چکامه جان خیلی خوشحال شدم عزیزم
باور نمی کنی
خدا رو شکر امیدوارم روز به روز موفق تر باشی
نمایش نسخه قابل چاپ
چکامه جان خیلی خوشحال شدم عزیزم
باور نمی کنی
خدا رو شکر امیدوارم روز به روز موفق تر باشی
من هم خوشحالم خانمي اميد وارم موفق باشي
bloom عزيزم مرصي گلم.
بچه ها ميدونين چيه از صبح يه چيزي فکرمو مشغول کرده.بازم فکر منفي.داشتم فکر ميکردم به اين که تقريبا ماه پيش که يه کم با نيما بيرون قدم زديم(براتون جريانشو نوشته بودم)يادمه بهم گفت که فکر نکن همه چي تموم شده.من دوستت ندارم.دارم تحملت ميکنم الانم ديگه از فکر طلاق اومدم بيرون.منصرف شدم.ولي همينجوري بايد ادامه بديم.ميدونين به قول خودش تعهدي که به من داشت مانع از اين ميشد که منو طلاق بده و همينجوري توي اين جامعه خراب ولم کنه.ميدونين چيه ديشب داشتم همش به اين فکر ميکردم که آيا اون واقعا ميخواد به همين صورت ادامه بده؟يعني هنوزم هيچ علاقه اي در ميون نيست؟ميدونين يه جورايي پيچيده شده.
سلام چكامه جان، من تمام تايپيك هاتو خوندم و هر روز دنبال مي كردم و برات هم خيلي دعا مي كنم كه روابطتون خوب خوب بشه. الانم خيلي خوشحالم كه آقا نيما پشيمون شده و داره كم كم پا پيش مي ذاره. من خودم رو در حدي نمي بينم كه بخوام به شما نظري بدم. اما زندگي پستي، بلندي هاي زيادي داره و شما هم به اين شكل داريد از زندگي بهره مي بريد. فقط سعي كن جايگاهت رو به عنوان يك زن حفظ كني. خودت را ضعيف و ناتوان نشون نده. مي دونم سخته بعضي كارها اما به خاطر خودت هم كه شده تحمل كن (منظورم همان كم محلي هاست). تا الان هم خيلي خوب پيش رفتي.اميدوارم روزي برسه كه ديگه هيچ مشكلي تو زندگي ات نداشته باشي. من كه خيلي برات دعا مي كنم عزيزم.
عزيزم تو سر قول خودت بمون يعني تا عيد صبر كن و همين روشت رو ادامه بده. اگه آقا نيما تا اون موقع خوب شد كه هيچ. به سلامتي تموم مي شه. اما اگه تو اين 5 ماه عوض نشد ديگه صبر نكن، چون ديگه لزومي نداره خودت بيشتر از اين خرد كني.
سلام خانمی . صبح به خیر عزیزم. خوی به به به . خبرای خوب خوب می شنوم.
خیلی خوشحال شدم. :73::72:
ولی نخیر تو رو من هر روز باید دعوا کنم.:97: دوباره داری انرژی منفی می دی که دختر.:97: تو مگه قول ندادی چکامه ؟؟؟؟:33:
باور کن اگه یکبار دیگه انرژی منفی بدی یا فکر بد بکنی دیگه به تاپیکت سر نمی زنم .:102: بس کن دیگه دختر خوب .
این همه اتفاق های خوب داره می افته عزیزم. چرا الکی انرژی منفی می دی؟؟؟
باید کم کم مهمونی هاتو شروع کنی. قرار شد تغییر کنی چکامه ولی انگار تو واقعا قصدشو نداری. :54:
عصبانیم کردی خانم گلم.
چرا حرف گوش نمی دی ؟؟؟؟؟:47::305:
چکامه عزیزم خیلی خیلی خوشحالم . خواهر صبورم دیدی تا خودت نخوای بهت خوش نمیگذره باور کن نیما هم تو رو اینجوری بیشتر میخاد . مثلا اگه تو مهمونی خودتو دپ میگرفتیو همش منتظر میموندی تا نیما بیاد بلندت کنه که برقصین نه غروره اون تو این شرایط بهش اجازه میداد نه به تو خوش میگذشت . از این به بعد اول به خودت فکر کن به راضی بودن خودت شنیدی میگن تا عاشقه خودت نباشی نمیتونی عاشقه دیگری هم بشی . آجی مهربونم تو یه مدت فقط به خودت فکر کن مطمئن باش نیما هم وقتی روحیه شادو بشاش تورو ببینه اونم عوض میشه . تو خونه مرتب واسه خودت خوشکل کن آهنگای شاد بزارو برقص. از حال و روزه من که خبر داری ولی باور کن قبلاهمیشه تو خونه صدای موزیکه شادم زیاد بودو رقصم که دیگه اصلا نمیتونم جلو خودمو بگیرم الانم دارم به همون روزا برمیگردم . عزیزم تمام فکرایه منفیو از خودت دور کن . مگه این مدت این فکرو خیالا تونستن راهی نشونت بده مگه چاره ساز بودن. ولی از موقعی که داری به خودت اهمیت میدی خدا رو شکر هر روز داری یه نشونه مثبت میبینی. مردا همشون عاشقه زنه شادو سرحالن. بهترینهارو برات آرزو میکنم گلم.......
چکامه جان اگه دوستت نداشت نمگفت همینجوری ادامه میدیم
مطمئن باش عزیزم
دختر بدنشو دیگه چرا روزه به این قشنگی رو با فکرای منفی از بین می بری
حرفای قبل نیما رو مرور نکن عزیزم شاید شرایط نیما اون زمان که این حرفا رو بهت زده فرق می کرده
به قول نازنین انرژی منفی نداریم این فکرارو بریز دور سعی کن خودتو احیا کنی تا زندگیت احیا بشه
دوستاي خوبم از همتون ممنونم.فعلا بايد همينجوري ادامه بدم تا ببينم چي ميشه.نميدونم بالاخره کي مياد سرجاش ميخوابه کي سکوتشو ميشکنه کي ........بازم از همتون ممنونم.اگه اتفاقي افتاد خبرتون ميکنم.
خانمی بذار پله اولو بره بالا بعد نوبت دومی. تو چرا همش می خوای زود بپره بالای نردبان. صبر کن دیگه.
چکامه چرا از 24 ساعت ، 26 ساعت به نیما فکر می کنی ؟؟؟؟:101:
حالا هی انرژی منفی بده.
صبر کن . صبر کن. صبر کن .
صبر کن . صبر کن. صبر کن .
صبر کن . صبر کن. صبر کن .
صبر کن . صبر کن. صبر کن .
صبر کن . صبر کن. صبر کن .
دختر خوبی باش :72::305:
چکامه جان
چرا سعی نمی کنی درس بخوانی واسه فوق؟
بهتره نیما پشتکارتو ببینه
من مطمئنم اونجوری خیلی بهت افتخار میکنه
آره عزيزم صبر كن. فقط صبر چاره دردت است. اين قدر خودت نخور. آقا نيما خودش فهميده كه با همسر مهربون و فداكارش چكار كرده اما غرور مردانه اش اجازه نمي دهد كه زود اقدام كنه، سعي كن آرامش داشته باشي و به خدا توكل كني، خودش حتماً درست مي كنه.هر روز اول صبح كه مي يام تايپيك شما را مي خوانم و براي بهبودي روابطتتون خيلي دعا مي كنم. منتظر شنيدن خبرهاي خوب هستيم. :46::46:
مرصي HARFEDEL عزيزم.الينا جونم ممنونم.
چکامه جان سعی کن سرتو با درس خوندن گرم کنی
بذار نیما ببینه کهداری پیشرفت می کنی
این خیلی خوبه
الينا جون راستش من به رشته اي که براي ليسانسم خوندم خيلي علاقه ندارم که حالا بخوام توي اون رشته ادامه تحصيل بدم.من به طراحي داخلي علاقه دارم و واقعيتش اينه که الان از نظر مالي در شرايطي نيستم که بخوام اين رشته رو بخونم.الانم که از کارم استعفا دادم و فکر کنم اين هفته آخر باشه که ميام سرکار.خودمم خيلي دلم ميخواد سرمو با درس خوندن گرم کنم ولي فعلا شرايطشو ندارم عزيزم.
چرا از کارت استعفا دادی چکامه جان؟ بخاطر کمرت؟
کمرت بهتر شده عزیزم؟
چکامه جان یعنی دیگه نمی خوای کار کنی؟ اگه استقلال مالی داشته باشی بد نیست خانومی
کمرم که خدارو شکر خيلي بهتره.ولي در رابطه با کارم تصميم گرفتم چون جاشو توي ساختمونمون دارم کار آرايشگريمو انجام بدم.با وضعيت کمري هم که من دارم چون اينجوري کار از خودمه و ديگه مديري بالاي سرم نيست ميتونم برنامه هامو طوري تنظيم کنم که هم به کارم برسم هم به استراحتم و هم به زندگيم.چون اينجوري محل کارم توي ساختمونمونه.قبلاهم فکر کنم براتون نوشته بودم.ميدونين خيلي لجم ميگيره که درس خونده باشي اونوقت بخاطر 000/300 تومن مجبور بشي صبح تا شب کار کني و به هزار نفر جواب پس بدي.بدتر از همه هم اينه که توي جايگاه و رشته تحصيلي خودت هم کار نکني.در حال حاضر بايد اين کار رو انجام بدم.يه کم که پس انداز کنم در کنار اين کارم حتما درسم رو توي رشته مورد علاقه ام ادامه ميدم.حتي اگه کار آرايشگري رو ادامه هم بدم ميدونم که آخرش کار طراحي داخلي رو هم بايد در کنارش انجام بدم.چون عاشق اين کارم.
:72::72::72::73:
salam
nemidoonam alan az hamsaretoon joda shoodin ya na ama omidvaram har chi khaste khodas hamoon pish biad. tavakolet be khoda bashe. va badesham baham berin moshavereh/ khabaresho behemoon bedeh mersi to sait payam bezar delam mikhad khoshbakht bashi hala shayad joodai barat sakht bashe ama hamishe khoshbakhti dar vesal nist
FASELEH54 عزيز ما از هم جدا نشديم.همسر من هم اهل مشاوره و اين جور چيزا نيست.البته خودمم که تا الان پيش چندتا مشاور رفتم هيچ نتيجه اي نگرفتم.البته يکي ازدوستام براي هفته بعد برام وقت مشاوره گرفته.تصميم گرفتم اين رو هم برم ولي اين ديگه آخريشه.چون من که از مشاور نتيجه نگرفتم.عزيزم مرصي از توجهت.
ميدونين الان داشتم مقاله هاي سايت رو ميخوندم در رابطه با طلاق عاطفي و رواني.دوستاي گلم يعني من و نيما هم دچار همين طلاق عاطفي شديم.شما که توي اين مدت درجريان زندگي من هستيد فکر ميکنين واقعا براي ما اين اتفاق افتاده؟سکوتي که بين ماست،جداکردن جاي خواب نيما از من و .......آيا اينها ميتونه نشونه طلاق رواني باشه؟خيلي نگرانم خيلي.
نه عزیز دلم
تو با نیما شام می خوری زندگی می کنی جدیدا باهاش مهمونی میری حتی با هم س ک س دارین این کجاش آخه طلاق روانیه ولی نیما به قول خودش می خواد این جو رو ایجاد کنه ولی نمی تونه
مسئله ی جدا خوابیدنشم کم کم درست می شه نگران نباش فقط صبر کن نیما داره بیشتر با توبازی می کنه یه جورایی خودشم خسته شده ولی بازم مقاومت می کنه
مثلا ممکن خودشم دلش بخواد بیاد سر جاش بخوابه ولی غرور داره فکر می کنه هنوز زوده کوتاه بیاد صبر کن گلم درست می شه
اين جدا خوابيدنش خيلي طولاني شد.ماه ديگه ميشه يکسال.فکرشو بکنين.يکساله که جاي خوابش ازم جداست.ولي جالبه باهم س ک س رو داريم.نميدونم چرا اين مسئله اينقدر عذابم ميده.يعني در طلاق رواني زن و شوهر باهم س ک س ندارند؟يعني شرايطشون با ما فرق ميکنه؟
چكامه جان
از اينكه هرروز شاهد بهبودي اوضاع روحي و جسميت هستم ، خوشحالم و من مدتهاست كه دارم اين تاپيكت رو دنبال مي كنم . من مطمئنم كه خود نيما هم از اين وضع خسته شده ... حكايت همون با دست پس زدن و با پا پيش كشيدنه ...
تو زن صبور و مقاومي هستي چكامه جان و تقريبا همه بازديدكنندگان پستت كه تعدادشون هم روز به روز زيادتر ميشن ،اين استقامتت رو تحسين ميكنن . ولي يه چيزو كه فبلا هم بهت گفتم اينه كه من هر چي كه با خودم كلنجار رفتم ، مبيبنم تاواني رو كه تو داري قريب به يكسال پس ميدي تاوان سنگيني بود به خاطر تنها يه چيز مختصري كه به عقيده من هرگز مستحق چنين تاواني نبود . من نمي فهمم همسرت از دادن اين همه عذاب و فشار تو اين مدت به چي مي خواست برسه . اگه اسمش و بخواهيم تنبيه هم بذاريم ديگه يكسال عذاب براي اون با عقل من يكي كه اصلا جور در نمياد .
موفق باشي نازنين
سلام چکامه جان . صبح به خیر. خوبی ؟؟؟
می دونی امروز یکی از قشنک ترین روزهای خداست ؟ پس امروز بخند و خوشحال باش تا دنیا هم به تو بخنده و خوشحالی بده. :72:
موفق باشی چکامه جان
سلام چكامه جان. خوبي؟ صبحت به خير
سلام چکامه عزیزم مدتهاست که تاپیکت رو دنبال میکنم...قضیه تو مدتهاست که فکر من رو هم مشغول کرده...اما هر روز که میگذره میبینم که با پیشرفت خوبی مواجه هستی..بهت تبریک میگم...مقاله ای رو امروز می خوندم که ناخودآگاه منو یاد قضیه شما انداخت شاید بتونه کمکت کنه البته جالب اینجاست که بیشتر مطالبش رو دوستان بهت گفتن
امیدوارم موفق باشی و در روزهای آینده خبرای خوبی ازت بشنویم
راستی یه سوال چکامه جان؟ شوهرت به بچه دار شدن علاقه ای نشون میده؟
سه قدم برای بالا بردن علاقه مرد مورد علاقه تان
زوج ها باهم قهر می کنند، به هم می زنند و حتی طلاق می گیرند. ممکن است از او متنفر شده باشید، او را پس بزنید، یا حتی شماره تلفنش را هم از گوشیتان پاک کرده باشید. اما به محض اینکه چشمانتان را می بندید، خاطره او، خنده هایش، نوازشهایش همه چیز دوباره به سمتتان برمی گردد. چه می شد اگر او هم به این اندازه شما برایش مهم بودید. اما زندگی همین است...سرشار از اگرها و اماها. پس الان چه باید بکنید؟ به سراغ مردهای دیگر بروید و آنها را امتحان کنید؟ اما اگر نمی توانید چنین کاری بکنید، هنوز هم راهی برایتان هست. می توانید کاری کنید که دوباره به سمتتان برگردد و عاشقتان شود.
در زیر به 3 راه برای برانگیختن حس حسادت مرد مورد علاقه تان به شما معرفی می کنیم. اما دقت کنید که این روشها را فقط برای مردهایی استفاده کنید که حداقل کمی با شما نرم هستند. البته اگر از احساسات او مطمئن نیستید هم می توانید از این راه هااستفاده کنید. چون چیزی را از دست نمی دهید.
گریه نکنید
برای شروع باید دست از گریه و زاری بردارید. گریه نکنید، التماس نکنید و دنبالش نیفتید. هرچه بیشتر دنبال او بیفتید، او را از خودتان دورتر می کنید. به او زمان و آرامش بدهید و درعین حال با دوستانش صحبت کنید. به او نشان دهید که آنها چقدر در زندگیتان مهم هستند. حرفها، مکالمات و رفتارهای آنها را تحسین کنید. مرد شما باید نبود شما را در زندگیش احساس کند. هیچوقت صحبت را با او شروع نکنید مگر اینکه مطمئن باشید که خودش هم علاقه مند است. اگر خودش برای حرف زدن پا پیش نگذاشت، می توانید کمی به او توجه نشان دهید. اما یادتان باشد، همیشه حد خودتان را بشناسید.
خودتان را مشغول کنید
خودتان را مشغول کنید. سعی کنید او را از ذهنتان بیرون کنید. به او نشان دهید که درگیر کارهای زیادی هستید، با دوستانتان اس ام اس بازی کنید، تلفنی حرف بزنید و حتی چت کنید. همیشه یادتان باشد، وقتی دلتان برای او تنگ می شود، فقط باید صبر کنید. دلیلش این است که وقت برای اینکار زیاد دارید. کاری کنید که او از شما بپرسد که چه کاری اینقدر مشغولتان کرده است. شما هم نادیده اش بگیرید و صحبت را عوض کنید و به شک بیندازیدش. باور کنید مردها بیشتر از اینکه عاشق ظاهر خانم ها شوند، عاشق اسرارآمیز بودن آنها می شوند.
خودتان را تغییر دهید
خودتان را تغییر دهید و تعجبش را جلب کنید. سعی کنید آدم دیگری شوید. برای خودتان وقت بگذارید. باشگاه بروید، آرایشگاه بروید و یک ورزش جدید را یاد بگیرید. مطمئناً ناراحت می شود وقتی ببیند که با دیگران بیرون می روید و خوش می گذرانید. اینکار حس حسادت او را جلب می کند و باعث می شود حتی بیاید از کلاس دنبالتان تا بتواند کمی چکتان کند.
او باید بفهمد که زندگی شما فقط حول او نمی چرخد. با این روش مطمئن باشید که شگفت زده می شود و حسودی می کند. باید نشان دهید که اهمیت زیادی در زندگیتان ندارد و خوشحال و راحت باشید و از مجرد بودن خود لذت ببرید. در دسترسش نباشید. بگذارید دنبالتان بگردد.
اما در عین حال باید محتاط باشید. خیلی به او سخت نگیرید. اگر طرفتان عصبانی شد کمی به او فرصت بدهید. همه چیز در عشق و جنگ عادلانه است، آنچه مهم است حضور او در زندگی شماست.
درآخر، اجازه بدهید از شما بپرسم...
دوست دارید بدانید که چطور می توانید با تیزهوشی و قلب مهربانتان مردی را اسیر خودتان کنید و هیچوقت هم نگران این نباشید که دوباره کسی سر کارتان نگذاشته باشد و شما را فقط برای سکس نخواهد؟
دوست دارید مردی در زندگی خود داشته باشید که کاملاً به شما متعهد باشد، با شما واقعاً خوب رفتار کند و به شما راحتی و آرامش دهد..؟
آیا در رابطه ای بودید که تمام شده یا در حال فروپاشی است؟
نکاتی که در این مقاله ذکر شد مطمئناً به کارتان خواهد آمد.
ممنون همسفر جان
سلام چکامه عزیزم مدتهاست که تاپیکت رو دنبال میکنم...قضیه تو مدتهاست که فکر من رو هم مشغول کرده...اما هر روز که میگذره میبینم که با پیشرفت خوبی مواجه هستی..بهت تبریک میگم...مقاله ای رو امروز می خوندم که ناخودآگاه منو یاد قضیه شما انداخت شاید بتونه کمکت کنه البته جالب اینجاست که بیشتر مطالبش رو دوستان بهت گفتن
امیدوارم موفق باشی و در روزهای آینده خبرای خوبی ازت بشنویم
راستی یه سوال چکامه جان؟ شوهرت به بچه دار شدن علاقه ای نشون میده؟
سه قدم برای بالا بردن علاقه مرد مورد علاقه تان
زوج ها باهم قهر می کنند، به هم می زنند و حتی طلاق می گیرند. ممکن است از او متنفر شده باشید، او را پس بزنید، یا حتی شماره تلفنش را هم از گوشیتان پاک کرده باشید. اما به محض اینکه چشمانتان را می بندید، خاطره او، خنده هایش، نوازشهایش همه چیز دوباره به سمتتان برمی گردد. چه می شد اگر او هم به این اندازه شما برایش مهم بودید. اما زندگی همین است...سرشار از اگرها و اماها. پس الان چه باید بکنید؟ به سراغ مردهای دیگر بروید و آنها را امتحان کنید؟ اما اگر نمی توانید چنین کاری بکنید، هنوز هم راهی برایتان هست. می توانید کاری کنید که دوباره به سمتتان برگردد و عاشقتان شود.
در زیر به 3 راه برای برانگیختن حس حسادت مرد مورد علاقه تان به شما معرفی می کنیم. اما دقت کنید که این روشها را فقط برای مردهایی استفاده کنید که حداقل کمی با شما نرم هستند. البته اگر از احساسات او مطمئن نیستید هم می توانید از این راه هااستفاده کنید. چون چیزی را از دست نمی دهید.
گریه نکنید
برای شروع باید دست از گریه و زاری بردارید. گریه نکنید، التماس نکنید و دنبالش نیفتید. هرچه بیشتر دنبال او بیفتید، او را از خودتان دورتر می کنید. به او زمان و آرامش بدهید و درعین حال با دوستانش صحبت کنید. به او نشان دهید که آنها چقدر در زندگیتان مهم هستند. حرفها، مکالمات و رفتارهای آنها را تحسین کنید. مرد شما باید نبود شما را در زندگیش احساس کند. هیچوقت صحبت را با او شروع نکنید مگر اینکه مطمئن باشید که خودش هم علاقه مند است. اگر خودش برای حرف زدن پا پیش نگذاشت، می توانید کمی به او توجه نشان دهید. اما یادتان باشد، همیشه حد خودتان را بشناسید.
خودتان را مشغول کنید
خودتان را مشغول کنید. سعی کنید او را از ذهنتان بیرون کنید. به او نشان دهید که درگیر کارهای زیادی هستید، با دوستانتان اس ام اس بازی کنید، تلفنی حرف بزنید و حتی چت کنید. همیشه یادتان باشد، وقتی دلتان برای او تنگ می شود، فقط باید صبر کنید. دلیلش این است که وقت برای اینکار زیاد دارید. کاری کنید که او از شما بپرسد که چه کاری اینقدر مشغولتان کرده است. شما هم نادیده اش بگیرید و صحبت را عوض کنید و به شک بیندازیدش. باور کنید مردها بیشتر از اینکه عاشق ظاهر خانم ها شوند، عاشق اسرارآمیز بودن آنها می شوند.
خودتان را تغییر دهید
خودتان را تغییر دهید و تعجبش را جلب کنید. سعی کنید آدم دیگری شوید. برای خودتان وقت بگذارید. باشگاه بروید، آرایشگاه بروید و یک ورزش جدید را یاد بگیرید. مطمئناً ناراحت می شود وقتی ببیند که با دیگران بیرون می روید و خوش می گذرانید. اینکار حس حسادت او را جلب می کند و باعث می شود حتی بیاید از کلاس دنبالتان تا بتواند کمی چکتان کند.
او باید بفهمد که زندگی شما فقط حول او نمی چرخد. با این روش مطمئن باشید که شگفت زده می شود و حسودی می کند. باید نشان دهید که اهمیت زیادی در زندگیتان ندارد و خوشحال و راحت باشید و از مجرد بودن خود لذت ببرید. در دسترسش نباشید. بگذارید دنبالتان بگردد.
اما در عین حال باید محتاط باشید. خیلی به او سخت نگیرید. اگر طرفتان عصبانی شد کمی به او فرصت بدهید. همه چیز در عشق و جنگ عادلانه است، آنچه مهم است حضور او در زندگی شماست.
درآخر، اجازه بدهید از شما بپرسم...
دوست دارید بدانید که چطور می توانید با تیزهوشی و قلب مهربانتان مردی را اسیر خودتان کنید و هیچوقت هم نگران این نباشید که دوباره کسی سر کارتان نگذاشته باشد و شما را فقط برای سکس نخواهد؟
دوست دارید مردی در زندگی خود داشته باشید که کاملاً به شما متعهد باشد، با شما واقعاً خوب رفتار کند و به شما راحتی و آرامش دهد..؟
آیا در رابطه ای بودید که تمام شده یا در حال فروپاشی است؟
نکاتی که در این مقاله ذکر شد مطمئناً به کارتان خواهد آمد.
سلام همسفر عزیز. واقعا زیبا بود
چکام جان دیگه من فکر می کنم فقط مانده خدا از آسمان بیاد پایین اینا رو بهت بگه!!!
به خاطر خودت حرف گوش کن. فکر های منفی هم نکن عزیزم. :72:
همسفر عزيزم مرصي از مقاله زيبات.دقيقا همون نکته هايي توي اين مقاله گفته شده که بايد توي زندگيم بکار ببرم.
ميدوني چيه کاملا ميتونم حس کنم که نيما از گريه کردن من متنفره.اصلا از شخصيت ضعيف من بدش مياد.عاشق قدرته و اينکه ضعيف نباشم.اينکه مستقل باشم.عاشق پيشرفت منه.ميدونم.يه جورايي خيلي افتخار ميکنه که زن قوي و مصممي داشته باشه.همه اينهارو ميدونم.ميدونم از اينکه بتونم موقعيت اجتماعي خوبي داشته باشم ،روي پاي خودم باشم،درآمد خوبي داشته باشم و ....خيلي خوشحال ميشه.منظورم از درآمد خوب داشتن اين نيست که اون بابت اين مسئله از اين لحاظ که به اون هم در مخارج خونه کمک بشه خوشحاله.نه.همين الانم که ميرم سرکار با وجود اينکه دستش خيلي خاليه اما تا حالا يکبار هم نشده که به درآمد من نظر داشته باشه.حتي اگه بدونه من درآمد بالايي دارم باز هم کم کاري نميکنه و تصورش اين نيست که به من تکيه کنه.ميگم که عاشق قدرته.حتي توي بدترين شرايط مالي هم اگه ازش چيزي بخوام حتي اگه خودم کار کنم و حقوق داشته باشم باز هم دوست داره خودش به هر طريقي که ممکنه اونو برام تهيه کنه.
ميدوني چيه همسفرجان به قول نازنين اشکال من اينه که از 24 ساعت شبانه روز 26 ساعتشو به نيما فکر ميکنم.وابستگي شديد.اين خيلي بده.يه نوع اعتياده.ولي حداقل خود من ميدونم که خيلي تغيير کردم.ميتونم اينو کاملا حس کنم.وقتي از اول ميشينم پستهامو ميخونم اين تغيير رو ميتونم حس کنم.يه جورايي زاويه ديدم تغيير کرده.خيلي خيلي خوشحالم که با اين تالار آشنا شدم.نظرات شما دوستاي عزيزم خيلي در من تاثيرگذار بود.خيلي زياد.کاملا تونستم اين مقاله رو هضمش کنم.دقيقا بايد اين موارد رو توي زندگيم بکار ببرم.سعيمو ميکنم.بازم ازت ممنونم گلم.ميبوسمت.
همسفر عزيزم نيما به بچه دار شدنمون هيچوقت علاقه اي نشون نداد.ميگفت ما هنوز خودمون بچه ايم.چه طوري ميخوايم مسئوليت يه انسان ديگه رو هم به عهده بگيريم.فقط مسئله خوراک و پوشاک بچه که نيست.راستش توي اين مورد هردوتامون هم عقيده بوديم و از اين نظر مشکلي نداشتيم.در حال حاضر هم با وجود روابطي که بينمون هست ديگه اصلا مايل به بچه دار شدن نيست.
سلام همسفر عزيز. خيلي خوب و زيبا نوشته بودي. اميدوارم كه نه تنها چكامه جان بلكه تمام زن ها اين دستورالعمل را به كار ببرند چون امثال مثل چكامه زياد هستند مانند خودم. سلام به چكامه عزيزم. بهتري؟ اوضاع خوبه؟ اميدوارم از اين پس بتوني با خودت كنار بياي و هر روز با اون چكامه روز اولي كلي فرق كني.:203::203::203:
همسفر جان ممنون فکر کنم این تو روش تو زندگی منم موثر باشه
چکامه خوبم واقعا اگه به نتیجه می رسی قرص و محکم سعی کن بهش عمل کنی عزیزم. :72:
چکامه جان امروز نیستی؟
سلام دوستای عزیزم.بچه ها امروز یکی از دوستای خیلی خوبم اومده بود خونمون.کلی بهمون خوش گذشت.:227:
نیما تا حالا این دوستمو ندیده بود.اونا باهم آشنا شدن.نیما هم خیلی گرم باهاش برخورد کرد.قرار شد رفت و آمدمون رو باهم شروع کنیم.نیما هم استقبال کرد.معلوم بود که دوست داره با دوستم و همسرش بیشتر آشنا بشه.میخوام سعی کنم با این رفت و آمدها جو خونه رو تغییر بدم و شادش کنم.یه جورایی خیلی خوشحالم.خیلی.نیما خیلی آرومتر شده.منم کاری به کارش ندارم.به حال خودش گذاشتمش.بچه ها برام دعا کنید همه چیز خوب پیش بره.:203:
چکامه عزیز، خوشحالم کردی، خیلی خوبه که با دوستات در ارتباط باشی، تو داری الان یه زندگی جدید رو می سازی، اصلا به این فکر نکن که به زندگی گذشته ات برگردی، از نو بساز، محکم تر و اصولی تر از قبل..
:72: