داملای گرامی
تولدت مبارک:72:
زندگی بدون دغدغه و پریشانی و غم، و سرشار از لذت و آرامش را برایت آرزومندم
نمایش نسخه قابل چاپ
داملای گرامی
تولدت مبارک:72:
زندگی بدون دغدغه و پریشانی و غم، و سرشار از لذت و آرامش را برایت آرزومندم
دوستان عزیزم امروز می خوام تولد مهربونی رو اعلام کنم که هرچند به دلیل مشکل فنی تالار یک روز تأخیر داشته
ولی خب تبریک وجشن تولدمجازی ما شاید فقط جبران گوشه ای از مهربونی هاش باشه...
پس باهم دیگه...
"بالهای صداقت عزیز تولدت مبارک"
هنوز مشکل تالار کامل حل نشده،نه دسترسی به عکس داریم نه فونت درست حسابی.شمابه بزرگی خودت ببخش!
سلام خانم انی بخشید دیر تولد تبربک گفتم در مسافرت بودم
خانم انی
من هم تولدتان رو تبربک می گویم از خداوند متعا ل برای شما سلامتی شادی و موفقیت شما دوست عزیز را خواستارم
تولدتان مبارک
بالهای صداقت عزیز،
روز تولدت رو تبریک میگم!
امیدوارم همیشه در کنار خانواده ات شاد و خوشبخت باشی و با پشتکار و توانایی هایی که داری به هر چیزی که می خواهی و صلاحت هست برسی.
موفق باشی!
بالهای صداقت عزیز تولدت مبارک
برا تون روزهائی پر از موفقیت و سلامتی آرزو دارم
تولدت مبارک عزیزم .:72:
بالهای صداقت عزیزم
تولدت مبارک:46:
بالهای صداقت عزیز،
(با اینکه نیستی و جای خالیت توی تالار به شدددددت احساس میشه،)
تولدت مبارک بالهای صداقت عزیز و مهربان:46:
بالهای صداقت نوشته است:
"سلام داملای عزیز
ممنون از این همه مهربونی و لطفی که بهم داری
پیام تبریکت خیلی خوشحالم کرد
امروز دومین روز از آغاز سن 32 سالگیم هست
و چقدر من خوشحالم که در این دوسال خداوند این لطف رو به من عطا کرد که یادگرفتن رو بیاموزم
خیلی مهم هست که ما انسانها بعد از رسیدن به سن 18 سالگی خودمون رو کامل و بالغ ندانیم
اگر هر لحظه از زندگی مثل دوران کودکی باشیم
اون وقت دنیا به همون زیبایی میشه که در کودکیمون بود
یادت هست اون موقع که با یه دونه شکلات ذوق می کردیم
با یه بوسه و آخی نازی گفتن، دردمون رو فراموش می کردیم و از زمین بلند می شدیم
و هر روز در تلاش بودیم چیزهای بیشتری بیاموزیم
غروری نداشتیم که بهمون بر بخوره وقتی کسی ایرادمون رو می گرفت
تازه کلی هم خوشحال می شدیم که اشتباه رو می فهمیدیم و راه درستش رو هم یاد می گرفتیم و کلی هم به خودمون افتخار می کردیم که بالاخره یاد گرفتیم
و از اون به بعد در تلاش می شدیم که راه درست رو انجام بدیم
خودمون رو علامه دهر نمی دونستیم و وقتی یکی بهمون چیزی رو یاد می داد
ابتدا به ساکن نمی گفتیم نه!نمیشه
من نمی تونم
و الان من حس همون کودکی ها رو دارم
با یه تبریک عاشقانه شوهرم خوشحال می شوم
با نقاشی که دخترم برام می کشد
ذوق می کنم ،انگار که بهم شکلات داده اند
و وقتی گاهی خسته می شوم با یه لیوان چای خستگیم رو فراموش می کنم مثل اون وقت ها که خوردن شیشه شیر بهمون آرامش می داد!و خستگی یادمون می رفت
مثل کودکی که در تلاش هست کاری کنه که دیگران خوشحال بشوند در تلاشم که شور و هیجان رو به خونه ام بیاورم و عشق زندگیمون رو آبیاری کنم تا همیشه سرسبز باشه
عزیزم از قول من اگه برایت زحمتی نیست از همه دوستان تشکر کن."
آخی خسته شدم اینهمه تشکر کردم.ادم دلش میخواد جای این 3 روز همش تشکر کنه!:43:
تولدت مبارک عزیزم
من دیر رسیدم ببخشید!!!!!!!:228: