سلام رویا جان . خسته نباشی خانومی.:43:
ببخش دیگه صندلی داغ کیفش به داغیشه:D
ولی من هنوز در مورد تارزان قانع نشدما. از نفرات بعدی دوباره می پرسم . چون خیلی ذهنمو مشغول کرده:D
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام رویا جان . خسته نباشی خانومی.:43:
ببخش دیگه صندلی داغ کیفش به داغیشه:D
ولی من هنوز در مورد تارزان قانع نشدما. از نفرات بعدی دوباره می پرسم . چون خیلی ذهنمو مشغول کرده:D
خوشحالم که تا حالا سالمی نسوختی؟؟؟؟:73::73:
ایا می دونی قرمز با ابی مخلوط بشه چی میشه (حاصلش رو می گم)؟؟
دوست داری اتاق خوابت چه رنگی باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا این رنگی ؟
بچه هم داری اصلا ازدواج کردی ؟
اگه اره معیارت برای اسم گذاشتن روی فرزندت چی بوده اگر نه یعنی ازدواج نکردی
دوست داری همسر
ایندت چه خصوصیاتی داشته باشه؟
مواظب باش نسوزی البته اگه توصیه های ایمنی من رو رعایت کنی:305: نمی سوزی 100 در
100
سلامت باشی.:73:
سلام بر روياي رويايي
1)mkeيعني چي؟
2)شادي يعني چي؟
3)ارتش رو برام تعريف كن.
4)احساسي حركتي كه ميشناسي؟
5)الان چقدر به عرفان فكرمي كني؟ دلت نمي خواد برگرده؟
6)اگه خدا بگه يه آرزوت روبرآوردهمي كنم چه آرزويي مي كني؟
7)اول تخم مرغ بوده يا مرغ؟
8)بنظرت هدف از آفرينش توچي بوده؟ در اين مسير حركت مي كني؟
موفق وشاد باشي.
سلام دوست عزيز :72: خانم بلاخره اين شتريه كه در خونه ي همه ي ما ميخوابه حالا يكي زودتر يكي دير تر ، هرچي كه قسمت باشه :Dنقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
خيلي ممنون خانمم ، آره خيلي خوبم ، خداروشكرنقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
سلامتي تن و روحنقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
به نظرم با تعيين هدف بر اساس توانايي هايي كه داريم ( يعني واقع بينانه و در حد توان ) و نهايت سعي و تلاشمون براي رسيدن به اوننقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
راستش بستگي داره كه هدفم چي باشه ، و چندبار شكست بخورم ؟؟؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
با توجه به شكست اول و دومم ، نقطه ضعف هايي كه باعث شكستم شده رو بررسي ميكنم و سعي ميكنم برطرفشون كنم ، اگه همه ي تلاشمو به كار بگيرم ولي باز هم نتونم بهش دست پيدا كنم ، ديگه بشتر از اون هزينه و وقتم رو تلف نميكنم ، چون توان هركس يه حد و حدودي داره و بلند پروازي هم گاهي باعث هدر دادن وقت ها و اميد بيهوده ميشه
مثلا من براي كنكور ارشد برنامه اي كه دارم اينه : كنكور سال اول رو زماني ميدم كه هنوز در حال تحصيلم و وقت چنداني ندارم براي خوندن درسهام ، بنابر اين كنكور سال اول رو براي آشنايي با سوالات ميدم ، و همه ي تلاشمو براي كنكور سال دوم ميكنم ، اگر اين بار موفق نبودم ، سعي ميكنم علت شكستم رو بررسي كنم و نهايت تلاشم رو براي قبول شدنم و رفع نقطه ضعف هام انجام بدم ولي اگه سال سوم هم نتونم قبول بشم ديگه سراغ كنكور نميرم چون اصولا من به اين اعتقاد دارم كه اگه من همه ي تلاشم رو بكنم و نقطه ضعفهامو برطرف كنم ولي بازهم موفق نشم ، ترجيح ميدم كه به هدف پايين تري فكر كنم يا سراغ هدف ديگه اي برم
من اين رو نقض نميكنم كه خواستن توانستن است ولي چه خواستني ؟ بله اگر خواستني باشه كه مطابق با واقعيات و توانايي ها باشه ، و نهايت تلاش براي رسيدن به اون انجام بشه ، اگه خدا بخواد ، حتما به توانستن منجر ميشه
خودم تنهايي كه نميتونم خرجش كنم چون سرم كلاه ميره :Dنقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
اگه نميشه كه توي بانك گذاشتش ، ترجيه ميدم سرمايه گذاري كنم مثلا سهام بخرم يا .... وبعدا آروم آروم خرجش كنم ولي اگه اينها قبول نيست منظور به خرج كردن باشه ، اونم ظرف يك روز ، اول به عنوان هديه يه ماشين ميخرم براي خواهرم ( چون خيلي دوست دارم كه خوشحالش كنم ) ، يكي هم براي خودم ، بعدش ميرم اگه پولم برسه يه ميكروسكوپ الكتروني ميخرم ( ديوونگيه ولي خيلي دوست دارم يه ميكروسكوپ الكتروني داشته باشم :D) ( البته فكر نميكنم كه پولم برسه )
مهم ترين معيارم اينه كه اخلاق داشته باشه و تحت هيچ شرايطي خيانت نكنهنقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
اگه يك كلام بهتون بخوام جواب بدم اينه : نه !! چون هرچقدر هم كه اخلاقش خوب باشه بايد بتونم از نظر ظاهري بپسندمش و قابل قبول باشه برام ، چون به نظرم مهر و محبت بين دوطرفي كه جذابتي براي هم ندارن معمولا ايجاد نميشه ، البته نه اينكه ملاكم زيبايي باشه براي زندگي ولي بايد در حدي باشه كه بتونم قبولش كنم و بپسندمش اينم بگم اگه ببينم طرفم خيلي خوشگله هم قبولش نميكنم چون ديگه آسايش ندارم توي زندگينقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
اگه كسي بلده به من هم ياد بده :D ولي اونجور كه ميگن اينه كه سعي كنين توي اين زمان سكوت كنين و چشماتونو ببندين و تا مثلا 10 بشمارين و يك ليوان آب هم بخورين .... يه روش بهتر به قول استادمون : اگه ديدين بازهم تخليه نميشين ، مثل امام علي كه سرش رو در چاه ميكرد و داد ميزد ، شما هم برين و توي بيابوني ، جايي ، داد بكشين و مطالعات نشون داده كه اين روش در تخليه ي رواني خيلي موثره ( البته اين استادمون اونقدر شوخه كه الان شك كردم كه همه رو جدي گفت يا طنز هم قاطي اش كرده ) :Dنقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
راستش به نظر من درصورتي ميشه اين نقطه ضعف هارو برطرف كرد كه كسي راهنمايي كنه كه چگونه ميشه اين كار رو كرد ، كه البته يك اراده ي قوي ميخواد و خواست قلبينقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
به نظرم راه از بين بردن نقطه ضعف ها مختلفه ، هم فرد به فرد و هم مشكل به مشكل
من هم همچنين ، شما هم موفق باشين دوست نازنينم :228:نقل قول:
نوشته اصلی توسط مثل من
سلام بر مدير محترم تالار :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
واقعا هم سوالاتون داغه !! خوب اصولا روانشناس ها دست ميذارن روي .... :Dنقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
مدير جان ، آخه من غيبتم براي قبل از صندلي داغ بود ، اگه ميدونستم به صندلي داغ دعوت ميشم كه خداحافظي ميكردم :D ، راستش محيط تالار رو ديگه دوست ندارم ، كلا بگم يه جوري شده كه همش به حاشيه پرداخته ميشه و ديگه بهم آرامش نميده !!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
اگه ميخواستم ديگه نيام ، خداحافظي ميكردم و ميرفتم ولي غيبت كردم كه بتونم برگردم ، ولي الان اكثرا در اكثر تاپيك ها غايبم و شايد بشه اينجوري اسمش رو گذاشت ، غيبت از تاپيك ها :Pنقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
چه آمار دقيقي دارين شما :72: :Pنقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
راستش الان ديگه چيزي بين من و عرفان نيست !!!
ولي اگر م ( برفرض محال ) بخواد چيزي باشه ، شايد بتونم براش 3 سال صبر كنم ولي با اطلاع خانواده ها و رضايت اونها !!! به نظرم ريسكه كه سه سال براي كسي صبر كني اونم بدون اطلاع خانواده ها و بدون تعهد !!
اين سايت خيلي در تغيير نظرم بهم كمك كرد ، فهميدم زندگي اون چيزي نيست كه من توي روياهام فكر ميكردم
زندگي واقعيته و گاهي هم تلخ و اكثرا سخته !!!
الان ديگه به دوستي طولاني مدت و صبر كردن بدون اطلاع خانواده ها اعتقادي ندارم چون به نظرم هم يك ريسكه ،هم باعث آسيب روحي ميشه ( در صورت نرسيدن ) ، هم باعث استرس در زندگي فرد ميشه ( ترس از به هم نرسيدن ، تر س از مخالفت خانواده ها ، ترس از ....) ، هم باعث از دست دادن موقعيت هاي خوب ميشه و حسرت از دست دادن اين موقعيت ها بعد از يك مدت ميشه ( اونم زماني بيشتر ميشه كه يا به هم نرسن يا اگه ميرسن تصوراتشون از هم غلط از آب در بياد )
خلاصه اگه الان عرفان بياد بگه كه باهام بمون تا سه سال ديگه ، من بهش ميگم اول خانواده ات رو راضي كن و بيا خواستگاري و بعد صبر .... گرچه با شناختي كه الان از عرفان به دست آوردم اگه بخوام عاقلانه رفتار كنم ديگه حتي اگه پيشنهادي هم بده قبول نميكنم چون ميدونم نميتونم با همچين آدمي زندگي كنم حالا هرچقدر هم كه دوستش داشته باشم
توجيهش اينه كه مامانم ميخواد مواظبم باشه كه من خودمو توي دردسر نندازم ، از يك طرف به خاطر خودشون و از يك طرف به خاطر مننقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
راستش چون اين اتفاق زياد نميوفته ( مثلا هر يك ماه يك بار ) باهاش كنار ميام چون اكثرا در حد حرف هستش .... جديدا كنجكاوي هاي مامانم هم كم شده ، شايد چون من ديگه چندان سعي در قايم كردن يا قطع كردن كارم وقتي مادرم مياد ندارم و اون هم كمتر فكر ميكنه كه من دارم كار خلاف ميكنم
راستش من هنوز نميتونم خيلي احساس صميميت با مادرم داشته باشم ( به اون حدي كه هرچي ميشه بهش بگم ) ولي خوب يه كمي بهتر شدم ....نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
گرچه هنوز هم نظرم در مورد اين عوض نشده كه نميشه به كسي چندان اعتماد كردو همه ي رازهاي دل رو بهش گفت !! بعضي چيزها رو نميشه به كسي گفت ، براي همين براي گفتن اونها براي من اينترنتي بهترين راه حل بوده !!!
راستش دليل اينكه من نميتونم با مادر و پدرم صميمي بشم به خاطر نقاط منفي اونهانيست ، به خاطر اينه كه اين احساس صمميميت رو ندارم !!! از نظر فكر كردن و عاطفي بودن اصلا به اونها شبيه نيستم .نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
من ميتونم نقاط منفي رو بپذيرم ولي نميتونم با هركسي صمميمي بشم !!! اگه دليل صميمي نشدن با پدر و مادرم اين بود خوب شايد در آينده در برخورد با همسرم مشكل دار ميشدم ولي من به خاطر حس و احساسمه كه با كسي صمميمي ميتونم بشم ، حالا هرچقدر هم كه نقاط منفي داشته باشه !!! ولي يك نفر ممكنه نقاط مثبت زياد داشته باشه ولي چون از نظر عاطفي احساس نزديكي بهش نميكنم ، نميتونم باهاش صميمي بشم
و من براي ازدواج با كسي ازدواج ميكنم كه بتونه جذبم كنه و بتونه باهام صميمي بشه وگرنه نميتونم زندگي خوبي داشته باشم
آقاي مدير اميدوارم هميشه موفق باشين :72: و ممنونم بابت سوزاندنتون :D
سلام دلناز جاننقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
مادي ؟؟؟ اگه منظورت غير روحيه !! خوب آرزو كه زياد دارم ، ولي مهم ترينشون سلامتيه براي خودم و خانوادمنقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
راستش سوال سختيه به نظرم ، حرص و جوش خوردن اونها باشه كه باعث ميشه سريع پير بشن و توجه زيادشون به ماديات :D( گرچه فرد به فرد فرق ميكنه )نقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
كلا بچه هارو دوست دارم ولي ترجيحا نوزاد هارو :46: كه نميتونن نه راه برن و نه اذيت كنن و تازه پر توقع نيستن ، به خاطر يك شكلات هم نميفروشنت :D خيلي تمايل به چلوندن بچه ها دارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
دوست داشتم جاي سوباسا توي كارتون فوتباليست ها باشم .نقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
به مدت هم عاشق دروازه بان تيمشون بودم ، در زمان بچه گيم خيلي به نظرم جذاب بود و خوش اخلاق و دلم ميخواست كاشكي واقعيت بود تا بتونم وقتي بزرگ شدم باهاش ازدواج كنم :D:227:
آخه خوشگلم ، اين سواله كه ميپرسي ؟ يه دختر دم بخت بيشتر دوست داره كي زنگ در خونشون رو بزنه ؟؟؟:D ( شوخي بودا ، جدي نگيرين )نقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
هميشه دوست دارمم خواهرم باشه ولي الان كه خواهرم اينجاست دوست دارم كه يكي باشه با خبر خوش !!!
راستش من اهل زير آب زني نيستم چون عذاب وجدان ميگيرم شديد و در خاطرم نيست كه زيرآب زني كرده باشمنقل قول:
نوشته اصلی توسط N.DELNAZ
ولي غيبت :54: متاسفانه چرا ، غيبت كردم ، اونم گاهي ، يعني زماني كه خيلي ناراحتم از طرفم ، ولي اكثرا وقتي ببينم يه جايي داره خيلي به نا حق در مورد كسي بد گفته ميشه نميتونم طاقت بيارم و ازش دفاع ميكنم ( اينو جدي ميگم ) ، چون فكر ميكنم اگه من جاي فرد مورد غيبت واقع شده بودم ، چقدر ناراحت ميشدم ....
خانمي اميدوارم كه هميشه موفق باشي :72:
سلام رویا خانم دوست خوب مهربان
چه خواننده موسیقی دوست دارید
معیار برای ازدواج چه است
جوانی تعریف کنید
یک جمله درباره مکه مدینه کربلا بگوید
یک جمله درباره ما در پدر بگوید
شما ادم خوش اخلاقی هستی یا نه
امیدوارم همیشه سلامت باشید
سلام بر كاترين جونم ، دوست مهربونم :72:نقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
زياد به اين فكر نكردم ، شايد الان جوابت رو بدم ولي تا فردا نظرم عوض بشه چون زياد روش فكر نكردمنقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
اگه الان بخوم جوابت رو بدم بر اساس فيلم هايي كه تازه ديدم
فيلم سينمايي خارجي : زاغه نشين ميليونر سريال خارجي : سريال هشدار براي كبري 11 و سريال گمشدگان يا lost پيشنهاد ميكنم كه اين سريال رو نبينين چون اگه قسمت اولش رو ببينين ديگه آرامش ندارين ، همش دلتون ميخواد ادامه اش رو ببينين و اين ديوانه كننده است ، چون سريال خيلي جذابيه :D
در مورد فيلم هاي ايراني هم من زياد فيلم نميبينم ولي از نظر فيلم هاي سينمايي اخراجي ها رو دوست دارم مخصوصا قسمت دومش
من چندان وقت نميكنم كه كتاب بخونم ، يعني توي كتابهاي درسي ام موندم چه برسه كتابهاي غير درسي :Dنقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
ولي شايد خنده دار باشه ولي به كتابهاي هري پاتر خيلي علاقه داشتم و در مدت زمان كوتاهي تمومشون ميكردم .
فصل بهار رو خيلي دوست دارم چون معتدله و خوش آب و هوانقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
اگه پيش خودم مسخره ام كنه خوب من هم يه جور ديگه جوابش رو ميدم ( يعني دوستانه ) ولي اگه در جمع مسخره ام بكنه سعي ميكنم از خودم دفاع كنم ولي اگر هم نتونم اين كار رو بكنم برخوردم باهاش سنگين ميشه و سرد چون متاسفانه من آدم به شدت حساس و زودرنجي هستم و خيلي كم ميتونم در مواقع حساس خودمو كنترل كنم كه گريه ام نگيره :302: ، بنابراين اون محل رو ترك ميكنمنقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
آره دوست دارم ، راستش من زياد از انواع سبك سر در نميارم ولي موسيقي پاپ رو دوست دارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
من بيشتر دوست دارم با خانواد ه و دوستان برم جنگل يا فضاي سبز ، كنار رودخونه و ....نقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
تا حدينقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
مثلا بلدم نيمرو بپزم ( به به چه هنرمندم ) املت هم همينطور ، برنج هم بلدم ، تازگي هم مرغ پختن يادگرفتم ، الويه ، سالاد ماكاروني ، جوجه كباب ، و چيزهايي در همين سبك رو بلدم ( معلوم شد كه چقدر خانه دارم ):D
همش به خودم ميگم موقع اش كه شد ياد ميگيرم ، اگه مساعدت هاي مادرم و اصرار هاي اون تا به الان نبود همينهارو هم بلد نبودم ( خجالت آوره واقعا )
بله عزيزم بلدم ، يعني گواهينامه دارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
وقتي برادرم نوزاد بود بغلش كرده بودم ، جلوي آينه بودم ميخواستم يه طرف ديگه بغلش كنم كه از دستم افتاد و سرش خورد به سنگ پايين ديوار و خون اومد !!نقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
خيلي ترسيدم چون فكر كردم يا برادرم خدايي نكرده ميميره ، يا اينكه عقب مونده ميشه !! كلا اگه خدا نميخواست الان بايد يك عمر در غم اين ماجرا ميسوختم ( خدايا شكرت :203: ) خيلي ترسيده بودم و فكر ميكنم اون موقع بيشتر از هر زمان ديگه اي توي زندگي ام ترسيدم
عزيزم اين سوال رو دومين باره كه از من ميپرسي:D، من بهار رو دوست دارمنقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
مرسي قربونت برم ،حرف زدن با تو و ديدن پست هات خستگي رو از تنم درميارهنقل قول:
نوشته اصلی توسط کاترین
از همه ي دوستان خوبم sayehhaye_mah ، بهاره ، مينا 22 ، كنجكاو ، mke ، و محمد ابراهيمي ( جميعا عزيز ) عذر ميخوام كه امشب وقت نكردم جوابهاتون رو بدم ، فردا قول ميدم كه در اسرع وقت جوابهاي همگي شما رو بدم
به من هم يه استراحت كوچيك بدين ، نفسم گرفت ، از موقعي كه از دانشگاه اومدم و يه كم استراحت كردم ، تا الان دارم جواب ميدم ، حتي جومونگ رو هم نديدم :302:
فردا به حضورتون ميرسم
موفق باشين
سلام دوستان
مشکلی نیست
شما تا فردا هم وقت دارین تا جواب سوالات اعضا رو بدین
خیلی متشکرم بخاطر این سرعت عمل بابت جومونگ هم برات متاسفم که ندیدی
البته من علاقه ای به این سریال ندارم.
ولی به علایق دیگران احترام می گذارم .
سلامت باشید.
سلام من يه سوال دارم [size=medium]
چرا وقتي يكي از دوستان دوره صندلي داغ رو مي گذرونه ديگه توي طرح سوالات شركت نمي كنه اين طوري آدم خيال مي كنه هر كي منتظره تا نوبت خودش بشه و بعد هم تمام .
در صورتي كه فلسفه اين تاپيك به نظرم اينه كه بچه هاي تالار با عقايد خاص هم بيشتر آشنا بشن . به هر حال من كه تك تكتون رو دوست دارم موفق باشيد:72::72::72:
در حال حاظر نوبت کیه ما از چه کسی باید سوالامون و بپرسیم ؟؟؟؟؟؟