+وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
من دچار این مشکل هستم. البته خیلی اوقات شده که تصور کنم بدبینی من واقعیه! ولی واقعا سوظن دارم. این مشکل بسیار حادیه.
یک قضیه در حد یک بغل کردن دختر کافیه که نسبت به اون سوظن پیدا کنم. الان با یک دختر بسیار معصوم هستم ولی همون طور که یک جای دیگه گفتم این افکار واقعا داره از پا منو در میاره. البته به اون یکی دو بار گفتم که بدبینی دارم . ولی نگفتم نسبت به اون بدبینم که اون بنده خدا بهش ضربه وارد نشه. چی کار کنم. واقعا گاهی اوقات به مرز جنون و خودکشی می رسم. کمک کنید:302:
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
سلام...
تعریف شما از معصومیت یک دختر چیه ؟ یا بهتر بگم .شما به چه دخترهایی ، معصوم می گین ؟
علت و انگیزه دوستی شما چیه ؟
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
با سلام
دلیل دیگری هم(به غیر از اینی که گفتید) برای سوظنتون دارین یا نه؟ اگر دارین میشه توضیح بدین؟
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
دوست عزيز با اين اوصاف به نظرم نميتونين از طريق سايت و تالار و .....كاري كنيد بهتره به يه مشاور يا روانشناس باليني مراجعه كنيد تا دقيقتر مشكل رو بررسي كنن!!!
معمولا در اين مورد كار خاصي از دست اعضاي تالار بر نمياد
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
(آگرین گرامی اول من یک سوتفاهم رو توضیح بدم. اون قضیه ای که در رابطه با رابطه جنسی و ادامه اون رابطه از سمت خودم گفتم در یک تاپیک دیگه ، من به خودم اشاره نداشتم!!چون من هیچ رابطه ای تا به حال نداشتم!)
از نظر من معصوم بودن یک دختر در بیانش، در نجابت کلامش و... مشخص می شه. ایشون حتی بعد از اینکه من گفتم شاید به هم نرسیم از فرط عذاب وجدان ( بابت اینکه یک بار من ایشون رو در آغوش خودم گرفتم) به هق هق افتاد!!
من پیش تعداد زیادی روانکاو و روانشناس رفتم. داروهای عادی می دادند و تاثیر نگذاشت. خودم به ذهنم رسیده که تو دز کم از مواد استفاده کنم. آیا تاثیر گذار هست؟ من از چند نفر شنیدم راجع به تاثیر خوبش. ولی از دوستان کسی این کار رو کرده/
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط chashmdarrah
(آگرین گرامی اول من یک سوتفاهم رو توضیح بدم. اون قضیه ای که در رابطه با رابطه جنسی و ادامه اون رابطه از سمت خودم گفتم در یک تاپیک دیگه ، من به خودم اشاره نداشتم!!چون من هیچ رابطه ای تا به حال نداشتم!)
از نظر من معصوم بودن یک دختر در بیانش، در نجابت کلامش و... مشخص می شه. ایشون حتی بعد از اینکه من گفتم شاید به هم نرسیم از فرط عذاب وجدان ( بابت اینکه یک بار من ایشون رو در آغوش خودم گرفتم) به هق هق افتاد!!
من پیش تعداد زیادی روانکاو و روانشناس رفتم. داروهای عادی می دادند و تاثیر نگذاشت. خودم به ذهنم رسیده که تو دز کم از مواد استفاده کنم. آیا تاثیر گذار هست؟ من از چند نفر شنیدم راجع به تاثیر خوبش. ولی از دوستان کسی این کار رو کرده/
دوست خوبم من یه پیشنهاد برای شما دارم ...بهتره در یک تاپیک جدا تمام مشکلت را با جزییات توضیح بدی...در رابطه باان خانم و کل احساست ...حتی همین احساس بد بینی که دارید...فکر کنم اینجوری دوستان بهتر بتوانند به شما کمک کنند...
برادر خوبم متوجه منظور شما هستم ...نه چه سوء تفاهمی ...بهر حال جواب سوال پرسیده شده را دادم ...
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
ممنوم
بیشترین مشکل من از همین سوظنم هست! باقی مسائل رو می شه به مرور حل کرد. سوظن ذهنم رو تعطیل می کنه. تمام روز رو بیخود به این مسئله فکر می کنم که چرا اون وقتی ازش خواستم بیاد در آغوشم پذیرفت! حتی این رو هم نمی تونم برای خودم هضم کنم!! ببینید پدر من هم سو ظن شدیدی رو در خونه داشت و سر این قضیه ما درگیری های فراوانی رو همیشه می دیدیم!! شاید کمتر شبی بود که کتک کاری و... در خونه نباشه!
من به قصد ازدواج وارد رابطه شدم. مشخصات خوبی هم در این دختر هست! هم متینه و هم زیبا! هم خانواده داره! هم به سختی راضی شد که دست من رو بگیره (بعد از 2-3 ماه) . مهربونه. باشخصیته و با ادب. تحصیل کرده هست. راضی هم هست و توقعات مادی چندانی نداره. من در این چند ماه ابتدای رابطه هرگز توقعی از ایشون ندیدم. حتی یک بار با لحن بد با من صحبت نکرده. البته یک مقدار تجربه کم داره(تصور می کنم زمان بدم این مشکل حل بشه) ولی این مسئله سوظن پدر م رو درآورده
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
دوست عزیز برای حل این مشکل باید جدی باشید.
متاسفانه بیماریهایی مثل شک, اضطراب و ترس ضمینه ارثی دارند. از انجا که پدر شما شکاک بودند و فضای خونه همیشه ملتهب بوده شما هم ضمینه های ارثی و هم ضمینه اکتسابی برای این مشکل دارید. شک و بدبینی مشکلیه که اگه حل نشه روز به روز بدتر میشه. افراد شکاک نیازی به شواهد برای بدبینی ندارند, در هر صورت دلهره و نگرانی دارند.
شما که پدرتون را دیدید حتما تبعات این شک ها را می دونید.
روزنه روشنی که در مورد شما وجود داره اینه که خودتون از مشکلتون مطلعید و درصدد حل اون هستید.
ولی برای حل این مشکل شما باید از یک مشاور خوب کمک بگیرید و در مراحل بعدی مشاور شما را به یه روان پزشک معرفی می کنه تا با خوردن دارو بهتر بتونید بیماری را کنترل کنید.
اینکه قبلا مشاور رفتید و جواب نگرفتید نشون میده پی گیر مسئله هستید ولی برای پیدا کردن مشاور خوب باید از بین افراد معتبر کسی را پیدا کنید که باهاش احساس راحتی کنید.
دوستان تالار هم تنها می تونند در جهت تغییر رفتار و همراهی در طول درمان کمکتون کنند ولی صرف مشاوره مجازی مشکلتون حل نمیشه چون فرد شکاک نیاز به منطق و دلیل برای شکش نداره.
افراد شکاک نه خودشون از زندگی لذت میبرند و نه به عزیزانشون اجازه میدن لذت ببرند و هرگز احساس ارامش نمی کنند.
اینا را گفتم که حتما مشکلتون را جدی بگیرید و زتدگیتون را دچار تزلزل و نگرانی نکنید, فعلا اولویت حل این مشکله چون شما اگه بدبین باشید چه با این خانوم و چه با هر کس دیگری هم این مشکل را دارید.
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
همونطور که taraneh گفت این مشکل شما با مشاوره بهتر میتونه حل بشه.
با توضیحات شما به نظر میاد که ریشه مشکل جای دیکری باشه و اون خانواده شما هست. .
خود من موقعی که رابطه م با نامزدم به هم خورد از نظر روانی دچار مشکل شدم ولی بعدا متوجه شدم که این بهم ریختگی تا حدود زیادی از خانواده نابسامان خودم ناشی میشه.
درباره خانواده بیشتر توضیح بدید.
RE: وسواس فکری و سوظن بسیار شدید!
سلام
به نظر من این ها که گفتی حسن نیست.. دستت و نگرفت؟
و اینکه اومده تو بغلت نشونه خوبیه. یعنی کم کم داره عاشقت میشه طوری که به خاطر تو رو عقایدش پا بزاره..
به نظر منم تعریف شما از نجابت، در واقع رو برو نشدن با احساسات هست...
نمی دونم خودت تا چه حد با احساساتت روبرو میشی؟؟؟
شما از آدمی خوشت میاد و نجیب می دونیش. که به اسم پاکی رو هر حسی پا گذاشته..
در ضمن قصد شما ازدواجه و چند ماه از دوستیتون گذشته، آیا تا الان اقدامی کردی؟
بالاخره شما به هم علاقه دارید(احتمالا) اگه زودتر اقدام نکنی یا مجبوری رو پاکی (به قول خودت) پا بزاری یا روی احساساتتون..
یک سوال
آیا هرگز از خودت پرسیدی شما چرا درخواست کردی که او رو در آغوش بگیری؟ این نجابت او رو ریز ِ سوال میبره اما نجابت شما رو نه؟؟ درواقع این کار فقط برای او ایراد داره نه شما!!