* صندلي داغ *

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط hsh

سلام
آیا عنوان " معشوق همینجاست " اسم کاربری اولیه شما بوده و اگه بوده چرا عوضش کردی ؟

---

سلام ؛ :72:
بله نام کاربری اولیه من " معشوق همینجاست " بوده ولی بعد از اختلافاتی که با مدیر سایت پیدا کردم اون نام رو حذف کردم با 118 فعالیت رو ادامه دادم .
و به طور کلی اگه از ابتدا این شناخت رو از مدیر پیدا می کردم به همین روش 118 فعالیت می کردم و یا اصلا عضو این سایت نمی شدم ! البته الان دیگه حساسیتی برام نداره و با 118 یا بدون 118 اتفاق خاصی نمی افته .

با تشکر از شما بابت حضورتون در صندلی داغ ! :72:

سلام
مثل اینکه یه کم دیر رسیدم

وقتی دلت خیلی میگیره چه کار میکنی؟
تا حالا شده از یکی برنجی و نتونی بهش بگی؟

118 عزیز سلام
واقعا خسته نباشید به خاطر حوصله و دقتی که در دادن جوابها به خرج دادین:72:
من سوالام خیلی تخصصی و قلمبه سلمبه نیستن و می خواستم ازتون سوالی نپرسم, ولی با توجه به پاسخهای قشنگتون حیفم اومد یه چندتا سوال کوچولو ازتون نپرسم. با اجازه.....
چه غذایی رو بلدین خوب درست کنین؟
از چه کارتونی بیشتر خوشتون میاد؟
نظرتون در مورد سریال امپراطور دریا چیه؟
کدوم شهر ایرانو بیشتر دوست دارین؟
سر نماز اولین دعایی که می کنین چیه؟
ممنون. موفق و شاد و سربلند باشید, در پناه حق.....:72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط توکا

سلام :

سلام :72:



خسته نباشید

سلامت باشید :72:



اقای 118 میشه شجاعت را برای ما تعریف کنید ؟شما اگر بخواهید این صفت را در رفتارهاتون پیاده کنید چگونه رفتار می کنید ؟

شجاعت همونطور که خودتون هم بهتر می دونید یه مفهوم کلی هستش و نمیشه در قالب یه پاسخ در صندلی داغ به همه ی زوایاش پرداخت ! و به نظر من خوبه یه تاپیکی با این عنوان ایجاد کنید و با تبادل نظر از آگاهی های هم بهره ببریم ! اما من شجاعت رو در پذیرش خطا ، انتقاد پذیری ، آزادگی ، شکسته نفسی ، جوانمردی ، از خود گذشتگی ، صداقت ، صراحت و هم رنگ جماعت نشدن در موضوعاتی که یقین داریم راه جماعت از راه خدا و مصلحت خلق خدا جداست رو شجاعت میدونم . ضمن اینکه یقینا ً مصادیق دیگری نیز وجود داره که چون این پاسخ رو فی البداهه نوشتم شاید از قلم انداخته باشم .
اگه بخوام این صفت رو در رفتارهام پیاده کنم به همون مصادیقی که اشاره کردم عمل می کنم ضمن اینکه توکل به خدا و امید به رحمت حق از ابزارهای جدا نشدنیه شجاعته .




اگر باکسی که رفتار و گفتار لجوجانه ای دارد روبرو باشید در مقابل یکدنده گی ،خود بزرگ بینی و حسادت های اودر حالی که او را به عنوان یه فرد و یک انسان دوست دارید و برای او احترام قائلید ،چه می کنید ؟

سوال خوبیه !
افراد لجوج ، یکدنده و خود بزرگ بین رو دوست دارم ( البته نه افراطی هاشون رو ) .
افراد لجوج و یکدنده کسانی هستند که زود تحت تاثیر قرار نمیگیرند و افسارشون رو به راحتی از دست نمیدند با این افراد نمیشه از سر جنگ و جدل کنار اومد و تهدید کردن این آدمها تاثیر بر عکس داره همچنین اکثرا ً این افراد راههای نفوذیشون از طریق احساس نیست بلکه بیشتر باید با منطق باهاشون کنار اومد البته اگه مایه هایی از احساس باشه مشکلی نیست ولی صرفا احساس نمی تونه روزنه ای رو برای نفوذ به این افراد باز کنه . ضمنا پیدا کردن نقاط قوت موضوعی که فرد روی اون موضوع لج میکنه هم می تونه برای تعامل مفید باشه . در هر حال تعامل با هر فردی با هر سلیقه ی شخصیتی که داره امکان پذیره فقط باید مدیریت قوی در تعامل و ارتباط داشته باشیم و کمی هم صبور باشیم و دقت به این موضوع هم خیلی مهمه که هرگز به فهم و شعور افراد توهین نکنیم و رفتارمون رو جوری پی ریزی نکنیم که فکر کنیم مخاطب متوجه نیت و رفتار ما نمیشه .
اما افراد خود بزرگ بین، فوق العاده هستند و به نظر من کسانی که خودشون رو کم می بینند بیشتر مشکل دارند تا افراد خود بزرگ بین !
ولی خطرناکترین صفت در بین صفاتی که اشاره کردید حسادته ! در مذمت این صفت نکوهیده در قرآن و روایات ، احادیث زیادی وجود داره . ولی جالب اینجاست که نوع سوالی که شما مطرح کردید جوری به من القاء شد که انگار همه ی این صفات در یک فرد جمع شده باشه و شما با اون فرد مشکل داشته باشید . با این حساب اگر اینچنینه که من متوجه شدم پیشنهاد میکنم تاپیکی برای مشکلتون ایجاد کنید و زوایای بیشتری از شخص مورد نظر از قبیل نسبتی که با شما داره و خصوصیات ارتباطی بین شما و اون شخص رو مطرح کنید تا دوستان با هم فکریشون بیشتر و بهتر بتونند کمکی داشته باشند . :72:

---

با تشکر از شما به خاطر حضورتون در صندلی داغ و اینکه با سوالهاتون به همه ثابت کردید که من چقدر بی سوادم :D
امیدوام مشکلاتتون رو ( البته اگر مشکلی وجود داره ) در قالب تاپیک ایجاد کنید تا با هم فکری دوستان راه حل مناسبی پیدا کنید .
:228:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی

سلام
شعر گويي تا چه حدي ذاتي هست و تا حدي اكستابي؟ چند تا شعراتون در وبلاگتون مطالعه كردم، شما چطور شد كه علاقمند به گفتن شعر شديد؟

---

سلام ؛
راستش فکر نمی کنم ذاتی باشه یا اگر هم باشه درصد خیلی خیلی جزئیش باید ذاتی باشه هرچند که اعتقاد دارم کاملا ً اکتسابی هم نیست !
مثلا ً در اشعار خاقانی و انوری شعر یک حالت صنعتی داره و شاعر بیشتر به تکنیک ها توجه می کنه این شاعران شاید از ساختار شعری قوی برخوردار باشند ولی هرگز نتوانستند مخاطبین خوبی برای خود دست و پا کنند در حالی که خود شعر آنها از اشعار مولانا و حافظ تکنیکی تر است . این اشعار را شاعرانی سرودند که بیشتر هنر خود را اکتساب کردند ! و آن را سرمایه ای برای زندگی مورد استفاده قرار دادند !
اما در مقابل شاعرانی مثل حضرات عطار و مولانا (رض) شعر را اکتساب نکردند بلکه شعر در آنها جوشید ( در این مورد در زیر توضیح خواهم داد ) و شعر این شاعران با اینکه تکنیک شاعران قبل را ندارد اما انرژی و پتانسیل قوی تری دارد که مخاطب را جذب خود می کند . سلطان ولد ، پسر مولانا در کتاب زندگی نامه ی مولانا می نویسد که مولانا هرگز خود را شاعر نمی دانست و همیشه می گفت چیزی که من می گویم فراتر از شعر است !
البته شاعرانی نیز وجود دارند که هر دو مقوله را دارا هستند مثل سعدی و جناب فردوسی ! که اگه برخی از اینها را استثناء قرار دهیم ، دسته بندی شاعران به همان روش بالاست . ( البته این نظر شخصی بنده است )
برای شعر گویی نیاز به یک انرژی دارید ؛ این انرژی را یک مفهوم گمشده به شما القاء خواهد کرد مثلا برخی ها این انرژی را از زندان میگیرند ، بعضی ها از مشکلات مردم ، بعضی ها از دختری که عاشقش می شوند ، بعضی ها از خدا ، بعضی ها از یک مُراد ، بعضی ها از ائمه اطهار و ... در هر حال هر کس با توجه به ظرفی که دارد می تواند نوع انرژی را انتخاب کند اما به طور کلی اینطور نیست که همه ی آدمها بتوانند از این انرژی ها برای شاعری استفاده کنند چرا که در این صورت تمام مردم دنیا شاعر می شدند ! بلکه علاوه بر این وجود این انرژی شما نیاز به یک شُک هم دارید و این شُک چیزیست که مسیر شعری و انرژی مورد استفاده شما را مشخص می کند و شما دریچه ی جدیدی برای تخلیه ی روانی خود پیدا می کنید .
^^^^
اما در مورد خودم انرژی و شُکی که اشاره کردم و به من وارد شد یه حالت خصوصی داره و اگه اجازه بدید بازش نکنم ! ولی علاقه ی من به شعر برمی گیرده به دوران بچگی و جالبه اگه بگم که من 12 سالم بود که مثنوی معنوی مولوی و منطق الطیر عطار رو خریدم که موجب جلب توجه معلم ادبیات و برادران بزرگترم شده بود ! هر چند که در اون زمان چیزی از مفهوم اون کتابها نمی فهمیدم ولی عاشقانه و با حرص و ورع خاصی و با اشتیاق می خوندمشون ! به طوری که من هنوزم نمی تونم نشسته مثنوی مولانا رو بخونم و ناخودآگاه در اواسط شعر بلند میشم و شروع می کنم به راه رفتن و شعر خوندن ! :D
همچنین همواره سبک ،زبان و گویش مولانا ، خسرو گلسرخی و ایرج جنتی عطایی رو می پسندیدم .

اینها خلاصه ی نظرات من درباره ی سوال شما بود انشاءالله تونسته باشم جواب درخور توجهی داده باشم !
( حالا خلاصه بود اینقدر نوشتم اگه می خواستم کامل بگم فکرکنم ... ) :D

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط كنجكاو

با 118 و بدون 118 هیچ تفاوتی نمی کنه !

---

سلام ؛
من متوجه منظورتون نشدم اگه ممکنه شفاف سازی کنید ! :D
اما اگه منظورتون بودن یا نبودن منه باید عرض کنم در بستری که ما افراد رو ابزار بدونیم و اعضا رو صرفا یک نام کاربری فرض کنیم نه تنها 118 بلکه بودن یا نبودن هیچ عضو دیگری تفاوتی نخواهد کرد چون اگه یکی نباشه هنوز دو سه هزار تای دیگه هست !!!
احتمالا ً از پاسخم سر در نیاوردی ولی تا چند ماه دیگه بهتر می تونی هضم کنی ! :228:

سلام
راستش من سوالی ندارم! فقط یه چیزی بگم!؟
بدجوری به شاگرداتون حسودیم میشه!خوش به حالشون...!
موفق باشید.
یا علی مددی!

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط آرزو

با سلام و تشکر ولی بنظر من خدا قهر میکنه وقتی که مهر به قلب و گوش وچشم کسی میزنه دیگه روی از اون شخص برگردانده .
البته خدارو شکر من با خدای خودم کاملا آشتی هستم چون میبینم زمانی که من غافل از وجودش هستم اون به حرفهای من گوش داده و منو به هر چه خواستم رسونده میفهمم که با من بوده و این من بودم که با او نبودم ولی درکل میخواستم بدونم اگر خدای نکرده یک روز از من روی برگردوند من چیکار کنم تا از من راضی بشه .....و الان به این نتیجه رسیدم که با هر نوع تلاشی که بتونم بهش نزدیک بشم میتونم دلش رو بدست بیارم از پاسخ شما هم بسیار ممنونم آموزنده بود.

---

سلام آرزو ، :72:
به نظرت احترام میذارم .
اگه اجازه بدی من هم نظرمو بگم .
من فکر نمی کنم خدا مهر به قلب و گوش و چشم کسی بزنه چون اگه می خواست یه همچین کاری بکنه پس واسه چی خلق کرد!؟ بلکه این خود آدمها هستند که خوشون رو گرفتار تعصب و جمود میکنند و به قلب و چشم و گوششون مهر می زنند و جای هیچ روزنه ای برای حرفی از سوی دیگراندیشان نمیذارند ! وقتی حضرت محمد (ص) به نبوت رسید یک دیگراندیش بود پس به همین علت عده ای که روزنه و آزادی اندیشه داشتند به او گرویدند و کسانی هم که جمود و رکود داشتند ساز دشمنی زدند !
در واقع خداوند ذاتا ً نمیتونه از بنده هاش رو برگردونه بلکه با سرعت در حال حرکت و نزدیک شدن به بنده هاست و این برخی بنده ها هستند که از دستش فرار می کنند و روشون رو از الطاف خداوند برمیگردونند .
بهتون پیشنهاد میکنم کتابهای "اسرار لانه ی مورچه ها " و " اسرار موریانه ها " و " دنیای پس از مرگ " نوشته ی موریس مترلینک و ترجمه ی ذبیح الله منصوری رو مطالعه بفرمایید . همچنین کتابهای حضرت استاد علامه محمد تقی جعفری (رض) .

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ناشناخته

سلام :72:
درست حدس زدید، من کم و بیش با اعضای اینجا آشنا هستم اما نه اونطور که شما فکر میکنیدو سعی کردم این ذهنیات خودمو در پستام دخالت ندم .
از شما هم تعریف زیاد شنیده بودم البته همراه انتقاداتی اما اونا را هم زیاد جدی نمیگیرم چون توی این چند روز که بودم چیز دیگه دیدم و چیزهایی که از ...شنیدم ناشی از تفکرات خودشه هرچند که خیلی دوسش دارم و احترام زیادی براش قائلم .
در ضمن من برخلاف اونچه شما فکر میکنید شخص شجاعی هستم و از واکاوی شدن هم واهمه ای ندارم و با نام کاربری خودم مینویسم .

شاید تا حدودی حق با شما باشه خیلی ها صادقانه حرفشونو نزنن اما اونایی هم که میزنن بیشتر برچسب میزنن و توهین میکنن که من شما را هم جزء این دسته میدونم(البته امیدوارم قضاوتم دراین باره غلط باشه و حرفهای دوستم درست باشه) مثل اینکه هنوز جا نیفتاده بدون تحقیر بتونیم حرف دلمونو بزنیم .
در ضمن
مجیدجان دلبندم ، ترجیح نه ترجیه!:D

---

سلام ، :72:
در مورد قسمت اولی که در پاسختون رنگی و برجسته کردم باید عرض کنم که اگه واقعا ً اینچنین هستید بهتون تبریک میگم و خوشحالم که چنین دوستی به دوستانم اضافه شد . :43::72:
و در مورد قسمت دوم بنده از خودم دفاع نمی کنم و یقین دارم که طی مدت کوتاهی خودتون به اشتباهتون در این قضاوت پی خواهید برد چرا که اولا من به جز مدیر سایت با هیچ کاربری مشکلی ندارم و اگه مشکلی هم بوجود اومده به خاطر دخالت بیجای اونها و نشناختن زوایای مشکل بوده وگرنه من عمرا ً به کسی توهین نکردم . همین چند روز پیش پستی به درک و شعور بنده توهین کرد ولی پاسخ من با اینکه انتقادی بود اما هیچ توهینی را به توهین کننده در بر نداشت !
ضمن اینکه مشکل با مدیر سایت صرفا ً در جهت تعامل ایشون با اعضا و همچنین نحوه ی مدیریت سایت هستش نه جنبه های دیگه ! و خود شخص ابوالفضل رو همواره دوست داشته و دارم !
در مورد املای کلمه ی توجیه هم ممنون از تذکرتون ! ما در یک فارومی یه تاپیکی داریم به عنوان سوتی های کاربران که سوتی های من همیشه سر تیتر سوتی هاست ! :227:

سلام 118
چون تازه وارد هستم سوال خاصی از شخص شما ندارم اما از خواندن نظرات شما لذت بردم.

فقط در مورد دو پست بالاتر :
تعبیر مهر زدن به قلوب دقیقا تعبیری است که خود خدا در قرآن آورده است " ختم الله علی قلوبهم " و آن چه شما گفتید در واقع یک جور تفسیره که طبق سنت امداد الهی خداوند به هر کس در هر راهی که رفت کمک می کند و نتیجه راه برخی دورتر و دورتر شدن است .
اما باز در قرآن آورده شده است که "پس امروز آنان را از یاد می بریم همان طور که دیدار امروزشان را از یاد بردند! و آیات ما را انکار می کردند! "

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط elina

سلام

سلام ؛ :72:

مثل اینکه یه کم دیر رسیدم

در هر حال ما چاکریم !


وقتی دلت خیلی میگیره چه کار میکنی؟

بستگی به نوع دلگیری داره ! :D
مثلا ً وقتی از دست این مسوولین در پیت مملکت دلم میگیره میرم گلزار شهدا و آروم میشم . :43:
وقتی از دنیا و هجمه های نا امیدکنندش دلم میگیره میرم قم پیش حضرت معصومه (س) :43:
وقتی از دست افراد دلم میگیره داریوش گوش می کنم .
در بقیه ی حالتها هم میرم باشگاه و ورزش می کنم و یادم میره که اصلا موضوع چی بوده ! :D


تا حالا شده از یکی برنجی و نتونی بهش بگی؟

نه نشده . کلا چیزی وجود نداره که توی دلم سنگینی کنه و به زبون نیاد ! اگه از کسی خوشم بیاد یا بدم بیاد یا از کاری خوشحال بشم یا ناراحت به زبون میارم . کلا دوست دارم کسی که من مخاطبشم کاملا متوجه درونم بشه ! در هر حال برای بیان کردن هر نوع موضوعی همیشه آمادگیش رو دارم . :D

---

با تشکر از شما به خاطر حضور سبزتون در صندلی داغ بنده ! :228:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط هوشیار

118 عزیز سلام

سلام بزرگوار ؛ :72:

واقعا خسته نباشید به خاطر حوصله و دقتی که در دادن جوابها به خرج دادین:72:

ممنون نظر لطف شماست . :72:


من سوالام خیلی تخصصی و قلمبه سلمبه نیستن و می خواستم ازتون سوالی نپرسم, ولی با توجه به پاسخهای قشنگتون حیفم اومد یه چندتا سوال کوچولو ازتون نپرسم. با اجازه.....
چه غذایی رو بلدین خوب درست کنین؟

املت ( البته املت ورزشکاری که اگه یه بار بخورید تا 24 ساعت انرژی برای فعالیت خواهید داشت ) :D

از چه کارتونی بیشتر خوشتون میاد؟

مارکو پلو - هاکل برفین

نظرتون در مورد سریال امپراطور دریا چیه؟

خوشم نمیاد . کلا زیاد اهل فیلم نیستم .

کدوم شهر ایرانو بیشتر دوست دارین؟

همه جای ایران رو یه اندازه دوست دارم ولی قسمتی که مربوط به حرم مطهر حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) هستش واقعا ً یه تیکه از بهشته .

سر نماز اولین دعایی که می کنین چیه؟

تعجیل در ظهور امام مهدی (عج) - سلامتی و عزت پدر و مادرم و خانواده . سلامتی و عزت دوستانم و جدیدا ً هم سلامتی دوست عزیزم هادی که همه ی وجودم رو درگیر خودش کرده .

ممنون. موفق و شاد و سربلند باشید, در پناه حق.....:72:

ممنون . :72:

---

با تشکر از شما . امیدوارم همچنان و پاینده هوشیار باشید . :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط montazer_313

سلام
راستش من سوالی ندارم! فقط یه چیزی بگم!؟
بدجوری به شاگرداتون حسودیم میشه!خوش به حالشون...!
موفق باشید.
یا علی مددی!

---

سلام ، :72:
ممنون از لطفتون ؛ :228:
یا علی مدد . :72:

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط خسته

سلام 118
چون تازه وارد هستم سوال خاصی از شخص شما ندارم اما از خواندن نظرات شما لذت بردم.

فقط در مورد دو پست بالاتر :
تعبیر مهر زدن به قلوب دقیقا تعبیری است که خود خدا در قرآن آورده است " ختم الله علی قلوبهم " و آن چه شما گفتید در واقع یک جور تفسیره که طبق سنت امداد الهی خداوند به هر کس در هر راهی که رفت کمک می کند و نتیجه راه برخی دورتر و دورتر شدن است .
اما باز در قرآن آورده شده است که "پس امروز آنان را از یاد می بریم همان طور که دیدار امروزشان را از یاد بردند! و آیات ما را انکار می کردند! "

---

سلام ، :72:
انشاءالله که هیچ وقت خسته نباشی ! شیعه ی مولا و خستگی !!! محاله ! :D :72:
بله ترجمه ای که شما از آیات شریف فوق داشتید کاملاً درست بود . اما برای تفسیر این آیات پیشنهاد میکنم به تفسیر نمونه و اگر امکان داشت نظر حضرت علامه طباطبایی (رض) در تفسیر المیزان رجوع کنید .
با تشکر از تذکر صحیحتون . :104:

<marquee direction="right">
<div align="center">+++ (118 عزيز حسابي خسته نباشي)+++</
</marquee>
<div align="center"> <a href="http://minos.blogfa.com/" target="_blank"></a></div>

</html>



به چه كسايي از اعضاي تالار رتبه عالي يا خوب مي دي ؟ چرا ؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط زیبا.ده

<marquee direction="right">
<div align="center">+++ (118 عزيز حسابي خسته نباشي)+++</
</marquee>
<div align="center"> <a href="http://minos.blogfa.com/" target="_blank"></a></div>

</html>



به چه كسايي از اعضاي تالار رتبه عالي يا خوب مي دي ؟ چرا ؟

---

سلام آبجی ؛
شرمنده دیگه جمعه مسابقه داشتم شنبه هم که استراحت بود نتونستم بیام جواب بدم .
کاش این سوال رو کاربر دیگری می پرسید تا راحت تر بتونم پاسخ بدم ولی در هر حال ماهیت صندلی داغ جوریه که باید به سوالات پاسخ بدیم پس من تعدادی از کاربران رو می نویسم و اگه کسی رو جا انداختم امیدوارم منو ببخشه !


زیبا.ده : به نظر من بهترین عضو سایت که از بدو حضورش به صورت فعال و عالی ، شور و نشاط خیلی خوبی رو به سایت داد .

* خیلی از مراجعینی که به سایت رجوع می کنند و مشکلشون رو مطرح می کنند یک دهم مشکلات زیبا.ده رو هم ندارند ولی واقعا ً این شیر زن یه تنه جلوی مشکلات چند خانواده ایستاده و خم به ابرو هم نمیاره و همیشه هم توی سایت ، ما با روحیه و با نشاط می بینیمش !!! همیشه من رو از تجربیاتش بهره مند کرده و توی مشکلاتم همیشه به عنوان یه مشاور و خواهر بزرگتر راهنمای فوق العاده ای بوده ؛ ضمن اینکه تنها مدیری بوده یه با ریسک پذیری زیر خیلی از پستهای تند انتقادی من دکمه ی تشکر رو زده و همین طور رتبه ی شهرت رو به این حقیر داده ؛ که یه همچین کاری با توجه به روحیه ی شکننده ی مدیر ارشد سایت از خیلی از اعضای دیگر ( چه برسد به مدیران ) بعید است !!!! *
:72: در هر حال اینجا جا داره از همه ی زحماتی که این خواهر بزرگوار در این مدت برای راهنمایی من در پاره ای از مشکلات کشیده تشکر کنم . :72:


گرد آفرید : این دوست بزرگوار هم اگر در همدردی وجود نداشت این سایت نه تنها هیچ شباهتی به تالار گفتگو نداشت بلکه از یک وبلاگ هم کم شورتر میشد !
zeinab : متاسفانه کم پیدا شد ولی دیدگاه های خیلی خوبی داشت !
سمیه : ایشون هم کاربر فوق العاده ای هستند البته کم حضور !
fnh63
lord hamed
ASRIN GOZALI
آرزو
بهاره
hsh
NO1
محمد ابراهیمی
آتنا

البته فی البداهه اینها به یادم اومدن و نوشتم ممکنه کاربران دیگه هم مد نظر باشه که به ذهنم نرسیده باشه .

خوب آبجی اگه اجازه بدی از صندلی بیام پایین چون دیگه دارم از داغی می سوزم ! :D
یا علی مدد . :72:

118عزيز واقعا ازت ممنونم اون كسي كه باعث كمك شده و تجربه هاي خودش رو در اختيار گذاشته تو بودي واقعا از اظهار محبتت ممنونم http://qsmile.com/qsimages/72.gif http://qsmile.com/qsimages/43.gif

http://i34.tinypic.com/34fciv6.gifاز 118 عزيز ممنونيم كه واقعا با صبر و شكيبايي به سوالاتشون پاسخ دادن و نشان صندلي داغ رو تقديمشون مي كنيمhttp://i34.tinypic.com/34fciv6.gif

http://www.zom.ir/download.php?file=...ek57cahdyx.gif

:72:حسابي خسته نباشي داداش:72:

:72:از محمد ابراهيمي عزيز دعوت مي شود كه در صندلي داغ حضور به عمل بياورن:72:

:104:به افتخار حاج آقا:104:

http://i26.tinypic.com/302ly75.gif

سلام
لحظه ای که خانه خدا رو دیدی چه حالی داشتی؟
بیوگرافی خودتو بگو لطفا؟

سلام انگار من خیلی دیر رسیدم ...:302:[/b]
اشکال نداره همه سوالامو یک جا از آقای ابراهیمی می پرسم
1_ به نظرتون چه جور آدمی هستید یعنی چقدر مردید؟
2_ اگه از یکی خوشت نیاد بهش میگید/
3_ چقدر معرفت دارید؟
5_ اگه قرار بود یکیو اینجا بکشی کیو دوست داشتید بکشید؟
6_ چقدر برای حفظ عشقتون تلاش میکنید؟
7_ چقدر سایت همدردی رو دوست دارید؟ بچه هاشو چی؟ [b]

سلام محمد عزیز ؛
1- برای من یه نصیحت صادقانه بنویس
2- بزرگترین حُسن خودت رو توی چی میبینی ؟
3- بزرگترین عیب من رو توی چی می بینی ؟
4- عشق رو چجوری تعریف می کنی ؟
5 - اولین کلمه ای که بعد از شنیدن عبارات زیر به ذهنت میرسه چیه ؟

مدینه
امام رضا
مولانا
شقایق
شهادت


با تشکر از شما ... در پناه او .

سلام

خانه خدا و رفتن به حج چه تاثيري تو خودت و زندگيت داشته ؟

التماس دعا

سلام
زیبا ده دوست خوبم
تاثیرزیادی داشت ولی به طورکلی میتوانم بگم که به باورواقعی رسیدم.

موفق باشید
محمد ابراهیمی

سلام دوست خوبم 118
1- برای من یه نصیحت صادقانه بنویس
همیشه به الله توکل کن.
2- بزرگترین حُسن خودت رو توی چی میبینی ؟
ساده و صادق بودن
3- بزرگترین عیب من رو توی چی می بینی ؟
من که عیبی نمیبینم
4- عشق رو چجوری تعریف می کنی ؟
عشق یک باورقلبی است
5 - اولین کلمه ای که بعد از شنیدن عبارات زیر به ذهنت میرسه چیه ؟
الله
موفق باشید
محمدابراهیمی

دوست خوبم Elina
لحظه ای که خانه خدا رو دیدی چه حالی داشتی؟
واقعا" نمیشه توصیف کرد. وصف نشدنی است.
بیوگرافی خودتو بگو لطفا؟

محمد ابراهیمی 27 ساله ازتهران و بنده ای ازبندگان خدا

موفق باشید
محمد ابراهیمی

دوست خوبم شیلا خانم
سلام
1_ به نظرتون چه جور آدمی هستید یعنی چقدر مردید؟
ساده و صادق . راستش مرد بودن تا ازنظر شما چی باشه ولی اول ازهمه میتونم بگم یک انسان هستم وقتی کسی انسان واقعی باشه پس یک مرد واقعی یا زن واقعی هم میتونه باشه
2_ اگه از یکی خوشت نیاد بهش میگید/
بله
3_ چقدر معرفت دارید؟
ازدوستانم باید بپرسید
5_ اگه قرار بود یکیو اینجا بکشی کیو دوست داشتید بکشید؟
کشتن را دوست ندارم چون همه را دوست دارم
6_ چقدر برای حفظ عشقتون تلاش میکنید؟
تا جایی که بدونم اون ارزشش را دارد
7_ چقدر سایت همدردی رو دوست دارید؟ بچه هاشو چی؟
واقعا یک سایت خوب و مفید است .واقعا دوستشون دارم چقدررا نمیتونم بگم همه دوستان خوب وپاک هستند امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشند
موفق وشاد باشید
محمد ابراهیمی

محمد ابراهیمی عزیز می خواستم بیشتر در مورد سوالات فکر کنم اما می ترسم دیر شه و از روی صندلی پا شی !!!
1. چی شد که عضو این سایت شدی ؟ و در این مدت سایت چقدر روی روحیه ات تاثیر داشته ؟
2. توی دنیای مجازی هم همینقدر به قانون کم گوی و گزیده گوی چون در عمل می کنی ؟

سلام دوست خوبم خسته
ازطریق یکی از دوستان عزیزم آشنا شدم. میتوانم بگم خیلی زیاد
سعی می کنم عمل کنم

موفق و شاد باشید
محمد ابراهیمی

سلام
همه میگن دیر رسیدن ولی من که زود اومدم!!!
1.وقتی دلتون میگیره چی کار می کنید؟
2.وقتی یه نفر میگه برام دعا کن چقدر براش دعا میکنید؟ یا تا چه مدت یادتون می مونه که فلانی ازتون خواسته دعاش کنید؟
3.تا حالا کسی بهتون گفته چقدر مهربونید؟اگه گفته که دستش درد نکنه و اگه نگفته من اولیش!خیلی خیلی خیلی مهربونید.از اون مهربونایی که من آرزومه اونجوری بشم!
برام دعا کنید...!
موفق و مومن باشید.
یا علی مددی!

سلام محمد ابراهيمي
به نظر من تو خانواده خيلي خوبي داري كه فرزندي چون شما را تربيت كرده اند؟ تا چه اندازه محيط خانواده را در تربيت فرزندان مهم مي داني؟

پس جواب من چی شد؟

سلام:
به نظر شما چند درصد از مردم در این زمانه دارند زندگی می کنند ؟(زندگی کردن !نه زنده بودن و نفس کشیدن!)

زندگی را در یک جمله معنی کنید؟

سلام .آقای ابراهیمی اگه حوصلتون شد به این سوالات هم جواب بدید جای دوری نمی ره مرسی
1_ میخوام چشاتو ببندی و برید به جایی که من میگم
فکر کن تویه هواپیما نشستید با چتر نجات و قرار با یه گروهی از اون هواپیما بپرید میتونی بپرید؟ چه حسی اون لحظه دارید ؟
2- دوست داری تا چقدر رو صندلی بسوزونیمتون
3_ تا حالا مغرور شدید؟ از غرور خوشتون میاد؟
4- چقدر تو خونه یا بیرون شیطونید؟
5- سرگرمیه مورد علاقتون چیه؟
6_ دوست داری کی کیسه بکستون باشه وقتی عصبانی هستید؟
7- چی کار کنیم از ما راضی باشید؟

سلام آقا محمد

دروغ چرا یکی برای تو اومدم تو سایت ویکی هم دلم میخواد به الینا تبریک بگم

اگر گفتی حال من چطوره ؟ ...خوب نه دیگه خوب نیستم بدجوری مریض شدم ولی بزودی خوب میشم :72:

کدام یک از این کارها رواگر وقت داشته باشی و حوصله بیشتر ترجیح میدی پیاده روی؟ یا فقط ماشین سواری؟

نیمه شعبان کجا بودی چکار کردی؟ فقط شیرینی خوردی یا شیرینی دادی

به تناسخ روح اعتقاد داری یا فکر میکنی این باور مسیحیان است ؟

با تشکر

سلام دوست خوبم ستاره خانم
1- بنده آماری ندارم که بخواهم برایتان بگویم. بعد زندگی درنظرهرکس متفاوت است .
2- زندگی یعنی درست و اصولی و منطقی بودن در این دنیا است

محمدابراهیمی

سلام شیلا خانم
1_ امتحان نکردم تجربه عملی با فرضی خیلی تفاوت دارد. فکرمیکنم احساس زیبایی داشته باشم.
2- این صندلی سوزوندنی نیست که منم روش بسوزم
3- راستش به نظرخودم خیر شاید هم شدم خودم خبرندارم. واقعیتش نه خوشم نمی اید.
4- اهل شیطنت نیستم
5- کامپیوتر
6_ هیچ کس
7- همیشه همین طور که با لطف و صفا دراین تالار هستید باشید جمع دوستانه قشنگی داریم امیدوارم بتونیم حفظش کنیم. (خانواده همدردی

محمدابراهیمی

سلام آرزو خانم دوست همیشه با محبت و با صفا و یار همیشگی همدردی
واقعا ممنونم
خدا بد نده انشالله که زودتر خوب بشید بله انشالله بزودی خوب میشد .
1-پیاده روی رو ترجیح میدهم.
2- بیرون مشغول شیرینی و شربت دادن و شادی
3- من به الله باور دارم که همه از اویم به او بازمیگردیم

با آرزوی بهبود سریعتر شما
محمدابراهیمی

سلام دوست خوبم منتظر 313
1- هیچی . توی اتاق خودم میرم و سعی میکنم تا اروم شدنم بیرون نیام
2.واقعا برایش دعا میکنم. اون بستگی به میزان سفارشش داره ولی واقعیتش حتی اگر هم نگویند تو ذهنم فراموش نمیشود و برایشان دعا میکنم
3.مرسی شما لطف دارید. بله خیلی ها به هم گفته اند. شما مهربان نیستید! بلکه درنظرمن خیلی .... مهربونید جدی میگم
اگرلایقش باشم حتما برایتان دعا میکنم
همشه الله حامیتان باد
محمد ابراهیمی

سلام مدیرارجمند همدردی
شما لطف دارید. ممنونم
میتوانم بگویم 100 درصد مهم میدانم چون فرزند دردامان خانواده شکل میگیرد و رشد میکند سپس جامعه. پس عنصر اصلی درشکل گیری فرزند خانواده است.
دراینجا بازهم ازشما برای تمامی زحمات و لطف سرشارتان متشکرم
خداوند حافظتان باد

محمدابراهیمی

سلام من تازه رسیدم ،صندلی تون هنوز داغ هست ؟؟؟؟؟
اجازه میدین منم روش بشینم؟؟؟؟
منم عضو کوچولویی از این تالار هستم خوشحال میشم اگه صندلی داغ دعوتم کنه !!؟؟؟