همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
نمایش نسخه قابل چاپ
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
یارب این کعبه ی مقصود تماشاگه کیست
که مغیلان طریقش گل و نسرین منست
تو لیله القبری،برو تا لیله القدری شوی چون قدر مر ارواح را کاشانه شو،کاشانه شو
وز برای صید دل بر گردنم زنجیر زلف چون کمند خسرو مالک رقاب انداختی
« حافظ »
ور هیچ مرا در دل تو جاست بگو
گر هست بگو نیست بگو راست بگو
یاد باد ان که نهایت نظری با ما بود
رقم مهر تو بر چهره ما پیدا بود
مثل اینکه من و زیبا با هم همزمان ارسال کردیم «ی» دادم
دوش با يادت چنان بودم که در بزم طرب
شمع را در گريه آوردم ، زحال خويشتن
نشنو از ني ني حصيري بينواست بشنو از دل دل حريم کبرياست
"" به یاد دوست گلم عزت الله کریم نیا""
توی گسترده ی رویا ای سوار اسب ابلق
دنبال کدوم مسیری توی تاریکی مطلق
تو بدری و خورشید تو را بنده شدست تابنده ء تو شدست تا بنده شدست