من هنوز متوجه نشدم مشکل شما با همسرتون چیه ؟
ظاهرا در شماهم مثل خیلیهای دیگه درد بی دردی هست .
نمایش نسخه قابل چاپ
من هنوز متوجه نشدم مشکل شما با همسرتون چیه ؟
ظاهرا در شماهم مثل خیلیهای دیگه درد بی دردی هست .
ببخشید یادم رفت بگم فقط خواستم دردل کنم.bloom عزیز گفته بود که هر وقت احتیاج داشتی کسی به حرفت گ.ش کنه بیا اینجا حرف بزن.
من کمکی نخواستم.
[b]تالار خالی بود گفتم یک کم دیگه درددل کنم.
میگن امروز مراقب آرزوهاتون باشین که فرشته ها منتظرن لب باز کنین و از خدا با دلی پاک فقط بخواین.
:323:
من که احتمالا یه مدت نیستم پس تا وقت هست غنیمت شمرم.
می خوام چند تا آرزو کنم:
فکر فکر فکر...
اهان
1-این اقای دیج...دست از سر کچلم برداره و اینقدر ضد حال نزنه.
2-خدایا عمر این تالار را زیاد کن که 20 سال 30 سال دیگه شایدم بیشتر بتونم از گذشتم یاد کنم اونوقت نظرم رو دوباره در مورد خودم بدم.
3-خدایا همدردی ها را عاقبت بخیر کن.منم همبنطور.
4-خدایا همه کسانی که در زندگیم تا کنون مرا به سمت بالا سوق دادن را به آرامش و عشق وسلامتی و همه آروزهای قشنگشون برسان.
5-خدایا من را از وسوسه شیطان در امان بدارو
5-خدایا همانطور که قبلا بهت گفته بودم:
دستانم را به تو میسپارم پس رهایش مکن.قلبم را به تو میسپارم پس آن را در جایی امن قرار ده.دوستم داشته باش چون دوستت دارم.
6-خدایا این رو باید اول از همه میگفتم.من رو به خاطر همه اشتباهاتم ببخش.
7-خدایا چقدر حالم بهتر شد.شکرت که اگه کسی اینجا نیست و هوام رو نداره اما تو همیشه هستی و همیشه هوام رو داری.
8-خدایا کمکم کن امشب آرزوهای خوب بکنم.
9-خدایا فقط آرزوهام رو بشنو ولی فقط اونایی رو که خودت صلاحم میدونی برآورده کن.
10-خدایا اندازه یه کتاب آرزو دارم.حوصلت سر نمیره.از کدومش بگم...
11-خدایا اراده ام را قوی.قلبم را پاک.روحم را بزرگ.جسمم را سالم.دستم را بخشنده و....گردان.
....
الهی آمین
وای دیر شد.
من رفتم.[b]
خدایا :323:
این m.ma عزیز را
عاقبت به خیر گردان
عزیزم کاملتر از این دعایی پیدا نکردم برات ، چون در مسیری که بخواهد به خیر ختم شود هر چه لازم است فراهم می شود . به عبارتی وقتی از خدا عاقبت به خیری می خواهی ، یعنی هرچه که لازمه تا به یک عاقبت نیکو برسی را خواسته ای .
دعایی به ظاهر تک جمله ای و آسان در باطن پر از خواسته های فراوان .
و در واقع هر آنچه نمیدانی و نمی شناسی که به درت میخورد را هم خواسته ای (برای حال و آینده و حتی گذشته ).
و من از خدا صمیمانه این را برایت خواهانم :323:
سلام،
امشب شب آرزوهاست...:310:
اما فکر میکنم، این اولین لیله الرغأب باشه در زندگیم، که من هم تصمیم گرفتم دعا کنم...برای همه...همه اعضای همدردی...
تاپیک یکی از دوستان با عنوان شب آرزوها، من رو عمیقا به فکر فرو برد...
به آرزوهام، آرزو اصلا چی هست.?!..
یه روزی، یه جایی، در یک مکان مقدس، دوستی بهم گفت، که در حدیث آمده، ۳ تا آرزوت در چنین حالتی برآورده میشه...
اولین آرزوی من، از اون سه تا آرزو، فقط یک آرزو بود، خدایا، همه آرزو هام رو برآورده کن...چقدر فکر میکردم زرنگم!!!:311:
آخه ذهن من بیشتر از ۲*۲=۴ نمیفهمید...الان مدتهاست، که برای من ۲*۲ یا میشه ۳ یا میشه ۵، بعضی وقتا هم ۷ اما هیچوقت ۴ نمیشه...و این فقط به خاطر همون وجودیه که همیشه در کنار خودم حس کردم...
وجودی که همه آرزوهام رو بر آورده کرده و اگر چیزی بوده که من آرزوش رو داشتم و بهم نداده، بعدها بهم ثابت کرده چرا من نباید اون چیز رو میداشتم...
هنوز هم، هروقت که یاد اون آرزوی خاص در اون روز خاص و موقعیت خاص میافتم، خندم میگیره،:311:
اما وقتی فکر میکنم، میبینم، همیشه پشتم بوده و همه آرزوهام رو بر آورده کرده....همش رو، خود خودش، تنهای تنها...و البته با وجود همه غر زدنها و نا شکریهای من...
چقدر هوایی شده دلم امشب...و خدایا چقدر تو بزرگی...دارم عاشقت میشم...خیلی وقته دلم رو هوایی کردی...
دوستای خوبم،
امشب، برای همتون دعا میکنم، و همون چیزی رو آرزو میکنم که روزی خودم ازش خواستم، آرزو میکنم خداوند همه آرزوهاتون رو برآورده کنه...
و برای خواهر خوب و با اراده ام، m.m.a دعای ویژه میکنم که من هم با در دل هام مهمان تاپیکش بودم،
آرزو میکنم، طعم عمیق خوشبختی را در کنار همسرشون با تمام وجود تجربه کنن... و از عشق و خوشبختی لبریز بشن...
و اسم این تاپیک، در جستجوی عشق, برایم تامل بر انگیز هست...
همه ما در جستجوی عشق هستیم،
غافل از اینکه عشق واقعی از لحظه تولد کنارمون هست...از اولین نفس تا آخرین...
من رو از دعا هاتون، محروم نکنین...
:72::72::72:
کامران
با درودنقل قول:
نوشته اصلی توسط m.m.a
من هم با نظر خود می خواهم همراه شما شوم.البته می دانم دیر است..ببخشید
ابتدا یک حاشیه مطرح کنم.( از آنجا که راهنمایی اعضاء و مشاوران گرامی تالار را در این تاپیک مطالعه کردم و دیدم چقدر خوب مشکل را ارزیابی کردند بسیار خوشحالم. ولی نمی دانم چرا در این مدت حضور قدری صبوری را یاد نگرفتیم تا تنها به دادن نظر خود اکتفا نمایم و در میان راهنمایی خود نظر دیگری را تکذیب نکنیم.)(ارزش های انسانی را رعایت کنیم هر کسی با هر نظری با هر دیدگاهی با هر مذهبی یک انسان است و لاغیر)
m.ma عزیز واقعیت و حقیقت تفاوت هایی دارند.
واقعیت می گوید شما در یک رابطه دیگر وارد شده اید چه درست چه غلط
:305:حقیقت این را می گوید که هرگز نباید وارد این رابطه می شدی
پس من هم بر حسب واقعیت نظر می دهم. گاهی در زندگی زناشویی ما از سایه های یکدیگری استفاده می کنیم تا ضعف خویش را بپوشانیم. در این جاست که انیما و آنیموس وارد عمل می شوند
آنیما (روان زنانه درون مرد است) و آنیموس(روان مردانه درون زن).
وقتی زن و شوهری آنیما و آنیموس ضعیفی دارند از طریق فرافکنی می خواهند خود را ثابت کنند.
مردی که آنیما ضعیف دارد:: عموما چنین مردی است>> نمی تواند رویا و تخیل قوی داشته باشد .. حساسیت غیر منطقی ندارد(خشک است)...احساسات قابل توجهی از خود نشان نمی دهد... قابلیت عشق ورزی کمی دارند/ آنیما ضعیف از روابط ضعیف دوران کودکی فرد با مادرش نشات می گیرد. پس همسر شما آنیما ضعیفی دارد.
زنی که آنیموس ضعیفی دارد معمولا احساس می کند::
"""
« تنها چيزي كه در دنيا مي خواهم اين است كه دوستم بدارد و عشق بورزد او مرا دوست نداردو عشق ورزی بلد نیست.»"""
حال وقتی چنین زوجی در کنار یکدیگر به زندگی مشترک ادامه می دهند چه می شود.؟
سایه دست بکار می شود و شروع به فرافکنی می کند...
مرد ضعف آنیما خود را که همانا عدم احساسات پرشور است را ناشی از احساساتی بودن زنش می داند و می گوید این عشق بازی ها و بچه بازی ها از ما گذشته. :160:
زن هم ضعف آنیموس خودش را که همانا تنها تمرکز به یک جنبه رفتار است را ناشی از عدم رمانتیک بودن :43: و مهرورز بودن مردش می داند و می گوید او نسبت به من عشق نمی ورزد.
در نهایت اگر انیموس ضعیف کنترل نشود موجب افسردگی... انزوا می شود و فرد باید برای جبران این انزوا به دنبال مردی باشد که آنیما قوی دارد و این چنین است رابطه های دیگر شکل می گیرند.
این یک تحلیل بود از وضعیت شما m.ma جان تا بدانی چگونه به این جا رسیده ای... حالا که فهمیدی دوست دارم در اولین مرحله توجهت را در اصلاح مهارت های ارتباطی خود با همسرت سازی نه تنها شما بلکه همسرت را ترغیب به این کار کنی.
درک کن همسرت ناخواسته چنین رفتارهایی را انجام می دهد تو می توانی با تکیه بر عشق و صداقتت او را راهنمایی کنی.
امیدوارم با دست پر برگردی
بدرود:72:
سلام دوست عزیز
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه تو با کسی
با وجود همه بزرگوارانی که اینجا حضور دارن خواستم من نیز چند تا جمله بگم
من تا حدی شرایط شما رو درک می کنم شما به واقع زندگی که اکنون دارین رو به رابطه با اون فرد ترجیح می دین هم به دلائل غقلی هم عاطفی
اما تعبیرتون از این رابطه به عنوان عشق رو به یه سمت دیگه تغییر بدین من به معنای واقعی و عمیق دریافتم که اگه نگاهمون رو در پس تجربه ها و رخدادهای زندگی عوض کنیم حوادث زندگی رنگ دیگری برای ما خواهند داشت
من مشابه تجربه شما رو در فردی دیدم و تا حدودی درکتون می کنم
به این اتفاق یا آشنایی به عنوان واقعه ای نگاه کنین که فقط خواسته یک بعد از خودتون رو به شما نشون بده همون ایعادی که از جانب دیگران نادیده گرفته شده.به عنوان آشتی با بخشی از وجود خودتون نگاه کنین
به عشق و احساس در زندگی عمیق تر نگاه کنین وجود خودتون رو باور کنین و قدرت های خودتون رو بشناسین
زندگی هیچکس بدون خلا نیست هیچکسی بدون مشکل نیست شما به این اتفاق به عنوان یه میدان برای تقویت خودتون نگاه کنین و بی واسطه بذارین اون نیروی عظیم عشقی که در وجودتون نسبت بهش به شناخت رسیدین اطرافیانتون رو گرم کنه مگه خود عشق مهم نیست باور کنین می بینین زندگیتون تغییر کرده و شما کس ذیگه شدین
این یه مرحله از زندگی بود برای شناخت خودتون
این نیروی قشنگ رو هدایت کنین به زندگی خودتون و از این به بعد با خدا رابطتون رو قشنگ تر کنین باور کنین که قلبها بدست خداست اگه بخواین می تونین و شما با توجه به نوشته هاتون خواستتون به زندگی اکنون شماست
در پناه خدایی که عشق می ورزد بدون چشم داشت
:72::72:
چقدر خودتون خودتون گفتم!!:shy:
سلام دوستای خیلی خوبم.
صبح اول هفتتون بخیر.
فکر میکردم یه مدت نمیتئنم بیام تو اینترنت اما انگار هنوز میتونم:227:
امیدوارم شب آرزوها رو با دست پر گذرونده باشین.
خیلی برام جالب بود.نمیدونم چرا اون شب اول برا بچه های اینجا ذعا کردم.
شب آرزوها قبل از خواب داشتم دعا میکردم وسط آرزوهام خوابم برد:54:
و...
ممنون آقای حسین پور(راهگشا(نقاب سابق))از همراهیتون.
و نگاه عزیز.
حرفاتون متین و مورد قبولم هست.
اما شاید ارسالی که اونروز فرستادم و اینکه یادی از اون دوستیم کردم برخی احساس کردن نکنه دوباره وسوسه شدم .
قبلش یک تشکر ویژه از برادر خوبم کامران بکنم که قوت قلب بسار زیادی به من میده و حرفاشون باعث شرمندگیم میشه و ممنون از دعای ویژشون.
و ممنون از دعای فرشته مهربون و بقیه دوستان که به یادم بودند.من هم به یادشون بودم.:43:
و...
در ادامه باید بگم که همونطور که قبلا گفتم من متوجه شدم که دوستیم اشتباه بود هر چند جدا از اختیار ادامش صد در صد ناخواسته بود بعنی من با قصد قبلی دوست نشدم هر چند اشتباه کردم که ادامه دادم.و الان هم به هیچ عنوان حاضر نیستم راه رفته ای رو که سختی های خودش را داشت برگردم.
در مورد روابطم هم با شوهرم تو این مدت خیلی فکر کردم و
حرف های حسین پور عزیز نیز بسیار جالب بود به این مورد فکر نکرده بودم.نکته خیلی مفیدی بود.
من آنیموس او آنیما
درسته و این آگاهی خیلی به من کمک خواهد کرد.
به هر حال من و شوهرم داریم سعی میکنیم که به زندگیمون که خیلی هم آسون بدست نیومده کمک کنیم و فکر کنم وقتی دوطرفه باشه مثمر ثمرتر خواهد یود.
و فکر کنم این طبیعی ست که موارد گذشته من رو همچنان ناراحت کنه اما این در تصمیمم اثر نخواهد گذاشت.
و البته این را هم بگم که من چون شتاخت بیشتری نسبت به خودم و شوهرم پیدا کردم خیلی از موارد احساسی از جانب شوهرم دیگه ناراحتم نمیکنه مواردی مهمتر از ابراز احساسات و رمانتیک بودن هست که احساساتم را جریحه دار میکنه که همنطور که قبلا گفتم نمیتونم اینجا بنویسم.
و امیدوارم مشاور بتونه کمک کنه.
بازم ممنون از همراهیتون.
:72:
لطفا صندوق پستیت رو خالی کن !
آقای بی بی دوستانی که عضو فعال نیستند نمیتونند پیام ارسال و دریافت کنند این پیغام که صندوق پستی پر شده اتوماتیک برای این دوستان میاد