تو چه هستي لطف بي پايان عشق
ياور شبهاي بي باران عشق
نمایش نسخه قابل چاپ
تو چه هستي لطف بي پايان عشق
ياور شبهاي بي باران عشق
قطره هاي بحر را نتوان شمرد
هفت دريا پيش آن بحر است خُرد
بحر استعاره از عشق است
مولوي
سلام به همگی .
درون قایق از باد شبانگاه دو زلفی نرم نرمک تاب میخورد
زنی خم گشته از قایق بر امواج سر انگشتش به چین آب میخورد
فریدون توللی
دير آمدي و دامنم از كف رفت
دير آمدي و غرق گنه گشتم
از تندباد ذلت و بدنامي
افسردم و چو شمع تبه گشتم
فروغ فرخزاد
سلام
مرا ببر به حصارت که خسته از خویشم
ببر که با تو از این بند کهنه آزادم !
----------------
یغما گلرویی
در عشق شكيب كي كند سود
خورشيد به گل نشايد اندود
نظامي
در عشق شکیب کی کند سود
خورشید به گل نشاید اندود
نظامي
سلام fnh63
مثله این که خیلی خوابتون میومده چون دوبار یک پاسخ رو فرستادید در ضمن باید " م " میدادید نه " د " . حالا ادامه میدیم با " د "
----------
دل به این ستاره نسپار ، برق چشمای یه گرگه !
چه دروغ دل نشینی ، روح این لوح بزرگه !
تو بگو خاک سکوتم ، از کدوم جوانه سبزه ؟
روشنم کن که فروغ ت ، به جراغونی می ارزه !
--------
یغما گلرویی
شرمنده خواب خواب بودم ببخشيد با "د" شروع كردم
هر چند كه آدمي ملك سيرت و خوست
بد گر نبود به دشمن خود نيكوست
ديوانه دل كسيست كين عادت اوست
كو دشمن جان خويش ميدارد دوست
ابوسعيدابولخير
توانا بود هرکه دانا بود
دم گربه ها رو به بالا بود