RE: اعتياد عشقي من و همسرم
فكر كنم يه خورده مشكلم رو گنگ مطرح كردم . كلا خيلي نمي تونم راجع به جزئيات چيزي بنويسم .:302:
اجازه بديد يكي يكي بگم .
اوليش اينه كه من تو تصميم گيريهام خيلي به همسرم وابسته هستم . تا اون تصميمي نگيره من نمي تونم تصميم بگيرم يا اگر تصميم بگيرم مرحله به مرحله كارم رو بايد با اون چك كنم . همسرم هم اينطوري عادت كرده اگه تصميمي رو بدون اطلاع اون بگيرم حسابي دلخور ميشه . حالا مهم نيست اين تصميم چقدر اهميت داشته باشه . يه وقتهايي واسه يه مسئله خيلي جزئي مثلا خريدن كفش براي خودم از شوهرم مي پرسم اون همه ميگه لازم نكرده فعلا كفش نمي خواي . پول نداريم .يا اگه كاري رو بدون اطلاع اون انجام بدم منو بازخواست مي كنه . كلا توانايي دفاع از خواسته هام رو ندارم و خيلي زود كوتاه ميام .
مسئله بعدي اينه كه اگه كاري رو بدون اطلاع همسرم انجام بدم دچار عذاب وجدان شديد مي شم .مثلا تو مسير برگشتم از محل كار يه پارك هست .مثلا اگه يه روزي تصميم بگيرم بدون اطلاع شوهرم برم و چند دقيقه توي پارك استراحت كنم انقدر نگران ميشم و دلشوره پيدامي كنم كه اصلااين پارك رفتن بهم حروم ميشه . يا اگه يه مهموني برم مثلا خونه مادرم تنهايي برم همش خودخوري مي كنم كه چرا تنهايي اومدم . و احساس ناراحتي مي كنم و همش نگران همسرم هستم كه واي الان داره چيكار مي كنه . نكنه از اين كه من تنهايي اينجام ناراحت بشه .:163:
و اما مسئله سوم اينه كه مدام در پي خوشحال كردن ديگران براي بدست آوردن محبت هستم . خلاصه درگير بازيهاي زندگي ميشم . و اگه نتونم تو اين بازي موفق بشم و ديگران به اون اندازه كه من دوست داشتم از فداكاري من و از كاري كه براي خوشنودي اونها كردم خوشحال نشوند از خودم بدم مياد كه چرا نتونستم تو راضي كردن اونها موفق بشم .:316:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
سلام پریوش جان
چه قلم خوبی داری و چه راحت و ساده طرح مشکل کرده ای . آفرین عزیزم . به تو تبریک می گویم .
پریوش مشکلات امروز زندگی تو ( شخص خودت ) بر می گردد به پیش نویس زندگی ات .
یعنی وقتی که تو یک دختر بچه ی خیلی کوچک بودی و شاهد مسائل جاری در خانواده و اجتماعت بودی و از چشم انداز یک دختر بچه ی آرام و ساکت به مسائل نگاه می کردی و تصمیم می گرفتی و برای خودت نت برداری می کردی و....
و تو در آن محیط شلوغ و پر مسئله کودکی یاد گرفتی که چگونه دوست داشتنی باشی تو یاد گرفتی که رضایت دیگران را به قیمت تحمل فشار های زیاد روی خودت چگونه به دست بیاوری و تو خیلی چیزهای دیگر را در همان محیط یاد گرفتی و تصمیم گرفتی که همانگونه هم عمل کنی که امروز هم شاهد هستیم که مشغولی و بر مبنای همان پیش نویس عمل می کنی . اما می توان به بلوغی رسید که بالغانه ضد پیش نویس عمل کرد و بازنگری کلی بر پیش نویس داشت .
تو امروز بر مبنای همان مسائل جاری در کودکی عمل می کنی . به نوعی عادت کرده ای .
راه حل تو
تغییر عادت
چه عاداتی را باید تغییر بدهی ؟
دیگران خشنود کردن >به قیمت اذیت شدن خودت .
کامل باش و قوی باش > قرار نیست تو همیشه کامل و قوی باشی تا همه چیز با دستان تو و به قیمت تنهایی تو مرتب و منظم باشد و تو بار مسئولیتها و فشارها را به تنهایی بکشی .
تو دوست داشتنی هستی . لازم نیست برای اینکه به دیگران ثابت کنی که دوست داشتنی هستی خودت را با مظلومیت تمام به شهادت برسانی ! کافی است که به این باور برسی که دوست داشتنی هستی .
کافی است حوزه ی اختیارات و تصمیم گیری های خودت را باور کنی .
کافی است یاد بگیری که تو لایق مهر و نوازش مثبت و مستقیم هستی . نباید خودت را برای دریافت نوازش به هر موقعیتی بیندازی و از هر موقعیت منفی برای دریافت نوازش استفاده کنی .
کافی است یاد بگیری و به این باور برسی تو یک انسان فوق العاده و شگفت انگیز هستی و در حیطه ی مسئولیتهای خود خوب عمل می کنی و از کل توانایی ات استفاده می کنی بیشتر از آن هم امکان ندارد .
کافی است یاد بگیری تا باید به دیگران هم فرصت بدهی تا به قاعده سهم خود برای زندگی و داشتن تو تلاش کنند.
کافی است یاد بگیری چگونه اعتماد به نفس بالا داشته باشی .
کافی است یادبگیری دیگران کاری را می کنند که دوست دارند انجام بدهند لازم نیست تو به زور آنها و علائق آنها را پوشش بدهی .
کافی است یادبگیری در حیطه ی مسئولیتهای خودت عمل کنی و نه بیشتر .
کافی است یک نگاهی به این تاپیک هم بیندازی و با استفاده از راهکارهای آن یک فکری برای کنترل وابستگی خود داشته باشی
http://www.hamdardi.net/thread-11497-post-105992.html
یاد بگیر به خودت احترام بگذاری و مقتدرانه و مسئولانه برای خودت احترام قائل باشی تنها در این صورت است که هم می توانی صادقانه دیگران را دوست داشته باشی و به دیگران هم فرصت خواهی داد تا تو را دوست داشته باشند
البته توجه کن که خانمی با روحیه تو که بی نهایت مسئولیت پذیر است نیاز دارد که زنگ تفریح هایی هم برای خودش در نظر بگیرد تا استراحتی کرده باشد . خودت را در ساعات و با توجه به شرایط موجود تحویل بگیر . تو فشار زیادی در زندگی داری برای این کودک درون کاری بکن .
پست من و تو همزمان شد
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
پریوش جان
روحیات شما مشابه همسر منه.
ببین عزیزم.شاید با جلب محبت و رضایت دیگران خودت هم راضی بشی.اما یک عمر از زندگی خودت ناراضی خواهی بود
چراکه به خواسته های خودت اهمیت ندادی و رضایت خودت حتی در جزئی ترین امور هم جلب نشده و همیشه حق خودتو نادیده گرفتی
الانم میبینی که راضی نیستی از وضعیتت.
خانمی خودتو و خواسته های خودتو نادیده نگیر.این به معنی خودخواهی نیست.انسان باید خواسته های منطقی خودشو در اولویت قرار بده.
تو با این کارت دیگران رو هم بد عادت میکنی و پرتوقع.تا جاییکه لطف تو تبدیل به وظیفه میشه.
راستش من خودم هم الان گاهی به سرم میزنه اینطور باشم یعنی خواسته های دیگران رو مقدم بگیرم تا جلو دلخوری رو بگیرم و جلب محبت و رضایت کنم.اما جلو خودمو میگیرم کمی.به زور هم که شده اینکارو میکنم.
خواسته های خودتو سرکوب نکن.
موفق باشی:43:
:72::72::72:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
ممنونم از راهنماييت مهتاب عزيز :72:
دقيقا با نظر شما موافقم . من اطرافيانم رو خيلي متوقع كردم . من همه عمرم رو در راه حل مشكلات اطرافيانم گذروندم . هم روزهاي خوب زندگيم رو به اين مسئله مشغول بودم كه ببينم ديگران چه چيزي مي خواهند و اونها رو به خواسته هاشون برسونم .
از ابتداي زندگي زناشوييم همش سعي مي كردم به طرق مختلف نسبت به همسرم دلسوزي كنم و همه جوره بهش بفهمونم كه نيازي نيست نگران زندگي باشه من خودم يك تنه همه مسائل رو حل مي كنم و بالاخره هم موفق شدم. و الان اون واقعا انتظار داره من همه مسائل زندگي رو يك تنه حل كنم .
حالا به نظر شما چطور مي تونم از زير اين همه مسئوليت و انتظار خودم رو بيرون بكشم . يه وقتهايي احساس مي كنم دارم زير فشار بار زندگي از بين ميرم .
من فكر كنم يا بايد خيلي با سياست خودم رو از دست اين مسئوليتهاي الكي نجات بدم ( كه من فاقد اون هستم ) يا اينكه هر شب و هر روز بايد بنشينم و جواب پس بدم كه چرا فلان كار رونكردي-- يا چرا به فكر زندگي نيستي --حواست كجاست-- چقدر تو بي فكري-- چقدر تو بي مسئوليتي -- اي بي عرضه -- كاش فقط حرف باشه
نمي دونم متوجه حرفهام ميشيد يا نه ؟ تصور كنيد وضعيتي رو كه شما بالاترين حد انتظار رو در ذهن همسرتون نسبت به خودتون ايجاد كردين . فكر كنم ديگه تنها كاري كه از ادم انتظارش نمي ره اينه كه دهن شوهرت غذا بگذاري چون احتمالا اين يكي رو خودش بلده .
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
به مرور باید مسئولیت های خودت را کم کنی و به همسرت مسئولیت واگذار کنی . از نان خریدن گرفته تا سرکار رفتن و اجاره خانه پرداخت کردن و ....
و در مرحله ی بعد دست از دیگران خشنود کنی برداری و برای کسب نوازش راه های دیگر را امتحان کنی . راه هایی که حق و حقوق خودت هم به شکل مسئولانه در آن مفروض هستند .
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
ممنونم آني عزيز :43:
واقعا لطف دارين . توصيه هاتون خيلي خوب و كامله ولي فكر كنم از همين الان كه شروع كنم به عمل كردن به دستورالعملها يك سال طول بكشه تا بتونم به نتيجه مطلوب برسم .
من واقعا تصميم دارم به اونها عمل كنم ولي خيلي برام سخته .
لطفا كم كم بگيد يه دفعه نمي تونم از پسش بر بيام .
فقط فعلا مي دونم كه اين حس عذاب وجدان رو بايد از خودم دور كنم . خيلي آزارم ميده .
بعد سعي كنم به آرامش نسبي دست پيدا كنم تا بتونم راحتتر با مسائل كنار بيام .
نقل قول:
دیگران خشنود کردن >به قیمت اذیت شدن خودت .
کامل باش و قوی باش > قرار نیست تو همیشه کامل و قوی باشی تا همه چیز با دستان تو و به قیمت تنهایی تو مرتب و منظم باشد و تو بار مسئولیتها و فشارها را به تنهایی بکشی .
راستش خيلي برام سخته . يعني از ديگران انتظار حمايت ، محبت و توجه نداشته باشم تا مجبور بشم براي رسيدن به انتظاراتم هر فشاري رو تحمل كنم . نمي دونم درست متوجه شدم يا نه .
نقل قول:
تو دوست داشتنی هستی . لازم نیست برای اینکه به دیگران ثابت کنی که دوست داشتنی هستی خودت را با مظلومیت تمام به شهادت برسانی ! کافی است که به این باور برسی که دوست داشتنی هستی .
ممنونم عزيزم . بهم قوت قلب مي دي . راستش هميشه ورد زبان مادرم بود كه تو خيلي زشتي نمي دونم تو رو بايد به كي بدم . كي مياد تو رو بگيره ( البته با حس ترحم و كلي غصه دار ) در حاليكه من اصلا زشت نبودم . خواهرم هميشه ميگه من اگه قيافه تو رو داشتم ديگه هيچي از خدا نمي خواستم :311:
نقل قول:
کافی است حوزه ی اختیارات و تصمیم گیری های خودت را باور کنی .
چطوري مي تونم اين كار رو انجام بدم . ممنون ميشم بيشتر راجع به اين مورد توضيح بديد . و بيشتر راهنمايي كنيد . اين مسئله خيلي برام مهمه و مي خوام در موردش بيشتر بدونم . :325:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
میدونی پریوش جان
در اینمورد فکر کنم حرف آنی جان درسته
البته نمیدونم شما تا چه حد مسئولیت زندگیتونو به عهده گرفتین؟منظورم اینه که کدوم یکی از وظایف همسرتونو شما انجام میدین؟
میشه مثال بزنین؟
من خودم تقریبا همین اشتباه رو مرتکب شدم.اما بیشتر در مورد مسئولیت روانی زندگیمونه.نمیدونم اصطلاح درستی بود یا نه.
من از نظر روحی همسرم رو نازک نارنجی بار آوردم.البته از قبل هم خیلی استعدادشو داشت.فکر کنم من تشدید کردم.
شما بگین در چه مواردی شما عهده دار وظایف همسرتون هستین؟:72:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
نقل قول:
و در مرحله ی بعد دست از دیگران خشنود کنی برداری و برای کسب نوازش راه های دیگر را امتحان کنی . راه هایی که حق و حقوق خودت هم به شکل مسئولانه در آن مفروض هستند .
متوجه نمي شم . :162:
من اول بايد از حق و حقوق خودم آگاهي پيدا كنم تا براي بدست آوردنش تلاش كنم و بعد به نظر شما آدم بايد براي كسب نوازش تلاش كنه . يعني وارد بازي بشه .:303:
RE: اعتياد عشقي من و همسرم
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پريوش
واقعا لطف دارين . توصيه هاتون خيلي خوب و كامله ولي فكر كنم از همين الان كه شروع كنم به عمل كردن به دستورالعملها يك سال طول بكشه تا بتونم به نتيجه مطلوب برسم .
پریوش جان
شرط اصلی پذیرش تغییر این است که تو فاکتور زمانی را ضمن دیدن پله ی بعدی برای ایجاد انگیزه تغییر در نظر بگیری . در نتیجه یک سال ضمن اینکه به نظر می رسد زمان درازی است در عین حال زمانی طولانی نیست . چون تو مقصد را شناسایی کرده ای و در طی مسیر می توانی از زیبایی ها و مناظر و پیروزی هایت لذت ببری و استفاده کنی .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پريوش
من واقعا تصميم دارم به اونها عمل كنم ولي خيلي برام سخته .
لطفا كم كم بگيد يه دفعه نمي تونم از پسش بر بيام .
هیچ چیز سخت نیست مخصوصا برای خانمی با روحیه ی تو . تو زن مقاوم و فوق العاده ای هستی . کافی است قدری چاشنی تغییر را به مرور وارد چرخه ی زندگی ات بکنی و کنترل امور را به شکل سازنده و موثر در دست بگیری .
از ابتدا باید نت برداری کنی و در جایی بنویسی هدفهای کوتاه مدت و هدفهای دراز مدت خودت را بنویس . اهداف و خواستهای خودت را کاملا واضح و روشن بنویس و بعد طبقه بندی و الویت بندی کن و بر حسب اولویتها عملکردها و پیش نیازهای آنها را بنویس و...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پريوش
فقط فعلا مي دونم كه اين حس عذاب وجدان رو بايد از خودم دور كنم . خيلي آزارم ميده .
بعد سعي كنم به آرامش نسبي دست پيدا كنم تا بتونم راحتتر با مسائل كنار بيام .
عذاب وجدان داشتن بر می گردد به دسته گلهای والد محترم مستبد منفی که خیلی شیک و مرتب توی سر کودک درون تو می زند و او را توبیخ می کند و... .
وقتی تو جایگاه و منشا ایجاد عذاب وجدان را بدانی کاملا می توانی آن را کنترل کنی . این اجازه را به والد درونت نده .
کاملا در کنترل خودت است که چطور با امر و نهی های والدت برخورد کنی . کافی است قدری روی این مباحث مطالعه کنی و آگاهی و شناخت خودت را بالا ببری و افکار و احساسات و اعمال خود را کنترل کنی .
احساس عذاب وجدان از بیرون به تو منتقل نمی شود بله کاملا از درون خودت تراوش می کند و مربوط به رفتارها و باید ها و نبایدهای والدی توست . والدت را جمع و جورش کن .
نقل قول:
راستش خيلي برام سخته . يعني از ديگران انتظار حمايت ، محبت و توجه نداشته باشم تا مجبور بشم براي رسيدن به انتظاراتم هر فشاري رو تحمل كنم . نمي دونم درست متوجه شدم يا نه .
طبیعی است که همه ی ما دوست داریم دوست داشته باشیم و دوست داشته شویم اما به چه قیمت ؟! دوست داشته شدنی که بخش مهمی از رفتارهای ما را می سازد .!!
تو وقتی خودت را دوست داشته باشی و راه های کسب نوازش خودت را یاد بگیری تا حد زیادی بی نیاز از دیگران می شوی و حاضر نخواهی بود برای دریافت محبت و نوازش و تائید متوصل به دیگرانی بشوی که مثلا به جای " جانم و قربانت بروم " توی سر تو می کوبند و یا فحش می دهند .
فحش دادن و کتک کاری کردن هم نوعی دریافت نوازش است . اما از نوع منفی آن .
چه بهتر که در اطراف ما انسانهای باشعور و فهیمی وجود داشته باشند که این مسائل را درک کنند ولی اگر چنین موجوداتی در اطراف ما وجود نداشتند که صاحب درک و شعور و مهارت لازم باشند . چه باید کرد ؟! وابسته به نوازش منفی باشیم ؟!!!!!
نه . کاملا خودت را نوازش کن و خودت را تحویل بگیر . زمانهایی که احساس می کنی دوست داری نوازش شوی خودت شروع کن با صدای بلند و یا حتی در دل خودت بگو :
پریوش تو دختر بی نظیری هستی - تو دوست داشتنی هستی - من عاشق تو هستم پریوش و.....حتی گاهی لازم است که خودت اقدام به نوازش موهای خودت بکنی . با کرم بدن خودت را ماساژش بده . منتظر بیرون نباش . اگر پول خرج کردن برای تو مسئله ای نیست و می توانی از بیرون ماساژ بدنی بگیر که بهترین و کاملترین نوع نوازش است و ....
نقل قول:
ممنونم عزيزم . بهم قوت قلب مي دي . راستش هميشه ورد زبان مادرم بود كه تو خيلي زشتي نمي دونم تو رو بايد به كي بدم . كي مياد تو رو بگيره ( البته با حس ترحم و كلي غصه دار ) در حاليكه من اصلا زشت نبودم . خواهرم هميشه ميگه من اگه قيافه تو رو داشتم ديگه هيچي از خدا نمي خواستم :311:
این یک تعارف نیست . هر انسانی با هر نوع عملکرد و احساس و افکاری دوست داشتنی است و میزان دوست داشتن های ما را روابط و معیارهای و زاویه دید و چشم اندازه های ما تعیین می کند .
از دید من تو خانم فوق العاده ای هستی که بسیار زحمت کش و مسئولیت پذیر هستی که کاملا لیاقت زندگی خوب داشتن را داری و باید راه و روشهای آن را یاد بگیری .و وجودت را از بند وابستگی ها می توانی رهایی بخشی و با لذت ریه های خودت را از اکسیژن پر و خالی کنی .
نقل قول:
کافی است حوزه ی اختیارات و تصمیم گیری های خودت را باور کنی .
چطوري مي تونم اين كار رو انجام بدم . ممنون ميشم بيشتر راجع به اين مورد توضيح بديد . و بيشتر راهنمايي كنيد . اين مسئله خيلي برام مهمه و مي خوام در موردش بيشتر بدونم . :325:
[/quote]
کافی است تو تعریف درستی از پریوش و خواستها و اهداف کوتاه مدت و دراز مدت پریوش داشته باشی و اساسا پریوش وشعور پریوش را باور داشته باشی و به او و توانایی های او افتخار کنی و بدانی برای بقا زندگی هزاران راه نرفته وجود دارد .
باید ببینی به این روش تا چند سال می توانی به زندگی کردن ادامه بدهی . باید پله ی بعدی این برخوردها و رفتار و اعمال و احساسات خودت و اطرافیانت را ببینی . باید به این نتیجه برسی که تو قادر به تغییر دیگران نیستی و...........هزاران مورد دیگر .
طی این بررسی ها به این نتیجه برسی که
باید و لازم است که فشارهای خودت را کم کنی و یاد بگیری که دیگران هم باید سهم شکم گرسنه ی و سقف بالای سر و تن پوش تن و .....خودشان را پرداخت کنند و تو یک تنه قادر به سیر کردن شکم جماعتی نیستی که تمایل دارد از صبح تا شب کنج خانه بخوابد و نقش طلبکار را بازی کند و..... !!!!!
تو باید یاد بگیری که برای صلح کردن و سازش کردن منطق داشته باشی و برای جنگ کردن هم منطق داشته باشی . صلح به معنای سازش و پذیرش و کارت آفرین نیست و جنگ کردن هم به معنای اتفاق و فاجعه غیر قابل جبران نیست .
به هزاران راه نرفته فکرکن که تو توانایی انتخاب و انجام آن را داری .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط پريوش
نقل قول:
و در مرحله ی بعد دست از دیگران خشنود کنی برداری و برای کسب نوازش راه های دیگر را امتحان کنی . راه هایی که حق و حقوق خودت هم به شکل مسئولانه در آن مفروض هستند .
متوجه نمي شم . :162:
من اول بايد از حق و حقوق خودم آگاهي پيدا كنم تا براي بدست آوردنش تلاش كنم و بعد به نظر شما آدم بايد براي كسب نوازش تلاش كنه . يعني وارد بازي بشه .:303:
پریوش این حرفها به معنی یک شبه ره صد ساله پیمودن نیست . ( به این حرف دقت کن )
بلند نشوی بروی بعد از ظهر با شوهرت دعوا راه بیندازی و از حق و حقوق حرف بزنی که کار بالا بگیره و بعد هم بگویی آنی تو گفتی !!!!
تو فعلا این حرفها را گوش بده و خودت پالایش کن . این حرفها حاصل برداشت من از تو و زندگی توست .
حق و حقوق تو درست مثل حق و حقوق هر زن دیگری است که پا به یک زندگی زناشویی می گذارد یعنی محصول تلاش دو نفر برای ادامه و بقای زندگی .
یعنی اگر تو با توجه به شرایط جامعه مجبوری سر کار بروی و از صبح تا شب کاری کنی همسر تو نباید تا ظهر بخوابد .
یعنی وقتی تو این همه زحمت می کشی حق داری که از پول خودت مقداری را به شکل مسئولانه برای خودت خرج کنی
یعنی همسرت در قبال در خواست نوازش به تو فحش ندهد و تنها نقش رئیس خانه را بازی کند در حالی که واقعا تویی که از صبح تا شب بیرون از خانه و توی خانه می دوی .
یعنی تو به عنوان زن حق داری اگر از سرکار به خانه می آیی و آقا در منزل بیکار است حداقل شام شب را آماده کرده باشد و خانه تمیز باشد
و..................