RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
خانومی مرد تو بدترین مرد روی زمین نیست این جمله رو تو ذهنت پرورش نده که محکوم به این زندگی هستی
عزیزم چرا فکر می کنی شکست خوردی و باید تحمل کنی من فکر می کنم همسرت نقاط مثبت زیادی هم داره که تو می تونی ببینیشون و بهشون افتخار کنی
درسته که همسرت تو خیلی از رفتار ها ضعیف ولی دلیل بر این نیست که اون بده و باید تحملش کنی فقط کافیه یکم خوشبینانه تر بهش نگاه کنی
وهم عزیز خودت رو بیشتر از این داغون نکن گلم فکر می کنی همه در نهایت تفاهم دارن زندگی می کنن تو همه ی زندگیها کلی نتاقض وجود داره
باید این تناقضات رو حل کرد نه این که تحملش کرد چون اگه بخوای تحمل کنی بعد یه مدت کم می یاری
تو لایق یه زندگیه خوبی و من مطمئنم که همسرت دوستت داره و این فکر که اون تورو فقط برای س ک س می خواد به اشتباه تو ذهنت رشد کرده
خواهر خوبم یکم به روحت استراحت بده بزار از این استرس ها و فکر ها خالی بشه خیلی بهت کمک می کنه
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
بله
اومدن اونهم چه آمدنی سعی کردم به گفته شما دوستان عزیز آرامش خودم رو حفظ کنم خب طبق معمول یکم بهانه و ایراد گرفت ولی چون من رو در مقابلش ساکت و آرام دید ترجیح داد با درسهاش سرگرم بشه و من هم سعی کردم حرفهای شما رو بکار ببندم نه خیلی صمیمی باشم و نه خیلی دور و دست نیافتنی باشم در کنارش بودم اونجوری که خودمم راضی باشم و نه تنها او
خیلی او رو آرومتر در مقابلم می دیدم
یه جورایی حس کردم که منهم میتونم وجود داشته باشم
راستی یه لیست خرید دادم بهش چیزهایی که دوست داشتم تا امروز برام بخره ولی هیچ وقت حتی اهمیتی بهش نداده بود چه برسه به خریدن
فکر نکنید که حالا چیزهایی که می خواستم چیزهای خیلی گرون یا زیادی بود نه
ازش خواستم برام گل نرگس بگیره کتاب شازده کوچولو رو بگیره یکی از آلبومهای خواننده خارجی enya رو برام بگیره یه عطر بگیره با سلیقه خودش و بستنی که باهم بخوریم
اگه اینایی رو که گفتم رو انجام نده خیلی می خوره توی ذوقم ولی واقعا ته دلم خیلی دوست دارم بخره چون باورم میشه که هنوز دوسم داره
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
چند روز پيش ها ماجراي تو رو به همسرم گفتم - من اصولا اين كار رو مي كنم و نظر ايشون رو به عنوان يه مرد مي پرسم- در مورد عدم توانايي ارضا نشدن شما توسط همسرتون نظر جالبي دادن: اين آقا توان ارضا كردن همسرش رو نداره بهشون گفتم يعني چي
گفت : بعد از اينكه خودش ارضا شد تواني براش نمي مونه زود خسته مي شه و يا اصلا بلد نيست در هر دو حال اين عدم توانايي باعث پرخاشگري و عصبي شدنشون مي شه
بهش گفتم اين آقا تحصيلكرده است گفت: مهم نيست راه و رسم عشق بازي و يا حتي زندگي لزوماً تحصيلات نمي خواد . حرف آخر عدم توانايي همسر شما در برقراري تعادل . بهتر نيست از اين جنبه هم نگاهي بهش بياندازي البته اين نظر من نبود.
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
يه چيز ي رو يادم رفت بگم من پسته و گل نرگس رو خيلي دوست دارم همينطور پاستيل اما هميشه شوهرم يادش مي ره برام بگيره حتي چند وقت پيش نوشتم با هاش تماس گرفتم دو سه روز تكرار كردم اما باز يادش رفت تا اينكه مادرم برام پسته خريد اون هم نوش جان فرمود اما باز يادش رفت يه عذرخواهي كنه چون اصللللللاً يادش نبود كه من درخواستي ازش داشته ام اما يه هفته بعد بهش گفتنم (اول صبح) شام بريم بيرون دو تايي خيال مي كردم يادش رفته اما ساعت 9 شب تماس گرفت و گفت آماده اي بريم ؟
غرض از گفتن خاطرات : معيار خودت رو با اين مسائل كه به نظر مردها كم اهميتن نسنج .عزيزم كمي جدي تر به زندگي ات فكر كن .
وهم عزيز من مثل يه خواهر ازت خواهش مي كنم قبل از اينكه بري سر خونه زندگيت تكليفت رو با خودت مشخص كن نه اينكه بعد از 1 سال به نتيجه برسي كه اي واي اشتباه كردم . موفق باشي
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
ُسلام وهم عزيز. من هم با نظر دلناز موافقم. كمي با خودت رو راست باش. تو تمام صحبتهايت رو با همسرت كردي و نتيجه هم گرفتي. حالا بشين دو دوتا چهار تا كن. قبل از اينكه بري سر خونه و زندگيت. جواب منو ندادي. پيش مشاور رفتي؟ چي بهت گفت؟
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
تماس گرفتم ولی گفتن باید مشاوره حضوری بیام به همین خاطر دارم روی این موضوع کار می کنم تا بتونم نازمدم رو راضی کنم که حالا که خودش نمیاد حداقل من برم پیش مشاور
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
اگر مي بيني به صلاح زندگيته بدون اون برو وقتي مي خواي مشكلي رو از سر راه برداري لزومي نداره كه حتماً و صد درصد راضي باشه . مي گن براي شركت در كلاس قرآن اذن شوهر لازم نيست به نظر تو كاري كه تو مي خواي انجام بدي اجرش كمتر از اينه. اين رو منباب شرع گفتم اما در كل تو مي خواي از زندگي لذت ببري اين كه يه گوشه نشستي و اختيار تام رو به همسرت دادي فكر نمي كني يه ذره توي زندگي ات داري اشتباه مي كني .
درسته كه مرد و زن به عشق هم همه چي رو به هم مي گن و گاهي هم از ترس اما بد نيست درهاي بازنشده اي از شخصيتت رو هم براي خودت بگذاري . يه زماني اون وقتا كه تازه عروس بودم بدون او آب نمي خوردم اوايل خوشحال بود اما بعد زياد براش جالب نبود داشت به بي تفاوتي مي رسيد . تصميم گرفتم راهم رو كمي عوض كنم گاهي راه هاي پرپيچ و خم اما سرسبز به راه آسفالته و ترو تميز و اما كوتاه مي ارزه .
باز هم مي گم بي اعتنايي با بي محبتي فرق مي كنه . تو يه كم دور مي شي اما هنوز سرشار از عشقي و دوست داشتن . اين طور غيرقابل دسترسي مي شي و اين براي اون كه تو رو كشف مي كنه لذت بخشه . به اون دروغ نگو اما يه مدت همه چي رو هم نگو اول ضرفيت اون رو بسنج بعد ميزان عشقت رو بيشتر رو كن. نمي دونم تونستم نظرم رو شفاف ارائه بدم يا نه ؟
اما در كل اگر روزگاران پيش كسي راهنمايي ام مي كرد امروز من از اين سطح چند پله بالاتر بودم.
وهم عزيز با خودت لجاجت نكن خانواده ات رو آروم آروم در جريان بذار.
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
یه دو هفته دیگه می تونم برم پیش مشاور یکی از استادام میره مسافرت هفته ای دو روز با ایشون کلاس دارم و ایشون تا سه هفته ایران نیستن بهترین وقته برای رفتن پیش مشاور
حالا که خودش نمیذاره من بدون اطلاعش میرم پیش مشاور
اون لیستی که بهش داده بودم رو برام خرید خیلی خوشحال بودم ولی.....
بازم تونست دلم رو بشکونه و ناراحتم کنه .....
برای عید قربان زنجیر گردن طلا برام خریدن که موقع خرید 200 تومن نامزدم پول کم اورد و خودم دادم (600 تومن ایشون دادن) و دیشب (یکشنبه شب) برام عیدی اوردن به جای زنجیر و پیراهنی که خودم به برادرم سفارش خریدش رو داده بودم و از آلمان برام خریده بود یه قواره پارچه چادری برام اوردن (البته نیاوردن دادن دست نامزدم و ایشون خودشون تک و تنها اوردن در صورتیکه رسمشون این نیست) شکایتی نکردم ناراحت هم نبودم گفتن اون زنجیر و لباس رو برای شب یلدا برات میاریم گفتم دستتون درد نکنه راضی به زحمتتون نیستم
ولی خیلی ناراحت شدم برای اینکه نامزد من همیشه دوشنبه و سه شنبه شبا میاد خونه ما و حالا امشب میره خونه خودشون فردا شب هم خونه خودشونه شب عید!!!!من انتظار پول از خودش و خانوادش ندارم ولی انتظار محبت و احترام دارم حتی خانواده اش با خانواده من صحبت نکردن و اگه نامزدم خودش با مادرش تماس نمی گرفت و گوشی رو به من نمی داد با من هم صحبت نمی کردن
باور کنید اگه می گفتن بابت اومدنشون باید 600 تومن می دادم اصلا ناراحت نمی شدم و این پول رو می دادم ولی نادیده گرفتن من و بی تفاوتی به خودم رو نمی تونم قبول کنم و باهاش کنار بیام دیشب اصلا نخوابیدم به این خاطر که چرا با من اینکار رو کردن یعنی ارزش یه تلفن رو هم نداشتم؟؟؟؟
RE: زندگی برای من چرا شده یه وهم؟!!!!!
وهم عزیزم سلام
اولا که عیدت مبارک عزیزم
بخدا وهم عزیزم اینا همه فرعیات زندگیه گلم وهم عزیزم 2 روز دیگه که بری سر خونه زندگیت انقدر مشکلاتت زیاد میشه که یادت میره
اصلا عید کی بوده و چی برات خریدن خانومی درسته که کاره اونا درست نبوده ولی کاره تو خیلی خوب بوده که به روش نزدی
اینجوری منشه خودتو نشون میدی عزیزم تو که محتاج هدیه نیستی به محبته شو هرت احتیاج داری من مطمئنم اون لیستی که خودش
برات خریده خیلی بیشتر از این زنجیر ارزش داره می دونی وهم عزیزم این کادو های دوران عقد چون حالت اجباری پیدا کرده همیشه یه حالت بدی پیدا می کنه
من خودم هیچ اعتقادی به این هدایا ندارم چون دوست ندارم به طرف مقابلم تحمیل بشه این رسم و رسومات آدم ها رو از هم دور می کنه
درسته که تو خودت انقدر گلی که تو خرید این کادو به همسرت کمک کردی ولی به این فکر نکن که در حقت داره ظلم می شه
وقتی محبتی می کنی انتظار نداشته باش در جواب همون محبتو ببینی آدما با هم فرق می کنن عزیزم
همسرت اگه یه بغل گرم یا یه دوست دارمه گرم بهت بگه از صد تا کادو بهتره وهم عزیزم دوران عقد متاسفانه ددوران بدیه و همیشه این مشکلات پیش می یاد به دل نگیر عزیزم