RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
سلام ماه چهره عزیز دلم
خوبی؟
الان همسرت میدونه که بارداری؟
تست فینگر که تو آزمایشگاه های ژنتیک انجام میگیره ، پدر بچه رو مشخص میکنه.
اما اصلا نگران نباش .
انشالله بچه همسر خودت هست.
اون روز که برات اون اتفاق افتاد به روش اورژانسی ، پیشگیری نکردی؟؟؟؟؟؟
ببین خواهر جون ، تنها نشستن و خون دل خوردن و خودکشی و... راه حل شما نیست. واقعا باید سریع اقدام کنی. میدونم خیلی برات سخته عزیزم.
اما زمان رو بخر.
اگر خدایی نکرده اون طفل مال همسرت نیست، باید تا قبل از چهارماهگی بارداریت ، تکلیفشو مشخص کنی.
عزیزم حتما به مشاور مراجعه کن. وقت برای تو طلاست.
بیا و بهمون بگو که چطور روند کارات پیشمیره.
هرگز به خودت صدمه نزن. تو زن قوی و عفیفی هستی. قویتر باش گلم.
:72:
خدا نگذره و لعنت کنه این مرد یا بهتره بگم این نامردو.
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
ماه چهره جان جواب منو میدی؟؟؟بیصبرانه منتظرم
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
اين فكرا داره ديوونم مي كنه تنها در صوتي زندگي من و شوهرم مي تونه ادامه داشته باشه كه رابطه برادري همسرو برادرش از بين بره يعني ديگه هيچ وقت هم و نبينيم كه خوب بايد قيد كل خانواده شوهر رو بزنيم كه مبادا خونه كسي ببينيمش!!!! و گرنه بايد طلاق بگيريم كه اگر قرار به طلاقه پس چه لزومي داره كسي از اين ننگ بزرگ باخبر شه حتي شوهرم
برادر شوهرم تو خريد خونه 30 ميليون كمكمون كرد واسه همين اين روزا شوهرم شده راننده شخصي خودش و خونوادش
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
ماه چهره جان نمیگی چه اتفاقی افتاد اون روز؟؟؟؟؟؟عکس العملت چی بود عزیزم؟
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
پريماه عزيز متاسفانه هيچي دم دستم نبود برادر شوهرم خيلي گنده و هيكليهو من تقريبا كوچولو و ظريف اصلا فكر زنگ زدن يا اس ام اس دادن به همسرم نبودم راستش ترسيدم
نمي دونستم بايد چي كار كنم الان هم نمي دونم!!!!!
شوهرم اصا نميخواد هيچي راجه به داداشش بشنوه وگرنه بايد شعورش مي رسيد همون چند ماه پيش من تنها خونه برادرش نذاره تزه وقتي داشتم با يه سياستي در مورد رفتار داداشش و اينكه دستم رو گرفته.... براش حرف مي زدم به جا اينكه بزنه تو گوشم و جبهه بگيره و بگه جاي باباته يه كوچولو هم به من فكر ميكرد!!!!!
بعيد ميدونم بچه مال برادرش باشه چون تاريخا نمي خونه ولي خوب من و شوهرم يك ساله كه جلوگيري نمي كرديم يه دفعه تو اين وضعيت ديدم باردار شدم خوب دلم هزار راه ميره
دوستان خواهش ميكنم يه راه حل ارائه بديد كه كاملا با شناخت روحيات و شخصيت همسرم بخونه
من اون اوايل كه خيلي داغون بودم به 148 هم تماس گرفتم گفتند بايد مسئله رو به صورت قانوني پيگيري كنيد گفت بايد پليس در جريان قرار بگيره چه شوهرت خوشش بياد چه نياد
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
از كجا ميتونم بفهمم بچه صد در صد مال شوهرمه بدون اين كه شوهرم چيزي بدونه؟؟؟ايا برا ازمايش و تست خودش بايد باشه؟
شوهرم ميدونه باردارم ولي ازش خواستم فعلا به خونوادش چيزي نگه تا بچه 3 ماهه كه شد خيلي خوشحاله اخه خيلي بچه دوسته
دوستاني كه پيشنهاد مشاور رو مي دن يعني نظرتون اينه كه همه چيزو بسپارم به مشاور كه بهش بگه چي شده ؟
يا خودم بگم؟؟؟يعني هيچ كدوم اين راه رو كه بي سر و صدا طلاق بگيرم رو توصيه نميكنيد؟؟؟
يعني شوهرم باور ميكنه؟؟؟
يه سوال پزشكي هم دارم ايا صحت گفته هام با رفتن به پزشكي قانوني الان مشخص مي شه اينكه تو فلان تاريخ فلان شخص بهم تجاوز كرده؟؟؟
حتي به سرم زده به برادرش زنگ بزنم بياد خونمون بعد با يه چيز مسموم چميدونم به يه طريقي به درك واصل شه به خدا كشتن همچين ادمايي ثواب هم داره ديگه نمي دونم چي كار كنم هميشه تا يه عمر اين خاطره تلخ باهام هست برا هميشه
نميتونم ازش فرار كنم
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
نقل قول:
بعيد ميدونم بچه مال برادرش باشه چون تاريخا نمي خونه ولي خوب من و شوهرم يك ساله كه جلوگيري نمي كرديم يه دفعه تو اين وضعيت ديدم باردار شدم خوب دلم هزار راه ميره
خوب خدا رو شکر...عزیزم این همه استرس واقعا به اون بچه ضرر میزنه ها..فکر نکن هیچی حالیش نیست..تو خیلی باید مراقبش باشی چون مادرشی..چون مسئولی
چرا انقد داری پیشاپیش قضاوت میکنی..از کجا معلوم شوهرت طرف برادرشو بگیره؟؟عزیزم به برادرش اعتماد داشته چون جزخوبی ازش ندیده بوده..خوب هر کسی برادرش انقد بهش محبت کنه رو برادرش حساس میشه اما وقتی بفهمه برادرش واقعا کیه که همونطور نمیمونه..
اصلا شاید برعکس باشه.بگه ماه چهره چرا زودتر به من نگفتی..به نظر من این حق شوهرته که بدونه..و هر چی دیرتر بهش بگی بدتر میشه.اما چون موضوع مهمیه باید توسط یه فرد کاربلد گفته بشه مثل مشاور...
مهم اینه که تو کار درست رو انجام بدی..بقیش دیگه دست تو نیست..هر چی که بشه ((که من مطمئنم شوهرت تو و زندگیش رو ترجیح میده )) مهم اینه که تو از حقت دفاع کردی و یه عمر خودتو سرزنش نمیکنی که چرا گذاشتم حقم پایمال بشه..ماه چهره جان الان روحت زخمی شده..بهش برس.
وقتی ادم راه درست رو بره دیر یا زود به نتیجه میرسه...تو باید صبور باشی و به شوهرت کمک کنی و درکش کنی.
انقد هم خودتو سرزنش نکن.
نقل قول:
ولي مي دونم من اينايي كه گفتيد نيستم خيلي ترسو تر عجول و متاسفانه احساسي هستم
گل بی خار خداست..همه ما نقاط ضعف و قوتی داریم..شرایط اینطور برات پیش اومده و دست تو نبوده..اما از این جا به بعدش دست توئه..اینکه راه درست بری..بقیش رو به خدا توکل کن.
موفق باشید
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
ماه چهره عزیز،
با توجه به اینکه مدت زمان زیادی گذشته امکان اثبات تجاوز نیست. ولی اگر بچه متعلق به همسرتون نباشه امکان اثباتش تا حدود زیادی هست.
با توجه به اینکه گفتید سن برادرشوهرتون زیاده، قدرت باروری اش پایین است. به احتمال زیاد بچه متعلق به ایشون نیست.
گفتید که طلاق بی سرو صدا بهتر از گفتن موضوع است. به نظر خودت می تونی همسرت را قانع کنی که خانم باردارش را که خیلی هم دوستش داره، بی دلیل طلاق بده؟
بهترین کار برای شما مشاوره حضوری است. هر چی دیرتر بری سخت تر می شه.
این قسمت ممکنه برای شما خیلی کاربرد نداشته باشه، اما فکر می کنم با توجه به عمومی بودن این سایت جاش در این تاپیک باشه و شاید ( انشالله که هیچوقت مورد استفاده اش پیش نیاد ) به درد کسی بخوره.
1- اگر بعد از تجاوز سریع به پزشک مراجع کنید امکان نمونه برداری از آثار به جا مونده روی پوست و داخل بدن هست ( مایعات بدن، مو و ...).
پس بدون شستن بدن و با همان لباسهای زیر به پزشک مراجعه کنید.
2- حتما قرص های اضطراری پیشگیری از بارداری استفاده کنید.
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
سلام
ماه چهره جان
حواشی را بگذار کنار عزیزجان . حتماً نزد مشاور برو ، وقتی ویژگیهای همسرت و میزان اعتمادش به برادرش را عنوان کنی و ترس از این مسئله و از طرفی فشار روحی از واقعه ای که اتفاق افتاده و عذابت از دیدن برادر شوهرت را ، و نگرانیت از اینکه نمیتوانی این مسائل را با همسرت درمیان بگذاری چون از اینکه باور نکنه و فکر کنه تو پاپوش براش درست می کنی و از واکنشش می ترسی و همه اینها شده عذاب برایت و بارداریت و شک در مورد بچه هم یک عذاب دیگر . مطمئن باش مشاور که تخصصی عمل می کند ترا به خوبی درک خواهد کرد و با همسرت هم مصاحبه خواهد داشت و با سنجش شرایط روحی او و بررسی های لازم به صورت تکنیکی به گونه ای خواهد گفت که هم باورش خواهد شد هم در رابطه با شما احساس مسئولیت و حتی تقصیر خواهد کرد که چرا به اشاراتت توجه نکرده و از اینکه آسیب دیده ای قطعاً ناراحت شده و در صدد جبران برخواهد آمد ، چه بسا از تو بخواهد که با برادرش هرگز مواجه نشوی و .... یا خودش هم از برادرش فاصله بگیرد .
آنچه مهمه این است که در مراجعه به مشاور ضرری نمی کنی و راهکارهای درست بنا به همه جوانب بهت داده میشه .
البته همانطور که گفته شد ابتدا خودت تنها نزد مشاور برو و مسئله را بگو بعد با همسرت برو و مطمئن باش بدون حضور خودت مشاور به وی خواهد گفت و اینکه شما در یک رنج و عذاب مدام هستی و راه خودکشی یا طلاق را تنها چاره دیده ای را با وی مطرح خواهد کرد و من می دانم همسرت ترا درک خواهد کرد . کافیه بشنوه قصد خودکشی یا طلاق داری ببین چقدر ناراحت خواهد شد و احساس و اعتمادش از برادرش برخواهد گشت .
نکته دیگر این است که عزیزم ، تحت هیچ شرایطی از حفظ حریمها کوتاه نیا حتی اگر همسرت با تو دعوا کند و کتک بزند تو محکم بایست و با عزیزترینهایش که به تو محرم نیستند و کلاً جنس متفاوت از تو هستند حتی پدر محرم او تنها در یک جا قرار نگیر ، بدان و بدان و بدان که هیچگاه فاصله سنی و اعتماد ناقض این حریمها نیست و همین اتفاق خود گواه دلیل اینکه آیین ما اینهمه تأکید روی حفظ حریم بین جنس متفاوت دارد چیست .
همیشه میگویند که هرگاه دو نامحرم تنها کنار هم باشند نفر سوم آنها شیطان است برای وسوسه آندو به جذب هم شدن و این نوع اتفاقات .
من به شخصه میگم در دنیای امروز در خانواده هایی که آزاد و راحتتند با هم و حریمی برای نگاه و شنوایی و گفتار ندارند و از رسانه ها هم برنامه های جنسی و ... را راحت استفاده می کنند حتی دو جنس متفاوت محرم هم تنها باشند باز هم خطر در کمین است چه رسد به نامحرمها . الحمدلله که به نظر میرسد برای شما ها مقید بودنی هست که در حضور برادر شوهرت چادر پوشیدی اما حریم حضور در خلوت رعایت نشده که اتفاقی چنین افتاده و البته شما بی تقصیر بودی چون از طرف شوهرت ساپورت نمی شدی و از طرفی ذهن خودت هم یاری نمی کردنه که مثلاً تا مشکوک به رفتارش شدی منزل را ترک کنی . و به همسرت زنگ بزنی و محکم بگویی یا با تو زندگی نخواهم کرد یا بدون حضور خودت برادرت حق ندارد منزل ما بیاید یا من را منزل آنها بگذاری همینی که هست و منزل پدرت میرفتی تا دنبالت بیاید .
باز هم تأکید می کنم شما تقصیری نداشتی و حضور ذهن کافی در اون لحظه ندشتی و البته اعتماد شدید و تندیهای همسرت نیز مزید بر علت شده که نتونی به وقع تشخیص دهی که چه کنی ، لذ برخودت خرده نگیر .
.
.
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
و این پست من عمومی است خطاب به همه کسانی که این تاپیک را می خوانند :
عزیزان حفظ حریمها را جدیت داشته باشید .
رفتاری که در اینجور موقعیتی می توانید داشته باشید و برای همه شما الگویی از جرأتمندی برای در پیش گرفتن یک روند صحیح است این می تواند باشد :
شرایط ایشون را برای خود فرض کنید ( یعنی داشتن چنین فامیلی )
1- در بیشتر مواقع از مواجهه با اینجور برادر شوهیر در نشستهای خانوادگی پرهیز کرده و در چهره و رفتارش به وی قاطعیت و جَذَبه نشان دهید .
2 - وقتی به هربهانه ای (مثلاً اینجا برای آموزش زبان ) وادار شدید نزد وی بروید دیدید که او تنهاست ، فوراً از منزل خارج شده و به هیچ وجه هم نگران گله مندیهای وی نزد همسر نشده بلکه پیشدستی کرده و با همسر تماس گرفته و بگویید : بیا گردنم را بزن اما حاضر نیستم با برادرت تنها باشم ضمناً ایشون از کس دیگری بری فلان موضوع کمک بگیرند ، همینی که هست . با همه علاقه ای که بهت دارم اما نمی پذیرم با مردی نامحرم حتی اگر برادر تو هم باشد و سالها فاصله سنی داشته باشد تنها باشم
وقتی خواست شما را به اتاقی یا فضایی دیگر راهی کند ( که شرایط سوء استفاده فراهم شود ) به هیچ وجه نپذیرید و باز هم اقدام به ترک منزل کنید و بگویید رفتارهای شما اصلاً برای بنده خوشایند نیست ، لطفاً حریم نگه دارید و الا مجبورم طور دیگری اقدام کنم ، بنده به کمک دادن به شما و اجرای اوامرتانآنهم در سرای خلوت نخواهم بود ، گفتاری بسیار تند و جدی و ترک محیط
3 - هروقت که تنها می آید ، درب را برای وی باز نکنید .
وقتی اشتباه شد و درب به روی وی باز شد ، بعدش او را در منزل تنها رها کرده و خود از منزل خارج شوید و بعد با همسر تماس گرفته که برادرت آمده و با شما کار دارد زودتر بیا که با هم منزل برویم ، اگر همسرش اعتراض به تنها گذاشتن وی در منزل نمود خیلی محکم اما محترمانه بگویید این اخلاق من هست که با هیچ مرد نامحرمی نمیخواهم تنها باشم و استثنا هم ندارد ، آیا اینرا نمی پسندی ؟ اگر نمی پسندی پس باید در خصوص شناخت تو به غیرتمندی که یکی از فاکتورهای من برای ازدواج با تو بود تجدید نظر کنم . من انتظار دارم که حامی من باشی در اینمورد نه مقابل من .
مجموعه آنچه گفته شد یک الگو هست که هرکسی در زندگیش بنا به شرایطش می تواند پیاده کند . یعنی جرأتمندی در حفظ حریمهاست ( که از آسیبهای مشابه پیشگیری می کند و راه هرگونه سوء استفاده و در معرض خطر بودن را سد می کند .
دقت داشته باشید دوستان این الگو نباید شما را بدبین کنید که حتماً همه برادر شوهرها چنینند بلکه منظور این است که اهمیت حریمها را برای بستن راه نفوذ و وسوسه شیطان بدانید و پای بندش باشید .
موفق باشید .
.