-
سلام .. یه بار پرسیدم گفت به چه حقی اعتراض میکنی... معلومه که هروقت دلم بخواد میتونم بزنمت...مثلا زنمی اختیارتو دارم... هرکاری دلم بخواد میکنم توام نباد صدات دربیاد...بهم میگه تو که ادعای خدا پیغمبرت میشه اگه میخوای خدا ازت راضی باشه نباید هیچ اعتراضی به شوهرت کنی.. باید همیشه در هر شرایطی بهش احترام بذاری...میگه تو تنها وظیفه ات خدمت به شوهرته..
-
به نظر من شوهر شما یه خودخواه به تمام معناست،،،،،والله الان دیگه تو این دوره زمونه به قول مادر شوهرم که قدیمیه میگه الان تو زندگیها بیشتر حرف حرف خانوماست.چون پسرای خودش اینجوری هستن ضمن احترام به مادر احترام به حرف خانوماشونم میزارن. تعجب میکنم که شوهر شما تو عصر قلاب سنگ مونده!!۱:97:
-
سلام
خواندن تاپیک شما من را خیلی ناراحت کرد.
1- اسم مذهبی را روی خانواده خود و شوهرتان نگذارید. اساسا مذهب با این رفتارهای غلط کاملا مخالف است.
2- واقعا شرایط سختی دارید. شما یک زن هستید و نیاز به حمایت دارید و کسی که تکیه گاهتان باشد که عملا این حمایت را نه از طرف خانواده خود دارید و نه از طرف شوهرتان.
شخصی در اطرافیان ما بود که شوهر ایشان، با شدت کمتری از شوهر شما چنین برخوردهایی را با وی داشت و خانواده آقا نیز اساسا چنین خویی داشتند. ولی حمایت خانواده خود را داشت و به خانه پدر خود رفت.
شما نیاز دارید که کسی خارج از خانواده های خودتان به یاری شما بیاید. شما به مددکار نیاز دارید. راهکارهای مشاوره ای و حقوقی دوستان توسط یک مددکار بهتر و سریعتر می تواند پیگیری شود و اثربخش تر باشد. مددکار بنا به شغلش، اختیاراتی دارد و راهکارها را بهتر می شناسد و در موارد زیادی نیز گزارشات وی سندیت دارد. گزارشاتی که برای اثبات هر کدام، شما نیاز به تقلای زیادی دارید.
گفته بودید که برادرتان یک بار با همسرتان برخورد کرده اند و خواهرتان هم به شما کتابهای تربیت فرزند داده اند؛ اینها نشان می دهند که آنها دوست دارند از شما حمایت کنند تا وضعیت شما تغییر کند. اگر در واقع نیز همین طور است و آنها از مسائل شما باخبرند از طریق آنها برای انتقال مسائل به مشاور و یافتن مددکاری دلسوز کمک بگیرید.
اگر کسی چون شما در اطراف بنده بود، حقیقتا برای گرفتن مددکاری دلسوز برای وی اقدام می کردم.
از خداوند می خواهم که مشاوره های متخصصین سایت باعث شود که زندگی شما تغییر کند و شوهر شما نیز از مشورت شما باخبر نشود.
لطفا پس از هر بار مراجعه به اینترنت و این سایت، کوکی ها و تاریخچه مرورگر خود را پاک کنید تا خدای ناکرده شوهرتان مطلع نشوند و همین راه هم از جلوی روی شما برداشته شود.
یا مولا علی علیه السلام
-
سلام ستاره خانم، چون عضو انجمن آزاد شدی علاوه بر تغییر رنگ کاربریت، حتما مشاوران سایت بهت کمک هم خواهند کرد. البته فکر کنم باید قسمت مشاوره خصوصی تاپیک ایجاد کنی.
اما مطالبت کمی برام مبهم بود. اینکه مردی با اصرار با دختری ازدواج کنه و بعد از دو هفته از ازدواجش به خاطر دیر بیدار شدن اونرو بزنه. یا چون غذا دیر حاضر شده ازش بخواد که بیاد توی اتاقش و اونجا او رو بزنه. اگر به خاطر اینکار عصبانی شده بود چرا همونجا توی آشپزخونه شما رو نزد. پدر مادرت باهاش صحبت کردند و حق رو به اون دادند یا وضعیت رو اونقدر حاد ندیدند که بخوان دخالتی کنند در صورتیکه چیزی که شما تعریف میکنی یک موقعیت اورژانسی است.
میشه لطفا سوالات زیر رو جواب بدی.
- تا حالا بجز شوهرت از هیچ مردی خوشت اومده؟ با کسی در ارتباط بودی؟ یا اینکه کسی بوده که دوست داشته باشی باهاش در ارتباط باشی؟ حتی قبل از شوهرت کلن توی همه زندگیت؟
- آخرین باری که با هم خندیدین چند روز قبل بوده؟ سر چه موضوعی؟ اصلن لحظه های خوشی هم توی زندگیتون دارین؟ مسافرت چقدر میرین؟
- تا حالا به طلاق فکر کردی؟ فکر میکنی اگه طلاق بگیری چه اتفاقی برات می افته؟
- فکر میکنی از کتک زدنت لذت میبره؟ یا عصبانی میشه و اینکارو میکنه؟
- رابطه با زن دیگری توی این مدت نداشته؟ برخوردش با زن دوستاش یا به صورت کلی زنهای دیگه چطوریه؟ گرم برخورد میکنه یا سرسنگین و خیلی رسمی؟
- نماز میخونه؟ مقیده به مثلا نماز اول وقت؟ خمس و زکات؟ قران خوندن؟ کلن مسلمون مقیدی هست؟
بهرحال امیدوارم زودتر همسرت رفتارش رو با شما تغییر بده و زندگی روی خوشش رو به شما هم نشون بده که از اینکه زنده ای و میتونی کنار همسر و فرزندانت باشی لذت ببری.
-
ستاره جون از اونجا که گفتید همسرتون هر روز پسرتون رو به مدرسه میبره و میاره و میا د خونه بعد از نهار و استراحت به سر کارش برمیگرده نشون میده که ایشون فرد بی مسئولیتی نیست و با اینکه مشغله کاریش زیاده ولی به کارهای خونواده هم اهمیت میده . مردهای بی مسئولیت معمولا اینجوری نیستند و چون سرشون جای دیگه ای گرمه کمتر به خانواده میرسند میشه در مورد کار هایی که همسرتون براتون میکنه توضیح بدید ؟خرید های خونه رو کی انجام میده ؟ ایا شما از نظر مالی تامین هستید ؟ ایا ایشون به شما اجازه خرید وسایلی رو که دوست دارید رو میده ؟ برام جالب بود شما برای تعویض اکواریومتون گفته بودید باید ازش اجازه بگیرید . یعنی شما برای هر کاری از ایشون اجازه میگیرید ؟ درسته برای کارهای اساسی توی خونه مثل تعویض وسایل حتما باید همفکری باشه و تنهایی نمیشه اینکارو کرد و لی ما اسم اینو اجازه نمیذاریم . بلکه پیشنهاد میکنیم و با همفکری به یه نتیجه مشترک میرسیم . ولی شما مثل زن و شوهر های 70 سال قبل برای هر کاری اجازه میگیرید . یعنی مرد سالاری مطلق . واین در این دوره زمانی خیلی بعید به نظر میرسه . با وجودی که گفتید همسرتون پزشکه این طرز فکر از یک فرد تحصیلکرده بعیده . حالا گذشته از تحصیلات ایشون توی این اجتماع زندگی میکنه و دوستان و اطرافیان رو میبینه . شما هیچ رفت و امدی با دوست یا همکار یا فامیل ندارید؟
- - - Updated - - -
ستاره جون از اونجا که گفتید همسرتون هر روز پسرتون رو به مدرسه میبره و میاره و میا د خونه بعد از نهار و استراحت به سر کارش برمیگرده نشون میده که ایشون فرد بی مسئولیتی نیست و با اینکه مشغله کاریش زیاده ولی به کارهای خونواده هم اهمیت میده . مردهای بی مسئولیت معمولا اینجوری نیستند و چون سرشون جای دیگه ای گرمه کمتر به خانواده میرسند میشه در مورد کار هایی که همسرتون براتون میکنه توضیح بدید ؟خرید های خونه رو کی انجام میده ؟ ایا شما از نظر مالی تامین هستید ؟ ایا ایشون به شما اجازه خرید وسایلی رو که دوست دارید رو میده ؟ برام جالب بود شما برای تعویض اکواریومتون گفته بودید باید ازش اجازه بگیرید . یعنی شما برای هر کاری از ایشون اجازه میگیرید ؟ درسته برای کارهای اساسی توی خونه مثل تعویض وسایل حتما باید همفکری باشه و تنهایی نمیشه اینکارو کرد و لی ما اسم اینو اجازه نمیذاریم . بلکه پیشنهاد میکنیم و با همفکری به یه نتیجه مشترک میرسیم . ولی شما مثل زن و شوهر های 70 سال قبل برای هر کاری اجازه میگیرید . یعنی مرد سالاری مطلق . واین در این دوره زمانی خیلی بعید به نظر میرسه . با وجودی که گفتید همسرتون پزشکه این طرز فکر از یک فرد تحصیلکرده بعیده . حالا گذشته از تحصیلات ایشون توی این اجتماع زندگی میکنه و دوستان و اطرافیان رو میبینه . شما هیچ رفت و امدی با دوست یا همکار یا فامیل ندارید؟
-
سلام . واقعا از خوندن مطالبت شگفت زده و متاسف شدم . بابا چه صبری داری تو . باید به خودت افتخار کنی
متاسفانه شوهر شما اصلا آدم نرمالی نیست و این رفتارها ریشه در چی داره نمیدونم . اشتباه تو این بود که از همون روز اول از خودت ضعف نشون دادی و اجازه دادی این رفتارها ادامه پیدا کنه . در برابر همچین آدمی هر چی بیشتر کوتاه بیای و عطوفت به خرج بدی شرایط بدتر میشه و ارزش تو برای اون کمتر میشه . کار به جایی میرسه که اصن هیچ ارزشی برات قائل نیست . یعنی روزی میرسه که بهش بگی سلام میاد کتکت میزنه . چون این آدم عادت کرده و در هرصورت باید بهانه مورد نظر رو پیدا کنه . با توجه به اینکه مدت زیادی از شروع زندگی شما میگذره شاید کمی دیر شده باشه ولی غیرممکن نیست . متاسفانه در این سالها این شرایط کاملا برای ایشون عادت شده . نباید توقع داشته باشی یه دفعه همه چیز عوض شه . تو که صبور هستی باید صبورتر باشی . جالبه تحصیل کرده هم هست . مهم ترین مساله اینه که همه چیز رو بین خودتون باید حل کنید . تجربه به من نشون داده که هر موقع یه موضوعی به گوش اطرافیان رسیده باعث شده همه چیز خراب تر شه . دو تا آدم بزرگ باید بتونن مشکل رو حل کنن . دیگه اینکه به مادرت بگی بیاد صحبت کنه و اینا بی مورده . شاید حتی شرایط رو بدتر کنه .
باید خودت رو نشون بدی . خودت رو مهم کنی . کاری کنی قدرت رو بدونه . فکر نکنه که تو یه چیز بی ارزش تو زندگیش هستی در حالی مهم ترین نقش رو ایفا میکنی . حدالامکان نباید اجازه بدی دست روت بلند کنه . شاید در فکر تو شوهرت خیلی ترسناک و قدرتمند باشه . در حالی که وقتی کسی این رفتارها رو داره یه شخصیت بسیار ضعیف با عقده های فراوونه که وقتی یکی مث تو گیرش بیاد هر بلایی دلش بخواد سرش میاره . خودم این مسائل رو تجربه کردم که دارم بهت میگم . دوستان به نکته خوبی اشاره کردن . از بچه هات هم کمک خوبی میتونی بگیری برای بهبود اوضاع . درواقع اونا توی تیم تو باشن. سخته ولی ممکنه . اول از همه باید کم کم اعتماد به نفس خودت رو به دست بیاری. تا زمانی که خودت شخصیتت رو بالا نبری شوهرت بهت شخصیت نمیده . تو که با همه چی ساختی و هر چی میگه میگی چشم بازم کتک میخوری . پس مشکل جای دیگه ست . باید این رویه رو عوض کنی . نباید بترسی . از این که بدتر دیگه نمیشه ها ؟ امتحانش ضرر نداره .
شوهرت چه وقتایی ازت راضیه و تعریف میکنه ازت ؟ از چه کارایی خوشش میاد ؟
وقتایی که خونه هستین چطور میگذره و نحوه ارتباطتون به چه صورته ؟ اصلا باهم میشینید صحبت کنید ؟
کتک هاش چطوریه معمولا ؟ از شی خارجی هم استفاده میکنه یا فقط با دست ؟ بعد از دعوا و کتک کاری چه رفتاری داره باهات ؟ تا حالا شده از اینکه تو رو زده متاسف باشه ؟
تو خونه که هست همه ش دستور میده بهت ؟
غیر از برخورد فیزیکی چه موارد دیگه ای هست که آزارت میده ؟ منظورم رفتارهای توی خونه س
روابط جنسی در چه وضعیتیه ؟ فک میکنی تا چه حد از لحاظ جنسی جذبش میکنی ؟ به نظرت هنوز اون کشش قدیم رو داری ؟ ( اگه زیاد به سمتت جذل میشه از این موردم میتونی استفاده هایی بکنی ) روابط جنسی معمولا از طرف کی و به چه صورت آغاز میشه ؟
-
سلام به همگی. .. tojih در مورد سوالاتون باید بگم که نه هیچوقت آخه من قبل از شوهرم خیلی بچه بودم یه دختر دبیرستانی بودم...به این چیزا فکر نمیکردم...اصلا به جز برادر و پدرم مردی تو زندگیم نبوده.. معمولا سر بچه ها با هم میخندیم... اینکه مثلا بچه ها چیزی بگن ما بخندیم...آخرین باری که مسافرت رفتیم پارسال بوده که رفتیم مشهد...من لحظات خوشم فقط وقتیه که به بچه هام نگاه میکنم ... راستش نمیدونم که لذت میبره یا نه ولی خب آره خیلی عصبی مشه... نمیدونم با زن دیگه ای ارتباط داره یا نه ولی فکر نکنم...برخوردش با زنای دیگه خوبه ..زیاد سر سنگین نیست..حتی شوخی هم میکنه ... مثلا با زن برادرش...نه به طلاق فکر نکردم.... چون فکر نمیکنم پدرم بذاره...بله نماز میخونه روزه میگیره به منم میگه اگه میخوای خدا ازت راضی باشه باید کاری کنی که شوهرت ازت راضی باشه...واحد ... کارها و خریدهای خونه رو خودش انجام میده من شاید بعضی وقتا حتی یک ماه هم بشه که رنگ آسمون رو نبینم ..حتی بعضی وقتا یه لباس یا یه وسیله شخصی که یخوام خودش میره میگیره...هیچوقت تو خونه پول نمیذاره (یعنی اینکه به من بخواد بده) ..بله من واسه هرکاری باید اجازه بگیرم....هرکاری....اصلا از مشورت و این چیزا خبری نسیت همه چیز حتی غذایی که واسه ناهار میخوام درست کنم باید اون بگه...رفت و آمد ما بیشتر به خونه پدر شوهرمه ....بعضی وقتا هم خونه بابای من...حتی خونه برادرم یا برادر خواهر خودش هم کم پیش میاذ بریم...خونه خواهر من که اصلا نمیریم..چون میگه شوهر خواهرت خیلی نگات میکنه .... nazijun12 کم پیش میاد ازم تعریف کنه ...اکثر مواقع ایراد میگیره..نحوه ارتباطمون بیشتر اون میشینه دستور میده ...یه جورایی میشینه کارای فردامو بهم دیکته میکنه..خیلی از وقتا با کمر بند میزنه.. بعد از کتک اصلا ابراز تاسف نمیکنه میگه حقت بود بعدش هم عادی میشه مثلا میگه پاشو شام بیار...تو خونه که هست بله همش دستور میده...حتی واسه آب خوردن
-
با سلام
تاپیک شما از ظرفیت مجاز عبور کرده و لذا نیاز هست یک پست جمع بندی از راهنماییهای داده شده ارسال کنید تا تاپیک آماده قفل شدن شود .
در ضمن توصیه می کنم که راهنمایی های داده شده در مشاوره خصوصی را پی گیری کرده و انجام دهید
موفق باشید
-
سوالات من رو کامل جواب ندادی . اگه میخوای مشکلت حل شه باید حرفای دوستان رو جدی بگیری وگرنا دیگه دیر میشه
-
سلام به همگی...راستش نمیدونم چطور باید جمع بندی کنم...یعنی خودمم نمیدونم باید چیکار کنم... اما فکر کنم اول باید رو خودم کار کنم که یکم اعتماد به نفسم بره بالاتر...بتونم یکم جلوشوهرم وایسم... یکم جرات داشته باشم و ازش نترسم...ولی اینا به حرف آسونه...نمیدونم، من سعی میکنم شاید خدا کمکم کرد...از همتون التماس دعا دارم...منم اگه خدا قبول کنه دعا گوی همتون هستم سر نمازم