سلام
سلام
به به ببینید کی روی صندلیه!
خب آقا خارپشت شما که اوندفعه خیلی منو سوزوندی ولی من اهل تلافی نیستم سوالای سخت نمی پرسم.
من اگه می خواستم شما رو بسوزونم شما الان اینجا نبودین که !
1.شما یکبار روی صندلی داغ نشستی چی شد که قبول کردید دوباره بشینید؟ اوندفعه خوش گذشت؟
http://kay.smiley.free.fr/images/6259.gif
واقعا ؟!
مگه قبول کردنیه ؟!
به من گفتن تو تاپیکای دیگه جا نیست بیام اینجا بشینم
می دونستم کسی به فکر من نیست :302:
2.اوندفعه که روی صندلی بودید شایانا یک سوال پرسید که نظرتونو درباره شخصیت مجازی بعضی از بچه ها بگید, واسه من نوشتید: "مصمم اما خسته از کلنجار هر روز غرور و احساسش احساساتیه و بنظرم روح لطیفی داره "خب حالا چند ماه می گذره چیزی هست که بخواید کم یا اضافه کنید؟
بذارین یکی دیگه سوال کنه !
زشت نیست مستقیما می گین ازتون تعریف کنم ؟!:163:
4.یک تاپیک کمی تا قسمتی جنجالی داشتید به اسم
"سخنی نه از ره کین ، با کلیدداران همدردی" که اتفاقا خیلی هم ازش استقبال شد, اون انتقادها هنوز سرجاشه یا دیگه حل شد؟
دیگه عادت کردم به اینکه یه چیزی بگم و متقابلا چیز دیگری غیر از اونچه که باید بشنوم
من برای حل شدن، چیزی ننوشتم فقط خواستم بگم محلول خوبی نیستم وقتی حلال خوبی نمی بینم !
5.به سلامتی انگار تصمیم دارید به زودی به ما شیرینی بدید
http://www.millan.net/minimations/sm...aluvsmiley.gif, خب کسی که همچین تصمیمی داره حتما معیارهاشو تعیین و اولویت بندی کرده , 5 تا معیار اولتون چیه؟(چون این سوال یکم خصوصیه اگه دوست داش
بعضی از معیارها در عرض هم هستن و نمیشه بینشون اولویت تعیین کرد
خب اگه بگم خیلی کلیشه است دیگه
اونایی که برام مهمه رو بدون اولویت می گم
خونواه اش مورد تایید من و خونوادم باشه و اینکه خونوادش رو دوست داشته باشه
بدونه از زندگیش چی می خواد و مسیرش معلوم باشه و طبیعتا بتونه مختصات فعلی خودش رو روی اون مسیر بهم نشون بده
بتونه حرف بزنه و خیلی خوب حرف بزنه، حرفم و منظورم رو بدون توضیح اضافه بفهمه، باید باهوش باشه
از نظر مالی و عاطفی تا حد زیادی ارضا شده باشه
و قطعا زیبا باشه (البته زیبایی هم در یه نگاه معلوم نمیشه، قطعا کشف و شهودی در کار است !)
6.یک خصوصیت که شما داری و دلت می خواد همسرت نداشته باشه؟
وقتی عصبانی میشه چشماشو روی همه چی نبنده
یادش نره من همون کسی هستم که تا چند لحظه قبل براش می مرد !:324:
7.یک خصوصیت که شما داری و برات مهمه که همسرت هم داشته باشه؟
بهم دروغ نگه چون اگه بگه دیگه واقعا نمی دونم چطوری می خوام باهاش ادامه بدم
یکی دیگه از اون چیزایی که بدجوری ازش می ترسم اینه
8.اهل رمان خوندن هستید؟ اگه آره یک رمان معرفی کنید برم بخونم.
بله تقریبا،
کارای جدید رو نمی دونم ولی یه رمانی که خیلی دوسش داشتم، کار یه نویسنده عرب زبان بود که الان اسمش رو یادم نیست، پیداش می کنم بهتون می گم
9.به نظر شما گذشته فردی که آدم می خواد باهاش ازدواج کنه چقدر مهمه(از نظر روابط با جنس مخالف)؟ اگر با دختری آشنا بشید که همه جوره بپسندینش بعد خودش بگه در گذشته رابطه ی دوستی داشته و الان هم پشیمونه چیکار می کنید؟ ترجیح می دید بهتون بگه یا اگه چیز خاصی نبوده و الان هم عوض شده نگه بهتره؟ (این سوال رو هم اگه خواستید جواب بدید)
دختری که من به خواستگاریش میرم دو مانع بزرگ برای داشتن اینگونه روابط داشته
تا قبل از اینکه تفکر و عقیده محکمی درش شکل بگیره از نظر اخلاقی توسط خونوادش کنترل می شده
(مثل خودم با وجود اینکه اونموقع اصلا حس نمی کردم که دارم کنترل می شم، چون این کنترل به معنای بازخواست و توبیخ نیست، روش خاص خودش رو داره )
وزمانیکه به کمک خونوادش به رشدی که باید رسیده، اونقدر مورد اعتماد خونوادش باشه که حتی اگه نیمه های شب هم به خونه بیاد، باز هم ، همه با روی باز منتظرش باشن
این موانع درونی و بیرونی فقط دین نیست باید خیلی گستره تر باشه، هر چقدر وسیع تر باشه، پذیرفتی تره
با این وجود هرکسی ممکنه اشتباه کنه
اگه این اشتباه از جنس اشتباه یه دختر شونزده ساله باشه که با دیدن پسر همسایه از پشت پنجره قلبش تاپ تاپ می زنه، دیگه اشتباه نیست یه بازی بچگانه است
خیلی احمقانه است که یه فرد بزرگسال اشتباهات دوران کودکیش رو با همسرش درمیون بذاره !
دختر دلخواه من احمق نیست!
10.شما به پدر و مادرتون می گید دوستشون دارید؟ منظورم دقیقا گفتن این جمله است.
جملات عاشقانه تر هم می گیم :43:
من با پدرم خیلی مشکل دارم ولی هروقت کسی بهم میگه که خیلی وقته پدرش رو نبوسیده، واقعا نمی تونم درکش کنم !
خب دیگه چیزی به فکرم نمی رسه, باز اگه سوالی بود بر می گردم
خوش بگذره.
:72: