RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
سورنا - آرمان عزيز سلام ....
من هنوز هم به شما و عقايدتون احترام ميذارم اما بايد بگم نظر من دقيقا نظر شاد عزيزه ...
هميشه توي اينجور بحث ها من ميگم زندگي شراكت بين دو انسانه... پس اگه آقايون تحمل ديدن يه مرد ديگه رو توي زندگي همسرشون دارن به خانمها خرده نگيرند.... چرا بحث به اينجا كه ميكشه ما خانومها بايد هميشه اين جمله رو بشنويم:
شما با مردها فرق ميكنين !
چه فرقي؟؟ مرد ميتونه همسر دوم بگيره و ما نميتونيم.؟؟ پس احساسات يك انسان چي ميشه؟؟
البته اين ديد كلي به اين قضيه است و اون استثنااتي كه شما ازشون به اسم خودخواه و از خودراضي اسم ميبرين شايد خانومهايي هستند كه از لحاظ رواني و عاطفي مشكل دارند...
و ما چون خودمون توي اين مسائل هميشه طرف حق هستيم شايد از اين بحث ها يه دفعه از كوره بدر بريم !!!!
به هرحال به نظر من يك مرد ميتونه آرامش و عشق رفته رو دوباره به همسر و زندگيش برگردونه مگر اينكه واقعا نخواد و همسرشو دوست نداشته باشه.....
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
سلام به همه دوستان :72:
خوشحالم كه بالاخره به سوال بنده هم توجه شد و دوستان با نظراتشون به بررسي اين موضوع پرداختند .
اول در پاسخ شيرين خانم ( اگه اشتباه نكنم ) كه ماجراي تاسف بار خواهرشان را و ازدواج مجدد شوهر خواهر و طلاق خواهرشون بايد عرض كنم اول از بابت اين موضوع بسيار متاسف شدم . من هم همانطور دوست گرامييمون سورنا گفتند به اين مسئله معتقد نيستم كه اگر مردي واقعا همه نيازهاش از طرف همسرش تامين ميشه بخواد همسرشو تجديد فراش كنه اونم بدون اجازه همسر اول .
دوست گرامي خانم شاد : اينكه الان من در چه وضعيتي هستم آيا ازدواج كردم يا نه و آيا به دليل مشگلي اين موضوع را مطرح كردم خيلي ربطي به سوالم نداره ولي براي روشن شدن دوستان خلاصه ايي از كارمو ذكر ميكنم شايد روشنگر علت اشاره من به اين سوال بوده باشه . بنده كارمند بخش حقوقي يك سازمان بسيار بزرگ در تهران هستم و همچنين مسئول دفتر يكي از وكلاي دادگستري در بخش رسيدگي به امور خانواده ها . بالطبع پرونده هاي زيادي را هر روز شاهد هستم كه بخش عمده ايي از آنها همين بحث تعدد زوجات است و در بسياري از موارد هم زنان دوم زناني هستند بسيار محترم ( برعكس تصوري كه از اين دسته از خانمها متاسفانه الان وجود داره كه همه فكر ميكنند كثيف ترين زنان هستند ) . يك مورد از اين پرونده ها و دليل تعدد زوجات را مطرح ميكنم خانمي كه از لحاظ تحصيلي و همينطور شغلي و مالي در وضعيتي بسيار خوبي قرارداشت به خاطر ميل به داشتن فرزند ( حسي مادر شدن ) اقدام به ازدواج با مردي متاهل ميكند وچون متاسفانه خانمها اصولا اذن را صادر نميكنند به طور طبيعي اين ازدواج پنهاني صورت ميگيرد در تمام اين سالها ظاهرا زن دوم نهايت تلاشش را هم ميكند كه همسر اول متوجه نشود ( قطعا منظورم را ميفهميد يعني حتي از ابتدايي ترين حقوق خودش كه عبارت است از تفريح و حضور با همسرش در اجتماع دوري ميكند و با حداقلها كنار ميايد ) بنابه گفته خود آقا در بسياري از موارد مشگلاتي مثل مشكل مالي اگر براي زندگي اول بوجود آمده همسر دوم نهايت تلاشش را براي كمك هم كرده . مرد هم هيچ كم و كسري در زندگي همسر اول نميزاره ( كه بخواهيم ادعا كنيم حق زن اول پايمال شده ) . يه آدم مغرضي موضوع را ميفهمه و به خانم اين آقا اطلاع ميده . بقيه داستان را هم خودتان حدس بزنيد ............ پرونده در دست بررسي قضايي است .
من با اين كار ندارم كه سرانجام اين پرونده و يا خيلي از پرونده هاي ديگه چي ميشه ولي يه چيزو مطمئن هستم ( در واقع پاسخ خانم شاد ) كه اگر ما خانمها كمي اون حس خودخواهيمونو تعديل كنيم شايد خيلي از اين پرونده ها تشكيل نميشه .
به دو دليل : اول اگر ما واقعا مشگل با همسرمون داريم ميتونيم يا جدا بشيم و يا حق انتخاب به همسر را بديم .
دوم :اگر هم با همسر مشگل نداريم تا مدامي كه حقي از خودمون به عنوان يك زن ( كه به طور طبيعي داراي حق و حقوق معيني طبق قانون داريم ) پايمال نشده و به قولي جايمان تنگ نشده آنقدر دل بزرگ باشيم كه بتونيم سهمي از خوشبختي خودمان را با ديگراني كه واقعا نه از سر هوس كه از سر نيازطبيعي و خدادادي ( اميدوارم نخواهيد به جاي خدا تصميم بگيريد ) تقسيم كنيم .
از نظر حقوقي شايد خانمها اينو ندونند كه حق و حقوق زنان تعريف شده است . فكر نكنيد كه صاحب همه آنچه كه مرد دارد هستيد . يك مرد بخشي از دارائيهاش متعلق به شخص خودشه و نه به زنش و نه به فرزندش تعلق نميگيره ( حق ثلث ) و از همين حق هم ميتونه استفاده كنه ( وقف كنه - صلح كنه و يا هرطور كه دلش ميخواد و اگر هم دوست داشت ميزاره واسه زن و فرزندش ) . حالا اگه مردي اومد از اين حق به زن ديگه ايي بخشيد كسي ميتونه ادعايي داشته باشه ؟؟!!!
اما ميمونه بخش عاطفي مسئله كه دوستمون شاد بهش اشاره كردند . كه زن دوست داره مردش فقط به خودش فكر كنه .
شاد عزيزنظر شما يك ايده آله ولي در جامعه ايي كه بدليل وجود معضل الان زنان كارشان به دليل عدم تامين از هرنوع ( مالي - عاطفي و .... به جز سكس چون متاسفانه يه چيز كه در مملكت زياده همين بحث سكس است و هيچ كس نه مونث و نه مذكر از اين نظر در مضيقه نيست ) كارشون به تن فروشي كشيده ( كه عوارضش به همه خانواده ها كشيده ) شما ميايد صحبت از ايده آل ميكنيد ؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!
پرونده ايي كه بنده به عنوان نمونه مطرح كردم ميتونست مطرح نشه اگه فقط و فقط خانم و همسر اول اونقدر درك اجتماعي بالايي داشت كه حداقل فكر كنه با صدور مجوزش يه صواب براي آخرتش كرده ( يه زن ديگه مثل اون طعم و شيريني مادر شدن را چشيده ) . ضمن اينكه قرب و عزتش براي همسرش قطعا دو برابر ميشد و همينطور جايگاه تحسين برانگيزش براي همسر دوم . ولي الان با شكايتش مثلا فكر ميكنيد به كجا ميرسه . اگر به فرض هم خانم دوم جاي عاطفي اونو تنگ كرده باشه با فرض موفق شدنش ( كه اگه مرد بتونه ثابت كنه كه چيزي كم و كسر نذاشته براي همسر اول در اين موفقيت بايد شك كرد ) كه همسرشو زن دوم را طلاق دهد آيا عاطفه كامل مرد را از آن خودش خواهد كرد ؟؟؟؟ ( فقط خواهشا بدون تعصب بهش فكر كنيد ) .
بد نيست يه اشاره كوچيك به يه مسئله كه در اطراف من افتاده بكنم شايد خيلي از خانمها در تفكراتشون تجديدنظر كنند . يه همكار دارم كه شخصا پرستار بچه اش را براي همسرش عقد موقت سه ماهه كرد ( الان چشمهاي خانمها 6 تا شده ) . در پايان سه ماه روابط اين خانم با اون خانم طوري حسنه بود كه خانم به همسرش تقاضاي ازدواج دائم همسر صيغه ايشو داد . فكر ميكنيد چه اتفاقي افتاد ..................................... نه همسر اون آقا به خاطر بزرگي روح زن اولش تونست خودشو به اين كار راضي كنه و نه اون خانم پذيرفت كه همسر دائمي اون آقا باشه فقط و فقط به خاطر بزرگواري همسر اول اين آقا . يكسال ديگه به عقد موقت اون آقا درآمد با اين فرض كه اگه مورد مناسبي براش پيش آمد بتونه ازدواج كنه و بره سر زندگيش و خوشبختانه با كمك همان خانم و آقا اون خانم هم مزدوج شدند . خوب حالا چي شد ؟ وقتي با همسر اون خانم صحبت ميكردم كه الان احساست نسبت به خانمت چيه پاسخ داد : قطعا نجات زندگي يه زن مستاصل كه نتيجه بزرگي روح همسرم بود محبت اونو در دلم هزار برابر كرده .
وجدانا فكر ميكنيد كدوم داستان قشنگتره .
خنده دارتر موقعيه كه زن يه پاي اصلي مشگله تو زندگي زناشوئيش ولي با اين وجود نه زندگي را ترك ميكنه و بره شايد اينجوري خودش هم به آرامش برسه و نه اجازه و اذن زندگي ديگه ايي را صادر ميكنه و ادعاي حق داره در حالي كه خودش خيلي از حق و حقوق همسرشو ناديده ميگيره و گاها حتي فكر ميكنه اصلا وظيفه اش نيست حتي از همسر تمكين كنه ولي ادعاي نفقه را داره . اينجور پرونده ها ديگه واقعا آخرشه .
بعضي از دوستان اشاره كردند پس چرا زنان اين حقو ندارند كه همسر ديگه ايي يا شريك عاطفي ديگه ايي داشته باشند . اين يه بحث دينيه و من به خودم اجازه بررسيشو نميدم . ما يا مسلمانيم يا نه و در دين ما مجوز داشتن همسر دوم به زنان داده نشده . ( درست يا غلطش به باورهاي دينيمون بستگي داره ) . ولي يه نكته را همين جا بگم زنان 30% نيازشون نيازهاي جنسيه ولي مردان 70% نيازشون به خاطر همين هم ميل به تنوع در مردان وجود داره اين يه واقعيت تلخه كه هيچكدوم از خانمها متاسفانه عليرغم اينكه كاملا به آن واقفند نميدونم چرا اصلا و ابدا نميخوان بپذيرن . اينم شايد يه بخش ديگه از خودخواهي باشه .
ببخشيد سرتونو درد آوردم
اميدوارم دوستان همچنان نظراتشونو بنويسند .
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
سلام به همه دوستان :72:
در پست قبلي با علت طرح سوال بنده و همچنين نظرات شخصي بنده تا حدودي آشنا شديد .
بحث موافقت بنده با تعدد زوجات البته با اذن و اجازه همسر نظر شخصي بنده است قطعا خيلي از خانمها از جمله شادي خانم مطمئن هستم معترضند و من هم قطعا به نظر همه احترام ميذارم ولي خواهشي كه از دوستان دارم اينه كه جبهه گيري نكنيد دوست دارم شما هم راه حلتونو بگيد شايد واقعا راه حل شما درست باشه فقط لطفا به سوال مطروحه توجه كنيد يكبار ديگه اون سوال را با خط درشت مينويسم :
به نظر شما آن دسته از زناني كه به دلايل حاكم بر اجتماع و عدم توازن بين نسبت زنان و مردان نتونستند موفق به همسر گزيني شوند براي رفع نيازهاي طبيعيشون ( حق داشتن خانواده - حق داشتن همسر - حق مادر شدن و ....... ) چكار بايد بكنند ؟؟
شادي خانم گفتند كه حتما الزام نيست كه با بزرگتر از خودشان يا همسن و سالان خودشان ازدواج كنند ميتوانند با كوچكتر از خودشان ازدواج كنند
آيا به نظر شما اين راه حل درسته ؟؟ اصلا عملي هست يعني هيچ پسري پيدا ميشه كه مجرد باشه و حاضر باشه زني بزرگتر از خودشو بگيره ؟
آيا به نظر شما اين عده بايد همه نيازهاشونوو كليه حقوق طبيعي اشان را ناديده بگيرند ؟؟ و آيا ما اصولا در آن جايگاه هستيم كه بتوانيم از انساني ديگر بخواهيم كه حالا كه ما صاحب همه چيز شديم ( همسر - فرزند - خانواده و و و ) شما بيخود كردي كه ميخواي مثل ما اين حقوق را داشته باشي ؟
واقعا اين دسته چه بايد بكنند ؟ يادتان باشد طبق آمار موجود يك ميليون و پانصد هزار دختر جوان بالاي 30 سال داريم كه هنوز موفق نشده اند ازدواج كنند .
يه توضيح كوچيك هم در رابطه با تغيير توازني كه شادي خانم ذكر كردند بگم . كاملا درسته شادي جان نسل جديد توازنش برعكس شده و نسبت پسران بيشتر از دختران است . ولي ما راجع به نسل جديد صحبت نميكنيم . ما داريم راجع به يك نسل كه اصطلاحا در بين بسياري افراد به نسل سوخته معروف هستند صحبت ميكنيم نسل مربوط به دهه دوم 50 و دهه 60 .
باز هم تاكيد ميكنم خواهشا به سوال توجه كنيد و راه حل ارائه بديد نه دنبال توجيه و محكوم كردن باشيد. اگه ميگيد مثلا فلان كار درست نيست پس بگيد چي درسته براي اون 30 نفر نه براي اون 70 نفر خوشبخت .
منتظر پاسخهاي منصفانه شما هستم .
در پناه حق باشيد .
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
سيماي گرامي نظر چي رو بنويسيم. بابا اين سايت رو بخون. كافيه صحبت از همچين چيزي بشه. مردها همين طوريش كثيف و آشغال شمرده مي شن!!!! به قول دوستمون yakamuz من بايد بعضي اوقات از پسر بودنم هم خجالتم بكشم. (حالا چه غلطي كردم بايد خجالت بكشم نمي دونم.بايد بكشم)
نمي دونم كسي وقتي زنه مي زنه زير گريه بهش مي گه مرد باش!!و محكم!؟ بابا زنه ديگه. به حكم زنانگيش احساساتي تره.
خداوند ندونسته(نعوذبالله) رفته ميل به تنوع جنسي رو در آقايون زياد كرده. هواسش نبوده وگرنه ميومده تو تالار نظرخواهي مي كرده بعد دست به خلقت مي زده. اين چه طوريه كه فقط نيازهاي فيزيولوژيك خانومها بايد درك بشه خدا مي دونه.مسلمانان عزيز! پيامبر خدا به هر دليلي بوده اعم از سرپرستي و ... رفت با چندين نفر ازدواج كرد . به قول شماها هم خيلي پاك بود. چرا يكي از زنهاش نيومد بگه من به دليل اينكه مي تونم چندين نفر رو از لحاظ عاطفي ساپورت كنم دو تا شوهر كنم؟!!!
در مورد نسل جديد هم بريد تحقيقات رو بخونيد. ببينيد چند درصد پسران رغبت به ازدواج دارند وچند درصد دختران!؟ من چيزي نمي گم. فقط بريد تحقيق كنيد.
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sima45
ولي يه نكته را همين جا بگم زنان 30% نيازشون نيازهاي جنسيه ولي مردان 70% نيازشون به خاطر همين هم ميل به تنوع در مردان وجود داره اين يه واقعيت تلخه كه هيچكدوم از خانمها متاسفانه عليرغم اينكه كاملا به آن واقفند نميدونم چرا اصلا و ابدا نميخوان بپذيرن . اينم شايد يه بخش ديگه از خودخواهي باشه .
عجب اين مردها كثيفن يه همچين نيازي رو دارند!! همشون كثيفند!! خودخواهي مردهاست كه همچين نيازي دارند. خودخواهي فيزيولوژي مردهاست كه در ازدواج نمي تونند تو لحظه سكس هم به عشق و علاقه و عاطفه مثل يك زن نگاه كنند. خودخواهي مردهاست كه نمي تونند همون طور كه يك زن اراده مي كنه كه به حرفهاش گوش داده بشه گوش بدن. خودخواهي مردهاست كه وقتي دارند كار مي كنند به حكم سلولهاي مغزيشون( و خودخواهي اين سلولها) نمي تونندهمزمان با كار كردن به حرفهاي خانومشون گوش بدن. خودخواهي اين سلولهاست كه قدرت اين رو ندارند مانند يك زن در همچنين موقعيتي عمل كنند و در موقعيتهايي كه نياز زن هست مانند مرد عمل كنند!!!!!
در مورد اون زنان واقعا هرچند تلخ اما نگاه بسيارخودخواهانه اي نسبت به اصولا موجوديت يك زن دوم وجود داره.همين كه يك زن مي شه زن دوم به ناگاه از جرگه زنها كه هيچ از جمع انسانها بيرون رونده مي شه. حالا گناه اون بي كسي بوده. گناهش اين بوده كه مثل دخترهاي امروزي خونه اون چنيني و ماشين و... نمي خواد و فقط پناه مي خواد ديگه چشم پوشيده مي شه روش.
سيما جان من برادرانه ازتون مي خوام اين بحثو تموم كنيد.تغييري در نگاه منجمدي كه وجود داره پيدا نمي شه.
باور كنيد من به عنوان يك مرد به حداقل حقوق قانع هستم تا مبادا انگ بي توجهي به من از سوي همسرم درآينده زده بشه.
حالا به درك كه ميام خسته از سركار لااقل مي خوام استراحت كنم. همين كه خانومم تنها بوده نياز داره كه من ببرمش بيرون و اونو سرزنده كنم بايد بشه دليل زندگي من!! كي ايشون مي خواد منو از لحاظ مردونگيم درك كنه ونيازهاي مردونه خدا مي دونه!!
بذاريد جامعه مسيرو داره درست مي ره. ما 12 فارغ التحصيل ارشد بوديم. 9 نفرمون پسر بودند. از اين 9 نفر يكي ازدواج كرده و دو نفر در فكر ازدواج در آينده اي نزديكه(2-3 ساله) و 4-5 تاشون اصلا به ازدواج فكر نمي كنند و مسير هرزگي! و دنبال دخترهاي پاك رفتن و به اونها هتك حرمت كردن! رو انتخاب كردند. خانومهاي گرامي در مورد دختران فكر نكنم يه همچين آماري باشه. اگر هست كه من رو از جهالت در بياريد. خدا رو شكر فكر مي كنم در آينده اي نزديك ما به كشورهاي اروپايي نزديك بشيم و ديگه تو اين وسط سنت و مدرنيته نمونيم.
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
با سلام و احترام به نظرات دوستان عزيز.... فكر ميكنم يه چيزي اين وسط قاطي شده!!!
سيما جان شايد بايد سوالتو جور ديگه اي مطرح كني!!!!
سورنا - آرمان عزيز شايد بهتر باشه اينقدر بي تحمل به اين بحث نگاه نكنيد.... من شخصا با ازدواج دوم آقايون مشكل ندارم اما ... نه هر آقايي.... سورناي عزيز همانطوري كه زنهاي بي عاطفه و خودخواه تعدادشون كم نيست مردان بيوفا و لذتجو هم دارن فوران ميكنن كه فقط واسه هوس و خودخواهي دنبال ارضاي حس تنوع طلبي شونن....
سورناي عزيز به خودتون نگاه نكنين شما با يه ديد انساني به قضيه نگاه ميكنين و وقتي ما از اشخاص ثالث صحبت ميكنيم شما به خودتون ميگيرين ... كي مخالف سروسامان گرفتن زناي بشماريه كه هركدوم محكوم به كشيدن بار زندگيشون هستن به تنهايي ؟؟؟
سورناي عزيز من در اجتماع و در ميان مردان كار ميكنم و هرروز به نوعي درگير افكار مسمومي هستم كه اين معضل كه سيما خانوم باهاش سروكار داره و از پرونده هاش اسم ميبره رو ميبينم .... مردان و زنان گناهكار.... بي بند و باري و ناامني....
اين يه حقيقته ... سورنا و سيماي عزيز سوالتون رو تصريح كنين... و لطفا فقط اين حق رو به آقايوني بدين كه واقعا از همسرشون خيري نديدن.... والا مردي كه همسرش از هر لحاظ تامينش كنه چه دليلي داره واسه شكستن يك پيمان خدايي ؟؟؟؟
و يه سوال شخصي از سيما جان با اين فكر بازشون: واقعا شما از هر لحاظ براي شوهرتون آرامش ايجاد ميكنيد؟؟؟
و آيا اگه همسر شما بخواد بخاطر خدا با يه زن ديگه يا دختر ديگه ازدواج كنه با كمال ميل و با لب خندون قبول ميكنيد؟؟؟؟
خواهش ميكنم صريح جواب بدين...
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
شما مخالف به سر و سامون رسوندن نيستيد. ولي اگر نتونيد همسرتون رو از لحاظ روحي و جسمي ارضا كنيد موافق سروسامون رسوندن اون زن توسط همسرتون هرگز نخواهيد بود. اين رو قبول داريد؟
و اين رو خونديد:
"به درك كه ميام خسته از سركار لااقل "حداقل هم من "مي خوام استراحت كنم. "اما" همين كه خانومم تنها بوده نياز داره كه من ببرمش بيرون و اونو سرزنده كنم بايد بشه دليل زندگي من!! "
و اين بشه زندگي يه مرد؟ چند درصد مردها همچين زندگي دارن!! بريد بپرسيد. بحث سر تفاوته. اينو بايد قبول كنيد كه يك زن با يك مرد متفاوته. چطور وقتي بحث خواستگاري مي ياد و من مي گم دليل عدم مشاركت عمده خانومها در شروع زندگي چيه گفته مي شه تفاوت و اين كه زن و مرد متفاوتند.
سوالي پرسيده نشه بهتره. من ديگه به بحث ادامه نمي دم. اميدوارم سيما خانوم هم با ديدن اين وضع بدونند امكان اثر گذاري وجود نداره و وقت گرانبهاشون رو به جايي بگذارند كه اثر بخش باشه
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
سلام به همه دوستان عزيز و گلم :72:
اول پاسخ سورناي گرامي : دوست عزيز من اين بحث را باز نكردم كه بخوام به همين راحتي ببندمش . دليلي هم براش دارم و اون اينه كه افراد هم نوع و هم جنس خودم را به يك چالش فكري بكشونم . تا چالش نباشه تجديدنظر فكري هم وجود نخواهد داشت . پس خواهشا قبلا عذر بنده را بپذيريد براي ادامه بحث
ضمنا من اگر از كلمه خودخواهي در دو پست جلوتر استفاده كردم منظورم خودخواهي زنان بود و احساس كردم شما آنرا حمل بر خودخواهي مردان كرديد .
و اما پاسخ دوست عزيزمون شادي :
خوشحالم كه ميبينم كمي نظرتون نسبت به پست قبليتون تعديل پيدا كرده و به اين نتيجه رسيديد كه واقعا زنان ديگر هم در كنار ما حق زندگي دارند و شايد به خاطر همين همين هم هست كه خداوند داشتن چند همسر را ( البته با اذن همسر اول ) جايز دونسته و حتي به نوعي به آن حكم كرده ( در مواقع اضطراري و در بحث بحرانها ) .
ببين شادي جان حضرت زهرا با همه بزرگواريش ،ام كلثوم كنيزش هووش بود . قطعا اينو كه ميدوني . به نظر شما حضرت زهرا جايگاهش نزد علي كمتر ازام كلثوم بود ؟؟ و يا خديجه جايگاهش نسبت به زنان ديگر پيغمبر ؟؟
و آيا به نظر شما علي و پيغمبر مردان هوسراني بودند ؟؟!!!!!!!!!!!!!!!
يا شايد فكر ميكنيد مثلا زنان دوران گذشته از نظر احساسي و عاطفي كمتر از زنان امروزي بودند مثلا حضرت زهرا كمتر از من و شما زن بوده ؟؟
اين سوالها را كه دارم مطرح ميكنم شادي جان يه وقت حمل بر جسارت نكنيد فقط ميخوام يه مطلب را قاطع بگم : زنان امروزي تفاوتشون با زنان قبل در زيادي خودخواهيشونه و در ضعف شخصيتي .
يه زن اگه آنقدر خودشو باور داشته باشه كه بدونه اگر صد زن هم بياد تو زندگيش اون آنقدر توانمند هست كه بتونه جايگاه ويژه خود را حفظ كنه قطعا اينقدر پاپيچ اين موضوع نميشد .
ضمنا شما نميتونيد زنان و مرداني را كه به دنبال بحث ازدواج ميرن حالا چه از نوع موقتش و علي الخصوص از نوع عقد دائم ، با مردان هوسران يكي كني !!!
اصولا بحث ازدواج يعني بحث تعهد . و مردان و زناني كه دنبال تعهد نيستند ( خواه اخلاقي - خواه اجتماعي و مالي و ... و .... ) اصولا دنبال مقوله ازدواج نيستند . خيلي راحت ميرن گوشه خيابان يكي مثل خودشونو پيدا ميكنن و ميرن يه جايي چند ساعتي حالشونو ميكنن و بعد هم بي خيال هرگونه تعهدي ميرن دنبال بقيه زندگيشون تا يه وقت ديگه و در زمان ديگه ايي همين داستان را تكرار كنند . خانمهاي محترم هم خيلي راحت اينگونه همسران را باور ميكنند ( يه جورايي كلاه سرخودشون ميزارن ) و وقتي آقا مثلا بهشون ميگه رفته بودم استخر به خاطر همين گوشيم هم خاموش بود . زنش هم ترجيح ميده همين دروغ را باور كنه .( اميدوارم دوستان مذكر ببخشن و اينو توهيني به خودشون ندونند اين فقط يه مثال بود ) .
از نظر من مرد و زني كه ميره دنبال مقوله ازدواج ( نوعش مهم نيست ) اصولا انسانهايي هستند كه پايبندي هاي اخلاقي - ديني و اجتماعي دارند و به خاطر همين هم هست كه ترجيح ميدن به خواسته هاشون از راه صحيحتر و متعهدانه تر برسند .
شادي عزيز قبلا نيز اين سوال را كرده بودي كه آيا خودم شخصا دوست دارم اين كارو بكنه و فكر كنم در پست قبلي كه ماجراي همكارم را نوشتم به نوعي نظر موافقم را در اين مورد دادم . من معتقدم زنها بهتر است كه به جاي اينكه خودشونو گول بزنند واقعيتها را بپذيرند و ترجيحا اگر بتونند خودشون اذن و اجازه رابطه سالم براي همسرشون و زن ديگري را فراهم كند خيلي بهتر از اين است كه همسرانشان از ترس اختلافات خانوادگي ترجيح بدن يه دروغ به خانم بگند ( همان بحث استخر و يا احيانا رفتن به ماموريت و .... ) بعد هم كار خودشونو بكنند . كه ميكنند .
زن بايد اين توانايي را داشته باشد كه ضمن صدور مجوز براي ازدواجي ديگر كليه حق و حقوق خودشو از همسرش مطالبه كند يا به عبارتي شرط داشته باشه . من شرطم براي همسرم اين است : حتي اگر من هيچ گونه كوتاهي وقصوري در زندگيم براي همسرم نداشته باشم ايشان مجاز هستند با اطلاع و اجازه شخص بنده به شرط اينكه خدشه ايي به زندگي خودم اعم از توجه عاطفي - تامين مالي - و هر گونه حق ديگري وارد نشود اقدام به ازدواج نمايد . ( مطمئن هستم خانمها اينو باور نميكنن ولي با كمي كنكاش در خودمون باور كنيد خيليها مون ميرسيم به اين بزرگي قلب فقط و فقط كمي تامل ميخواد )
الان ديگه وقت ندارم كه ادامه بدم . در فرصت ديگه ايي يه پرونده ديگه را كه موضوعش شوك وارد ميكنه به خيلي ها براي دوستان شرح ميدم تا اين چالش فكري بيشتر و بيشتر بشه .
منتظر نظرات دوستان هستم .
در پناه حق
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
بحث ازدواج دوم و همه بحثهاي اينگونه شايد در صحبت و مقالات و توجيهاتي كه براي آنها ميشوند قشنگ است زندگي دادن به يك زن ديگر ولي با يك نگاه به جامعه و اتفاقاتي كه افتاده است متوجه ميشويم چند درصد از اين زنها براي كمبودها مبادرت به ازدواج دوم ميكنند و بعد از اينكه به عقد دائم درآمدند باز هم توجهي با زندگي اول آن مرد دارند شايد 90 درصد از زناني كه به معضل زن دوم مبتلا ميشوند تمام زندگي و هستي خود را به خاطر اين بلاي خانه مان سوز از دست ميدهند ما زنان خود به همديگر رحم نميكنيم همه كه وارد يك زندگي ميشويم سعي ميكنيم تمام اموال و دارايي آن مرد را به تاراج ببريم كه نكند به همسر اول چيزي برسد من خودم نمونه هاي زيادي از اين موارد سراغ دارم و مدتها در دادگاه خانواده شاهد تمام اين قضايا بوده ام و ديده ام كه دختري به خاطر فقر مالي كه داشته است حاضر شده است به همراه خواهر خود مردي را فريب دهد و بعد از اينكه يكي از اين دو خواهر موفق به ازدواج دائم با اين مرد شدهاند كاري كرده اند كه آن مرد سه فرزند و زن اول خود را فراموش كند د و اصلا فكر نكند كه در گذشته پدر بوده است شايد در كلام و نوشتار ساده است اجازه بده سر پناهي ندارد از ثلث مال خود به آن زن كمك كند ولي جامعه ما طور ديگري شده
RE: دوبار؛چرا؟(تعدد زوجات آقایان)
باز هم سلام به همه عزيزان :72:
گفته بودم كه پرونده ديگري را باز ميكنم و امروز قصدم نوشتن موضوع همين پرونده است ولي قبل از اينكه مطلب را بنويسيم يه توضيح بدهم در خصوص نظر روياي عزيز :
تا حدود زيادي باهات موافقم كه زنان دومي باعث به هم ريختن زندگي اول شده اند ولي اينكه زني موفق ميشود مردي را به سمت و سويي بكشاند كه زندگي اول را فراموش كند يه خورده اش برميگرده به عدم توانايي زن اول در حفظ موقعيت خودش . ضمنا اينو هم قبول دارم كه هستند زنان دومي كه اصلا شرط ادامه زندگيشونو هم ميزارن جدا شدن از همسر اول كه به اعتقاد بنده اين دسته از زنان هم دقيقا جزء همان دسته زنان خودخواه هستند به عبارتي هر دو دسته اين زنان شعارشان اين است شوهر من فقط و فقط مال من بايد باشد و زن ديگه ايي حق نداره در كنار من باشه حالا فرقي هم نميكنه زن اولند يا زن دوم .
ضمنا روياي و شادي و شيرين عزيز و همه دوستان گرامي كه نظر ميدهيد ، ازتون خواهش كرده بودم كه فقط با نظر ديگران مخالفت نكنيد بلكه نظر خودتون و راهكار خودتون را هم بگيد . من كه عرض كردم شايد نظر شما عزيزان خيلي قابل قبول تر باشه . ذهنتونو از اين موضوع بياريد بيرون كه ما داريم مسئله نياز مردان را بررسي ميكنيم . نه به خدا اينجا بحث زناني است كه به نوعي قرباني هستند در اين اجتماع . لطفا و لطفا و لطفا در مورد اين دسته زنان تامل كنيد و راه حل بديد كه بايد چكار كنند . اين مهم است .
اما موضوع پرونده :
دختري روستايي از خانواده ايي فقير به زور خانواده براي باز كردن يه نون خور از خونه به عقد و ازدواج خواستگاري درمياد كه وضعيتش از نظر مالي كمي از خانواده دختره بهتره . يه كارگر . ( همانطور كه ميدونيد معمولا در اينگونه ازدواجها كه از سر فقر و نداري و اجبار صورت ميگيره خيلي بحث تحقيق مفهومي نداره) .بگذريم .
زن تهران و در يكي از شهركهاي حومه كرج زندگيشو با مردش شروع ميكنه و بعد از دو سال صاحب پسري ميشه . زندگي ظاهرا خيلي راحت به اونها نميگيره و در سختي هاي زندگي مرد آلوده مواد مخدر.كم كم آلوده شدن مرد به حدي ميشه كه اون حداقل امكانات و وسايل زندگي را هم كه براي زن و بچه اش تدارك ديده يواش يواش شروع ميكنه به فروش آنها و بالطبع اذيت و آزارهاي روحي و رواني زن و بچه هم در كنارش هست .تا اينكه زن عاصي ميشه و براي اينكه بيشتر از اين داشته هاشو از دست نده گزارش مردشو به پليس ميده و شوهر روانه زندان ميشه . زن به اميد اينكه در زندان همسرش بازپروري ميشه و برميگرده سر خونه وزندگيش با كار تو خونه ديگران اموراتشو به سختي ميگذرنه تا همسرش دوره حبس را خلاص ميكنه و مياد بيرون . بالطبع روزهاي اول همه چيز به نظر مثبت ميرسه و ظاهرا مرد ترك كرده و دنبال كار به اين درو اون در ميزنه و وقتي كار قابل قبولي كه امورات زندگيشو بگذرونه پيدا نميكنه مجددا بازگشت ميكنه به اعتياد و از آنجايي كه در زندان در كنار ساير بزهكاران چيزهايي هم ياد گرفته به سمت فروش مواد هم ميره و رابطي ميشه براي رساندن مواد مخدر به ديگران در اين فاصله هم زن مجددا باردار ميشه و هنوز زايمان نكرده همسرشو اينبار هم به جرم اعتياد و هم خريد و فروش مواد مخدر دستگير ميكنند .و مدت زمان حبس طولاني تر از اين هست كه زن بتونه به اميد بازگشت همسر بمونه اگر چه اصولا ديگه اميدي به اون نداره و به دادگاه مراجعه ميكنه و درخواست طلاق ميكنه و با توجه به اثبات عدم صلاحيت مرد حكم طلاق صادر ميشه و بالطبع همين عدم صلاحيت همسر هم فرزندان به زن سپرده ميشن و زن ميمونه با يك پسر7 ساله و يك دختر يكساله .
گذران زندگي اينبار با دو فرزند و هزينه هاي زندگي و همينطور ديسك كمري كه زن در مدت زمان كار خدماتي در منازل ديگران به آن مبتلا كرده عرصه را به زن خيلي تنگ ميكنه . در يكي از ساختمانهايي كه ايشون ميره و خدمات نظافت ساختمان را ارائه ميده آقايي كه مدير ساختمان بودند به وضعيت زن پي ميبره و در راستاي كمك به اون مياد براش خونه اي كه در خور زندگي يه زن و دو كودك باشه اجاره ميكنه و به نوعي اون زن و دو كودكشو تحت پوشش قرار ميده . ماههاي اول ظاهرا مشگل خاصي نيست تا اينكه عده ايي از زنان فضول همسايه اون خانم گير ميدن به وضعيت زندگي زن بيچاره و اينكه اين آقا كيه و چكاره اون زن و كار فضولي اونقدر بالا ميكشه كه زن موضوع را با اون آقا مطرح ميكنه و اون آقا هم براي خواباندن سرو صدا ها زن را به عقد خودش درمياره كه ديگر همسايه هاي فضول دست از سر اين زن و زندگيش بردارند ( هرچه به سرمون مياد از جنس خودمونه ) . چون ظاهرا اون آقا كمي پايبندي دينيش ظاهرا بالا بوده و نميخواسته بدون اجازه همسرش زني بگيره ، بنابراين اونو عقد موقت ميكنه . زندگي اون زن هنوز كاملا سرو سامان نگرفته يكياره سرو كله زن اول پيدا ميشه ( ظاهرا خود آقا موضوع را با همسرش درميان ميزاره و فكر ميكنه كه زنش اقدام اونو يه اقدام خيرخواهانه به حساب مياره ) زن نه تنها به دليل اصلي اقدام همسر توجه نميكنه بلكه به وضعيت اون زن و دو كودك هم توجه نكرده و با آبروي زن بيچاره در ميان همسايگانش حسابي بازي ميكنه و بعد هم طي يك اقدام پليسي برادرانش را ميريزه تو خونه اون زن و بعد از ضرب و شتم اون تهديدش ميكنند كه اگر پاشو از زندگيش نكشه بيرون بچه هاشو سربه نيست خواهند كرد . ( زهي وقاحت و بيشرمي ) . زن بيچاره هم دست دو كودكشو ميگيره و از ترس حفظ جان آنها زندگيشو رها ميكنه و برميگرده به شهر و روستاي خودش به اين اميد كه خانواده اش اونو در پناه خود نگه دارند . اما از خانواده ايي كه روزي خودشو از سر فقر و نداري از سرباز كردند چه انتظاري ميشه داشت ؟؟!!!!!!!!!!! چطور ميتونند اين بار به جاي يه نفر خرج سه نفر نون خور را بدهند .
زن بيچاره وقتي ميبينه توي خانواده هم جايي براش نيست دوباره برميگرده به اين اميد كه بتونه حقي از اون زندگي موقتي كه داشته زنده بكنه ( به دفتر ما معرفيش كردند ) . حقيقتش چون عقد موقت بود و مهريه اش 14 سكه بيشتر نبود و اونو هم قبلا گرفته بود ديگه نميشد هيچ كاري براش كرد . زن تنها يك راه براش باقي ميمونه مراجعه به دادگاه و درخواست واگذاري دو كودكش به بهزيستي . در نهايت با بررسي وضعيت اون زن دادگاه راي را صادر ميكنه و سرپرستي كودكان از مادر به سازمان بهزيستي واگذار ميشه و مادر درمانده و شكسته تر از قبل تنها به روستاي خود برميگرده و دو كودك به همين راحتي از آغوش پر مهر مادر دور ميشن تا سالهاي باقي عمرشان را در پرورشگاه بگذرانند . :54: :54: :54:
حالا اون خانم محترم ( و ازد ديدگاه من بسيار نامحترم و پست ) ميتونند با خاطري آسوده شوهرشو كه حالا فقط و فقط مال خودشه درآغوش بكشه بي خيال ظلمي كه با عملش در حق دو كودك كرده . مادر اون دو كودك را بي خيال ميشيم .
هر بار كه موضوع اين پرونده را از ذهن ميگذرونم قلبم به شدت درد ميگيره و الان هم همينطور . شما چطور ؟ وضع قلب شما پس از خوندن داستان چطوره !!!!!!!!!!!
لطفا نظر بديد . جبهه نگيريد . راه كار بديد . راه كار بديد . راهكار
در پناه حق باشيد - منتظر نظرات دوستانم
راستي دوستان روانشناس سايت كجا هستند ؟؟