ببخشید این انجمن تاپیک "سلام علیک با تالار همدردی" نداره؟:biggrin:
سلام
اومدم این تاپیک دیدم همه خداحافظی دارن میکنن .. یک لحظه یاد اون دوران دانشجوییمون افتادم که مثلا دو هفته مونده بود به تعطیلات نوروزی ، بعد کل کلاس هماهنگ میکردن که دیگه کلاس نیان و وقتی هیچ کس نیاد کل کلاس تعطیل میشه بعد دقیقا هیچ کس نمیومد ، جز دو سه تا دانشجو بودن، عند بچه مثبتی که حداقل یکیشون یک عینک ته استکانی با فریم مشکی هم به چشماش داشت… خلاصه اون دو سه نفر میومدن و توطئه بقیه رو خنثی میکردن… :biggrin:
حالا امشب که اومدم انجمن و دیدم یکی یکی دارن خداحافظی میکنن ، حس اون دم عیدهای دوران دانشجویی بهم دست داد و منم در این موقعیت خطیر ، رفتم تو نقش اون بچه مثبتهای کلاس که تمام توطئه ها رو خنثی میکردن و در اون روزهای حساس حضور پرشور در کلاسها بهم میرسونند… :311:حالا داداش من.. شما اگه نیستید ما و چند تا دیگه از بچه ها مثل خاله قزی تا تهش ‼ هستیم.. اره داداش .. یک وقت فکر نکنید که میخوایم لوس بازی در بیاریم … نه:311: .. بحث لوس بازی نیست ، بحث مدیونیه… اخه نه اینکه ما این رنگ آبی پررنگی که داریم رو مدیر همدردی بهمون دادن ، توی این انجمن چشم تو چشم ایشون میشیم .. بهرحال درست نیست .. شرایط رو که درک میکنید که؟ مجبوریم ، متوجه اید ؟؟ مجبور…:biggrin:
حالا که بحث خداحافظی شد یک نکته رو هم بگم که همه حرفام رو یک جا گفته باشم…:biggrin:
حالا ما به این بچه هایی که اینطوری خداحافظی کردن و رفتن کاری نداریم که مثل یک دومینو یکیشون افتاد بقیه هم خداحافظی کردن و رفتن ..:biggrin: الان مشکل ما سر اون کاربرایی هست که مثلا مدتها اینجا بودن بعد مشکل و مساله داشتن در داماد شدن ، در عروس شدن ، در بچه اوردن ، در اینکه چی بخورن که بچشون پسر بشه یا چی بخورن که بچشون دختر بشه و.. :biggrin:بعد اینکه کلی بچه های اینجا راهنماییشون کردن بعد به محض اینکه به خواستشون رسیدن و مثلا عروس و داماد شدن یا بچه دار شدن و… بعد دیگه اصلا یکبار نیومدن و سر نزدن و پشت سرشون رو نگاه نکردن…:biggrin:
ادم یاد اون راننده ماشین هایی میفته که ماشینشون روشن نمیشه ، بعد یک عده ادم میفتن پشت سرش و شروع میکنن به هل دادن و بعد که کلی همه نفرات زور میزنن و بعد یکم حرکت، میگن :" بزن دو ، بزن دو…" یعنی به راننده میگن بزن دنده دو تا روشن بشه.. هم به محض اینکه ماشینه روشن میشه ،اقای راننده تخت گازش رو میگیره و میره و یک تشکر هم از هل دهنده های گرامی نمیکنه یا یک تعارف نمیکنه که اقا برسونمتون… یا نه بابا.. اقا یک بوقی چیزی بزنه … نه اینکه اینطور گازش رو بگیره و بره…:biggrin:
حالا دوستان عزیز که به خواسته هاتون رسیدین ، اقا ما نخواستیم ما رو تالار دامادی و عروسیتون دعوت کنین ،یا اینکه توی مجلس عقیقه کنون بچتون ما رو دعوت کنین.. نه بابا ، اقا ما به یک بوق زدن هم راضی هستیم ،:biggrin: اقا ، اصلا پول هزینه مهمونی ما رو هم کارت به کارت کنین قبوله … :biggrin:حالا همه پولش نه ، نصفش رو هم بزنین به کارت قبوله .. خلاصه اینکه هر کاری میکنید بی سر و صدا گازش رو نگیرید برید.. بالاخره گذر پوست به دباغ خونه میفته .. اره داداش من… اینو گفتم که باز دو روز دیگه نگین 93 ، تو بزرگتر ما بودی ، باید اینها رو به ما میگفتی…:biggrin: