-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت مهربون اصلا از اینکه همچین حسی بهت دست داده نگران نباش . خیلی ها با اینکه مشکل دارن ولی خودشون نمیخان بپذیرن ولی شما با کوچکتریت تغییر تو خودت سریع تصمیم به رفع اون گرفتی اصلا خودتو ناراحت نکن با آرامش کامل به پزشک مراجعه کن تا خیالت راحت شه . دختر خوب بیخود هم به خودت نسبت بیمار روانی نده. اصلا تا حالا بیمار روانی دیدی که به خودت میگی روانی. اینا فقط تغییر حالات روحی و مختصری که به واسطه گذشت زمان و مشکلات زندگی بروز میکنه ویه آدم حواس جمع مثله شما سریع متوجه میشه و اقدام لازم رو انجام میده.
دوست دارم عزیزم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
مردمك خوبم ممنون حرفهات آرومم كرد.منم دوستت دارم.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان مراجعه به مشاور هیچ مشکلی نداره ولی عزیزم این تغییر شرایط طبیعی و در همه امکان داره اتفاق بیفته سعی نکن با این چیزها فکرت رو الکی مشغول کنی سعی کن به خودت برسی خوب استراحت کنی تا روز ها بتونی به شوهرت برسی از روزهای قشنگ زندگیت لذت ببر
بعدها فرصت برای اعصاب خوردی زیاده بذار یه چیز برات تعریف کنم حال و هوات عوض شه من یک پسر 3 ساله دارم که خیلی زبون داره هر وقت من کمی عصبانی میشم اون یا برادرشو دعوا میکنم میگه مامان باز دیوانه شدی ببرمت پارک حالت خوب شه عزیزم حالا تو هم به طبیعت سری بزن حالت بهتر میشه من بهت قول میدم هیچیت نیشت کاملا سالمی عزیزم خوشبخت باشی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
مرصي فاطيما جان
خدا پسرت رو برات نگه داره،عجب حرف قشنگي زده!!! من از اول عروسيم تا الان به خاطر موقعيت شغلي خودم و شايان مسافرت نرفتم اينم ميدونم كه روحم خسته است.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام امیدوارم تو این چند روز که خبری از شما نداشتم مشکلی پیش نیومده باشه و زندگی خوبی داشته باشی توفیق و بهروزی شما را از در گاه خداوند خواستارم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام خانموم خانوما امیدوارم اوضاع بر وقف مرادت باشه عزیزم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام زيباي عزيزم و بلوم مهربون:72:
بلوم جان دلم برات تنگ شده بود 6: اما به خاطر امتحاناتت سعي ميكردم مزاحمت نشم اميدوارم كه بهترين نمرات رو بگيري.
اي روزگار ميگذره اما نه به سختي گذشته، وقتي شايان سر كاره كمتر باهاش حرف ميزنم و از اون هم خواهش كردم تماسش رو كمتر كنه هر چد كه اون گوش نميده و روزي چند بار تماس ميگيره.اون موقع هم اگه دعوايي پيش مي اومد منم ديگه ول نميكردم و هميشه دنبال علتش بودم اما الان مثل گذشته برام مهم نيست !:160: اين يه واقعيته نميشه آدمها رو عوض كرد يه جورايي زدم بر طبل بي عاري.
هميشه به اين فكر ميكنم تو اين تهران به اين بزرگي چرا كسي نيست كه كار شايان رو اداري كنه.ميدونيد ريس كلانتريشون گفته بود اگه پارتي داشته باشي انجام كارت يه روزه اما.....:47:
:227::73:بي خيالي يعني خوش خيالي:73::227:
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
وقتی می ایستی جلوی دیوار و هی می گی برو عقب نمیره وقتی هم کسی نباشه خرابش کنه بازم عقب نمیره پس
کار خوبی کردی که زدی به طبل بی عاری
خوب طبلیه خوووووووووووووب
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بي خيالي يعني خوش خيالي
آفرين طراوت عزيزم ؛ بلاخره تصميم خودتو گرفتي ، بابا کبري که يه اسطوره شد تو کتابها !! واسه يه تصميم تو زندگيش اينقدر اين پا و اون پا نکرد ، تو چرا ؟؟؟؟؟ ..................شوخي کردم
خوب کردي که بلخره صدايه اين طبل بي عاري رو درآوردي !!! ببين چه صدايه دلنشيني داره ،
من مدتهاس که شدم نوازنده اين طبل که اسمش بي عاريه ؛ ديگه کاريش نميشه کرد !!! اينطور هم خودت راحتي هم طرفت ،
يه توصيه به آقايون عزيز و گرامي که دلشون ميخواد خانمشون تو کارشون سرک نکشه که البته همشون استادن !!! از همين امروز اقدام کنيد ، به محض شنيدن اولين اعتراض ، هر کار که دل خودتون خواست انجام بديد ، اونقدر کار خودتون انجام بديد و بديد و بديد که اون خسته شه ، بعد هم از بقالي سر کوچه يه طبل واسش بخريد که به اون بزنه ديگه به شما و کارهاتون و موهاتون و جورابتون و ناخن هاتون گير نده !!! اينطوريه که ديگه زندگي شيرين ميشه
با اين کارتون ، خانمتون که اينقدر نگران حال شما و زندگيش بوده ، به کسي تبديل ميشه که هر روز نه تنها دوز قرصهايه مصرفيش بالا و بالاتر ميره ؛ بلکه ديگه اون حس قديم رو نسبت بهتون نداره ، زندگي رو ميگذرونه چون روزها ميگذرن !!!! از يه بعد ديگه به زندگيش نگاه ميکنه و شما رو که خواهان اين بوديد ، به خواسته تون رسوند ، اما چرا اون هرگز به خواسته اش نرسيد ؟؟؟؟//////////// ......... اون فقط تنها گناهش اين بوده که نگران شما و زندگيش بوده که حالا به اين روز دراومده ... همين
ببخش طراوت جان صحبتهام به درازا کشيد .
مواظب خودت بيشتر از هر کسي باش .
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
خوبه طراوت جان . بالاخره باید یواش یواش با مشکلات کنار اومد .
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام دوستان
امروز يه حس عجيبي دارم، با اينكه ديروز دعواي شديدي كرديم اما اصلا ناراحت نيستم.
نميدونم بايد چي بگم و چيكار كنم ،اصلا نميدونم چه مرگمه :exclamation:ديروز دوباره دعوامون شد اونم بد جور حوصله نوشتنش رو ندارم.به خدا 80% شايان مقصر بود و بحث رو خودش شروع كرد.
احساس ميكنم به مرگ نزديك شدم،چند شبه يه خواب عجيب ميبينم به خدا نميدونم سهم من از اين دنيا چيه.
فردا صبح بايد برم دادگاه خانواده ونك((گاندي)) همه چي به اين آسوني تموم شد...3 سال دوستي و5/1 نامزدي و7 ماه زندگي مشترك:303:
امروز از 5/6 صبح تا8 كه اومدم شركت پياده تو خيابونها راه رفتمو به همه چي فكر كردم،خودم،شايان،روزهاي خوشي كه با هم داشتيم و خنده هامون.
چرا شايان حلقه خودش رو از ماشين انداخت بيرون؟چرا انگشت من در رفت؟واي خدا........................ اشك امونم نميده
اما من كه نارحت نيستم پس چرا اشك؟؟؟.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
چی شده طراوت جان
شما که با هم خوب بودید؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان آروم باش عزیزم چی شده ؟ سعی کن بیشتر توضیح بدی حسن این کار اینه که وقتی مینویسی خودت دوباره میخونی و بهتر میتونی تصمیم بگیری ، پس بنویس واقعا دلواپست شدم . منتظرم عزیزم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان بنويس ببينيم چي شده؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
الينا جان خوب بوديم اما همه چي بهم ريخت.
فاطيماي عزيز ديروز گير داد كه ميخواد به كلاس كويس(زير مجموعه گلد گويست) بهم گفتم شايان از ديروز تا الانپيش من نبودي و سر كار بودي الان كه اومدي شركت بمون همين جا پيش خودم-اينجا يه شركت خصوصيه كه مال پدر و عمومه و شايان خيلي راحت ميتونه اينجا بياد-گفت باشه بعد ميرم و يه كم فكر كرد گفت تو هم بيا، كلاس مختلطه و ميتوني بيايي.چند دقيقه بعد هم دوستش ام اس داد كه شايان بره پايين كه با هم برن شايان هم زنگ زد و گفت كه خانومم هم مياد ميدونيد اون چي گفت:گفت نميخواد بياريش خودت بيا شايان هم گفت حميد كي كلاس تموم ميشه شر اين منو نگيره!!!بعد هم شايان رفت و قول داد 2.30 اينجا باشه.ساعت يك و نيم زنگ زد و گفت تا 2مياد بعد هر چي زنگ زدم جواب نداد و بعد از كلي تماس ناموفق دوستش جواب داد و گفت پشت سيستم و نميتونه حرف بزنه /منم كه اينجا خر فرض كردن!!!
خلاصه 3 اومد و منم گفتم نميخوايي درست بشي دست از اين رفيقا برداري و اونم داد و بيداد كه تو پات رو گذاشتي رو خرخره من و داري روانيم ميكني،طلاقت ميدم و راهت ميشم و خلاصه دعوامون شد.بهش گفتم تو كه ميدوني اين كلاسها همه كلاه برداري تو اين بي پولي دو ميليون و نيم دادي كلاس گلد كويست ما 20 روز ديگه بايد اسباب كشي كنيم وهنوز خونه پيدا نكرديم خدا ميدونه از نظر مالي هم چقدر تحت فشاريم..........گفت دوستام پول دادن.
بعد هم زد شيشه ماشين رو شكوند و داد و بيداد من رو رسوند درمانگاه چون حالم بد بود و خوش رفت.من احمق هم با خودم گفتم ناراحته كار دست خودش نده به دوستش زدم وگفتم بره پيش شايان گفت الان خودش زنگ زده گفته شما خونه نيستيد ما همه داريم ميريم اونجا...خلاصه اينها ميرن خونه ما بعد هم ميرن بيرون آقا ساعت 11 اومد منم يه كم باهاش حرف زدم و بهش شام دادم اما اون بي محل ميكرد دستش رو گرفتم كه پس زد براي خواب هم گفت جدا بخوابيم تا زماني كه طلاق گرفتيم .صبح كه داشت ميرفت گفت كه برم دادگاه خانواده و مراحل قانوني رو شروع كنيم.
به خدا اين دفعه اون مقصر بود
شرمنده خودم هم نميدونم دارم چي مينويسم به بزرگي خودتون ببخشيد.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان آرامشت رو حفظ کن . هیچ اتفاقی نمی افته نگران نباش . اون خواسته تو رو یه کم بترسونه . شاید دست از سرش برداری و یه کم آزادش بذاری .
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام. نمی خواستم بیام تو تالار ولی دلم نیومد چیزی رو برات نگم تراوت جان.
عزیزم شوهرت دیروز پرزنت بوده. یعنی معرفی کار گلد کوءست.
توی معرفی این کار هم فردی که می خواد بره اونجا حتما باید تنها باشه و جلسه اش حدود 3 ساعت طول می کشه.
یک جور مخ زنیه دیگه. بعدشم به طرف سفارش می کنن در مورد امروز به هیچ کس هیچی نگو حتی خانمت!!! انقدر مغزشو شستشو دادن که اون هم قبول می کنه.
این ماجرای دیروز بوده که برای شوهرت اتفاق افتاده. کلی الان مغزش شستشو شده که پولدار می شه!!!!!!!! و کلی کاخ طلایی رو حباب براش ساختن.
طبیعیه. پدر سوخته ترین و زرنگ ترین آدم ها هم توی این جلسه اول کلی می رن تو رویا.
در مورد طلاق گرفتن یا نگرفتنتم من نمی دونم.
ولی بهت می گم اگه می خوای اینکا رو بکنی اصلا تو نرو دادگاه. فردین بازی هم در نیار که مهریمو و حق و حقوق نمی خوام.
اگه اون طلاق می خواد اون بره دادگاه.
عاقل باش. مثل من احمق انقدر از رو احساسات تصمیم نگیر.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت عزیزم
خانومی اولا که آروم باش بعدشم مگه نگفته دادگاه خانواده بزار خودش بره اون می خواد طلاق بده پس خودشم باید اقدام کنه تو هیچ کاری نکن بهش بگو تصمیم خودته خودتم عملیش کن اونم تو عصبانیت یه چیزی گفته مطمئن باش لحظه ای بوده
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
نازنين و بلوم جان اون ميگه من بايد دادخواست بدم چون ميگه مهريه رو هم نميده منم نميخوام.بهش ام اس دادم كه نبايد به خانوادت ميگفتي با اين كارها فقط داري پلهاي پشت سرت رو خراب ميكني نوشت كه من نگفتم((پس پدر مادرش علم غيب دارن)) ضمنا اگه بدونم با اين كار پلي نميمونه حتما اين كار رو ميكنم.
ام اس بعديش هم اين بود: ديگه نه ترونه هيچ چيز و هيچ كس رو نميخوام اگه طلاق نگيري يه كار ميكنم موهاتم مثل دندونات بشه.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
اخه عزیزه دلم به زور که نمی شه تورو مجبور به طلاق کنه بعدشم اگرم مجبور کرد تو نباید این کارو بکنی اصلا می خوای بری دادگاه بگی دلیلت برای طلاق چیه اونم چون دلیلی برای این کار نداره و فقط خسته شده داره اینجوری رفتار می کنه طروات جان این به این رفتارهای بچگانه همسرت اصلا دامن نزن
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان بهت توصیه میکنم تاپیک چکامه رو مرور کن برات مفیده من از دیروز از فکر این دختر بیرون نرفتم خیلی دوست دارو ببینمش . عزیزم به هیچ عنوان سر به سرش نذار باهاش بحث نکن حتی اگر اومد و شروع به بحث کرد سکوت کن در مورد این گلد کوئیست عجیبه همسرت که مرد قانون چطور گول خورده عیب نداره هیچی نگو چون مطمئنا ضرر میکنه اونوقت میفهمه گاهی اوقات این ضررهای مالی برای زندگی لازمه عزیزم تورو خدا آروم باش زیاد بهش گیر نده و به دست و پاش نپیچ در مورد دادگاه هم به هیچ عنوان زیر بار نرو و کلا سعی کن سکوت کنی تو هم بی تقصیر نبودب خیلی بهش گیر میدی مواظب باش خستش نکنی هر جی دلت گرفته به ما بگو ما صبورانه میشنویم ولی بل شوهرت آروم برخوردکن خانواده ها رو درگیر نکن
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
عزیزم اون یه کم آشفته است . زیاد پیگیر موضوع نشو و سعی کن بی تفاوت باشی و موضوع رو برای خودت بزرگتر نکن . بذار یه کم شایان تو خودش باشه و بهش فرصت بده تا فکر کنه . در ضمن تو پیشقدم برای طلاق نباش . به نظرم اون میخواد تو روتنبیه کنه . به مرور درست میشه .
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان برات پيغام خصوصي گذاشتم.
عزيز دلم باز هم ميگم توروخدا اگه زندگيتو دوست داري گير نده.طراوت روزهايي که من تحمل کردم در مقابل روزهايي که تو الان داري تحمل ميکني هيچه عزيزم.هنوز نيما جاي خوابش ازم جداست.اشکالي نداره.يه شبه که همه چيز درست نميشه.آروم آروم يواش يواش.
طراوت جان به هيچ عنوان زيربار طلاق نرو.باور کن به اين کلمه آلرژي پيدا کردم.اسمش هم تنمو ميلرزونه.صبر کن .صبر.
و اينکه بايد از درون متحول بشي.بايد تغيير کني.وقتي تغيير کني شرايط اطرافت هم درست ميشه گلم.باور کن من اينو تجربه کردم.اگه خواستي بهم زنگ بزن.باهات حرف ميزنم.عزيزدلم ميفهمم چي ميگي.باور کن کاملا درکت ميکنم.هرکاري از دستم بربياد انجام ميدم.
دوست دارم عزيزم.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت عزيزم ، اينبار ديگه تيشه برداشتي و داري ريشه زندگيتودستي دستي قطع ميکني !!!!!!!
چرا خواهر گلم ؟ چرا ؟
من واقعا نگرانتم عزيزم ، والله من موندم چي بگم ، ميگم طراوت جون بهتر نبود يه چند وقت از هم دور بودين ؛ تا فرصت بيشتري برايه يه تصميم بهتر پيدا مي کرديد !!! ميدوني من تو اين مدت يکسال عقدم خيلي چيزارو فهميدم ، اين که اگه زياد به همسرت گير بدي ، اون از خودت دلزده کردي طوري که دنبال اينه که هر سوراخ سمبه اي رو پيدا ميکنه از غرولندهايه زنش خلاص شه و به اونجا پناه ببره ، همسر تو دقيقآ همين حالته !!!! هر دوتون به استراحت نياز داريد هر دوتون ،
در مورد طلاق هم چيزي نميگم ، چون مطمئنآ فقط خواسته بترسوندت !!! اهميت دادن به اين موضوع فقط رفته رفته مغزتو خسته ميکنه يه کم آروم باش عزيزم و به مغزت استراحت بده !!!
بازم منتظر حضور گرمتم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طروات جان خانومی خوبی ؟؟ آروم تر شدی؟؟ مارو بی خبر نزار عزیزم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان کجایی خانم چه خبر؟
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام خوبی امروز نبودی و من خیلی نگران تو هستم امیدوارم از روی احساسات تصمیم نگیری .راهنمایی هایی که دوستان کردن خیلی خوب و مفیده حداقل در باره ی اونا خوب فکر کن من مطمئن هستم که امروز همسرت از کار دیروز پشیمون شده و عذر خواهی کرده خیلی از ما ها این روز ها رو تجربه کردیم. وقتی که خشم عقل ادمو کور می کنه . امیدوارم خبرای خوبی ازت بشنوم بای
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام دوستان همين الان اومدم از چكامه و عطيه((zibaalizade)) و بقيه دوستان ممنونم.
من نميخواستم دادگاه برم اما به زور........
ديشب هم 11 شب اومد خونه حتي زنگ هم نزد كه من نگران نشم با اين حال من يه بار به كلانتري زنگ زدم و گفتند كه ساعت 7 رفته به همراهش هم يه بار زنگ زدم كه جواب نداد.وقتي اومد پرسيدم شام ميخوري بهم گفت با تو فقط حرص ميخورم.با اينحال غذا رو براش آماده كردم و خودم رفتم و خودمو به خواب زدم ، كه ديدم شامش رو خورد.
صبح هم منو بيدار كرد كه پاشو بريم دادگته اما جالب ابنكه كه باهام اومد اما منو ميندازه جلو براي اقدام.
به خانوداش هم گفته انتقالي گرفته و ميخواد از تهران بره نميدونم داره چيكار ميكنه اما خدا به آخر عاقبتش رحم كنه.دو روزه كه داره منو ديونه ميكنه خدا هم زد تو سرش و تصادف كرد ماشين يه كم خرج برداشت.مرتب هم دوستش زنگ ميزنه كه برن كلاس گلدكويست!!! تا الان رحمان بود حالا مصطفي...
برام دعا كنيد با اينكه خيلي خيلي بچه گانه رفتار ميكنه اما دوستش دارم.معذرت ميخوام اگه نتونستم درست بنويسم حالم بده و دارم ميرم فقط به خاطر شما اومدم شركت.
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
؟سلام طراوت جان خانومی یعنی به زور رفتی دادگاه دادخواست طلاق دادی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان
اون تو رو انداخته جلو که هیچ حق و حقوقی بهت تعلق نگیره
خیلی مواظب باش عزیزم
بذار خودش اقدام کنه تا مجبور بشه حق و حقوق تو رو بده
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
خانمی چکار کردی ؟ نگران شدم ! اگر به زورم گفت بریم دادگاه نرو بگو من کسرم میکنه پامو اینجور جاها بذارم سعی کن آرامشت رو حفظ کنی و اصلا درگیر نشی در مورد گلد کوئیست اگر جا و مسئولش رو میشناسی به110 خبر بده تا دستگیرشون کنند تعجب میکنم از شوهرت که به اینها اعتماد کرده تو اصلا حساسیت نشون نده ما رو بی خبر نذار
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
دوستان خوبم از همه شما ممنونم كه تنهام نميذاريد.
ديروز منو مجبور كرد كه برم دادگاه و خودش تو خيابون توماشين نشست منم رفت اما از خدا كه پنهون نيست از شما چه پنهون يه دروغ بزرگ گفتم.بهش گفتم مدارك رو دادو در صورتي كه اينكار رو نكردم.نميدونم اگه بفهمه چيكار ميكنه.
ديروز هم هيچ حرفي نبود تا اينكه ساعت 7 غروب كه ميخواست بره سر كار بهم گفت هميشه دوستت داشتم و دارم اما بفهم مجبوريم جدا شيم.
از ديشب هم اصلا زنگ نزد منم تماس نگرفتم تا راحت تر بتونه تصميم بگيره،صبح ام اس داد ((دارم ميرم كهريزك *ميدون تيراندازي))منم جواب ندادم.الان هم كه خبري ندارم اما يه سر درد بد گرفتم دستهام يخ كرده.
نميدونم دليل اينكارش چيه؟ميخوام جدا شم اما از نگاه مردم و آبروم ميترسم،تصور دوريش ديونم ميكنه.
fatima-v عزيز شايد به 110 خبر بدم ،اما شايان خودش جز نيروهاي مسلح اين كار ازش بعيده....
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان
اگه یه وقت خیلی هم اصرار کرد بگو چرا خودت پا جلو نمیذاری؟
اون این کار رو میکنه که تو نتونی حق وحقوقتو بگیری
هنوز هم زوده که بخوای به جدایی فکر کنی طلاق آخرین راه حله
فعلا" یه مدت کمتر حرف بزنید بهتره عزیزم
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
اون میخواد تو رو یه کم تنبیه کنه . چون میدونه توهم خیلی دوستش داری .
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
سلام طراوت عزیزم
بهترین کارو کردی که مدارکو تحویل ندادی عزیزم نترس اگرم بفهمه کاری نمی کنه فقط می فهمه که تو زندگیتو دوست دای که این کارو کردی
خانومی بزار آتیشش بخوابه خودش خوب می شه کاملا مشخصه که خودشم دوست نداره این کارو بکنه فقط می خواد حرصش رو خالی کنه
تو هم به طلاق فکر نکن اصلا فکر نکن چون مشکلون اونقدر حاد نیست که بخوای طلاق بگیری
شما فقط درگیر اختلاف نظرهای اول زندگی شدی بعد یه مدت تو سر و کله ی هم زدن خوب می شین همو پیدا می کنین و به رفتارهای همدیگه عادت می کنین
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
بلوم عزيز نميدونم چيكار كنم؟فقط بهم بي محلي ميكنه دوست دارم خودمو بكشم.
فكر كن روزي 10 بار حرف ميزدم و همش قربون صدقه ..........
الان فقط سلام و خداحافظ
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان خانومی
یکم صبور باش هنوز که چیزی نشده فقط شوهرت یکم خسته شده عزیزم نه کسی طلاق داده نه کسی طلاق گرفته بین همه ی زن و شوهر ها دعوا می شه
ممکنه چند روزم با هم حرف نزنن و یا حتی از هم بدشونم بیاد ولی دوباره همه چیز یه حالت عادی بر میگرده این رفتارها موقتیه خانومی
فقط تو این شرایط باید به اعصابت مسلط باشی
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه
طراوت جان آروم باش به خودت و اون فرصت بده . سعی کن خانواده ها رو دخالت ندی و کمی خود دار باش تو هم باهاش سنگین برخورد کن ولی هیچ حرف نسنجید ای نزن خیلی جدی بگو حاظر به جدایی نیستی البته الان نه اگر ضرورت پیداکرد فعلا سکوت و آرامش بهتر میتونه به هردوتون کمک کنه ما رو بی خبر نذار
-
RE: از قصد داره اذيت ميكنه