RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل ياس
صحبتهاي خانم " يك زن اميدوار" خيلي خوب و موجه بود.
عزيزم تا حد امكان از تداخل اطرافيان در مسائل و مشكلات زندگيت حذر كن.
من براي يك بار در عمرم اينكارو كردم و ضربه سهمگيني خوردم. با وجود اينكه خانوادهام بد منو نمي خواستند. ولي مشكل منو پيچيدهتر كردن.
همون دفعه اول اگه با يك زبون احساسي و زنونه ب حرف مياورديش الان ديگه زنعموي شوهر، همسايه، خاله همسايه و ... وارد ماجرا نميشدن.
قصدم سرزنشت نيست عزيزم. مي خوام برات تجربه بشه.
الان هم خوب به صحبت هاي يك زن اميدوار گوش كن و انجامش بده. حتي باز هم به نظرم اگر از در احساس وارد بشي خيلي بهتره. (اگر مي خواي زندگيت را نجات بدي).
شوهرت توسط پدر و مادرش استحاله شده. صدات را نميشنوه
صدات را به گوش دلش برسون. به هر طريقي كه ميتوني.
براي ارتباط با شوهرت يا راهي را پيدا كن و يا راهي را بساز .
[b]
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام دوستان عزیزم
وقتی اومدم دیدم که به فکرم بودید یه دنیا از شما تشکر می کنم:302::302:
من حرفهای یک زن امیدوارو گوش می کنم امروز وقتی با عموم حرف میزدم بهش گفتم اینا می خوان منو طلاق بدن عموم هم گفت زندگی یعنی این 3 سال با خوشی با شوهرت زندگی کردی یه چند ماهم با ناراحتی.عموم میگه زندگی که می گن فرازو نشیب داره یعنی این
میگه من دلم نمی خواد تو طلاق بگیری و اگه اونا می گن طلاق میدیم یه چیزیه که میگن همه همینو میگن
عموم اصلا نمی خواد من جدا بشم
امید زندگی شما که میگید صدام رو به گوش دل شوهرم برسونم درست می گید من سعی می کنم اگه تماسی هم نداشته باشم تو خلوت خودم با شوهرم حرف بزنم چون شوهرم اصلا دلش نمی خواد با من حرف بزنه و منم نمی خوام اذیتش کنم من خیلی دوسش دارم ولی باهاش حرف میزنم تا شاید دلش نرم بشه
مریم عزیز از شما هم تشکر می کنم و من هم برای مشکل عزیزتون دعا می کنم
خدایا خودت به دادم برس
الان مثل کسی هستم که داره غرق میشه
خدایا هیچ راهه نجاتی ندارم
خودت نجاتم بده
خدایا هر کس در هر کجای دنیا که مشکل داره خودت به دادش برس:323::323:
نمی دونم جریانه میترا جان چی شد
کاش یه چیزی می گفت
می خوام بدونم اقدامه قانونی کرد
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس عزیزم
من 2 روز اینترنتم قطع بود ولی خیلی به فکرت بودم .منم نظر بچه های دیگه رو تایید میکنم .چون قبلا هم برات نوشتم که من هم مشکل تورو داشتم . اون موقع هم بهت گفتم که جریان زندگی تو مثل جریان زندگی خودمه .دقیقا درکت میکنم.
برای همین خیلی سعی داشتم تجربه هام رو در اختیارت بزارم ولی اصلا گوش ندادی.ولی عزیزم نگران نباش هنوز هم دیر نشده .
من به یک چیز خیلی مهم تو زندگیم اعتقاد دارم و اونم اینه که هر اتفاقی توی زندگیم می افته(چه خوب و چه بد) به فال نیک میگیرمش .یعنی به خدا توکل میکنم .و همیشه بعدش برام خیلی خوب شده و با خودم میگم اون موقع چقدر اذیت شدم ولی الان خدا رو شکر میکنم که حتی همون اتفاق بد باعث شد زندگی من الان صد مرتبه بهتر شه.ما از حکمت خدا بی خبریم .
الان بهترین موقع هست که تمام اتفاقات الان رو تو ذهنت ثبت کنی و همش برات بشه تجربه .تا به امید خدا که زندگیت دوباره سرو سامون گرفت نزاری دیگه هیچ کدوم از این اتفاقات برات بیفته و بدونی که برای کوچکترین اشتباه هم باید تاوان داد.من مطمئنم که با همه این اتفاقات زندگی تو یک روز خیلی خوب میشه البته به شرطی که همه این اتفاقات برات تجربه بشن.
زندگی (مریم 1363) رو بخون ببین که مریم هم خواست قانونی وارد بشه، رفتن به دادگاه و ....چقدر الان ساختن زندگی براش سخت تر شده .نزار بعدا سرکوفت اینکه تو رفتی دادگاه و آبروم رو پیش همه بردی و ...به این و اون همه چی گفتی و ....خیلی خاطرات بد دیگه تو ذهن شوهرت بمونه .نزار وضع از اینی که هست بدتر بشه .
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام
من مشکلت رو با همسرم در میون گذاشتم و اون هم با دقت اتفاقاتی رو تو این این مدت برای شما به وجود اومده بود دنبال کرد
به نظر من خیلی مفید هست که آدم هر از گاهی مسائل رو از دیدگاه آقایون ببینه چون چه بخواهیم چه نخواهیم تفاوتهای فکری زیادی داریم و زاویه دیدمون متفاوت هست
اینهایی رو که دارم مینویسم حرفایی هست که به عنوان یک مرد زد
همسرم میگه فقط اون سیلی علت این اتفاق نبوده بلکه فقط مثل کبریتی بوده
کبریتی که توی یک انبار باروت انداخته باشن
شوهر شما نارضایتی های زیادی رو توی دلش نگه داشته بوده و سعی میکرده باهاش کنار بیاد ولی نقطه پایان تحملش اون سیلی بوده
درخواستهایی که بعدا از شما به عنوان شروع دوباره زندگی کرده هم شاهدی بر این قضیه هست و باید شما نارضایتی همسرتون رو نه فقط یک رفتار بلکه مجموعه ای از رفتار ها در طول مدت زندگی بدونید
حالا گذشته ها گذشته و کاریش نمیشه کرد ولی آینده رو میشه ساخت
شما الان یک سری امتیازات همچنین یک سری اطلاعات با ارزش دارید که میتونید ازش برای درست کردن زندگیتون استفاده کنید
اول اینکه شما خانوم هستید و خوب بلدید دل یک پسر رو که از قضا همسرتون هست و کلی خاطرات قشنگ و مشترکات خوب با هم دارید رو به دست بیارید ، فقط کافیه دوباره تبدیل به همون دختر عاطفی و جذاب برای شوهرتون بشید
ولی این کافی نیست
چونکه الان همسرتون به دلایل درست یا غلط از شما به شدت عصبانی هست
تاکید میکنم به هیچ عنوان در حال حاضر دنبال این نباشید که ببینید که کی درست میگه و کی غلط میگه
بلکه
بلکه
لطفا فقط در این شرایط دنبال این باشید که فضا رو آروم کنید
چطوری ؟
شما به هیچ عنوان نه با شوهرتون یا با هر عضو خانواده همسرتون نباید بحث یا جدل کنید
لطفا فقط سعی کنید نشون بدید که شما از رفتارتون پشیمونید و "تغییر کردید " و "تابع همسرتون هستید"
شما الان باید هزینه هایی رو بپردازید همون طور که وقتی کسی دچار بیماری میشه باید برای سلامتیش هزینه بپردازه
هزینه شما اینه که شرایط همسرتون رو هرچند غیر منطقی و بی رحمانه بپذیری و از این طریق به اون ثابت کنی که تصمیم داری گذشته رو تغییر بدی به طوری که عملا تغییر رو در شما احساس کنه
لطفا متوجه باش که این هزینه چندان کم نیست
شما در ابتدا باید کاملا قید غرورت رو بزنی ، آماده شنیدن هر حرفی و هر رفتاری از طرف هر کسی باشی
اجازه بده عصبانیت خودشون رو خالی کنن و در عوض شما هستید که به عنوان چهره خوب و معصوم معرفی میشی
الان همسر شما در حالت عصبانیت شدید ترین شروط و محرومیت ها رو براتون در نظر میگیره که با عقل جور در نمیاد
ولی شما قبول کنید
مطمئن باشید وقتی که زندگیتون به حالت عادی در اومد و محبت دوباره حاکم شد خود همسرتون از بابت این رفتارها ازتون عذرخواهی خواهد کرد
البته به شرطی که شما واقعا تغییر کرده باشید
پس در شرایط کنونی شما باید برای به دست آوردن زندگیت "بچنگی"
سعی کن تا ممکنه اجازه نده بزرگتر ها وارد این مساله بشن که قضیه بیخ پیدا کنه
بذار مساله بین خودت و همسرت بمونه
اگر کسی هم از طرف خانواده همسرت اومد شما با اون صحبت کن
تمام تلاشت رو بکن که با همسرت در یک شرایط خوب و مناست روبرو بشی
اگر ده دقیقه بتونی در یک شرایط خوب با همسرت صحبت کنی و تمام این مطالب رو بهش منتقل کنی کار تمامه
لطفا به هیچ عنوان در مورد پدر و مادر همسرت به همسرت اعتراض نکن
حتی بگو که اونجا خانه پسرشون هست و من هم مثل دخترشون هستم و اونا هم برام مثل پدر و مادر خودم هستند و اگر هم بخوان اونجا بمونن منزل خودشون هست
لطفا اینها را از ته دل بگو و حتی پاش وایسا نه اینکه بخوای نمایش بازی کنی
و آخرین و با ارزش ترین نکته هم اینکه حضرت امام صادق میفرماید
هر کس بین خودش و خدای خودش را درست کند ، خدا بین او و سایر انسانها را به بهترین شکل درست میکند
وقتی که یه همه کاره ی مهربون بالای سرت هست و داره تمام زندیگت رو میبینه و با یه اشاره همه چیز رو میتونه درست کنه ، پس چرا معطلی ،
حالا که پای خدای مهربون وسط اومد پیشاپیش زندگی خوب آیندت رو بهت تبریک میگم
:shy:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
adventجان خیلی ممنون که این همه خوب راهنمایی کردین
از حرف اخرتون خیلی خوشم اومد و با جان و دل می پذیرم
من خدا رو وکیل خودم قرار میدم و دوست دارم تو این دادگاه الهی سر بلند بیرون بیام
و زندگیه از هم پاشیدمو از نو بسازم
از شما هم می خوام برای شوهرم دعا کنید تا خدا دلش رو به رحم بیاره و اونم یه شکست رو تجربه نکنه
من خیلی دوسش دارم و امیدوارم اونم دلش مثل من باشه:302:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
آفرین advant عزیز چون واقعا تمام حرف دل من رو زدی . :104: زندگی منم مثل گل یاس بود و منم دقیقا تمام کارایی که گفتی رو انجام دادم و الان خیلی از زندگیم راضی هستم .خدا رو شکر .خیلی هم به گل یاس اصرار داشتم که حتما این کارو بکنه .آدم باید اشتباهات خودش رو بپذیره و برای جبرانش تلاش کنه .
گل یاس عزیزم حتما برای به دست آوردن زندگیت تلاش کن و اصلا نا امید نشو .:46:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس جان...چی شد نتیجه صحبت عموت؟
ما نگران و منتظر هستیم:323:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام
تا الان که خبری نشده
احتمالا فردا زنگ بزنه به من
من خودم هم نگرانم
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام گل یاس عزیز
ممنون از اینکه به فکرم هستی شروع کاری من هم هر روز در محل کارم چک کردن تاپیک شما و بقیه دوستان سایت است زندگی شما و مشکلی که شما دارید با گوشت و خون من عجین شده و الان 8 ماهه که دارم باهاش دست و پنجه نرم می کنم اگه پاسخی یا نظری نمی تونم بدم به خاطر اینه که خودم هم هنوز هیچ راهی برای نجات از این مخمصه پیدا نکردم تاپیک من مثل شما به علت طولانی شدن قفل شد مدیر سایت حق هم داشت اینکارو بکنه چون همه اش به دردل تبدیل شده بود منم چون حرف جدیدی برای گفتن نداشتم تاپیک جدیدی باز نکردم اما با دنبال کردن تاپیک شما منتظر یه راهکار اساسی از طرف کارشناسهای سایت هستم به من که کمک زیادی نتونستند بکنند ولی امیدوارم شما این روند رو قطع نکنید . میدونی چیه یاس مهربون همه ما وقتی با مشکلی روبرو می شیم فکر می کنیم بدبختترین آدم روی زمین هستیم ولی وقتی مشکلات دیگران رو می بینیم اونوقته که می فهمیم هنوز جای شکرش باقیه اینقدر غم و غصه نخور یه وقتایی می گم اگه پسرم نبود راحتتر تصمیم می گرفتم ولی بعدش پشیمون می شم و میگم نه حتما حکمتی توش بوده شما الان از اینکه مادرشوهرت اینا به خونه ات اساس کشی کردند و اومدند ناراحتی البته حق هم داری ولی من می گم کاش مادر شوهر من هم به خونم میومد و از وسایلام استفاده می کرد حداقل می دونستم کسی هست که حواسش به اونجا باشه الان 8 ماهه که کسی پا تو اون خونه نذاشته و آفتاب و هوایی نخورده خدا می دونه چی به سر خونه و زندگی ام اومده پارسال که 3 ماه خونه بابام بودم وقتی برگشتم آشپزخونه ام کرم گذاشته بود و شاپرکا از در و دیوار خونه بالا می رفتند ببین حالا چه اتفاقی ممکنه افتاده باشه .
یاس عزیز قبل عید به شوهرم زنگ زدم و هر حرف عاشقانه و با محبت که بود بهش زدم عذر خواهی به خاطر خطای نکرده ام کردم حتی التماسش کردم اما ذره ای دلش نرم نشد اون قید من و بچه رو زده ولی من هم مثل شما دوستش دارم و حاضر نیستم زندگیم از هم بپاشه فعلا که توکل کردم به خدا و هنوز هم هیچ کار قانونی نکردم ولی نمی دونم تا کی می تونم ادامه بدم ؟ دلم فقط به حال پسرم می سوزه خیلی زوده براش بخواد از الان غصه بخوره آخه دل کوچیکش گنجایش اینهمه دردو نداره تو رو خدا برام دعا کنید برای پسر عزیزم دعا کنید . امیدوارم مشکل شما هم به زودی زود حل بشه و برگردی سر خونه و زندگیت
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام میترا جان
خیلی خوشحال شدم که جواب دادی
من وقتی دلم می گیره و ناشکری می کنم همون لحظه تایپک تو میاد جلو چشمم و به خودم می گم چقدر زود خسته شدی
باور کن همیشه برات دعا می کنم
امیدوارم مشکلت خیلی زود حل بشه و تو هم سر خونه زندگیت برگردی
امروز متوجه شدم مادرش اینا دیشب اونجا نبودن
فکر کنم با اوردن یه چندتا از وسایلا می خواستن منو هوایی کنند که من به اونا زنگ بزنم یا واسته بندازم وسط که اونجا خونه منه و منم می خوام تو خونه خودم باشم
ولی خدا رو شکر تو این تالار دوستان به من گفتن که صبر کنم و هیچ کاری نکنم
منم همین کارو کردم و الان خیلی خوشحالم که نقشه شون نقشه بر اب شد:311:
بازم مطمئن نیستم که اونجا می مونن یا نه
ولی امیدوارم که حدسم درست باشه
کلی خندیدم که نتونستن با این نقشه شون به نتیجه برسن
به حرف شما دوستان گوش دادم و نتیجه گرفتم:46: