تغییر دیدگاه خانواده همسر
با یه آقایی نامزدم الان حتی اگه برای نیم ساعت هم با هم باشیم مادرشون زنگ میزنه کجایی داری چیکار می کنی.گذاشتم یه مدت بگذره بعد باهاش مطرح کردم کلی بهم توپید.قرار بود آزمایش بدیم هر ساعت یک بار باید خون میدادیم پدر و مادرش 8 بار بهش زنگ زدن!
یه مدت اصلا بیخیالش شدم از اونجا که اصلا حرفامو به گوش نمیگیره.بعد ایشون خونه نبودن مادرشون نمیدونم چند بار زنگ ایشون زده بودند ولی 2 مرتبه با من تماس گرفتند و سراغ پسرشون را میگرفتن
خودش حاضر نیست بپیذره این روند غلطیه ، همه چیز را به مادرش میگه مسائل بسیار ریز و کوچک ،حتی یک بار به من گفت من از شکم خودم و زن و بچم می زنم ولی نمیذارم به پدر مادرم بد بگذره
خوب دوستان راه حل چیست و من چه برخوردی باهاش داشته باشم یکی دوبار با آرامش تذکر دادم اما گوش نمیده
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
ببخشید که انقدر رک می گم
ولی دوره ی نامزدی دوره ی شناخته و اصلا برای همین گذاشتن که اگه با طرف مشکلی داشتی بفهمی
اگه ایشون تا این حد زیر نظر پدر و مادرشون هستند و خودشونم مشکل رو قبول ندارن و به این روند دران ادامه میدن بدونید که ایشون آمادگی پذیرفتن یه زندگی مستقل رو هنوز ندارن و جلوی ضرر رو هر جایی بگیرید منفعته
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
سلام
به این نکته ها دقت کنید . الان هنوز رابطه شما رسمی نشده و بهتره که تمرکزتون روی شناخت طرف مقابل باشه . اینها میتونه نشانه وابستگی به خانواده باشه که در زندگی مستقل هم این وابستگی میتونه ادامه داشته باشه بنابراین با تذکر شما چیزی حل نمیشه .
زمان بیشتری رو به شناخت اختصاص بدید و این مسائل رو بیشتر بررسی کنید .
ارسال همشگی رو الان دیدم . ایشون درست میگن شما باید بشناسید و این تذکر دادن مال وقتی است که شما عقد کردید و تازه متوجه این موضوع شده باشید
پیش از ازدواج چشم هاتون رو خوب باز کنید ، اما بعد از ازدواج لازم هست که از بعضی مسائل چشم پوشی کنید.
اما الان وقت شناخت دقیق هست . شما تا چه حد از ایشون شناخت دارید ؟
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
سلام مادر شوهر من هم دقیقا همین گونه است من ازدواج کردم و صاحب فرزند می باشم از همون موقع که عقد بودیم هر جا می رفتیم کجا می رید؟ کی میایید؟ زنگ می زد پس کجایید ؟ البته شوهر من اگه چیزی را می دونست که نباید به مادرش بگه نمی گفت چون من ناراحت می شدم . من روی این مساله حساسیت نشان ندادم و نمی دم . شما هم سعی کنید خیلی حساس نباشید چون رنگ زندگی آدم تغییر می کنه . من الان نسبت به رفتارهای دیگه مادر شوهرم حساسم که خیلی روی گرمی زندگیم تاثیر داشته که ای کاش حساس نبودم . شما هم از الان تلاش کنید نسبت به رفتار مادرشوهرتون حساس نباشید و در فرصت های مناسب همراه با محبت به شوهرتون بفهمانید که چه چیز هایی در زندگی خصوصی است و شما دوست ندارید کسی با خبر شود حتی مادر ایشان یا فرقی نمی کند مادر خودتون.
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
همسر من هم همینطوری بود برای اینکه مادر و پدرش را خوشحال کنه از من جدا شد خیلی باید فکر کنی این کار مادر نامزدتان می تونه چند دلیل داشته باشه یکی از دلیلهایی که می تونه داشته باشه اینه که دلش نمی خواهد که پسرش را به شما بدهد و داره چکش می کنه و نمی خواد که پسرش دل به شما ببندد و این مسئله می تونه برای شما زندگی را سخت کنه باید ببینی همسرآینده شما می تونه تعادلی بین روابط بین مادرش و شما را حفظ کنه و از شما حمایت کنه و آیا در قبال شما احساس مسئولیتی می کنه یا خیر فقط در قبال مادر و پدرش این حس را داره چه قدر تحت تاثیر خانواده اش است اصلاً میلی به اینکه خانواده ی مستقلی داشته باشه را داره یا خیر
عجله نکن به قول دوستان دوران نامزدی دوران شناخته چه بهتر که هنوز عقد نکرده اید همسر آینده تان را بشناسید پس نمی خواهد که مسئله ای را گوشزد کنی تو که نمی خوای همسرآینده ات را از الان تغییر بدهی مگه اینکه عاشقش باشی و به خوای با خوب و بدش بسازی
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
اما الان وقت شناخت دقیق هست . شما تا چه حد از ایشون شناخت دارید ؟
4 ماهی هست نامزدیم.متاسفانه خانواده ایشون آدم های متظاهری هستند جلوت فداتم میشن اما پشت سرت هر چی میخوان می گن.همه چیز تو خونوادشون سر به مهره به طوری که هیچکی خبر دار نمیشه
داشتم با مادربزرگشون صحبت می کردم میگفت دخترم(مادر نامزدم)وقتی بچه آخریه را حامله بوده هیچی نگفته تا علنا همه چیز مشخص شده خلاصه خیلی گله داشت
خود این آقا خوبه اما متاسفانه وابستگی شدیدی به خانوادش داره.
بار اولی که رفتم خونشون واسه جمع کردن سفره دیدم آقایون مشغولند من دیگه روم نشد.
بعد مادرشون شاکی شدن و گفتن چرا کمک نکرده
من از کجا میتونم متوجه شم مادرشون با من مشکلی نداره یکی دوبار از نامزدم پرسیدم گفت نه راضیه
اگرم موردی که حالت انتقاد داره را باهاشون مطرح کنم میگه حرف خودت نیست و کردن تو ذهنت.(خانواده پدری من یه شناخت نسبی نسبت به ایشون و خانوادشون دارن)
متاسفانه خانوادش اصلا مورد تاییدم نیست یک کم کینه ای هستن و همه چیز تو خودشونه...
یه مورد دیگم هست من اگه با یکی از اقوام باشم و ایشون خبردار بشه و من بهشون جواب ندم شاکی میشه و میگه تو با دیگران خوشی میکنی و ... متاسفانه خواهری 11 ساله داره که گزارش لحظه به لحظه میده به ایشون و نمی دونم چی بهش گفته که این دیدگاهو پیدا کرده متاسفانه هر بار خواهرش خواسته همراه من بوده و این باعث این مشکل شده که نمیدونم باید چه کنم
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
سلام
باید با خودت روراست باشی ببین از زندگی چی می خوای ؟ ایا طرف مقابلت اون مورد ها را داره ؟ خانواده همسرت تا آخر عمر با شما خواهند بود اونهام در نظر بگیر .همه سعی می کنند اول ازدواج حداقل ظاهری داشته باشن ولی مورد شما این اول ازدواجی هم توی حال شما زده .اگر این جور فکر کنی که بعد تغییر میکنه اشتباه کردی .کسی تغییر نمی کنه.برای ازدواج عجله نکن ازدواجی که همراه استرس و تردید باشه واسه شما شیرین نیست . همون طور که نامزدت خواسته هاش را می گه شما هم بگو دوران نامزدی واسه همینه و دلیلی هم نداره که کوتاه بیای و بگی درست می شه همینه که هست
نظز منو بخوای این اقا وابستگی زیادی به خانوادش داره و این بیچارت می کنه.
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
سلامrayan21
به کلبه ی همدردی خوش آمدید:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
پیش از ازدواج چشم هاتون رو خوب باز کنید ، اما بعد از ازدواج لازم هست که از بعضی مسائل چشم پوشی کنید.
اما الان وقت شناخت دقیق هست . شما تا چه حد از ایشون شناخت دارید ؟
پاسخ مدیر همدردی به دیگر اعضاءرا در ذیل می آورم مطالعه بفرمایید :
نقل قول:
معمولا همون چیزهایی که به نظر نقطه ضعف افراد به نظر می رسد، در صورت روش ارتباطی صحیح در مورد آنها ، می توان آنها را به نقطه قوت رابطه خودتون تبدیل کنید. مثلا شوهر شما به مادرش و پدرش احترام می گذارد و به اونها زیاد اهمیت می دهد و از آنها حرف شنوی دارد. این نشان می دهد که والدین وی نیازهای روحی روانی فرزندشان را خوب شناخته اند و او را سیراب می کنند. انسانها معمولا به طرف منبع ارضاء نیازهایشان تمایل دارند. باید به این سئوال جواب دهی، خانواده او کدام نیاز همسرتان را خوب جواب می دهند.
- نیاز به احترام؟!
- نیاز به تائید؟!
- نیاز به پیشرفت؟!
-نیاز به مهر و محبت؟!
- نیاز به تفریح؟!
- نیاز به اظهار نظر؟!
- نیاز به آزادی و مدیریت؟!
- نیاز به ارضاء حس مسئولیت پذیری
و خیلی نیاز های دیگر. به این معنا که شما نیز می توانید فردی که چنین حرف شنوی از خانواده و محبت به آنها دارد را مدیریت کنید.
نقل قول:
تجربه نشانه داده است که آقایون ( یا حتی خانمها) که زیاد به والدین خود احترام می گذارند، احساسات نشان می دهند و ازآنها حرف شنوی دارند. کسانی هستند که در صورت روابط صحیح با آنها به عنوان همسر می توانیم از این خصلت های مثبت آنها در درون خانواده خود نیز بهره بجوئیم. آقایی که احترام مادرش را زیاد می گیرد و مهر مادری را یک شبه دور نریخته یعنی مسئولیت پذیر ، مهربان و قابل اعتماد است. اگر چه عدم مدیریت این حس و تداخل با روابط زناشویی ، ایجاد مشکل کرده است. لذا برای اینکه این انبوه انرژی مثبت که مانند سیل ویرانگر شده است ، منجر به سازندگی شود و انرژی آن مهار شود نیاز دارد که ما با ظرافت آنها را هدایت کنیم و از آن بهره بگیریم.
در این مواقع:
به هیچ وجه نباید نقش قاضی، یا اجرا کننده حکم را به شوهر بدهیم. مخصوصا آقایون به هیچ وجه نمی توانند بین دو احساس کشش ( مادر و همسر)، به راحتی حکم یا قضاوت کنند چرا که اسیر احساس این دو هستند و همانطور که می دانید احساس دشمن حکم و قضاوت صحیح هست.
حتی اگر قضاوت صحیحی داشته باشند نمی توانند آنرا عنوان کرده یا براساس آن تغییر رویه ای بدهند.
لذا توصیه می شود مخصوصا در اول زندگی یه کمی هزینه کنیم. چه چیز را؟ زمان را . نخواهید با یک حکم منطقی و یا یک انتقاد و یک نظر، ظرف چند ماه یکباره همسرتون را هدایت کنید. بلکه تاثیر پذیری شوهر شما نسبت به رفتار شما بسیار بسیار بیشتر نسبت به خواسته هایی هست که زبان ، التماس، دستور، تهدید، انتقاد ، طعنه ، تحقیر، زرنگی یا ... عنوان می کنید.
برای موفقیت در این کار ابتدا باید در کنار همسرتان قرار بگیرید نه روبروی او . وقتی به صورت انتقادی و برای تغییر همسرتان جلو می روید و در مقابل او قرار می گیرد او در لاک دفاعی رفته و شروع به دفاع از اعمال خود می کند. ( حالا چه منطقی چه غیر منطقی). برای اینکه این اتفاق نیفتد باید هزینه در کنار قرار گرفتن او را ، برای مدت کوتاهی در این زمینه تحمل کنید. یعنی اینکه او فردی هست که به مادرش و نظراتش احترام می گذارد از نظر شما مثبت ارزیابی شود. و او احساس کند که تو هم در جبهه او هستی ( که همین طور هم هست). او باید به این باور برسد که شما به عنوان همسر دوست ، یار و یاورش هستی و هیچ گونه دشمنی با خانواده اش را نداری.( و این مسئله را نباید به زبان بگویی با پذیرش اعمال مثبتش نسبت به خانواده اش باید برای او روشن کن.) قبول دارم این کار سختی هست. اما معمولا رابطه رنج و لذت ، رابطه ای شناخته شده است. شما برای اینکه یک پرشک متخصص بشوید قبول می کنید چه شبها نخوابید و مطالعه کنید. شما برای اینکه بیماری را پشت سر بگذارید تحمل دارو، سوزن و جراحی را می کنید. پس چرا نباید برای مسائل روانی این میزان رنج را پذیرفت. غمها و شادی ها هم همین رابطه را دارند یعنی غم زمینه ساز شادی هست. شادی ها هم می توانند غمها را باردار باشند.
نکته ای بگویم. گاهی همانطور که شاید خودتان به آن رسیده باشید. بعضی خواسته های احساسی ( اگر چه حق) می تواند یک زندگی با همه احساسهای خوبش را از ما بگیرد.
http://www.hamdardi.net/imgup/12572/...0c626c6c81.gif
توجه کنید شما در مرحله ی نامزدی و شناخت هستید .پس با شناخت هرچه بیشتر و انتخاب درست می توانید تصمیم بگیرد که وارد زندگی با ایشان بشوید یا نه ؟
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ساقی
سلامrayan21
به کلبه ی همدردی خوش آمدید:72:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط baran.68
پیش از ازدواج چشم هاتون رو خوب باز کنید ، اما بعد از ازدواج لازم هست که از بعضی مسائل چشم پوشی کنید.
اما الان وقت شناخت دقیق هست . شما تا چه حد از ایشون شناخت دارید ؟
پاسخ مدیر همدردی به دیگر اعضاءرا در ذیل می آورم مطالعه بفرمایید :
نقل قول:
معمولا همون چیزهایی که به نظر نقطه ضعف افراد به نظر می رسد، در صورت روش ارتباطی صحیح در مورد آنها ، می توان آنها را به نقطه قوت رابطه خودتون تبدیل کنید. مثلا شوهر شما به مادرش و پدرش احترام می گذارد و به اونها زیاد اهمیت می دهد و از آنها حرف شنوی دارد. این نشان می دهد که والدین وی نیازهای روحی روانی فرزندشان را خوب شناخته اند و او را سیراب می کنند. انسانها معمولا به طرف منبع ارضاء نیازهایشان تمایل دارند. باید به این سئوال جواب دهی، خانواده او کدام نیاز همسرتان را خوب جواب می دهند.
- نیاز به احترام؟!
- نیاز به تائید؟!
- نیاز به پیشرفت؟!
-نیاز به مهر و محبت؟!
- نیاز به تفریح؟!
- نیاز به اظهار نظر؟!
- نیاز به آزادی و مدیریت؟!
- نیاز به ارضاء حس مسئولیت پذیری
و خیلی نیاز های دیگر. به این معنا که شما نیز می توانید فردی که چنین حرف شنوی از خانواده و محبت به آنها دارد را مدیریت کنید.
نقل قول:
تجربه نشانه داده است که آقایون ( یا حتی خانمها) که زیاد به والدین خود احترام می گذارند، احساسات نشان می دهند و ازآنها حرف شنوی دارند. کسانی هستند که در صورت روابط صحیح با آنها به عنوان همسر می توانیم از این خصلت های مثبت آنها در درون خانواده خود نیز بهره بجوئیم. آقایی که احترام مادرش را زیاد می گیرد و مهر مادری را یک شبه دور نریخته یعنی مسئولیت پذیر ، مهربان و قابل اعتماد است. اگر چه عدم مدیریت این حس و تداخل با روابط زناشویی ، ایجاد مشکل کرده است. لذا برای اینکه این انبوه انرژی مثبت که مانند سیل ویرانگر شده است ، منجر به سازندگی شود و انرژی آن مهار شود نیاز دارد که ما با ظرافت آنها را هدایت کنیم و از آن بهره بگیریم.
در این مواقع:
به هیچ وجه نباید نقش قاضی، یا اجرا کننده حکم را به شوهر بدهیم. مخصوصا آقایون به هیچ وجه نمی توانند بین دو احساس کشش ( مادر و همسر)، به راحتی حکم یا قضاوت کنند چرا که اسیر احساس این دو هستند و همانطور که می دانید احساس دشمن حکم و قضاوت صحیح هست.
حتی اگر قضاوت صحیحی داشته باشند نمی توانند آنرا عنوان کرده یا براساس آن تغییر رویه ای بدهند.
لذا توصیه می شود مخصوصا در اول زندگی یه کمی هزینه کنیم. چه چیز را؟ زمان را . نخواهید با یک حکم منطقی و یا یک انتقاد و یک نظر، ظرف چند ماه یکباره همسرتون را هدایت کنید. بلکه تاثیر پذیری شوهر شما نسبت به رفتار شما بسیار بسیار بیشتر نسبت به خواسته هایی هست که زبان ، التماس، دستور، تهدید، انتقاد ، طعنه ، تحقیر، زرنگی یا ... عنوان می کنید.
برای موفقیت در این کار ابتدا باید در کنار همسرتان قرار بگیرید نه روبروی او . وقتی به صورت انتقادی و برای تغییر همسرتان جلو می روید و در مقابل او قرار می گیرد او در لاک دفاعی رفته و شروع به دفاع از اعمال خود می کند. ( حالا چه منطقی چه غیر منطقی). برای اینکه این اتفاق نیفتد باید هزینه در کنار قرار گرفتن او را ، برای مدت کوتاهی در این زمینه تحمل کنید. یعنی اینکه او فردی هست که به مادرش و نظراتش احترام می گذارد از نظر شما مثبت ارزیابی شود. و او احساس کند که تو هم در جبهه او هستی ( که همین طور هم هست). او باید به این باور برسد که شما به عنوان همسر دوست ، یار و یاورش هستی و هیچ گونه دشمنی با خانواده اش را نداری.( و این مسئله را نباید به زبان بگویی با پذیرش اعمال مثبتش نسبت به خانواده اش باید برای او روشن کن.) قبول دارم این کار سختی هست. اما معمولا رابطه رنج و لذت ، رابطه ای شناخته شده است. شما برای اینکه یک پرشک متخصص بشوید قبول می کنید چه شبها نخوابید و مطالعه کنید. شما برای اینکه بیماری را پشت سر بگذارید تحمل دارو، سوزن و جراحی را می کنید. پس چرا نباید برای مسائل روانی این میزان رنج را پذیرفت. غمها و شادی ها هم همین رابطه را دارند یعنی غم زمینه ساز شادی هست. شادی ها هم می توانند غمها را باردار باشند.
نکته ای بگویم. گاهی همانطور که شاید خودتان به آن رسیده باشید. بعضی خواسته های احساسی ( اگر چه حق) می تواند یک زندگی با همه احساسهای خوبش را از ما بگیرد.
http://www.hamdardi.net/imgup/12572/...0c626c6c81.gif
توجه کنید شما در مرحله ی نامزدی و شناخت هستید .پس با شناخت هرچه بیشتر و انتخاب درست می توانید تصمیم بگیرد که وارد زندگی با ایشان بشوید یا نه ؟
تامین نیازهای روجی در صورتی امکان پذیره که شخص حضور داشته باشه ایشون از 8 الی 2 (پیش پدرش)و 5 الی 12 سرکارند و در طول مدت کار (بعدازظهر)که در کنار والدینش نیست هیچ تماسی با او گرفته نمیشه پس تامین و... را من قبول ندارم شاید این امر در سالهای دور اتفاق افتاده باشه ولی مهمترین دلیل رفتار ایشون پافشاری و اصراری است که تا والدینش درخواستی می کنند انجام بشه بدون فاصله!
ببخشید اگر این مسائل قرار نیست طی ماهها حل بشه که اصلا زندگی بدون فایدست اینکه میشه هرچی ایشون خواستن و هرطور که خانوادشون راحت بودن پس حق همسر چی میشه.
احترام به والدین درسته ولی وقتی حتی والدیشون به خودشون زحمت نمیدن آقا زادشونو واسه نماز صبح بیدار کنن و میگن گناه داره دیگه نیاز نیست من یک سال صبر کنم تا ایشون درک کنه باید نماز صبح بخونه!
اینی که شما میگین یعنی همش من کوتاه بیام.اگر من چنین رفتاری کنم سطح توقعش میره بالا و بعدا با کوچکترین اعتراضی شاکی میشه همینطور که تا الان بوده
RE: تغییر دیدگاه خانواده همسر
به نظر من در تصمیم گیریت باید با خانواده ات مشورت کنی . اگه که عاشق همسرت هستی و دوستش داشتی و به هم رسیدید هم باید خیلی فکر کنی. مشکلات تازه بعد از ازدواج و زیر یک سقف رفتن خودشونو نشون می دن و الان بهترین موقع برای تصمیم گیری است .