کنن اما دیدم نه این جوری هم خوب نشدم.
تقریباً همش خستم و نمی تونم کاری انجام بدم. مثلاً به زور می رم سر کلاس،
نمی دونم جواب سوالتون رو دادم یا نه!
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
ببخشید آسمان آبی، فکر کنم پست ما همزمان شد.
مشکلات دیگران خیلی برام مهمه، چرا؟ چون یاد خودم که می افتم که هیچ کی نبود نجاتم بده آتیش می گیرم و همون طور که گفتم حسه انسان دوستی بعضی وقتا اینا رو نقض می کنه.
در مورد پست گذشته ی طرف مقابلم بگم که خودم اصلاً تویه این فکرا نیستم و چیزیه که دائماً به من گوشزد می کنن که مواظب باش فلان نشه!!
تقریباً بیشتر وقته بیداریم رو تویه نتم و پایه کامپیوتر. خودمم این شرایط رو دوست ندارم و فرد اجتماعی هستم ولی به علت دور بودن از خونواده و اینکه هیچ کی نیست باهاش حرف بزنم مجبورم این جوری باشم.
از دارو ترس ندارم ولی نمی خوام مثل گذشته بشم، نمی خوام برگردم، به خدا من خیلی زجر کشیدم. من فکر کردم خوب شدم نگو بدتر شدم.
از حرفای مشاوره اینو برداشت کردم که مثل این هست که وقتی درد زیاد بشه دیگه حسش نمی کنی، الان منم اون جوریم. مستقیم نگفت و کاش من اشتباه برداشت کرده باشم.
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
سوال من اینه: شما از لحاظ اعتقادی و منطقی به این نتیجه رسیدید که کلا هیچ جیزی مهم نیست؟
یا اینکه صرفا فقط حال انجام کار و تغییر در وضعیت رو نداری؟
مثلا وقتی موفقیت یک آدم رو میبینی چی می گی؟ می گی خوب که چی؟ یا می گی آفرین به این همتش؟
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
ریحانه جان الآن هیچی نمی دونم!
مغزم کار نمی کنه!
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
IVI195 عزیز یکمی از خودت برامون بگو:
چند سالته؟
سال چندم دانشگاهی؟
دچارشکست عشقی نشدی؟... فعلاً
موفق باشی:72:
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
پس فعلا حسابی با خودت خلوت کن و ریشه این بی تفاوتی رو پیدا کن.
وابسته به این که جوابت چی باشه، راه کارهای متفاوت وجود داره.:72:
RE: نسبت به همه چیز بی تفاوت هستم
[quote=IVI195]
تقریباً بیشتر وقته بیداریم رو تویه نتم و پایه کامپیوتر. خودمم این شرایط رو دوست ندارم و فرد اجتماعی هستم ولی به علت دور بودن از خونواده و اینکه هیچ کی نیست باهاش حرف بزنم مجبورم این جوری باشم[quot/]
من فکر می کنم همه چی زیر سر این کامپیوتر:316:
IVI195 عزیز باید یه تایپیک باز کنیم و با کمک همه دوستان بتونیم اعتیادمون را به نت کم کنیم.خود من کارم با کامپیوتره ولی مگه می تونم یه ساعت بشینم کارم را انجام بدم و به نت وصل نشم :311:وقتی disconnect هم می کنم اولش افسرده میشم دلم نمی خواد کار بکنم...
به نظره من بهتر از زمان هایی که پا ی کامپیوتری کم بکنی و به جای اون کتاب های غیر درسی که جذاب باشه را بخونی.