http://www.hamdardi.net/imgup/31551/...b088a4460d.jpg
نمایش نسخه قابل چاپ
چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.
ناگهان پدر و مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:
« ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».
رفتم خواستگاری؛
دختر پرسید:
« مدرک تحصیلی ات چیه ؟ »
گفتم:« دیپلم تمام !»
گفت:« بی سواد ! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشو برو دانشگاه »
رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم برگشتم ؛ رفتم خواستگاری؛
پدر دختر پرسید: « خدمت رفتی ؟ » گفتم: « هنوز نه »
گفت: « مردنشده ی نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ! »
رفتم دو سال خدمت سربازی رو انجام دادم برگشتم؛
رفتم خواستگاری؛
مادر دختر پرسید: « شغلت چیه ؟»
گفتم: « فعلا کار گیر نیاوردم »
گفت:« بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار !»
رفتم کار پیدا کنم؛
گفتند: « سابقه کار می خواهیم »
رفتم سابقه کار جور کنم؛ گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم »
دوباره رفتم کار کنم؛
گفتند: « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم »
برگشتم؛ رفتم خواستگاری
گفتم: « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی »
گفتند: « برو جایی که سابقه کار نخواهد ». رفتم جایی که سابقه کار نخواستند
گفتند: « باید متاهل باشی ! »
برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛
گفتم:« رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی »
گفتند: « باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی »
رفتم گفتم: « باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم »
گفتند:« باید متاهل باشی تا به تو کار بدهیم »
برگشتم؛ رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم ...
:311::311:
مرد و زن: آقای روانشناس! ما اومدیم از شما تشکر کنیم! بعد از این یک سالی که به شما مراجعه کردیم تمام اختلاف هایی که ما سر پول داشتیم حل شد!
روانشناس: خب خیلی خوشحال هستم. چطور توانستید اختلافها رو حل کنید؟
مرد و زن: اینقدر هزینه ویزیت شما سنگین هست که دیگه پولی برای ما نمونده که بخواهیم سرش دعوا کنیم! :)
:311:
---
مرد: وقتى من مُردم، هيچ مرد دیگه ای مثل من پيدا نخواهى کرد.
زن: حالا چرا فکر مى کنى که بعد از تو بازم دنبال کسى «مثل تو» خواهم گشت!؟
:)
---
مردی با زنش میرند پیش دندانپزشک و شروع میکنه به رجز خوانی که:
آقای دکتر بیخود وقتت رو با داروی بیحسی و مسکن تلف نکن، یکضرب دندان را بکش و کار را تمام کن.
دکتر میگه: ایول الله به شجاعت شما، کاش همه مریضا اینطوری بودن! خوب حالا کدام دندانه که درد میکنه؟
طرف به زنش میگه: عزیزم دندان خرابت را به آقای دکتر نشان بده
:311:
---
مامانه ساعت 7 صبح میآد بالای سرپسرش میگه: رضاجون بلند شو باید بری مدرسه دیرمیشه.
رضا از زیر پتو میگه: نه من نمی خوام برم مدرسه اونجا هیچکس منو دوست نداره، بچه ها باهام بدن، معلما ازم متنفرن، حتی فراش مدرسه هم سایه ام با تیر میزنه.
مامانه میگه: آخه رضا جون نمیشه که نری مدرسه آخه ناسلامتی تو مدیر مدرسه ای!
:311:
دختره 4000تا دوست تو صفحه فیس بوکش داره که 3990 تاش پسرن..
( مدلاي مختلف کچل کوتوله چاق لاغر يه وري)
بعد تو پروفايلش نوشته:
من ان گلبرگ مغرورم که ميميرم ز بي آبي ولي با خفت و خاري پي شبنم نميگردم
.... فکر کنم فقط پي "شبنم" نميگرده.....:311:
زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آنها را دیدند وآنها را خواستند!
پرسیدند شما چه نسبتی با هم دارید؟
زن و مرد جواب دادند زن و شوهریم
ماموران مدرک خواستند،
زن و مرد گفتند نداریم !
ماموران گفتند چگونه باور کنیم که شما زن و شوهرید ؟!
زن و مرد گفتند برای ثابت کردن این امرنشانه های فراوانی داریم … !
اول اینکه آن افرادی که شما می گویید دست در دست هم می روند،
ما دستهایمان از هم جداست!
دوم، آنها هنگام راه رفتن و صحبت کردن به هم نگاه می کنند،
ما رویمان به طرف دیگریست!
سوم آنکه آنها هنگام صحبت کردن و راه رفتن،با هم با احساس حرف می زنند،
ما احساسی به هم نداریم!
چهارم آنکه آنها با هم بگو بخند می کنند،
می بینید که، ما غمگینیم!
پنجم، آنها چسبیده به هم راه می روند،
اما یکی ازما جلوترازدیگری می رود!
ششم آنکه آنها هنگام با هم بودن کیکی، بستنی ای، چیزی می خورند،
ما هیچ نمی خوریم!
هفتم، آنها هنگام با هم بودن بهترین لباسهایشان را می پوشند،
ما لباسهای کهنه تنمان است.. !
هشتم، …
ماموران گفتند
خیلی خوب،
بروید،
بروید،..
فقط بروید … !
نقل قول:
نوشته اصلی توسط مدیرهمدردی
به نظرم بیشتر جزء تصاویر مفهومی و محتوایی بود تا طنز!
وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد
.
.
.
تنها چیزی که جلوی او را می گیرد یک زن جدید است!
مرد: از کجا بدونم منو واسه خودم دوست داری؟
زن: قیافه که نداری! هیکل که نداری! پولدار هم که نیستی! اخلاقتم که گنده! به جز خودت چیزی واسه دوست داشتن نمی مونه عزیز دلم!
:311:
قدیما ظرف یکبار مصرف نبود ، دختر همسایه دوبار میومد ، یه بار نذری میاورد ، یه بار میومد
واسه ظرفش ، آدم فرصت فکر کردن و تصمیم گیری داشت . بعد میگن چرا آمار ازدواج کم شده . شما دارین
فرصتها رو از جوونا میگیرین... والا
:311::311: