آقای lord.hamed این نیز بگذرد و امیدوارم بهترینها در زندگی پیش رو براتون پیش بیاد.
نمایش نسخه قابل چاپ
آقای lord.hamed این نیز بگذرد و امیدوارم بهترینها در زندگی پیش رو براتون پیش بیاد.
یه چیزی یادم رفت، دو روز پیش تولدم بود!!
من 5 سالم شد.
سلام دوست جونا
خوبین همگی؟
آقای لرد حامد، خیلییییییییی براتون ناراحت شدم :blue: من تازه میخواستم بهتون تبریک بگم
انگار رسم شده آدما سخت بهم برسن یا نرسن.
چی بگم؟ فقط میتونم بگم حالتون رو می فهمم چون 3 سال پیش خودم تجربش کردم.
حتما سخت بوده واستون که اومدین اینجا نوشتین.
به قول دلجوی عزیز ، واقعا این نیز بگذرد. برای من که گذشت و الان حسااااابی حالم خوبه.
انشالا برای شما هم به لطف خدا میگذره و شما به کسی که مناسبتونه می رسین و خوشبخت می شین.
============
آقا کیوانتولد 2 روز پیشتون مبارک :lemo:
منم 27 مرداد تولد 2 سالگیم بود تو همدردی اما سخت مشغول امتحان بودم نشد بیام برای خودم جشن بگیرم :biggrin:
==============
میگم اگر شما جای من بودین واسه اعتراض منطقی ، حاضر بودین نماینده دانشجوها شین برین پیش معاون دانشگاه آیا؟ :undecided:
نمیدونم اسمش شجاعته یا حماقت. نظر شما چیه؟
منم حالم خوبه! البته به لطف خدا و محبت انسانی بزرگوار به نام آقای sci.
تشکرم رو از خدا همین الان نوشتم توی یکی از تاپیکهام؛ از آقای sci هم که خب؛ وقتی حرم حضرت معصومه (س) به یاد ایشون بودم؛ فکر کنم خودش نشونه ی یه تشکر عمیق باشه!
زندگیم یه تغییراتی کرد؛ بالاخره،بعد از 5 سال دارم به یه جاهای خوبی می رسم. سرفصل هایی که باید روشون کار کنم عمیق تر و تخصصی تر شدن و من از این بابت خوشحالم.
از اینکه اینجا هست و من خودم هست هم خوشحالم!
راستش آقای لرد -حامد نمی تونم بگم که "متاسفم؛ چون واقعا این جوری نیست؛ ظاهر بعضی از قضایا تاسف داره و باطنش پر از خیر و برکت" بنابراین میتونم از شما بخوام که شاکر باشید! حتما خیری در این اتفاق بوده!
:72::72:
چند روز پیش یاد sisili افتاده بودم. امیدوارم هر جا هستش خوب و خوش باشه و روزگار بر وفق مرادش!:43:
امروز بعد از تلاش 3 ساله ؛
تلاشی که همه جانبه اسبابش رو فراهم کردم رو استارت زدم .
خدایا شکرت ...
خدابا از اینکه این بار هم به من اعتماد کردی شکر ...
متشکرم .
* راستی دیشب با کیوان صحبت کردم ، حس کردم که خوبم !
زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود...
شما یادتون نمیاد! ما یه زمانی برای همدردی غوغا که چه عرض کنم ، کولاک می کرد در حد تیم ملی بورکینافاسو!
* وبلاگ همدردی - بزرگترین مرکز مشاوره خانواده و ازدواج تحت وب *
لرد حامد یادت میاد؟
من بودم و تو بودی و نقاب و shad
...
ببخشید پابرهنه اومدم وسط خوش و بش های زیبا و دلنشینتون ... عذر تقصیرم را بپذیرید....اون تاپیک دعا رو نتونستم پیدا کنم ... اومدم اینجا
می دونم وقتی همه اسباب و شرایط اون جوری نیست که باید باشه ، دعا معجزه می کنه ؛
می دونم گفتن یاد خدا دلها رو اروم می کنه
اما مدتی است که دیگه زبونم به دعا کردن نمی چرخه ...نمی خواهم " من" از خدا چیزی خواسته باشم ، که نکنه این "من" باعث همه این زجرها شده باشه
خواستم اگر به هوایی از اینجا گذری کردید ، به حال این سرگشته "شما" دعایی بکنید
---------
پینوشت:
هنوز منتظرم
حاجت ز که خواهی آنجا که خدا باشد.
به خودش توکل کن، دست خالی بر نمی گردی
دعاگو هستیم
سلام بر همه دوستان و مراجعین عزیزهمدردی
ایام خوش باد بر شما
و یاد باد دوستان مدتها غایب را
و خیر مقدمی دوباره به نقاب گرامی دیروز و حسین پور امروز که گاهی سری می زنند و شاهد پستهایی از ایشون در راهنمایی دوستان هستیم
کیوان خان !
و اما بعد .....
همه تجربه کسب کردید و انگیزه یافتید و رفتید صاحب سایت شدید و به مبارکی خودتون برا خودتون کسی شدید :72:..... این است اعتماد به نفسی که همدردی می بخشد ..... آره ؟
خوب هستید ؟
جناب لرد ان شاء الله که هرچه بوده خیر بوده باشه :
برلب جوی نشین و گذر عمر ببین
کاین اشارت زجهان گذران مارا بس
بالهای صداقت گلم
نگران نباش ، خدای بزرگ هست و خودت را در حریم کبریاییش رها کن تا هم ارامش بیابی هم بهترین راه را به تو بنمایاند و هم اینکه بسپار تا به بهترین شکل حل کند
صاحب سایت؟ ما که پا تو کفش صاحب نظران نمی کنیم، فقط در حوزه تخصص خودمان مانور میدیم، این دیگه ربطی به اعتماد به نفس ناشی از همدردی نداره، داره؟
تا حالا شده به چیزی اشتیاق داشته باشید،کلی براش نقشه کشیده باشید،دربارش
مدام فکر می کنید،یهو میلتون بهش نرسه مجبور باشید اس م س کنید:biggrin: میلتون بهش
صفر بشه؟ولی چون با خودتون تعهد کردید که به دستش بیارید،به خودتون اشتیاق تزریق
می کنید ولی مثل اشتیاق خودجوش نمی شه؟من الآن همچین حسی دارم.
به نام خدا
سلام
"حول حالنا الی احسن الحال"
با جمله ای که هممون بسیار شنیدیم و کمتر گفتیم و بسیار بسیار کمتر از اونهم در موردش فکر کردیم شروع کردم ، تا شاید برای این کمترین ، بیشترین اثر رو داشته باشه.
امیدوارم که همگی خوب باشید.
به نظر میاد اوضام خیلی خوب نیست ، امراضی سراغم اومده که بدنم قبلا تجربه ای در موردشون نداشته ، خوب دیگه سال جدید تحصیلی داره شروع میشه و جسم من هم هوس تحصیلات جدید در حوزه امراض به سرش زده! (چل چلی که میگند همینه شاید!) :311:
فعلا مشغول کشتی گیری با درد و مرضای ناآشنایی هستم که یا منو ضربه میکنند و یا من اونا رو به سبد خاطراتم خواهم افزود!
راستی وقتی چند تا مرض که درمانشون با هم تضاد دارند تشریف بیارند سراغمون ، باید چی کار کرد اونوقت؟!:33::162:
دلم برای اینکه بتونم راحت بشینم و توی همدردی غوصی بزنم تنگ شده. شاید در آینده فرصتی شد و جبران مافات کردم.
.
.
بگذریم ، روضه خونی بسه. انشاءا... همه دوستان در صحت و سلامت روحی و جسمی باشند.
.
راستی تولد آقا اما رضا(ع) بر همگیتون مبارک باشه. امیدوارم خدا رفتن به حرمش که تیکه ای از بهشت خدا روی زمین هستش رو به من و شما ، هر چه زودتر قسمت کنه. اگر هرکی رفت برای همه دوستان همدردی دعا کنه! از طرف من هم بگه: فلانی گفت خیلی چاکریم! بقیش رو تو بزار بیاد خودش میگه!
.
در پناه حق.
سلام Aram_577 گرامی
امیدوارم که خدا بهتون سلامتی بده.
درد و درمان از خداست.
دعا می کنیم که خدا انشاء الله سلامتی کامل به شما و به همه بیماران بدهد.:323:
سلام بر همدردان
حالتون خوبه؟
اومدم که ولادت امام رضا (ع) رو بهتون تبریک بگم.
انشاءالله در این روز عزیز، عیدیهای خوبی از ایشان بخواهیم (و البته بگیریم).
..
حال مسافر زمان هم شکر خدا خوبه. خداوند بسیار به او لطف میکنه. او هم سعی داره قدرنشناسی رو کنار بذاره. در عین حال، برای باز کردن گرههایی که دوست نداره بسته باقی بمونن، مثل گذشته تلاش میکنه و میدونه که با لطف خدا، هر گرهای بازشدنی هست.
مشروح اخبار هم بمونه برای بعد! :smile:
التماس دعا. :72:
سلام بر همه
lord hamedبا شنیدن خبری که دادی متاثر شدم و برای آرامشتون دعا می کنم.
بهار شادی هر موقع پست های رنگی رنکی توی سایت می بینم خوشحال می شم چون با یک نگاه متوجه می شم باز م بهار قدم رنجه کرده وسری به تالار زده.
بالهای صداقت عزیز چون کئه می دیدمت چی شده که اینجور رنجوری؟
آقای ARAM_577 درد از اوست درمان نیز هم از خودش می خوایم که نعمت سلامتی رو هر چه زودتر بهتون بچشونه.
ویدا جون از حضور گرم و اکتیوتون ما هم انرزی می گیریم مستدام باشید
و اما خودم همه نگرانم هستند اما نمی دونم چرا ته قلبم راضیم شاید هم خودم را زدم به بی خیالی یا نه خیلی مساله رو ساده گرفتم؟
اما یه چیزی بم اثبات شده که با تمام کم کاری هایی که کردم خدا همیشه باهام بوده و بهترین ها رو برام رقم زده الان هم سپردم دست خودش خودم رو رها کردم در آغوش پر از مهر خدا .
خدا جاخای ندیا وگرنه بدجوری با مخ می خورم زمین!!!!
خدایا! لطف و عنایت امام رضا(ع) رو توی این روز شامل حال همه ی ما بکن!
خصوصا! بچه های پر مهر و محبت همدردی!
یا امام رضا(ع)! دیروز حتی توی برنامه کودکی که داشت پخش میکرد، داستان ضامن شدنت برای آهو رو به نمایش گذاشته بودند، یعنی میشه امروز ضامن همه ی ما هم بشی که از شر این گرفتاری ها و ناراحتی ها، که بسیاری از اونها هم از زیاده خواهی و حرص و کمالگرایی ما نشات میگیره و خیلی هاش هم لطف و کرم توست؛ رها بشیم؟:43:
آقا جون! قربونت برم، یا ضامن آهو، دخیلمممممم! امروز خصوصا هوامو داشته باش، بدجوری به توجهت محتاجم! :203:
سلام
مثل هر روز ترافــیـک کـــــاری ... روزهایی که تعطیل نیست برام زیاد قابل لمس نیست .. میدونید یه ذره لمس کردنش سخته !
احساس خوبی داشتم . روز تولد رو تا زمانی که وارد دفترم شدم یادم بود اما تا نشستم کار از کار گذشت ...
والا به مادرم میگم زن و زندگی من کارمه باورش نمیشه ....
فضای شغلیم برام آرام بخشه ... و لذت بخش .
اینقدر غرق در کارم که وقتی هوا تاریک میشه کلی شاکی می شم ...
یکی از دلایلی که نیمه اول سال رو بیشتر دوست دارم به خاطر اینه که دیرتر هوا تاریک میشه . منم بیشتر سرکارم .
حالم خداروشکر خوبه .
با پدرم زیاد صحبت می کنم . راهنمایی خوبی بهم میکنه . خداروشکر .
مادرم یکم عذاب وجدان گرفته که چرا بیشتر دقت نکرد اما من بارها بهش میگم غصه نخور. شما که بد منو نمیخواستی . خداروشکر که ما عروسی نکردیم . سر خونه زندگی نرفتیم . همین اول کار فهمیدیم تفاهم نداریم .
همه چی آرومه .....
برای همدردی همتون ممنون . دوستون دارم .
دعای پدر و مادرم و خوبان پشت سرم بود که کارم بیخ پیدا نکرد و اول کار همه چیز مشخص شد .
خدارو 100 هزار مرتبه شکر .
همیشه شکر نعمت ، نعمتت افزون کند .
انشا ء الله همه مریض ها به حق این شب عزیز ، لباس عافیت بپوشند و خدا هیچ احدی رو درگیر دکتر و دوا نکنه ...
یا علی .
سلام. اول اواتار جدیدم رو به خودم تبریک میگم بعدش فقط امدم یه چیز بگم . امروز یه اتفاق نادر افتاده اونم بعد از چند وقت :
فرشته مهربان 5 تا پست گذاشتن! بااااورم نمیشه! خدایا شکرت! دیگه داشتم نگران می شدم آخه!
سلام سلام و آرزوی سلامتی
خوبین همگی ؟
الهی که همیشه خوش باشید حتی در اوج مشکلات .
راستش چند روزیه گرفتار یک سرماخوردگی شدم که اذیت میکنه ، با این وجود از همدردی غافل نبودم و از دیشب تونستم کمی هم
کار کنم .
جناب لرد حامد خوشحالیم که برخود مسلط هستید و با دید مثبت وقایع به ظاهر تلخ را می بینید ...... راستی این آواتار اصلاً
بهتون نمیاد .... این حس من هست ... یه جوریه !!!!!!!!!!!
سلام به همه
حالتون خوبه
خدا رو شکر من و بچه هام هم خوبیم
راستی یه سوال دارم کسی نمیخواد این بی دل رو برگردونه حیفه بره برای همیشه ...
رسیدیم به فصل عمیق وبامعنای پاییز.ماه مهر. مهریکی ازنامهای خورشید هم هست.یکی ازالهه های موردپرستش هندو ایرانی. نمادپیمان ودوستی است.درباورغربی ویونانی هم الهه یافرستاده ای بوده که موجب دوستی وپایان کشمکش هابوده.دقیقا وسط سال هستیم.درباورهای قدیم ایران هر روزی ازماه را آغازی به نام خدا میدانستند و۱۵مهر(که الان ۱۶مهر تعیین شده)جشن مهرگان ودوستی است.امیدوارم کشمکش ودعواهای کسانی که مشکل داشتندوبه این تالاراومدند به بهانه "ماه مهرودوستی"باتقدیم یک انار خوشبو وخوش رنگ،آغازی برپایان رنجهای خودساخته زوجهاباشد.
سلام
همه خوبید؟
این چند روز خدا رو شکر، حال تالار هم خوبه.
یه مدت بود هیچ کدوم از کارشناسا وقت نمیکردن بیان تالار. خیلی اوضاع بهم ریخته شده بود.
ولی تقریبا این چند روز، یا هفته اخیر، هم حضور آقای sci به وضوح حس میشه هم حضور فرشته مهربان.
بالهای صداقت عزیز هم نه زیاد، ولی هست.
مدیر هم که کماکان نظارتشون هست.
اینه که یه مقداری حال و احوال تالار داره میره سمت بهبودی.
هم خواستم بگم من حالم خوبه
هم خواستم تشکر کنم که کارشناسا بیشتر میان.
اعضای عادی هر چقدرم که نظر خوب و درست بدن، باز هم کارشناس نیستن. (به کسی برنخوره! منظورم به خودم هم هست)
یا وقتی کارای مدیریتی لازم باشه کاری از دستشون برنمیاد.
ایشالا خیر و برکتش رو در زندگیتون ببینید:72:
- - - Updated - - -
حضور مستمر آقا کیوان رو یادم رفت بگم.
از ایشونم ممنونیم
سلام به تمام دوستان در همدردی......
http://s4.picofile.com/file/7869055478/Ghalb.gif
حال بسیار خوبی رو در اولین روز پاییز برای همگی آرزومندم.......
http://s4.picofile.com/file/7869055478/Ghalb.gif
http://s2.picofile.com/file/79177352...e_Madresse.jpg
واااااای خیلی قشنگه، بــــــــاز http://s3.picofile.com/file/7913489779/Kh_014.gif آمـــــــد...
سلام
...
آن زشت! آن گلها را بَرَنده به بهشت، آن کچلکنندهٔ باغ، آن گذارنده بر دلِ طفلانْ داغ، آن آورندهٔ زُکام، آن در نظرِ بهار.زندگیْ بدنام، آن کوتاهکنندهٔ طولِ مداد، آن که بودنش دونه خَرط القتاد، آن که خواندهاند برایش سرود، آن که سه ماه بود و نه ماه نبود، آن یادآورِِ تخته و گچ، آن که ویدا@ شده با او مَچ، آن آشناکنندهٔ معصومان با کلاس و میز، شیخ المصاعبِ و الآلام پاییز، بدترینِ فصولِ سال بودندی و هر سال میآمدندی و آرامش از همگان و خواب صبح(!) از کودکان میگرفتندی ...
من برعکس ویدا خانوم، خیلی از پاییز بدم میاد. :smile: اگه میتونستم، ۶ ماه دوم سال رو میرفتم نیمکرهٔ جنوبی زندگی میکردم تا هیچوقت پاییز و اثراتش رو نبینم.
راستی بهار خانوم و ویدا خانوم، به دلایلی، خانومتون توی چند خط اولیهٔ پست حذف شد. الان جبران کردم... :smile:
...
حالا که اینجا اومدم، به عنوان پدربزرگ (چقدر هم پیرم واقعا!)، یه چیزی به بعضی از دختران نسبتا کم سن و سالی که اینجاها میان بگم.
آدم گاهی اوقات توی بعضی جمعها (که هیچ جایگاهی برای بیادبی یا شوخی وجود نداره)، یه کلماتی از بعضی دخترها میشنوه که ...:163: :dejection:نقل قول:
دخترانم :305: این کلمات و اصطلاحهایی که بین بعضی جوانان باب شده و توی فیسبوک و توییتر و بقیهٔ سایتها میخونین یا در بین دوستان میشنوین و به خاطر پاکی و مثبت بودنتان، معنا و ریشهاش رو نمیفهمین، به هیچ وجه به کار نبرید. بعضیاشون معانی و مفاهیم بسیار زشتی دارن!
حداقل اول برین معنا و ریشهٔ اون اصطلاحها و عبارات رو پیدا کنید، بعد اگه معنا و مفهوم زشتی نداشت به کار ببرید!
.
از حال و احوالم بیشتر نمیگم که در سطور بالا نهفته هست...
.
امیدوارم پاییزی، بهتر از پاییزهای گذشته داشته باشید. :72:
در پناه خدا.
مطلب داخل کادرو بیشتر توضیح بده آیا.من چیزی نفهمیدم.
اونایی که از پاییز مدرسه خوششون میاد (شاعر) احتمالن خصوصی خوندن
دیگه دلهره شب امتحان و عذاب نشستن روی نیمکتای شکسته و
غیر استانداردو نداشتن.فکر می کنن مدرسه فقط زنگ تفریحه.
فرهنگ عزیز همون میزو نیمکتای شکسته کلی موجبات خنده وشادی مارو فراهم میکرد.وقتی معلم داخل میشد برپا میدادند ما تخته ی نیمکت جلو رو میکشیدیم.مبصرکه برجا میداد بمب خنده بود.هرسه نفرسقوط.تازه معلم همونا میبرد کتک میزد.:311:فکرکنم آه همونا منو گرفت.:302:
غم دنیاست دل آدم بشه حساس !
هیچ کس ام نباشه درکت کنه ! غم دنیاست !
میشه بپرسم این "حالت من" چه جوری فعال شده؟
منم میخواممممممممممممم!
در ضمن ورود دوباره ی آویژه خانم رو هم تبریک میگم.
سارابانو شما هم خیلی کم پیدا شدی؛ نمی دونم الان کجایی ولی امیدوارم هرجایی که هستی، خوش باشی!
پریماه هم نیست، خیلی وقته که نیست. همین طور لیلاموفق؛ آقای tesoke، پدربزرگ!
بچه ها! هرجایی که هستید؛ همیشه سرحال باشید و شاداب!:43:
والا خیلی نمیشه توضیح داد! اگه کلمات و عبارات رو بگم که ... :smile:نقل قول:
مطلب داخل کادرو بیشتر توضیح بده آیا.من چیزی نفهمیدم.
اما برای توضیح بیشتر، که بیادبی هم توش نداشته باشه، نحوهٔ سخن گفتن رو به صورت کاملا مندرآوردی به ۴ قسمت تقسیم میکنم.
۱- رسمی و مؤدبانه
۲- غیر رسمی، اما همچنان مؤدبانه ... مثلا نحوهٔ سخن گفتن دوستانه با اقوام و آشنایان و ...
۳- کوچهبازاری، که بسیاری از الفاظ و اصطلاحهای غیررسمی بهش وارد میشه، اما خیلی اثری از اصطلاحهای زشت توشون نیست.
۴- مدل زشت! که توی این مدل هم فحشهای زشت زیادی وجود داره، هم اصطلاحاتی وجود داره که ریشهٔ اون اصطلاحها به مسائل جنسی و ... برمیگرده.
دیگه بیشتر از این نمیشه توضیح داد. حتما اصطلاحهایی رو میدونید که ریشهٔ اون اصطلاحها به چنین مسائلی برمیگرده.
متاسفانه، انگار تازگی بین بعضی دختران جوان و نوجوان ، باب شده که هر چه بیشتر کوچهبازاری صحبت کنند، آدمهای باحالتر و بهتر و باکلاستری هستن! هر چند من با همین هم مخالفم(!)، اما این اون مشکلی نیست که من در موردش میگم!
مشکلی که من در موردش میگم، در مورد بعضی از اصطلاحات مدل چهارم (که غالبا ریشه در مسائل جنسی داره) هست که ریشهشون آشکار و عیان نیست (مخصوصا برای دخترانی که پاک و مثبت هستن و سرشون توی این مسائل نیست).
حال فکر کنید که دختران علاقه به ادبیات کوچهبازاری داشته باشند، بعد ریشه و معنای زشت بعضی اصطلاحات مدل ۴ رو نفهمن و فکر کنن که اون اصطلاحات هم جزو ادبیات مدل ۳ هست! چه کار میکنن؟ با شور و شوق(!) استفاده میکنن!
فاجعه اینجاست! تقریبا مثل این میمونه که آدم معنای جوکهای بیادبانهٔ جنسی رو نفهمه و برای اقوام و بزرگترهای فامیل بفرسته!
این موضوع واقعا اذیتکنندهست. چند بار شده که چنین چیزی رو در فضای مجازی و حقیقی دیدم!
راستی این توصیهام اشکال داشت:
دلیلی نداره که دنبال معنا و مفهوم عبارات زشت باشند! ممکنه در پیاش مشکلات دیگهای به وجود بیاد.نقل قول:
حداقل اول برین معنا و ریشهٔ اون اصطلاحها و عبارات رو پیدا کنید، بعد اگه معنا و مفهوم زشتی نداشت به کار ببرید!
توصیهٔ بهتر اینه:
استفاده از ادبیات و الفاظ کوچهبازاری رو کلا کنار بذارید. استفاده از الفاظ غیررسمی، باعث باشخصیت و باکلاس شدن هیچ کسی نمیشه. سود دیگهای هم نداره که بخواید استفاده کنید.
فقط به همین الفاظ و اصطلاحات غیررسمی که در مدل دوم وجود داره بسنده کنید. مثلا اصطلاحاتی که در جمعهای خانوادگی و ... میشنوید.
.
من برم که کار زیاد دارم.
در پناه خدا. :72:
من هم اومدم حال و احوالی کرده باشم ...
این روزها از کار کردن خسته شدم دوست دارم تو خونه بمونم
کاشکی یه قانونی تصویب بشه که خانومها یک ماه در میان کار کنن ولی حقوق اون ماه هائی هم که کار نمیکنن کامل بهشون پرداخت بهش یا یه تخفیف بهشون بدیم بد نمیشه ماهی یک هفته مرخصی استحقاقی
خیلی خوب میشه :310::310::310::310::310::203::203::203:
سلام به همه دوستای همدردی :smile:
حال همگی خوبه؟ دماغ همگی چاقه؟؟؟
خوبه لااقل وقت میشه گاهی بیام تو حال و احوال ، حالتون رو بپرسم...
راستی 6 سالگی همدردی هم مبارک باشه. یعنی بچمون همدردی سال دیگه میره کلاس اول؟ http://www.hamdardi.net/images/smilies/smile.gif
مهرتونم مباااااااااااااارک :312:
ویدا جون که سنگ تموم گذاشته با گذاشتن این عکس کتاب فارسی :43: چندم دبستان بود؟ :303:
بی دل چرا رفته؟ من مطمئنم باز برمی گرده. دلم براش تنگ شده :72:
مسافر زمان چرا از پاییز بدت میاد؟
بابا پاییز فصل شروع قدرت نمایی بارز خداست. فصل هرس کردن برگ های کهنه از روی دختا برای رویشی جدیده.
پاییز مثل شروع یه کار سخت اما خیلی خوب و جالب می مونه که باید قبلش مقدماتش فراهم بشه تا اون کار جالب انجام بشه
چه حرفی از خودم گفتم. حکیم بهار شادی :311:
من که خیلی خوشحالم از بازگشایی دانشگاه ها. با اینکه از شنبه میرم سر کلاس اما روز اول مهر حسش خیلیییییییییییی قشنگ بود برام
معدلمم شد 17 و خورده یی :moody: همشم تقصیر این استاداست وگرنه شماها که میدونین من بچه خوبیم مگه نه؟ :biggrin:
قول میدم این ترم جبران کنم. باور کنین شبای امتحان گاها تا ساعت 7 سر کار بودم و شب تا صبح فقط درس خوندم. اما این ترم دیگه میخوام شاگرد
پنجم بشم. منظورم همون شاگرد اوله :biggrin:
این شکوفه های سال اولی دوره لیسانس با مامان باباهاشون اومده بودن...والا من یادمه کلاس اول ابتدایی مامانم گفت بهار جان دخترم
تو بزرگ شدی. بعد مدرسه خودت بیا خونه اما دختره به پدرش می گفت تو هم بیا بریم تو تنها روم نمیشه :311:
یکی از هم کلاسیام که کارمند دانشگاهه می گفت پدره اومده میگه پسرم دخترم رو دست شما می سپارم :311:
هم کلاسیم می گه من این شکلی بودم :162:
خلاصه این از آینده سازان ما که علیرغم 18 سال سن ، متاسفانه برخی خانواده ها هنوز برای رویارویی با محیط جامعه آمادشون نکردن...
بعد اونوقت همین دختر پسرای کم سن و سال میان همینجا تاپیک های ناراحت کننده میزنن.. اینا همش درده و واقعا باید فکری به حالش بشه.
خوب شماها خوبین؟
فکور گل پسرت چطوره؟ لپ کشونی هست؟ :43:
الهی که دلهاتون شاد باشه و لبهاتون حتی با همه مسائل دنیا ، خندون باشه و امید به خدا رو از دست ندین.
الهییییییی آمییییییییین :72:
یه نکته پاییزی مربوط به خوراکیهاش؛خوابوندن مغزگردو توی آب نمک فقط این موقع ازسال میشه چون تروتازه است...بازبیایید پشت سرپاییزغیبت کنید :18:
مگه هنوز گردو تر تو بازار هست؟
نمی دونم آیا شنبه اتتخابمو می بینم؟
امشب یک اتفاق مسخره برایم افتاد که هم خوشحال شدم و هم خیلی دلخور و عصبانی!به نظر شما کسی که این دو حس را با هم دارد چه جور آدمی است؟:162:
نوپو جان من یه جا خوندم که وجود احساسات متناقض هیچ اشکالی نداره و طبیعی هست.
و اکثر آدم ها اون رو تجربه میکنن.
اما به شرط اینکه وجود این احساسات کوتاه مدت باشه.
اگه مداوم و طولانی مدت شد، ممکنه برات مشکل ساز بشه.
امیدوارم که اینجور نباشه.
--------------------
غبطه میخورم به حال بچه هایی که میان اینجا و مشکلشون رو مطرح میکنن
نه بخاطر ناراحتیشون.
بخاطر اینکه میدونن از چی ناراحتن.
از چی دارن اذیت میشن
ایشالا راه حلش رو هم پیدا کنن.
اما
امان از وقتی که یکی دو هفته دلت همینجوری بگیره
حالت گرفته باشه
حوصله هیچ چیزی رو نداشته باشی
ولی ندونی چته!
ندونی چه مرگته!
امان از وقتی که این یکی دو هفته ها زیاد بشه
انقدر که بچسبن بهم و ماه و سالت رو پر کنن
...
خدایا خیلی خوشحالم خیلی من در چند روز آینده برادرم رو بعد از 14 سال دوری میبینم ...
14 سال خیلی زیاده خیلی، یعنی من اون موقع 17 سالم بود و الان 31 ساله هستم یه عمره واسه خودش
امیدوارم هرکی عزیزش ازش دوره هر چه زودتر همدیگرو ببینن
از همه بیشتر واسه مادرم خوشحالم البته مامانم پسرش رو بعد از 5 سال میبینه :310::310::203::203::203::203:
دخترمهربون گاهی این دلتنگی ازسرنیاز یه عشق یا چیزی شبیه اون بین "خودت"وخودت هست .یه تجلی وتنویر دوباره که ناغافل میاد حالی عوض میکنه ودوباره میره....خانم ملکه۱۴سال؟؟چرا اینقد دیر شما خارج ازکشوربودیدیا او؟ به هرحال این دیدارمبارکه
به نام خدا
سلام
آنکه هستی من ز هستی اوست / تا هستم و هست دارمش دوست
خدا رو شکر ، مثل اینکه وجود نازنین این مریضیهای اخیر ، دارند به سمت سبد خاطراتم تغییر مسیر میدند. البته به همراهشون هم یک خاطره جدید دارند میبرند و اون تشخیص و تجویز نادرست دو تا از دکترهای نه چندان حاذق هستش که باعث شدند چند روزی رو در حالت آمپاس اونهم از نوع ویژه ، بسر ببرم!
البته یکی از خوبیهای مریضیهای حاد اینه که آدم دوست رو از غیر دوست بهتر میتونه بشناسه! نمیدونید چقدر انرژی داشتم میگرفتم وقتی همسر گرامی! در این شرایط تا حد توانشون داشتند در راه خدمت رسانی (البته از اون نوع دیگرش!) به من سنگ تمام میزاشتند! وقتی در اوج درد داشتم به خودم میپیچیدم با گفتن جمله : "تو اگه بمیری هم ، من یک لیون آب هم به دستت نمیدم!" مرا غرق در شور و شعف میکردند! و همین انگیزه ای میشد برایم تا زودتر بهتر شوم تا جبران اینهمه محبت را بنمایم! :103:
.
بگذریم به قول عزیزی : چون میگذرد غمی نیست!
.
بعد از عمری که تونستم بیام و یک چرخی توی تاپیکها بزنم ، به نظر میاد موضوعات تاپیکهای اخیر به سمت مباحث تخصصی و ژرف خاله زنکی! گرایش پیدا کردند. و دوستان قدیمی تر ، کمتر رغبت به شرکت در موضوعات تاپیکها نشون میدند! در بعضی تاپیکها نیاز به حضور یکی خیلی احساس میشه و اونهم کسی نیست جز "بی دل" که ظاهرا این جنگجوی قدیمی تالار جزو شدگان قرار گرفته. خدایش بیامرزاد! امید که در رجعتی مجلل سر و کلشون آشکار گردد و دیدگانمان منور!
.
خیلی خوبه که بعضی مباحث تخصصی هم توسط کارشناسان در بعضی تاپیکها مطرح شده که مورد نیاز اکثریت مراجعین هستش! دستتون درد نکنه!
.
سالم و سلامت باشید.
.
از همه دوستانی هم که ابراز لطف کردند صمیمانه تشکر مینمایم.
.
بقیش باشه برای ... شاید وقتی دیگر!
.
.
در پناه حق.