سلام خانم افسونگر
چرا در پست قبلی تون در همین تاپیک و صد البته تاپیک دعا برای نفر بعد بوضوح مشخص بود که می دانید نیروی درونی چی هست و چه طور باید به آن برسید.
بارها و بارها این دعا را خواندم، جز بلوغ معنوی و درونی چیزی نیافتم.نقل قول:
خدایا گاهی فراتر از کمبودها و شکوه هایی که دارم، فکر میکنم اگر فقط! یکی از نعمتهایت را از من بگیری چه اتفاقی خواهد افتاد......:shy:
چه چشمهایی که به روی آنچه ایستاده ام بسته است و فقط نگاهم به جایی است که آمال من است.....
خدایا دعا می کنم (برای همه و نفر بعدی) نعمت هایی که به ما عطا کردی و ما با ندیدنش داریم اون رو به تباهی می کشونیم رو به ما بشناسانی و از غفلت ما رو نجات بدی....چرا که راز موفقیت و پیروزمندی در این است که اول خود و دنیای درون و داده های پیرامون را بشناسیم و بعد گام برداریم...:72:
خودتون رو باور کنید، چشم هاتون رو ببندید، بگید که افسونگر جدیدی با همین اعضا و جوارح در حال متولد شدن هست، از این به بعد افسونگر ضعیف یا کم توان نداریم، این افسونگر نوپا کامل ترینه و توانمند ترینه، جز به خدا به هیچ چیز وابسته نیست، اگر چندتا عضو بدنش هم خدانکرده قطع بشه، باز همون افسونگر قوی هست، چون قدرت افسونگر از درونش و جانش سرچشمه گرفته میشه و نه جسمش.
تا حالا توجه کردین افراد غالبا بخواهن شخص ثالثی رو معرفی کنند، بیشتر با خصوصیات باطنی اش اون رو معرفی میکنند نه با خصوصیات ظاهری؟
علت اینه که زشتی و زیبایی، بلندی و کوتاهی، جسم تندرست و غیر تندرست، همه و همه در ناخودآگاه ذهن ما ارزش اشون کمتر از مهربانی، اخلاق نیکو، صداقت و ... است. برای همینه که معمولا با صفات شخص اون رو معرفی می کنیم.
این صفات شخص میشه درون شخص، خداوند کلی اسم و صفت زیبا داره، انسان تنها موجودی هست که میتونه از صفات خداوند در وجودش داشته باشه، بزرگان میگند وقتی انسان به تعالی میرسه، یعنی صفات خدا را در حد خودش در وجودش ایجاد کرده و بهشون متصف شده. حالا این انسان متعالی چقدر توانایی های جسمانی اش در متصف شدنش به صفات خدا کمک کننده بوده و چقدر توانایی های درونی اش؟
تا اینجا بحث معنوی،
میرسیم به بحث نیاز های انسان، خوب انسان یکسری نیاز داره که اگر بهشون رسیدگی نکنه ضرر میکنه. نیاز به تفریح، نیاز به ورزش، نیاز به گفتگو، نیاز به شادی و ...... توانایی های ما نباید باعث بشوند ما نیاز هامون رو نادیده بگیریم، بلکه با خودشناسی باید راه جدیدی برای نیاز هامون پیدا کنیم.
مثلا یک ورزشکار در جنگ از پا جانباز میشه، ولی نیاز به ورزش کردنش رو با ورزش والیبال نشسته ادامه میده. اینکه میره سمت والیبال نشسته یعنی به خودشناسی رسیده، توانایی هاش چیه؟ نقاط ضعف و قوتش چیه؟ علایقش چیه؟ مثلا چرا صرف قطع شدن پاهاش انتخاب نکرده بره تیر و کمان؟ رفته والیبال ؟ چون به جز وضعیت پاهاش، مهارت های جسمی روحی و علایق و استعداد هاش رو هم در نظر گرفته.
شما هم برای خودتون محدودیت ایجاد نکنید!!!!!!! بلکه راه جدیدی با توجه به وضعیت خودتون بسازید.
بعضی وقت ها می بینید کار زیاد سختی نیست، اطرافتون چیزهایی بوده که بهش بی توجه بودین، فقط نیازه خانم افسونگر جدید بهش نگاه کنه و درموردش اندیشه کنه.
موفق باشین