نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یکدل سر دست برفشانی
نمایش نسخه قابل چاپ
نه طریق دوستان است و نه شرط مهربانی
که به دوستان یکدل سر دست برفشانی
یارا یارا گاهی دل مارا به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن آهی روشن کن
ناگشوده گل نقاب، آهنگ رحلت ساز کرد
ناله کن بلبل که گلبانگ دل افگاران خوشست
تو خورشيد جهان تاب مني از زندگي بهتر
تو چون مرغ غزل خواني ، كه اندر گلستان بودي
یه پرده از حریر عشق بکش رو پلک پنجره
بذار تلنگر بزنه غصه به بغض حنجره
هر آنکه جانب اهل دعا نگه دارد
خداش در همه حال از بلا نگه دارد
دلم از قفس گرفته
ای تو روح سبز پرواز
بیا میله ها رو بشکن
واسه پر زدن به آغاز
ز بيم آنكه شايد با وفا گردد، وفا كردم
به دامان تو پيوستم ، هزاران آرزو دارم
مدامم مست می دارد نسیم جعد گیسویت
خرابم می کند هردم فریب چشم جادویت
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی