نامزدم به طرز عجیبی تنوع طلبه

:302::72::72::72

del

عزیزم باهاش حرفامو زدم ،گفتم وقتی این جوری راجب چاق شدن لاغر شدن من حساسه و انقدر حرف از تنوع می زنه حس می کنم منو دوست نداره و دوست داشتنش هوسه نه عشق
گفتم اگه من چاق بشم چی؟اصلا زیادم نخورم ولی ارثی چاق شم چی؟اون موقع چیکار می کنی
؟
گفت می ری ساکشن می کنی!گفتم نههههههههه دیگه می خوام بدونم با اون وضعیت سر علاقه تو نسبت به من چی می اددد!
گفت نمی خوام چاق شی ،خودم مواظب خوردنت می شم ورزشم می ری چاق نمیشی
بهش گفتم بابااااااااااا فرض کن حالااااااااا فرض کن چاق شدم !
گفت نه نمی خوام فرض کنم ،نازنین تو نباید چاق شی :302:
خواهش می کنم ازت مواظب هیکلت باش
من ازت فقط همینو می خوام ،خواسته دیگه ای ندارم مواظب هیکلت باش
واقعا دیگه موندم چی بگم !!!!!!!!:303:
درباره رابطه جنسی هم بهش گفتم که خیلی زود این قضیه پیش اومد گفتم تو خیلی خود خواه بودی
برات من مهم نبودم یهو غافل گیرم کردی
گفتم اولین رابطمون برام شده ی خاطره بد،یه خاطره خیلی بد که هر وقت بهش فک می کنم گریم می اد
گفت چراااا!من خود خواهی نکردم ،من دوستت دارم اینا همش به خاطر علاقه زیاده ،شوقم برای به تو رسیدن زیاد بود همین!کفت به من حق می ده و از این به بعد تا من خودم نخوام اون وادارم نمیکنه :46:
گفتم بهش که خیلی خشن بود ،گفت فک نمی کرده خشنه و دست خودش نبوده و اینکه کلا از خشونت خوشش می اد البته خشونت در حدی که به من لطمه ای نخوره
منم گفتم اون دفعه لطمه خورد!خشونت برای چی آخه؛ر ابطه باید با احساس باشه رمانتیک باشه .گفت از این به بعد اگه خشن بودم بهم تذکر بده همون موقع
منم گفتم خوب من همون موقع به تو تذکر دادم خوووب!ولی تو بدتر کردی!گفت ببخشید دیگه منظورم از این به بعدههه
حالا دیگه نمی دونم به نظرت چطور بود حرفام؟

ببین نازنین جان! من احساس می کنم شما با زوم کردن زیادی روی این حرفها و حدیثها دارید همه ی لذت های دیگه ی نامزدیتون و از جمله لذاتی که میتونید از نامزدتون ببرید رو از یاد می برید!
ببین؛ شما حرفات رو در چه شرایطی و در چه زمانی گفتی؟ تلفنی یا حضوری؟ در مورد شرایط امن برای همسرت صحبت کردی؟ ازش در این مورد راه حل خواستی؟
برای صحبت های اولیه خوب بوده؛ اما لازم و کافی نیست! نمی دونم بعد از گفتن این حرفها چه احساسی بهت دست داده؛ اما میخوام بگم، بعضی موقع ها یه انسان باید در شرایط پیش اومده باشه تا بتونه خوب فکر کنه!
شما و همسرتون هنوز از لحاظ احساسی خیلی بهم نزدیک نشدید؛ خیلی زمان زیادی نیست که تعهد دادید که در کنار هم باشید!
راستش همسر شما روی یه سری مسائل حساسه و این رو روز اول با توجه به شناختی که از خودش داشته بیان کرده؛ اما این اصلا معنی مطلق نداره!
یعنی این نیست که قراره تا آخر عمر ایشون این نظر رو داشته باشند؛ شما باید تلاش و تمرکزت رو برای هر چه بیشتر شاد بودن و لذت بردن از با هم بودن بذارید و این نهال عشقی رو که بین تون هست رو آبیاری کنید!
ببین یه آن هست که من وقتی یه نهال کوچیک دستم میدن؛ توی رویاهای خودم این جوری تصور میکنم که من این نهال رو میکنمش یه درخت این مدلی؛ این شکلی؛ با این نوع میوه؛ و من هر روز نهایت تلاشم رو میکنم؛ با درختم صحبت میکنم؛ آبیاریش میکنم؛ بهش میرسم؛ از رشدش لذت می برم؛ از سایه اش لذت می برم؛ یعنی یه جورایی باهاش زندگی میکنم؛ اما ممکنه در این بین یهو قبل از اینکه درخت من تنومند بشه و بارور؛ یه طوفان بیاد و اون کج بشه؛ و بعدها اون جوری که میخواستم رشد نکنه و میوه نده؛ اما من باز هم دوسش دارم و بهش عشق می ورزم!
چون زمان زیادی رو باهاش زندگی کردم و سعی کردم که بهترین لحظات رو باهاش داشته باشم و صد البته درختم هم زیبایی ها و لذات زیادی رو بهم داده؛ پس من به راحتی از اون دل نمی کنم؛ یادت باشه که گذر زمان بعضی موقع ها ما رو دستخوش تغییراتی میکنه که اگر این زمان با عشق همراه باشه؛ پذیرفتن این تغییرات بسیار شیرینه!
بدون که شاید همسرت تا آخر عمر دوست داشته باشه که همسرش متنوع و زیبا باشه؛ اما گذر زمان و احساس عشق شما در درون قلبش؛ مطمئنا اون رو مجبور به پذیرفتن یه سری شرایط میکنه!
من به شما نمی گم که مشاوره نرید؛ برای ارزیابی این موضوع برید؛ اما تمرکزتون رو از روی این موضوع بردارید و اجازه بدید که زیبایی های دیگه ی این باغ زندگی رو هم ببینید!
مطمئنا نه شما؛ نه هیچ کس دیگه ای نمی تونه که گردگیری کنه با کفش ده سانتی و دامن کوتاه؛ اما اگه شما به نهال عشقتون رسیدگی کرده باشید؛ موقع گردگیری همسرتون با ذوق و شوق لبخندهای شما همراه شما و البته با کلمات اعجاب انگیز شما کنارتون خواهد بود و بعد از رفع خستگیتون می تونید با زبان بدنتون و زیبایی ظاهریتون عشقتون رو در وجود همسرتون ارضا کنید!
نازنین جان! بهت توصیه میکنم در مورد این موضوع با متخصصی مثل مشاور صحبت کردی؛ مثل اینجا یه قسمت از رفتارهای ایشون رو نگو؛ همه رو کامل توضیح بده؛ کلا اون چیزی رو که در کل از شخصیت همسرت به دست آوردی رو بیان کن و البته نظر من اینه که در این مورد فعلا به مادرت چیزی نگو!

نازنین جان یه چیزی که ناراحتم کرد رو بهت بگم
چون من بعد از بهم خوردن رابطه با مادرم کلی در این رابطه دردل کردم و مادرم هم کمک کرد
این پیشنهاد رو بهت دادم اما دیشب همش فکر میکردم چون شما دوست که نیستید مساله ی شما مساله دو نفره که زندگی مشترکشون داره شروع میشه و خدای ناکرده با گفتن مسائل خصوصی بین خودتون به مادرتون یه دفعه مشکل جدی پیش میاد .
ببخشید
امیدوارم با همسرتون مسائل رو حل کنید و همیشه خوشبخت باشید.

منم همه تاپیک رو از اول خوندم

تا اونجا که دیدم بیشتر دوستان راهنماییشون بیشتر برا این بود که تو چطور بتونی این تنوع طلبی رو ارضا کنی!

اما بنظر من شما الان باید یه کاری کنید
مثلا با برنامه ریزی مثلا 1هفته بصورت آزمایشی همون جور که خودتون مطلوب میدونید زندگیتون رو بکنید
اگه هم چیز غیر عادی ازتون خواستن مثل خالکوبی بگید من هیچوقت اینکارو نمیکنم
البته منظورم جنگ و دعوا نیستهاا
برا همین میگم با برنامه و حساب شده

بنظرم خوبه که شما از الان بدونید که اگه هر روز یه مدل نباشی شوهرت چیکار میکنه
آیا زیاد حساسیت نشون نمیده و رد میشه مثل خیلیها
یا اینکه رابطتون دچار مشکل میشه

چون فرضا منم الان به دوستم میگم چاق شدی,به ورزش و خوردن برس,به سلامتی و شادابی برس
اما دیگه الان که چندین ماه هست اینکارو نکرده اینجور نیست باهم دعوا کنیم
یا من هر روز بهش بگم چرا چاق شدی
تازه هیچوقت هم نمیگم فقط تو بکن
مثلا تا هواها خوب بود بهش میگفتم بیا باهم بریم پیاده روی
یا ورزش رو باهم توی یک زمان میرفتیم باشگاه

برا همین میگم شما هم ببین اگه روزی نتونستی آیا طرفت میتونه تحمل کنه
یا زندگیت قراره سر این مسله دچار بحران بشه

چون درسته مردها تنوع طلب هستن
اما بعضی چیزها تنوع توش جایز نیست.....

امیدوارم که مشکلات زندگی به خوبی و خوشی حل بشه

ولی بازهم میگم اگه اون کار که من میگم رو بخوای بکنی حتما قبلش فکر کن و اینجا از بقیه هم مشورت بگیر
یوقت رفتاری نکنی که بعدا پشیمونی بیاره

موفق باشی

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

:302::72::72::72




درباره رابطه جنسی هم بهش گفتم که خیلی زود این قضیه پیش اومد گفتم تو خیلی خود خواه بودی
برات من مهم نبودم یهو غافل گیرم کردی
گفتم اولین رابطمون برام شده ی خاطره بد،یه خاطره خیلی بد که هر وقت بهش فک می کنم گریم می اد
گفت چراااا!من خود خواهی نکردم ،من دوستت دارم اینا همش به خاطر علاقه زیاده ،شوقم برای به تو رسیدن زیاد بود همین!کفت به من حق می ده و از این به بعد تا من خودم نخوام اون وادارم نمیکنه :46:
گفتم بهش که خیلی خشن بود ،گفت فک نمی کرده خشنه و دست خودش نبوده و اینکه کلا از خشونت خوشش می اد البته خشونت در حدی که به من لطمه ای نخوره
منم گفتم اون دفعه لطمه خورد!خشونت برای چی آخه؛ر ابطه باید با احساس باشه رمانتیک باشه .گفت از این به بعد اگه خشن بودم بهم تذکر بده همون موقع
منم گفتم خوب من همون موقع به تو تذکر دادم خوووب!ولی تو بدتر کردی!گفت ببخشید دیگه منظورم از این به بعدههه
حالا دیگه نمی دونم به نظرت چطور بود حرفام؟

---

نازنين جان فقط مواظب باش با حرفايي كه در اين باره به همسرت ميزني اون را به لحاظ جنسي نسبت به خودت سرد نكني.
چون مردها تاييد شدن در اين زمينه براشون خيلي مهمه.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین 1

گفتم اولین رابطمون برام شده ی خاطره بد،یه خاطره خیلی بد که هر وقت بهش فک می کنم گریم می اد

حالا دیگه نمی دونم به نظرت چطور بود حرفام؟

---

جمله های خطرناکی گفتی ها ...
مواظب باش بجای درست کردن ابروش، چشمش را درنیاری، عروس خانوم :72:

فکر میکنم خوشی زده زیر دلتون خانم نازنین!...
همسرتون رو دوست داشته باشید و سعی کنید با نیاز هاش کنار بیایید تا ایشون هم حس آرامش رو که مرد ها معمولا از همین طریق دریافت میکنند(تامین نیاز هاشون توسط همسر) داشته باشند.
نکته 2 ام اینه که همسر شما از بعد اجتماعی فردی نسبتا فعال به نظر میاد که با دید باز به موضوع نگاه میکنه و در صورت شنای کردن بیش از حد مجاز شما در خلاف جهت ایشون ممکنه ترجیح بده جهت خودش رو عوض کنه که مطمئنا با جامعه نا هنجار امروزی عاقبت خوشی براش پیش بینی نمیشه...
بهتره بیشتر به آینده+برنامه ریزی های مهم زندگی+.... فکر کنید...
خوش بخت بشید عروس ایرانی:72:

نازنین جان

وقتی قراره رک و راست حرفاتو بزنی به کلماتی که استفاده میکنی دقت کن .
(من تو رابطه ی خودم طرف مقابلم ی روز گفت روز اشنایی مون داره تبدیل میشه به بدترین روز زندگیم
نمیدونی من چقدر شکستم)

ما تا بهمون میگن جدی باش سریع اخم میکنیم در صورتیکه میشه خندید و جدی بود
اصلا اصلا اینجوری دیگه صحبت نکن .


* خیلی اروم و ملایم و منطقی نیاز هاتو بگو .بگو میخوای یه لذت دو طرفه باشه
عشقتون بیشتر میشه
*تو هم بگو از چه تنوع هایی کلا خوشت میاد
*با چه تنوع هایی ارامش میگیری
*بگو دوسش داری
*ابراز احساسات یادت نره
تنوع تو بیان احساس داشته باش

* گذر زمان بهت نشون میده که این تنوع طلبی برای این دورانه؟ یا داره کم کم به اعتدال میرسه .؟ یا همیشگییه ؟
*رودروایسی باهاش نکن . راحت اما با جمله هایی منطقی و دوستانه باهاش حرف بزن.
* حداقل تو ورزش ببین به تناسب اندام و به سلامتی خودت فکر کن اینجوری نه حساس میشی هم روحیه ای شاد داری .هم همیشه بدنت رو فرمه و خودت لذت میبری هم همسرت

* بازم میگم این تنوع طلبی عجیبه . ولی با صحبت و توافق به اعتدال می رسه .

سلام
اولا بهت تبريك ميگم حتما دختر باكمالاتي بودي كه يك آدم هنرمند شمارو به عنوان همسرش انتخاب كرده
من خودم هنرمند نيستم ولي توي يه خونه واده هنردوست بزرگ شدم و دوستاي هنرمندهم زياد داشتم يك هنرمند حتما وحتما نياز داره كه درك بشه و روزي كه احساس كنه كه طرف مقابلش اونو درك نميكنه روزمرگ اونو اينو بارها ديدم وشنيدم.

هی می نویسم هی پاک می کنم
خسته شدم از این نوشتنها و پاک کردن هاا :(

دوستای خوبم ممنون که باید هستید وقتی انلاین می شم انقد حرف دارم که همشون می خوام بگم از هر دری حرف می اد تو ذهنم ... وقتی تایپشون می کنم می خونمشون می بینم سر و ته نداره حرفام
خودمم نمی فهمم چی دارم می گم واسه همینم پاک می کنم باز :302:

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

جان سخت
آره حق داری حسودی کنی عزیزم دوستای فوق العاده ای دارممممممممممممممم
اگر اینارو نداشتم که الان دیوونه شده بودم حتما
چرا چیزی نداری که بگی!
باورت نمی شه من از صبح دارم اینجا تایپ می کنم و در آخر سند نمی کنم ............
اصلا ذهنم نظم نداره ........
تو مشکلی داری ؟
من بااین سایت زیاد آشنا نیستم
اصلا نمی دونم چه جوری میشه پستای یه نفرو دید !
یا وقتی رو اسمتون کلیک می کنم اسمتون نمی پره پایین
خودم باید تایپش کنم
اگه تاپیکی داری بگو کجاهه بیام بخونمش