RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
واي حالا واقعا ميبينم بانو ani چقدر فهميده هستند،
سرنخ شما شما دقيقا پاسخ به سوال ايشون بود،
ايشون قبلا پيش بيني كرده بودند كه احتمالا اين مشكل از كجا آب ميخوره.
خانم ani واقعا ازتون ممنونم كه انقدر قشنگ و خردمندانه سرچشمه ي اين مشكلات را پيدا كرديد.
خدا را شكر ميكنم كه جايي هستم كه راهنماهايي دلسوز و عاقل و فهميده همانند شما بانوي عزيز رو داره.
باز هم ازتون ممنونم بانو.
امیررضا پس متوجه شدي از كجا داره آب ميخوره؟بهتره حالا يه راهي پيدا كني كه بتوني انشاا... اين قضيه رو به خوبي خوشي حل كني.
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
امیررضاپسرم ناشي گري تو و عدم ايجاد ميل جنسي در همسرت و توجه نكردن به نيازهاي او كاملا برايت دردسر شده و بايد ا ز اين باب از همسرت دلجويي كني .
تو جوري با همسرت برخورد كرده اي كه او حس تجاوز دارد و احساس مي كند كسي به او به كرات تجاوز كرده با اين تفاوت كه اين مرد متجاوز كه هيچ شرايط درستي را براي شروع و برقراري رابطه ايجاد نكرده نام شوهر را يدك مي كشد .
مطمئن باش خانواده اش هم هيچ در مورد اين مسئله نمي دانند . بايد با همسرت خيلي مستقيم صحبت كني و با هم نزد مشاور روانشناس باليني برويد . اين تنها راه حل مشكل توست . چرا كه تجربه لازم را نداشته اي و به همسرت بدترين آسيب را زده اي . حتي اگر بتواني در مشهد دكتر سكسولوژيست پيدا كنيد كه ديگر عالي است .
اگر اين مشكل را امروز حل نكنيد در تمام مراحل زندگي برايتان دردسر مي شود .
همسر تو از اين رابطه فراري است و به همين دليل در شرايط خلوت و تنهايي با تو نمي خواهد قرار بگيرد و به نوعي قصد دارد از خود مراقبت كند . تكرار رابطه زناشويي در يك روز اشكال ندارد ولي شما بايد طرف جنسي خود كه همان همسر محترمتان هست به لحاظ روحي و رواني و جسمي آماده كنيد .
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
اگر حاضر نشد بیاد چی ؟ اگه گفت مشکل این نیست چی ؟
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
ممكن است مقاومت كند چون وي وحشت زده است و در اصل از شما هم رنجيده و هم ترسيده .
شما اين پيشنهاد را بدهيد و از وي مثل يك مرد مهربان و عاشق زن و زندگي نه به دليل روابط جنسي و تمايلات اينچنيني بلكه به دليل شان والاي همسرتان بخواهيد كه همراه شما باشد و شما هم بايد به وي فرصت بدهيد اگر قبول نكرد عنوان كنيد كه تصميم داريد كه اينكار را به تنهايي انجام دهيد چون احساس مي كنيد او از رفتار شما آزرده شده است ولي به وي بگوئيد كاش در اين راه همراهي تان مي كرد .
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
اگه مشکل این باشه که جای خوشحالی داره ! اما اگه نباشه !!! باید به حرف بقیه دوستان کنم : سردی + صبر زیاد.:72:
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
نه عزيزم اگر مشكل تماما اين هم نباشد باز هم نبايد با سردي رفتار كني اما صبر را بايد داشته باشي .
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
آخه من هر چی با سردی رفتار نمیکنم, اون به اصطلاح پر رو تر میشه و هر چی می خواد میگه
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
M_d
عزیز نوشتن:
نقل قول:
ميمونه از اين به بعدش،ازت خواهش ميكنم اين حرفها رو گوش كن،
چرا ميترسي وقتي بهت ميگه نيا خونمون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چرا در مقابل يه جملهي بچه گانه و يه تهديد الكي انقدر زود خودت رو ميبازي؟
نري خونشون چي ميشه؟بجاي رفتن خونهي اونها برو وقتت رو با دوستات بگذرون،هم ديگه فكر و خيال نميكني هم آخرين لحظات مجردي رو خوش ميگذروني هم اين دوران مسخرهي تصميم گيريه خانمت زودتر برات ميگذره و هم اينكه آتو دستش نميدي.
با اين طرز عكس العمل شما اون راحت ميفهمه كه نسبت به اين قضيه حساسي،و تا موقع ازدواجتون اين رو چماق ميكنه ميزنه تو سر شما،
هر وقت گفت نيا خونمون تنها در جوابش بگو با كمال ميل،بگو هر جور كه راحتي،بگو آنچنان هم خوشت نمياد همش خونهي پدر خانمت باشي،اونوقت ببين چطوري زنگ ميزنه و دعوتت ميكنه،
اگر گفت من تو رو مثل قبل دوست ندارم شما بگو عدم علاقه تو ميتونه تو علاقه من هم تاثير داشته باشه و باعث كاهش علاقه من بشه،يا اگر تونستي بگو دل به دل راه داره،باز هم ميبيني چطور از ترسش بهت ابراز علاقه ميكنه،
سلام رو با سلام جواب بده.
عزيز دل مقابله به مثل در اين مورد بسيار جواب ميده،
اگر بتوني جلوي خودت رو بگيري و يه مدت نه زنگ بزني و نه پيامك بدي در ذهن خانمت توهماتي شكل ميگيره كه به برگ برنده براي شما تبديل ميشه،
چرا طوري رفتار ميكني كه فكر كنه ديگه توان نداري يكي بهتر از اون رو پيدا كني؟
اينجور دخترا مثل سايه ميمونن،اگر بري سمتشون ازت دور ميشن و اگر ازشون دور بشي دوان دوان به سمتت ميان،
سعي كن وقتي داره تهديدت ميكنه يا وقتي ميخواد بترسونتت با اعتماد به نفس به روش بخندي،اينطوري فكر ميكنه كه اگر اون نشد يكي ديگه!!!!!!!!
به خدا انقدر راحت ميشه احساساتش رو انگولك كرد كه به دست و پات بيوفته،
آخه از چي ميترسي برادر من؟فكر ميكني اگر هم بره اين رفتنش چقدر تو روحيت تاثير بد ميذاره؟دنيا به آخر ميرسه؟ديگه نميتوني با دختري ازدواج كني؟قسم ميخورم طولي نميكشه كه فراموشش ميكني و به اين روزهات ميخندي،
افسار عقلت رو نده دست احساست كه بيچارت ميكنه.اومدي اينجا كه راهنمايي بشي ديگه؟پس چرا همش ميگي دوسش دارم و نميتونم از اين حرفها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟
اگر واقعا دنبال يه راه حل ميگردي اينجا يه خورده به حرف دوستان گوش بده.
آخرش اينه كه با هم ازدواج نميكنيد؟بالاتر از سياهي كه ديگه رنگي نيست هست؟
يعني واقعا ديگه تواناييش رو نداري با يكي ديگه ازدواج كني؟
البته دركت ميكنم،وقتي آدم عاشق كسي بشه احساس ميكنه كه زندگي=اون طرف
ولي بعدش آدم به اين احساسش ميخنده
تنها سودي كه از موفقيت تو به ما ميرسه اينه كه خيالمون راحت ميشه كه برندهي اين كارزار تو بودي.
فقط منتظرم ببينم چقدر به اين چيزهايي كه گفتم گوش ميدي اونوقت بقيه و اصل كاريش رو ميگم.در ضمن،نذار پدرت بيش از اين پيش اين خانواده كم فرهنگ غرورش رو خورد كنه،اونها لياقت مهربونيه پدرت رو ندارن.
در جواب كسي كه لج ميكنه فقط بي اهميت بودن ميتونه آتيشش بزنه،
2 تا سوال:
1.شما ساكن مشهد هستيد؟
2.قبل از شما خانمتون خواستگار يا دوستي نداشته كه هنوز دلش پيش اون باشه؟
صحبتاتون کاملا درسته...دقیقا همونایی که من میخاستم بگم.......آفرین پسر.......شما آقا سجاد یادبگیر ........یادبگیر.......تا یاد گرفتن دیر نشده!........:303:
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
دوست من شما بدترين كار ممكن را با وي كرده ايد بايد از جنس مخالف باشي تادرك كني كه چه اتفاقي افتاده توصيه مي كنم مطالعاتي در اين زمينه داشته باشي و از همين الان شروع كني برو در گوگل و سرچ كن و بخوان و بعد با هم صحبت مي كنيم . شما احساس قشنگي را كه همسرت مي توانست نسبت به شما داشته باشد با چند بار اشتباه بزرگ از بين برده اي و به اعتراضات او هم توجه نكرد ه اي و امروز از خشم و احساسات او عصباني هم مي شوي ؟!!!!!!!
پسرم اطلاعاتت را قوي كن و مشاور را هم فراموش نكن . بدون كمك جلو نرو . كمي سياست و درايت را چاشني زندگي مشتركت كن . موفق باشي .
RE: خانومم میگه خسته شدم ازت, واسم اهمیتی نداری !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط cg art
سلام bloom عزیز.
آخه من این همه علاقه ام رو نشون میدم اون اینجوریه وای به حال اینکه نشون ندم !
من سرد بودنم امتحان کردن اما خیلی بد تر شده !
بیشتر راهنماییم کنید لطفا
سلام دوست عزیز
من اصلا به شما نگفتم که با همسرتون سرد بشین نه بلکه باید بیشتر از گذشته بهش محبت کنین و این محبت رو در شما ببینه
من از شما خواستم که برایه یه مدت کوتاه همسرتون رو به حال خودش بزارین اگه می گه فقط تو دانشگاه همو ببینیم قبول کنین هی بهش اصرار نکنین که باهم باشین
اصرار شما باعث می شه همسرتون فکر کنه شما بازهم اونو برای ارضائ شخصیتون می خواین ولی اگه از این مسئله گذرا عبور کنین و به همسرتون بگین همین که من تورو تودانشگاه ببینم برام آرامش بخش همسرتون مطمئن می شه که چیزیه دیگه ای جز نیاز جنسی هم هست که شما رو به سمت اون بکشه
برادر گرامی در حقیقت همسره شما می خواد ببینه شما تحمل می کنید یک مدت بدونه رابطه جنسی اونو دوست داشته باشید پس باید از این امتحان سربلند بیرون بیایین
اگه می گه زنگ نزن واقعا زنگ نزن اگه می گه اس ام اس نزن واقعا نزن بگو می خوام خودت راحت باشی ولی توی دانشگاه که میبینیش باهاش گرم باش
همسرتون برای یه مدت شما رو بدون رابطه جنسی می خواد که باید براش یه دوست و هم صحبت بشین
گرم و صمیمی باشین ولی التماس نکنین به چیزی که همسرتون نمی خواد
:72: