+محبت های قدیم و دوسی های جدید !
اوضاع جامعه اصلا خوب نیست . به نظرم زندگی ها سست تر شده . آمار ها هم ظاهرا همینو میگن ؛ آمار طلاق 25% ، البته 33% هم گفته شده .توی همین سایت و سایتهای دیگه و کلا توی جامعه هم معلومه زندگیها مثل قدیم نیستند .دوام و قوام زندگیها کم شده ، دروغ زیاد شده و علاقه ها سطحی شده و گذشت و همراهی در سختی ها و پایبندی به خانواده کمتر دیده میشه و ...
در عوض چیزی که زیاده ابراز علاقه الکی و چیزی که جای علاقه رو گرفته هوس و منفعت طلبی و ... هست . روی زبون ها پر شده از دوست دارم ، دوسش دارم ، دوسم داره و ... . اما این دوس ها که در روز شاید ده ها بار تکرار میشن هیچ ارزشی ندارند . چون رابطه ها ای که لبریز از این دوس ها هست و دو طرف ادعا دارند عاشق هستند و ... خیلی زود از بین میره و منجر میشه به جدایی ، نفرت ، خیانت ، انتقام گیری و ... .
من واقعا نمیدونم چرا وضعیت اینطور شده . ولی کاش میشد برگردیم به فرهنگ گذشته که شاید زن و شوهر ها حداکثر سالی چند بار اونم با شرم و حیا به هم ابراز علاقه میکردند . ولی یک عمر در کنار هم بودند در سختی و ها و خوشی ها ، و علاقشون واقعی بود و به خانواده پایبند بودند و خانواده برای همه محل امن و آرامش بود .
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
خیلی متشکرم دیجیتال من از مبحث جالبی که باز کرده ای
من تصور می کنم ریشه تمام این مشکلات این باشه که جامعه ما در حال گذار است و تفاوت فرهنگی بین دو نسل بسیار فاحش است
مثلا من با مادرم خیلی متفاوت هستم و متفاوت فکر می کنم در صورتی که در یه جامعه که به ثبات رسیده باشه اینقدر تفاوت ها محسوس نیست
من دختری تحصیل کرده ام طبعا دیگر شرایط ام اجازه نمی دهد مثل مادر عمل کنم
و طبعا انتظاراتم نسبت به مادرم افزایش یافته
و همچنین اگاهی ام از حقوق ام افزایش یافته
ولی ایا من به عنوان زن در جامعه می توانم به گونه ای برخورد کنم که سزاوار ان باشم یا نه جامعه هنوز به صورت سنتی باقی مانده
یه مثال ساده بزنم من که همراه همسرم کار می کنم و حتی گاهی دیرتر از او به خانه می ایم ایا این مساله برای همسرم و جامعه حل شده که کارهای منزل باید بین مرد و زن تقسیم بشه یا نه ؟
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
سلام
من فکر میکنم یکی از دلایلش این باشه که عموم مردم به رگ خواب هم آگاه تر شده اند و به اصطلاح مسخره خودشون زرنگتر شده اند.
حالا هم که خودشون دارن ضربه این به اصطلاح زرنگی ها رو میخورن صداشون دراومده که زمانه چنین است و چنان است.
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
هر چیزی که به آسونی به دست بیاد به آسونی هم از دست میره
آدم های این روزگار اینقدر خوشی زده زیر دلشون که نمیدونن خودشون رو با چی سرگرم کنند تو همین تالار یه چرخی بزننین عشق و دوست داشتن شده سرگرمی جدید که از کوچک و بزرگ و مجرد و متاهل سعی در امتحان انواع گوناگونش رو دارند. تا وقتی به دوست داشتن ، به عشق به چشم یه ابزار تسکین دهنده تمام آلام نگاه بشه نباید دنبال حقیقت عشق گشت . تا زمانی که رو هر حس از راه نرسیده ای اسم دوست داشتن بگذاریم چیز بهتر از اینی که هست نمیبینیم.
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
درسته که دنیای اطراف ما پر از ادم های است که به اصطلاح می خواهند زرنگی کنند و سر دیگری را کلاه بذارن و یا....
ولی من با تمام وجودم به این معتقدم که اگر ما دیگران را دوست داشته باشیم صادقانه و خالصانه
و نیت بدی نداشته باشیم محاله در زندگی بد ببینیم
ولی کسایی که همه فکرشون منافع خودشون ه و حاضرن به هر قیمتی که شده ( حتی ضایع کردن حقوق دیگران )
هیچ وقت در زندگی ارامش ندارن و ادم های موفقی نیستند
بیاید کاری نکنیم که اه کسی به خاطر ما به اسمون نره که همون اه بعدا کار دستمون می ده
درسته که صداقت در بین مردم جامعه ما خیلی کم رنگ شده ولی هنوز هم می توان اثر جداویی اش را در کائنات مشاهده کرد
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
سلام
من فکر می کنم که جامعه ی ما و مردم ما بین سنت و مدرنیته گیر کرده اند. این دوست داشتن هایی که گفته می شود نه سنتی است و نه مدرن و چون هنوز در حال تغییر است معنی دوست داشتن روز به روز عوض می شود به همین دلیل چیزی را که دیروز به عنوان دوست داشتن تعریف می کردیم امروز تعریف دیگری دارد و چون ما هم پا به پای این تغییرات حرکت می کنیم، این تغییرات در روابط افراد بسیار تاثیر می گذارد.
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
سلام و عرض ادب و احترام خدمت دوستان عزیز تالار اعم از خواهرا و برادرا ، مجردا و متاهلا ، اعضای قدیمی و تازه وارد ...و مدیران گرامی و زحمت کش:72:
آقای دیجیتال من ببخشید چون جای دیگه نمیتونستم پست بذارم اینجا مزاحم شدم تا سلامی خدمت دوستان عرض کنم و سال نو رو به همه تون تبریک بگم.
امیدوارم حال همه تون خوب باشه
ازدواج خانم دکتر عزیزمون رو هم تبریک میگم و براشون آرزوی خوشبختی و سعادت میکنم.خیلی خوشحال شدم وقتی تو تالار خبرهایی از ازدواجت رو شنیدم سارا خانم عزیزم.امروز در شادی تو خواهر گلم شریکم و برای خودت و همسرت بهترینها رو از خدا میخوام از جمله در آینده فرزند صالح انشاء الله.
انشاء الله که حال و احوال همه تون خوب و عالیه
انشاء الله سال نو بر همه شما عزیزان خجسته و مبارک باشه و امیدوارم از لحظه تحویل سال تا لحظه پایان سال رو به خوبی و خوشی سپری کنید.
من که سر سفره هفت سین و لحظه تحویل سال به یاد همه شما بودم و برای همه تون دعا کردم .تا جایی که تونستم به اسم و بقیه رو به نام کل اعضای تالارد همدردی و امیدوارم که شما هم خوذهر کوچیکتون رو که محتاج دعای شماست فراموش نکرده باشید.
و یه صحبت کوتاه در مورد موضوع تاپیک:
آقای دیجیتال من حق با شماست که زندگی در حال حاضر با زندگی های گذشته و زمان پدرها و مادرهای ما خیلی متفاوت شده ، روابط فامیلی کمرنگ و سرد شده و حتی تو بعضی از خانواده ها اعضای خانواده رابطه دوستانه و صمیمی با هم ندارند.انتظارت اعضای خانواده و در سطح بالاتر مردم جامعه از هم بالا رفته، به قول شما در گذشته حتی زن و شوهرها با شرم و حیا به همدیگه ابراز علاقه و محبت میکردن اما امروزه هر پسر و دختری که تو نگاه اول از هم خوششون بیاد هرجایی که باشن و تو هر موقعیتی ابراز علاقه می کنن و دست تو دست هم میذارن و این کار رو نشونه تمدن و مدرنیته و کلاس و ...میدونن!! معرفت و جوانموردی و اعتماد و صداقت و یکرنگی و ... کم و کیمیا شده:302: ریا و تظاهر غوغا میکنه
مردم قدر نعمتهایی که در گذشته نبوده و نداشتن اما حالا دارن رو نمیدونن ، بیماریها بیشتر و متنوع تر! و خطرناکتر شدن ، علم پیشرفت کرده ، سطح آگاهی مردم بالا رفته ،انجام کارها امروزه با پیشرفت علم و در دسترس بودن ابزارهای مناسب هر کاری بهتر شده اما به نظر من خیلیها با این وجود انکیزه کار کردن ندارن و تنبل تر شدن ، بعضیها حتی 200 متر هم نمی تونن پیاده ر وی کنن و زندگی ها ماشینی شده و ...
اما
با وجود همه این موارد که می تونن امید و انگیزه درست زندگی کردن و لذت بردن از نعمت زندگی رو از آدم بگیرن و اگه کسی با بدبینی به زندگی و دنیا نگاه کنه حتی یکی از این موارد برای افسرده و ناامیدشدنش کافی میتونه باشه ، هنوز هستند افرادی که رضای خدا رو بر هر چیزی ترجیح میدن ، با محبت و صمیمی و صادق و بی ریا هستند ،حاضرن خودشون نون شب نداشته باشن اما همسایه یا دوست یا فامیلشون در رفاه باشه ، به هم چیز و همه کس با خوش بینی برخورد میکنند و نیمه پر لیوان رو می بینند و ...
درسته که محیط روی فرد و در سطح بالاتر خانواده تاثیر داره اما به نظر من هر کسی خودش میتونه نوع زندگیش رو تعیین کنه و یه جورایی متفاوت زندگی کنه ! مثلا اگه یکی از بستگان دیر به دیر به منزل ما میاد ما مثل اون رفتار نکنیم بلکه برای بهبود روابط پیش قدم بشیم و اجازه ندیم روباط فامیلی سرد و بی روح بشه.
اگه میشنویم که این روزها حس اعتماد کم شده و مردم به راحتی به هم اعتماد نی کنن این دلیل نمیشه که ما هم بدون دلیل به کسی که اعتماد ما میتونه کمک بزرگی بهش بکنه بدبین بشیم و کمترین کمک مون رو ازش دریغ کنیم .
یه مثال میزنم : امروزه اکثریت مردم با وام و قسط سروکار دارند و کمتر کسی هست که وامی نگرفته باشه .برای هر وامی هم حتی اگه یک میلیون تو من باشه تا مبالغ بالاتر دوتا یا حداقل یک ضامن کارمند اونهم کارمند رسمی لازمه! از طرف دیگه ادارات هم گواهی حقوق رو فقط برای بستگان درجه یک پرسنل صادر میکنند و از همه مهمتر اینکه هر کارمندی هم به راحتی قبل نمیکنه که ضامن کسی بشه چون میترسه طرف قسطش رو پرداخت نکنه و حقوقش که چشم امید خانواده شه به جای قسط بره.
حالا اگه بنده خدایی بخواد وام بگیره که نه خودش کارمنده و نه تو بستگانش کارمند رسمی داره و اگه داره اعتماد نمی کنه که ضامن وامش بشه تکلیفش چیه ؟؟؟
این یک مثال بود برای اینکه بگم ما میتونیم به جای بدبین خوشبین باشیم و در هر کاری رضای خدا رو بر آنچه که میبینیم و میشنویم و حس میکنیم ترجیح بدیم.بدیهیه که خداوند صله ارحام رو دوست داره و فرمان داده حتی اگه فامیل ما به دیدن ما نیاد ما باید پیش قدم بشیم و روابط رو گرم نگه داریم،با وجود افراد ریاکار و دورغگو و خیانت کار و ... در اطرافمون خداوند به صداقت و ادای امانت و بی ریایی خشنود میشه و این فرمان خدا و دین ماست.
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
از همه دوستانی که در بحث شرکت کردند ممنونم .
اتنای گرامی . من متوجه نشدم که حرفهای شما چطور به مشکلاتی که من مطرح کردم مربوط میشن . اگر بیشتر توضیح بدی ممنون میشم .
محمدصالح و صبا_2009 عزیز ، حرفاتون خیلی جالب بود و بنظرم این مسائلی که گفتید از مهمترین ریشه های مشکلات مطرح شده هستند .
mahsa_mhmh جان ، من با بخش اول نظرت موافقم ولی با بخش دوم نه . بنظر من معنی دوست داشتن عوض نمیشه ، بلکه غالبا دوست داشتن با هوس ، وابستگی و ... اشتباه گرفته میشه . اتفاقا یکی از مسائلی که توی تالار همدردی خیلی مورد توجه قرار گرفته ، تعریف دقیق دوست داشتن و هوس و وابستگی و موضوعاتی از این دست و تمایز اونها از هم دیگه هست .
موعود گرامی با بیشتر حرفات موافقم خیلی خوب و دقیق به این موضوع و دلایل پیدایش و راهکارهای گریز از اون پرداختی .
از دیگر دوستان هم میخوام که نظرات خودشون و راهکارهای خودشون رو برای اینکه به چنین مشکلاتی دچار نشیم بگن .
با تشکر :72::72::72:
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
این بحث خوبیه ولی موضوعی طبیعیه .انسان قرن 21 با قبل تفاوت داره این انتخاب خیلی از ادم هاست وضع روابط انسانی با محیط و فرد ارتباط داره شما وقتی با انبوهی از اطلاعات در ارتباطی دایره شناخت گسترده تری داری و توقع بیشتر و وقتی دیدت به زندگی هم مادی باشد که متاسفانه هست خیلی از ثروت ها و زیبایها را نمیبینی فقط متراژ خانه و نوع ماشین و... ولی زیبایی روح یا عمق ایمان و حتی سلامت جسم و اخلاق برایت در حاشیه است به قول مهران رجبی (بازیگر ):جهان بینی مهم است اگر الهی باشد همه چیز ثروت است چشم سالم دندان سالم چقدر میارزد؟به نظر من وقتی دید انسان درست بود در محبت و دوستی و حتی دشمنی با ملاک میشود و با یه اشنای معمولی مثل دوست و با یه دوست مثل عاشق و معشوق رفتار نمیکند میتواند با همه انسانها در اندازه خودش رابطه داشته باشد پس اول تجهیز و تقویت و رشد فرد و سپس ایجاد رابطه با قاعده ودر آخر دوستی ،رفاقت،عشق و...
RE: محبت های قدیم و دوسی های جدید !
صائب تبریزی میفرماید:
"هر چه رفت از عمر یاد آن به نیکی میکنند
چهره امروز از آینه فردا خوش است"
والله اون قدیم مدیم ها هم همچین آش دهن سوزی نبود. منتها ما هر وقت از هر چی شاکی میشیم میگیم قدیمها بهتر بود! اصلا خیلی از دودی که الان داره توی چشم ما میره از آتیش گذشته هاست!
ببینید! در قدیم آدمها تو شکم همدیگه زندگی میکردند: در نظر بگیرید خونه های 10-15 اتاقه که هر کدومش دست یه مستاجر ، هر مستاجر 8-9 سر عائله بعد همه با هم سبزی پاک میکردند و فرش میشستند و صبح تا شب درد دل و...بعد سر یه دعوای بچه به جون هم میافتادند و خشم و غضب و فحش و فحش کاری. از جیک و پیک همیگه هم خبر داشتند و مثلا میدونستند که فلانی امشب چی خورد و ... . یا مثلا عروس ور دل مادر شوهر و کهنه و لباس شور برادر شوهر و... بوده و فحش و تو سری میخورده. اگه بهش ظلم میشده میخواسته بره خونه باباهه اونجا هم یه کتکی میخورده و برش میگردوندند که دختره چش سفید پاشو برو سر خونه زندگیت:101:
هر زنی 15 شکم میزاییده بعد از این تعداد 7-8 تاش جون سالم بدر میبرده بقیه یا موقع زایمان یه بلایی سرشون میومده یا بعدها از اسهال و... میمردند تازه اگه مادره خودش سر زا نمیرفته! دختر را به هرکی که باباهه خوشش میومده میدادند بعد اینها تازه بعد عقد اگه شانس باهاشون یار بود همو میدیدند و چه خوب چه بد محکوم بودن تا آخرش با هم باشن. پسر هم که میرفته ور دست باباهه میشده لنگه باباش. دختر هم لنگه مامانش تو سری خور.
من از بعضی زنهای اون موقع شنیدم که آرزوشون بوده چند دقیقه با همسرش خلوت داشته باشند ( حالا مثلا توی روز) و دو کلمه با هم حرف بزنند یا تنهایی با هم جایی بروند اما هرگز همچین فرصتهایی دست نمیداده چون اونقدر دورشون شلوغ بوده همیشه که عروس سرشو بلند میکرده میگفتن بی حیای... حالا دیگه دوست دارم و اینا پیشکش.
حالا هرچی که اونها از سر بدبختی تحمل کردند که نمیشود اسمش را گذاشت محبت قدیم یا سازگاری مردم اون زمان! یه زمانی بوده که مردم عید به عید یک پلویی میخوردند و یا چشمشان به میوه یا شیرینی میافتاده خوب معلومه اون پلو و میوه و شیرینی اونقدر بهشون مزه میداده که همه را به حساب عید مگذاشتند و الان با حسرت ازش یاد میکنند که آخی قدیم ها عید چنین بود و چنان بود. یا مثلا فقط عید به عید یکدست لباس میخریدند یا شندرغاز عیدی میگرفتند. الان هر کی هر وقت اراده کنه چلو و پلو میخوره و مد عوض میکنه و...
الان هر کی هر جا میخواد بره قبلش زنگ میزنه هماهنگ میکنه یا حداقل همون موقع میگه فلانی هستید خونه؟ ما داریم میایم. خوب شما یه آمادگی پیدا میکنید ولی اون زمانها هر کی هر لحظه حوصله اش سر میرفته پا میشده یا علی از تو مدد برو که رفتیم! و رو سر یه بنده خدای بیخبر از همه جایی خراب میشده.
دختر پسرها را هم کسی نمیگذاشته که اصلا هم رو ببینند که دوست دارم دوسم داری به هم بگن. یعنی در واقع آب نبوده و گرنه اونها هم شناگرهای قابلی میشدن. الان هم به نظر بنده فشارهای خانواده ها و جامعه برداشته بشه، جوونها اونقدر خودشونو خفه نمیکنند. که تا یک تازه از گرد راه رسیده ای یه گوشه چشم نازک کنه یا دوتا فدات شم بگه دل از دستشون در بره. بابا بخدا دختر های ما از بس با پسر جماعت حرف نمیزنند اگه تو دو سه تا فرصت دو دقیقه ای یه پسر شارلاتان که کارشو خوب بلده دو تا چشمه بیاد، دختره میگه این همون اسب سوار تو رویاهامه و فوری یک دل نه صد دل عاشق میشه.
من نه تنها کمترین حسرتی نسبت به گذشته ها به خودم راه نمیدهم بلکه معتقدم که شرایط حال نیز باید خیلی تغییر کند و متاسفانه ما هم حیف شدیم!