RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
دقیقاً هم رشته بودن برام مهم نیست. اما فکر میکنم کسی که یه رشته ی انسانی خونده با منی که یه رشته ی ریاضی فیزیکی خوندم، طرز منطق و تفکرمون فرق داره. پس دوست دارم حداقل رشته ی دبیرستانیش با من یکی باشه.
البته جزء معیارهای خیلی جزئیمه. یعنی اگه همه چیزش خوب باشه اما همین یه مورد فرق داشته باشه، اهمیتی نمیدم.
موافقم.
نقل قول:
راجع به همکار بودن، راستش الان که شما پرسیدی دارم بهش فکر میکنم. شاید اگه از اول همکار باشن بعد با هم ازدواج کنن خوب باشه. چون همدیگه رو توی محیط کار دیدن و حدود رابطه ی هم رو میدونن. و با پذیرش نوع رابطه ی طرف مقابل با هم ازدواج کردن. اما اینکه بعد از ازدواج با هم همکار بشن، شاید یه خورده روی رفتار های همدیگه سرکار حساس بشن.
بازم موافقم،قبل ازدواج شاید خوب باشه و همین همکار بودن و شناختشون از هم باعث وصلشون بشه،ولی بعد ازدواج فکر کنم یکم محدودیت زا باشه و هم اینکه فک کن خونه هم،همش با هم باشین،سرکار هم با هم باشین حتی تو قسمتهای مختلف،فک کنم دیگه حرف جدیدی در زمینه کاری با هم نداشته باشن،یکم قضیه شاید لوس بشه،ولی بعضی شغلها بهتره که همکار باشن مثل پزشکی،بازیگری و ...
سوال:ممکنه یه نفرو فقط بخاطر اینکه راهش از محل زندگی شما کیلومترها دوره رد کنید؟(چه اقایون چه خانوما)
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
در جواب شایانای عزیز، بگم که به نظر من دور بودن محل زندگی دلیل قانع کننده ای برای رد کردن نیست. اما معمولاً کسی که از شما دوره، به احتمال زیاد فرهنگش هم با شما اختلافاتی داره. شاید به خاطر این اختلافات جواب منفی بدم. اما بخاطر دور بودن نه.
سوال همون سوال شایانا باشه.
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
معایب زیاذی داره
1_اختلاف فرهنگی (رسم و رسومات و سنت های محلی و اووووووووووه . . . اصلا چیز کوچیکی نیست جدی بگیرین !!)
2_دور بودن یکی از طرفین از خونوادش بعد از ازدواج (حمایت های خونوادشون رو از دست میدن مخصوصا دختر ها شاید چون حساسیت و وابستگیشون به خونواده بیشتره )
3_همیشه دردسر رفت و امد در این مسیر طولانی وجود داره (کلا یکی از انتخاب های اصلی و همیشگی برای گذروندن تعطیلات شهر طرف مقابله !! البته خب حق داره !)
4_بازم اون اختلاف فرهنگی رو تاکید کنم
اما اگه خونواده درجه یک طرفین در یک شهر باشن و بخوان در همون شهر زندگی کنن
قطعا این اختلافات به حداقل میرسه
اما من معتقدم نحوه تربیت و شکل گیری شخصیتشون باز هم با هم متفاوته
همه اینایی که گفتم در بدترین حالت بود (چون نمونه اش رو در بین دوستام دارم و متاسفانه ... )
اما اگه تو بقیه مسائل با هم تفاهم داشته باشن و اخلاقو انصاف خب میشه امیدوار بود (چندین نمونه هم از این موارد دیدم )
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط خارپشت
به نظر شما سن تا چه میزان در ثبات شخصیتی و فکری فرد تاثیر داره ؟
انسانها هميشه در معرض تغيير و تحولند و نميشه گفت مثلا از سي به بعد فردي هرگز تغيير نميكنه اما تغييرات عمده به نظرم در زيربيست يا نهايتا بيست و دو سه سال روي ميده و فردي كه سنش سي رو رد كرده ميشه گفت به ثبات نسبي رسيده
به عبارت بهتر چقدر میشه به تغییر طرف مقابل با در نظر گرفتن سن کمش (کمتر از 20 سال )امیدوار بود؟ ميشه اميدوار بود اما هرگز بر اساس اين اميدها ازدواج نكن چون ممكنه اون فرد تغيير نكنه :305: فرد رو همون جور كه هست دوست داشته باش
یا حتی نگران این بود که بعد ها تغییر نکنه ؟ بايد نگران باشي در اين مورد و هرگز به خاطر تغيير دادن كسي باهاش ازدواج نكن
یه بخش دیگه سوالم اینه که
ایا جنسیت هم در شدت تغییرات بعد از ازدواج تاثیر داره ؟ بله قطعا! خانمها تغيير پذيرتر و بعبارتي تربيت پذيرترند آقايون كمتر!
مثلا یه خانوم ممکنه به خاطر علاقه به همسرش از یه سری از جزییات اختلاف برانگیز صرف نظر کنه یا حتی خودشو هماهنگ کنه ؟ خانمها عموما اين كارو ميكنند مخصوصا اگر همسرشون رو دوست داشته باشند :43: كلا خانمها خيلي ماهند :227: اما اين تغييرات بايد دوطرفه باشه وگرنه به مرور زن دلزده ميشه
آقاي خارپشت سؤال نپرسيد من قبليها رو جواب دادم.
حالا سؤال من:
شما آقايون از روي چه معيارهايي به دختري علاقه پيدا ميكنيد؟ منظورم از طريقي به غير از خانواده ست. مثلا يك همكلاسي يا همكار شما اگر چه ويژگيهايي داشته باشه حاضرين بهش پيشنهاد بدين و آيا اصلا چنين كاري رو ميكنيد يا دوست داريد انجام بدين يا ترس و ... مانعش ميشه؟
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
شما آقايون از روي چه معيارهايي به دختري علاقه پيدا ميكنيد؟ منظورم از طريقي به غير از خانواده ست. مثلا يك همكلاسي يا همكار شما اگر چه ويژگيهايي داشته باشه حاضرين بهش پيشنهاد بدين و آيا اصلا چنين كاري رو ميكنيد يا دوست داريد انجام بدين يا ترس و ... مانعش ميشه؟
پاسخ : خب من به شخصه ظاهر رو می بینم.(مسلما اولین چیزی که آدم می بیند همین هست دیگر).بعد اگر خوشم بیاید (دلیلی ندارد کسی را که اولین معیار را ندارد در دیگر موارد بررسی کنم) باقی معیار ها رو می سنجم.مسلما نمی شود اینجا تعیین کرد که مثلا اول معیار x را می سنجم.چون دست خود آدم نیست و باید دید چی پیش می آید.به هر طریق اگر طی شناخت های اولیه مورد به نظر مناسب آمد می روم و با خودشان در میان می گذارم (برای من مثلا اگر معیار های "اجتماعی بودن" ، "پر جنب و جوش بودن " ، همچنین "اینکه همه چیز را خیلی جدی نگیرد" و "مودب بودن" حاصل بشود به عنوان شناخت اولیه برایم کافی است).ایشان هم خیلی راحت می گویند "نه" و همه چیز تمام می شود :311:
سوال : سوال خاصی ندارم:)
:72::72::72:
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
نوشته اصلی توسط yasa
حالا سؤال من:
شما آقايون از روي چه معيارهايي به دختري علاقه پيدا ميكنيد؟ منظورم از طريقي به غير از خانواده ست. مثلا يك همكلاسي يا همكار شما اگر چه ويژگيهايي داشته باشه حاضرين بهش پيشنهاد بدين و آيا اصلا چنين كاري رو ميكنيد يا دوست داريد انجام بدين يا ترس و ... مانعش ميشه؟
با عرض خیر مقدم :72::72: امیدوارم همیشه از هر لحاظ شارژ باشین :72:
اما جواب :
سوالت فوق العاده کلیه
منم کلی جواب میدم
1_اول از همه خونواده و میزان تناسب خونوادگی (اعتقادی فرهنگی تا حدی مالی و خب سیاسی ! حالا نه صد در صد بالاخره سلیقه ها فرق میکنه :311:)
2_ویژگیهای شخصیتی طرف (همون سه اصل پندار گفتار کردار ) موقعیت اجتماعی طرف اینجا قابل بررسیه
3_ویژگیهای ظاهریش (چهره تن صدا قد و اندام )
اگه دختر بودم تازه الان به اینا فکر میکردم
4_موقعیت مالی و شغل و مسکن و . . .
من در انتخاب واقعیم هم همین مراحل رو طی کردم
چون پدرشو میشناختم و میدونستم کاملا با خونوادش (در مواردی که ذکر شد )هم عقیده است بهش اعتماد کردم
بعد از دو ماه وقتی چندین بار با هم حرف زدیم
وقتی نوع ارتباطش رو با بقیه دیدم
بهش علاقمند شدم
خب تمام اون مدت ظاهرش هم علاقه منو تشدید میکرد و خب از همون ابتدا به قول دوستان به دلم نشسته بود
ولی همه چیز پله پله طی شد
اما متاسفانه فعلا به جایی نرسیده :311:
اینکه چرا مستقیما بهش پیشنهاد ندادم دلایل زیادی داشت
بنظر من کار خیلی شایسته ای نیست
من پدرشو میشناختم و اعتماد کردم اون که منو نمیشناخت
خب حالا اینکه یه دفعه بهش پیشنهاد بدم ممکنه بهش بربخوره که مثلا منو به صرف پسندیدن ظاهرم انتخاب کردی و این در شان من نیست !
خب بنظرم درست و تا حدی منطقی فکر میکنه
بحث ترس نیست
تلاش برای حفظ احترام و شان دختره که باعث میشه خیلیا مستقیما پیشنهاد ندن
والا عشق و عاشقی بازی دراوردن مطمئن باشین واسه پسرا خیلی کار سختی نیست
امروز عاشقن فردا فارغ
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
یه سوال :
بعضی اعتقاد دارن برای بررسی بیشتر شباهت ها واختلافات فرهنگی طرفین
خونواده ها قبل از عقد رسمی چندین بار با هم ملاقات داشته باشن
و این رفت و امد ها ممکنه حتی منجر به منتفی شدن ازدواج بشه
حالا سوالم اینه
ایا شما موافقین ؟ به چه صورتی ؟
در چه مرحله ای باید این ارتباطات خونوادگی صورت بگیره ؟
فقط خونواده درجه یک یا بیشتر ؟
در چه محدوده زمانی ؟(مثلا چند ماه )
میخوام نظر شما رو با خونواده فعلیتون بدونم
فرض کنین به خواستگاری کسی رفتین یا براتون خواستگار اومده
کی خواستار این رفت و امد ها میشین ؟
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
خيلي ممنونم از خيرمقدمتون آقاي خارپشت:72:
ميخواستم سؤالم رو تكرا كنم يهو ديدم شما سؤال جديد پرسيدي. سخت هم هست من نمي تونم جواب بدم ميخوام برم :302: جوابت بمونه واسه بقيه يا بعدا خودم جواب ميدم
فكر كنم من سؤالم رو بد پرسيدم يا درست منظورم رو نرسوندم
من سؤالم رو تكرار ميكنم :D
منظور من معيارهاي شما براي ازدواج نبود
منظور من اين بود كه فرض كنيد دختري با شما همكلاسيه يا همكار يا تو خيابان اصلا باهاش آشنا شدين (خانواده اش رو نميشناسين آقاي خارپشت!) خودش رو هم تا حدودي ميشناسين نه تا حدي كه كاملا ويژگيهاي شخصيتي طرف رو بدونين. (آقاي اريكس) چه عاملي و يا چه ويژگي هايي شما رو ترغيب ميكنه كه پاپيش بذارين و بهش پيشنهاد آشنايي بيشتر و خواستگاري بدين يا ...؟ يعني عامل محرك چيه؟
يه مثال بزنم؟ تو دانشگاه ما يه آقاپسر خيلي مذهبي كه منم ميشناختمش يه روز جلوي من به يكي از دوستانم پيشنهاد ازدواج داد و شمارشو بهش داد و گفت خواهش ميكنم با خانوادتون صحبت كنيد و از اين حرفها و اتفاقا به ازدواج هم منجر شد http://www.hamdardi.net/imgup/25809/...1fff7b7275.gif
ولي اين دوستم نه زياد خوش قيافه بود (خوب بود. پري سيما نبود) نه مثل بقيه ي بچه هاي تشكلشون مذهبي دوآتيشه بود و ... دوست داشتم بدونم چه ويژگيهايي داشته كه يك پسرو مجبور كرده تا حدي مخالف عقايدش بياد جلو و مستقيم اقدام كنه؟! (فكر كنم ايشون هم مثل آقاي خارپشت بود)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط arix
ایشان هم خیلی راحت می گویند "نه" و همه چیز تمام می شود :311:
:72::72::72:
همين!!!!!! شما اين همه تجزيه تحليل ميكني ، بالا پايين چپ راست، بعد قورباغه ات رو قورت ميدي و اقدام ميكني بعد دختره ميگه نه! و تمام؟! ...
نه بابا اين كارو نكن برو يه كمي باهاش حرف بزن ازش دليل بخواه مؤدبانه دوباره درخواست كن. سريش شو :163: قول ميدم قبول ميكنه :311:
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
نقل قول:
دوست داشتم بدونم چه ويژگيهايي داشته كه يك پسرو مجبور كرده تا حدي مخالف عقايدش بياد جلو و مستقيم اقدام كنه؟!
والا نمی شه گفت.خب هر کس جذابیت های خاص خودش را دارد.ممکن از طرز صحبت کردنشون خوششان آمده باشد.ممکنه در شرایطی تشخیص داده باشند که ایشان مهربانند و این معیار مهمی برایشان بوده.ممکنه مثلا خانوم اعتماد به نفس خوبی داشتند و ایشان از این اعتماد به نفس خوششان آمده .ممکنه جدای اعتقادات به این نتیجه رسیده اند که از لحاظ فرهنگی نزدیک به هم هستند و خیلی چیز های دیگر ... (خب من مثلا معیار های خودم رو گفتم.مسلما ایشان هم معیار های خودشان را داشته اند .این معیار ها برای همه ثابت نیست)
نقل قول:
حالا سوالم اینه
ایا شما موافقین ؟ به چه صورتی ؟
در چه مرحله ای باید این ارتباطات خونوادگی صورت بگیره ؟
فقط خونواده درجه یک یا بیشتر ؟
در چه محدوده زمانی ؟(مثلا چند ماه )
خب طبیعیه که هر چه شناخت بیشتر باشد ریسک ازدواج پایین می آید.من موافقم.اینکه چقدر باشد و تا چه مدت بستگی به شرایط دارد.باید دید چی پیش می آید
نقل قول:
همين!!!!!! شما اين همه تجزيه تحليل ميكني ، بالا پايين چپ راست، بعد قورباغه ات رو قورت ميدي و اقدام ميكني بعد دختره ميگه نه! و تمام؟! ...
نه بابا اين كارو نكن برو يه كمي باهاش حرف بزن ازش دليل بخواه مؤدبانه دوباره درخواست كن. سريش شو .قول ميدم قبول ميكنه
خب من که نمی خواهم برای دختر مردم مزاحمت ایجاد کنم.اگر برم و سیریش بشم ممکنه ایشان کلافه بشن و یا برایشان مزاحمت ایجاد شود.(نمونه اش رو در همین تالار هم داشتیم).
:72:
RE: پرسش و پاسخ های ازدواج
شاید جوابی که میخوام بدم یه خرده بی ربط بنظر بیاد
من یه مردم کسی برام جذابیت داره که متفاوت با من باشه نه کسی که عین خودم باشه ویا وانمود کنه که شبیه منه
یه زن !
و من میدونم که این موجود با من متفاوته چه از لحاظ جسمی و چه روحی
اما چون هر دو انسانیم ایده الم اینه که از لحاظ فکری کاملا شبیه به هم باشیم
خب حالا برگردیم به اون تفاوت ها
این دانایی رو دارم که اندام متفاوتی داریم اما چون براساس همون فکر مشترک هر دومون بر این باوریم که هرگونه تمتع از جسم هم فقط در حالتی ممکنه که از لحاظ روحی و عاطفی کاملا متعلق به هم باشیم
پس دلیلی برای اینکه جذابیت های جسمی (نه فقط جنسی ) خودش روتا وقتی مال من نیست اشکار کنه وجود نداره
و حالا این تفکرشه که برام جذابه چون قابل درکه چون شبیه به هم فکر میکنیم
اما تفاوت های روحی
بنظر من چیزی که خیلی از ادما با تفکرات متفاوت درش مشترکن اینه که متوجه تفاوت های روحی زن و مرد نیستن
یا سعی در کمرنگ کردنشون دارن
در حالی که جذابیت اصلی و موندگار همین دو روح متفاوت دو جنسه
یاسا مثال زد منم مثال میزنم
یادم میاد سال اول دومه لیسانسم یکی از ترم بالاییا دختری بود که از نظر سیاسی تو دانشگاه خیلی فعال بود
خیلی بلد بود همه چی مطمئنم خیلی از استادا به اندازه اون مطالعه نداشتن کاملا دقیق به روز و مستند خیلی کارش درست بود همیشه توی همایش های جنجالی یا سخنرانی یا مناظره های دانشجویی حرف اولو میزد
بچه های تشکلشون هم کاملا پشتش بودن و برگ برندشون این دختر بود اصلا کس دیگه ای رو نداشتن
وقتی حرف میزد مرد میخواست که جوابشو بده حالا اینکه جوابشو میدادن یا نه مهم نیست مهم اینه که واقعا این جسارت توانایی و دانش رو داشت که به راحتی میتونست یه استادو سرکار بذاره و درمونده کنه
فوق العاده بود من مثلا مخالفش بودم و چون هم رشته بودیم زیاد میشد که با هم بحث کنیم و خیلی باهام مخالفت نمیکرد چون سنم کم بود منو داخل ادم حساب نمیکرد! واقعا عین یه مرد بود خیلی مردتر از خیلی از پسرا خیلی لوطی بود
از نظر ظاهری هم خیلی به خودش میرسید وضع مالی خوبی هم داشت و کلا زیاد خرج میکرد اما رفتارش معرف یه زن نبود
اصلا احساس نمیکردم دارم با یه خانوم حرف میزنم هر جور دلش میخواست می نشست هر جور حال میکرد راه می رفت
تعداد دوستای پسرش هم از تصور خارجه حالا دوست نه به اون معنا کاملا به معنای دو تاپسر
حرف زدنش که دیگه غوغا بود
اون بحثایی که راجع به متانت و حجب و حیا زدیم رو کاملا نقض میکرد
و حتی در مقابل چیزی به اسم عشوه و ناز و ادا هم نداشت
یه مرد بود با اینکه از نظر ظاهری به قول یاسا زشت نبود ولی پری سیما هم نبود
الان تقریبا 33 سالشه تو چند تا خبرگزاری کار میکنه کارشم خیلی خوب بلده اما هنوز مجرده
اصلا تو ذهنم نمیگنجه که چطوری کسی میتونه باهاش رابطه عاشقانه برقرار کنه
میخوام بگم اصولا فعال بودن به این معنا لزوما جاذبه رو بیشتر نمیکنه
من دلم میخواد کسی که قراره باهاش ازدواج کنم از زن بودنش اکراه نداشته باشه و رفتار و گفتارش زن بودنش رو فریاد بزنه
وقتی باهاش حرف میزنم برای اینکه ثابت کنه اعتماد به نفس بالایی داره نیم ساعت تموم زل نزنه تو چشام
تو نگاهش متانت یه زن رو ببینم نه حالا حتما چشمای رنگ امیزی شده !
دلم میخواد وقتی یه خانوم از کنار اقایون رد میشه براش مهم باشه که باهاشون برخورد نداشته باشه محتاطانه رفتار کنه
چون جسم و روحش ویژه است و باید محافظت بشه چون حتی یه برخورد کوچک( اما عامدانه) توهین به خانومه حداقل در فرهنگ ما
حرف زدنش ارامش بخش باشه از روی عطوفت باشه حتی عصبانیتش با یه مرد متفاوت باشه
نه اینکه بخواد همه باورشون بشه با من مرد هیچ فرقی نداره در بد و بیراه گفتن و توهین کردن و حتی شوخی هایی که در شان یه زن نیست
و حالا با یه رفتار متناقض دوباره میخواد ما باور کنیم که یه زنه و با دیدن هنرماییش روی لبش باید باورمون بشه که خب انگار با من فرق میکنه
اینا برا من جذابیت نداره چون تمام سعیش اینه که تفاوت های روحیمون رو نادیده بگیره و در تفاوت های جسمانیمون غلو کنه
بنظرم علتش اینه که تعریف درستی از مرد و زن نداره
( سو تفاهم نشه من با نفس ارایش کاری ندارم محل بحث نیست منظورم صرفا کسیه که تعریفش از جنسیت فقط تفاوت های جسمیه و توجه کنید ما راجع به چهره و اندام حرف نمیزنیم صرفا رفتارزنانه رو بررسی میکنیم )
اینم بگم ممکنه یه خانوم از نظر فکری با من هم عقیده باشه اما باز هم درک درستی از مفهوم زن بودن و توجه به ظرافت ها در رفتار و یا حتی حرف زدنش نداشته باشه !
تمام حرفم اینه که زن بودن ارزشمنده دلم میخواد همسرم قدر خودشو بدونه همین (چقدر حرف زدم !!!)
خب پس اولین چیزی که به قول شما محرک من برای انتخابه توجه و احترام به همین تفاوتهاست همین ظرافت ها
به قول اریکس اولین چیزی که ادم میبینه ظاهره ولی این به این معنا نیست که در اولویته
یعنی شما صرفا دنبال کسی باشی که در اون جمع زیباترینه بلکه در نگاه اول چهره اون شخص برات قابل تامله (نگفتم تحمل !)
خب پس تا اینجا یه دختر با رفتار دخترونه و چهره ای که بنظر تو خوبه رو تا همین حد شناختی
حالا صرفا از روی نوع پوشش نمیشه به اشتراک در تفکرات و اعتقادات با اون دختر پی برد ولی خب میشه تا حدودی یه حدسایی زد
اما این حدسا چقدر مطابق با واقعیته ؟؟
یاسای عزیز نمیشه از روی ظاهر قضاوت کرد
فقط دخترا رو نمیگم پسرا هم همینن
یه جا دیگه راجع به روشنفکری صحبت کردیم چون منظورمون صرفا مسائل سیاسی نیست من اسمش رو میذارم متعادل بودن و توجه به اصل دین به جای تمرکز روی ظواهر (موافقی ؟)
نه همیشه کسی که محاسن انچنانی داره خیلی دین داره و نه کسی که حجابش خیلی بیشتر از اون چیزی هست که سفارش شده فرشته است نه این نیست خدا رو شکر هممون هم تو همین جامعه زندگی میکنیم و همه جور ادم دیدیم
اساسا تو نمیتونی بر اساس ظاهر یه نفر بفهمی اون در چه جایگاهیه (افراط تعادل تفریط )
این چیزیه که هممون میدونیم ولی باور نمیکنیم چون به چشمامون زیادی اعتماد کردیم !
اما با این موافقم که از روی ظاهر یه نفر میشه فهمید این ادم تقریبا با مسائل ظاهری زندگیش چطوری برخورد میکنه
یا اینکه در ظاهر تعادل (به نسبت عرف جامعه) رو ححفظ میکنه یا نه میخواد خودشو از یه قشر خاص نشون بده بنا به تفکراتش
برای اینه که میگم خونواده و ادمی که شبیه به خونوادشه قابل پیش بینی تره و راحت تر میشه راجع بهش قضاوت کرد
اساسا شروع مراحل شناخت اگه با خونواده شروع بشه خیلی از مشکلات خود به خود حذف میشه
پس در فرض شما اول باید یه جوری با خونوادش ارتباط بگیرم حالا ممکنه به موازات اون با خودش هم بیشتر حرف بزنم
اساسا اگه روابطمون جوری باشه که بیشتر از چند جمله نتونم باهاش حرف بزنم پس به چی علاقمند شدم ؟؟؟؟
فرصت برای اشنایی بیشتر در عین حال بدون جلب توجه باید باشه باید حتی برای رفتن به خواستگاری مطمئن بشم
بیکار که نیستم ! در طول دوران تحصیلم حتی یه بارم خواستگاری نرفتم
کلا موجود تنبلی هستم حوصله ماجراهای عشقی رو نداشتم البته علت اصلیش این بود که تصمیمی هم برای ازدواج در اون دوران نداشتم
ایندفعه هم اگه زیر پام خالی شد علتش این بود که تقریبا به همه چی مطمئن بودم وکاملا اگاهانه دم به تله دادم اما بدجوری تو دهنی خوردم
اشکالی نداره یکی طلب من !
یه خرده طولانی شد ببخشید