-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
دوستان به یه مشکلی برخوردم.دعا کنید بی سر و صدا حل بشه.راستش من دیشب ماشین همسری رو که تازه خریده کوبوندم به ماشین همسایه مادرم:302:این در حالیه که امروز مادرشوهرم اینا دارن میرن سفر زیارتی.اونا خیلی حساسن خیلی.مطمئنم اگه بفهمن با ناراحتی عازم می شن و در ضمن آبروی منم می ره.ما می خوایم نفهمن دعا کنید نقشمون بگیره استرس شدیدی افتاده به جونم:302::302::302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام سلام ،
با اینکه خیلی توی این چند روز درگیر پرستاری کردن از همه بودم و انرژیم تحلیل رفته اما تا می یام توی همدردی نیرو می گیرم . برای پسرم ،همسرم و مخصوصا پدرم که در بیمارستان بستری هستند التماس دعا دارم .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
بی نهایت جان خدابدنده.
امیدوارم همه اعضای خانوادت زیرسایه حق باشند.:323:
رایحه عشق:
عزیزم مگه قرارنشداول بری کلاس خصوصی رانندگی ؟:300:
اصلابیاپیش خودم رانندت کنم.:46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط بی نهایت
سلام سلام ،
با اینکه خیلی توی این چند روز درگیر پرستاری کردن از همه بودم و انرژیم تحلیل رفته اما تا می یام توی همدردی نیرو می گیرم . برای پسرم ،همسرم و مخصوصا پدرم که در بیمارستان بستری هستند التماس دعا دارم .
بی نهایت
عزیزم اون حس مادری چقدر تو جمله های شما دیده میشه :310::46:
ایشالا پدرتون زود زود خوب می شن من هم دعا می کنم
رایحه عشق
نگران نباش ،بفهمن هم چیزی نمیشه!چه آبرو ریزیه!خود اتفاقه دیگه
هزینه اش رو می دین
مهم نیست....
جونتون سلامت باشه :46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
به به! می بینم همه دارن یکی یکی برنزه می شن و قاتی انجمن آزاد (از ما بهترون) میشن! آره دیگه! آزادی چیز خوبیه! ارزش پول بیشتر خرج کردن داره! :) بهار غمگین، بی نهایت و ... تبریک میگم....
بچه ها! شب یلداتون پیشاپیش مبارک! خوش بحالتون که این شب لااقل یکی کنارتون هست...من تنهای تنهام... خودم و خدای خودم توی خونه خودم...
دوستان من! قدر داشته هاتون رو بدونید. گاهی حتی حضور یک نفر درکنار شما هم غنیمته... تنها دعایی که الان برای همتون می کنم اینه که قدر کسانی که در کنارتون هستن رو بدونید... بلواسکای...شمیم بهاری...و .... همه بچه های تالار! قدر بدونید و زندگی رو بکام خودتون زهر نکنید.
برای من هم دعا کنید... :72:
یکی درد و یکی درمون پسندد* یکی وصل و یکی هجرون پسندد
من از درمون و درد و وصل و هجرون*پسندم آنچه را جانون پسندد
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط سرافراز
خوش بحالتون که این شب لااقل یکی کنارتون هست...من تنهای تنهام... خودم و خدای خودم توی خونه خودم...
دوستان من! قدر داشته هاتون رو بدونید. گاهی حتی حضور یک نفر درکنار شما هم غنیمته... تنها دعایی که الان برای همتون می کنم اینه که قدر کسانی که در کنارتون هستن رو بدونید... بلواسکای...شمیم بهاری...و .... همه بچه های تالار! قدر بدونید و زندگی رو بکام خودتون زهر نکنید.
سرافراز جان خوشحالم که می بینم حالت رو به بهبود هست. اما انگار هنوزم ته مونده هاش تو بک گراند ذهنت دیده میشه!
نوشتی که تنهای تنهایی ... خودت وخدات... توخونه خودت...
فکر می کنی این کم چیزیه؟
ما اگه بنده های خدارو کنارمون داریم تو خود خدارو داری.پس توهم قدرش رو بدون.
====================
به قول فرهنگ:
چه معنی داره؟چه مفهومی داره که یه دخترمجرد تو یه خونه مجردی تنها زندگی کنه؟ها..ها..ها.؟(به روش سحرنازبخون):324:
:311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
گفتین شب یلدا تازه یادم افتاد چقدر بد شانسم.
سرما خوردم:302:
یعنی هندونه و آجیل و تخمه آفتابگردون و بستنی یخی و همه چی پر پر!:302::302::302:
حتی روبوسی هم نمیتونم بکنم. آخه چه وقتش بود؟:302:
یادش به خیر سال پیش. چقدر با گردو گل یا پوچ زدیم. واسه همه مهمونا خودم فال حافظ گرفتم. حالا که با این صدا دو بیت هم نمیتوم بخونم. :302:
بچه ها قدر داشته هاتونو بدونید! تن سالم، صدای رسا....:311:
چیکار کنم دیگه. خدایا راضی ام به رضای تو...:323:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سرافراز جان
چقدر خوبه یه سقف داری و یه حریم خصوصی و ارباب خودت هستی
مجبور نیستی عادت شخص دیگه ای را تحمل کنی
هر چی دو رو دارد فقط کافیه یاد بگیریم که چگونه میتوان ان جنبه خوبش را تشخیص و شناسایی کنیم
روی درخشان تنهایی!!!
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط داملا
سرافراز جان خوشحالم که می بینم حالت رو به بهبود هست. اما انگار هنوزم ته مونده هاش تو بک گراند ذهنت دیده میشه!
نمی دونم داملا جان! شاید باشه شاید نباشه... اما بیشتر نیست تا اینکه باشه...
نوشتی که تنهای تنهایی ... خودت وخدات... توخونه خودت...
فکر می کنی این کم چیزیه؟
نه کم چیزی نیست...خیلی ها هستن که الان یک سقف ندارن یا پول ندارن یه سرپناه واسه خودشون بگیرن.
ما اگه بنده های خدارو کنارمون داریم تو خود خدارو داری.پس توهم قدرش رو بدون.
این دیگه از اون حرفها بود داملا جان!:311: شما هم خدا دارین! شما هر دوتا رو دارین...:311:[b]
====================
به قول فرهنگ:
چه معنی داره؟چه مفهومی داره که یه دخترمجرد تو یه خونه مجردی تنها زندگی کنه؟ها..ها..ها.؟(به روش سحرنازبخون):324:
اصلا معنی نداره! مجبورم!:311::311:
به ویدا@:
عزیزم حق با توئه... من به اونچه خداوند برای من مقدر کرده رضایت می دم.ممنونم...:46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
البرت اینشتین، زکریای رازی، اسحاق نیوتن، پروفسور حسابی، من و سایر دانشمندان شب یلدا رو به شما تبریک می گوییم. :311:
(می دونم تکراریه، ولی خیلی باحاله :))
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام
اعضای خوب تالار شب یلدا به شما تبربک می گویم:72::72::72:
اعضای خوب تالار و مدیران خوب تالار مدیر خوب همدردی خیلی خیلی دوستت دارم:72::72::72::
بچه ها تالار بهترین و بی نظیر و عا لی هستی من افتخار می کنم:72::72::72:
براتون ارزوی موفقیت وسلامتی می کنم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
به به
بعد از مدتها نادیای عزیز رو می بینم اومده و پست هم ارسال کرده
*nadia* جان
جات این مدت خیلی خالی بود . دلم برای پستهای راهگشا و راهنمائی های مفیدت تنگ شده بود .
خوشحالم که هستی و امیدوارم که مستدام باشی :43::46:
راستی
کسی از یاسا ، ستایش باران ، فیلو سارا ، مامفرد .... خبری داره ؟
دلم براشون تنگ شده :43:. جاشون خالیه واقعاً :302:
.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام با اجازتون منم یه چیزی بگم؟
من خیلی دوست داشتم که نقاب وگردآفرید هم سر میزدند به تالار
واقعا جاشون خالیه ,هر چند که من باهاشون حرف نزدم ولی پست هاشونو تو تالار دیدم و از پست هاشون استفده کردم ....
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
پیتزا خوردن به بهای سوختن انگشت
امشب قرار بود پیتزا بخوریم.رفتم گرفتم تا اوردم سرد شده بود مال خودمو گذاشتم تو ماهی تابه گرم بشه.وقتی خواستم
بردارم بخورم حواسم نبود شستمو گذاشتم رو لبه ماهی تابه،سوخت.الآنم یه لیوان آب جلومه انگشتمو مرتب می کنم
توش دردش ساکت بشه.پیتزا از این نحس تر نخورده بودم.سیرمم که نشده تازه اشتهامم باز شده.قدیم پیتزا می خوردیم
3سانت قطرش بود دو سه پرشم اضافه می موند می بردیم خونه.ولی الآن برای اینکه سیر بشی باید دوتا بخوری.اندازه
نصف قیمت چند برابر شده.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
یلدایی باشید .برکت و فراوانی و عشق یلدا در تک تک لحظات زندگی شما جاری.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام دوستان گلم
گفته بودم که از کارم استعفا دادم و دنبال کار بهتر که در حیطه تخصصیم باشه می گردم ، چند روز پیش رفتم مصاحبه و دیروز زنگ زدن و از اونجا منو دعوت به کار کردن ، یه شرکتی که از معتبر بودنش زیاد مطمئن نیستم ولی یه شرکت در زمینه پروِِژه های نفتی هست ، چیزی که چند ساله آرزومه کار کردن در این زمینه هست.
خیلی استرس دارم ، خیلی زیاد ، البته بیشتر استرسم از این بابت است که روحیه کمالگراییم اینجا موی دماغم نشه ، نمی دونم چیکار کنم
البته نخواستم واسه یه موردی که حتی اسمش رو نمی شه مشکل گذاشت ، تاپیک باز کنم ، ولی به قوت قلب دادن هاتون و یادآوری جمله هایی که همیشه برای خودم و همه استفاده می کنم ، احتیاج دارم:46:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
آخ که چقدر عزیز دلی گل مریم :46:
عزیزم اولا تبریک به خاطر پیدا کردن کار :72:
دوم عزیزم این افکار را رها کن و طی زمان به خودت فرصت شناخت محیط کاری و ........را بده
تصمیم نگیر که آنجا را فورا متحول کنی و سرت به کار خودت باشه
بعدش هم بپر بغل آنی که هیچ چیزی نتونه موی دماغت بشه .
زندگی را سخت نگیر . مهم این بود که تو به شغل احتیاج داشتی و الان این رویا به حقیقت پیوسته . پس برای ذهنت صغری و کبری نچین .ممنون کائنات باش و بدان که به درخواستت از هستی رسیده ای . این را هم گفتم که بدونی روحیه و دقتت را می شناسم و از جنس آن با خبرم . در نتیجه بیش از این مته به خشخاش نکش دلبر .
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
می بینم که هاله نو عزیز به سلامتی دوره نقاحت روهم پشت سر گذاشته وشاهد حضورش درتالارهستیم.
خوشحالم هاله جان.
امیدوارم که همیشه سلامت باشی ودیگه هیچ وقت پات به بیمارستان نکشه.
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
مرسی عزیزم داملا جان از اینکه یادم کردی و دلم خوش به اینکه حداقل یک نفر یادش بود من کجا بودم
بخیر گذشت و اومدم ولی با یکم مشکل روحی و فکری که میخوام یه تاپیک باز کنم و بگم چمه البته اگه قفلش نکنن، شاید با حضور شما دوستان دوباره به خودم برگردم:72:
ممنون و موفق باشی
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام خانم ها له نو خیلی خوشحا ل هستم بیماری خوب شده امیدوارم همیشه سلامت باشیدامیدوارم به فعا لیت در تالار ادامه بدهید:72::72::72:
اعضای خوب تالار از شنبه ساعت 8 شب اینترنت پر سرعت وصل می شود شنبه شب با قدرت به کار در تالار ادامه می دهم دلم برای بچه ها تالار خیلی تنگ شده است خانم فرشته مهربان خانم انی اقای کیوان خانم داملا خانم دختر مهربون اقای حامد خانم ها له نو خانم سر افرا ز اقای خارپشت خانم نازنین 1 خانم گل مریم خانم بی دل اقای بی بی و مدیر خوب همدردی دلم برای همه شما خیلی تنگ شده است خیلی خوشحا ل هستم اینترنت پر سرعت وصل می شود به تالار می ایم امیدوارم با کمک مدیران خوب تالار و مدیر خوب همدردی اعضای خوب تالار از تجربیات استفاده کنم امیدوارم در تالار همدردی مفید باشم
اعضای خوب تالار خیلی خیلی دوستت دارم:72::72:
مدیران خوب تالار و مدیر خوب همدردی خیلی خیلی دوستت دارم:72::72:
مدیران خوب تالار بهترین و بی نظیر و عا لی هستی:72::72:
براتون ارزوی موفقیت و سلامتی می کنم
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
من امروز خيلي خوشحالم چند روز بود ميخواستم حق عضويت بدم از اينترنت نميشد تنبلي هم ميكردم برم بانك امروز كه اومدم ديدم شدم آبي پررنگ ...بله ديگه امداد غيبي بود
آقاي مدير ممنون از لطفتون:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به اعضای خوب تالار
محمد ابراهیمی انتقاد کنید یک جمله زییا درباره مدیران تالار بگوید
خانم دختر مهربون مدیر صندلی داغ که صندلی داغ بسیار خوب عا لی اداره می کندخیلی تشکر و قدردانی می کنم
:72::72::72::72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
محمد ابراهیمی حرف نداره . مهربان. یک پارچه آقا . دسته ی گل . هنرمند . نقاش . در سال 90 بیشتر متمایل به سفرهای استانی و دعا و نیایش ..............................التماس دعا :72::104:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
خیلی وقته سارا بانو خانم دکتر تالار ،بی سر و صدا میاد و میره!
فعالیتش در گذشته خیلی زیاد بود اما اکنون!
حضورت رو سبز تر کن سارا بانو
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
آقای محمد ابراهیمی همیشه به من لطف دارن و منو تشویق میکنن.
ممنونم آقای ابراهیمی.
ولی وقتی شما بودی صندلیش داغ تر بودا:)
میگین نه، از بچه ها بپرسین. :)
====================
دوستان، کسی از موعود عزیز خبر نداره؟
خیلی وقته کم پیدا شده. !
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
بچه ها كسي از tesoke خبر نداره يه مدته سايشون سنگين شده
يه مدته بي سر و صدا مياد و ميره پست هم كه نميذاره
جاش خاليه
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
سلام به اعضای خوب تالار
محمد ابراهیمی انتقاد کنید محمد ابراهیمی در تالار چقدر موفق بوده است یا نه
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
انتقاد چیه اقای ابراهیمی بهتره بگی مشوق خوبی بودی یا نه؟
واقعا که روحیه ات خوبه با همه مشکلات و ... خودت هستی و کاری به کار کسی نداری میای و کارتو انجام میدی و میری بدون هیچ توقعه ای.
خوشبحالت:72:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
ساعت سه صبح و این همه ارباب رجوع ؟!ماشالله .
این تالار کرکره نداره ؟چرا نمی خوابید ؟
من مجبورم به جک و جونور هام سر بزنم و سر راه یه نوک پا هم آمدم تالار .................شماها چرا ؟!
55 کاربر فعال در 15 دقیقه گذشته (12 عضو، 2 نفر بصورت پنهانی و 40 مهمان).
Baidu، Google، Bing، *nadia*، a_pco، ani*، bogywhare، rayan21، sobhan89، خارپشت، دختر مهربون، فرهنگ 27، نازنین 1، گلنوش
شب بخیر
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
دست شما درد نکنه حالا دیگه ما شدیم جک و جونور
قربون اون دونفری که بصورت پنهانی مستفیضمون میکنن:)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
خاررررررررررررررررررپشت ؟!
من عمرا چنین جسارتی نکردم عزیز و نمی کنم .
من منظورم سگ و گربه ی خودم بود عزیز دل .
جدی جدی جدی من یک سگ و گربه دارم که هر از گاهی هوس می کنند با هم بروند خونه ی کیوان مهمونی و با مرغ عشق های کیوان بازی کنند ! :311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
ساعت سه صبح و این همه ارباب رجوع ؟!ماشالله .
این تالار کرکره نداره ؟چرا نمی خوابید ؟
من مجبورم به جک و جونور هام سر بزنم و سر راه یه نوک پا هم آمدم تالار .................شماها چرا ؟!
55 کاربر فعال در 15 دقیقه گذشته (12 عضو، 2 نفر بصورت پنهانی و 40 مهمان).
Baidu، Google، Bing، *nadia*، a_pco، ani*، bogywhare، rayan21، sobhan89، خارپشت، دختر مهربون، فرهنگ 27، نازنین 1، گلنوش
شب بخیر
اه........ آني جون..... شدي مثل مامان بابام .اونوقتا تا ميديدن من نصفه شب پاي كامپيوترم نق ميزدن دختر جون مگه خواب نداري؟فرداش هم ميگفتن ميخوايم جمع كنيم كامپيوترو ،ولي هيچ وقت هم اينكارو نكردن. ولي شوهرم الان پايه است همش ميگه از همدردي چه خبر:D
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
چقدر دلم گرفته
اَه این دلتنگی چه چیز بدی هست ها
نمیشه دلمون رو بندازیم دور .............
دیگه حالم از هرچی دل و احساس هست بهم میخوره ........اَه تُف
ببخشید پست چرندی زدم ولی نمیدونم چرا یهو دلم خواست بیام اینجا
این هم از دست دل هست دیگه
چی کارش کنم اسمش دل هست گِل که نیست :325:
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ani
حالا که به اینجا کشید من هم یک راز از خودم را بهت می گم . دلم بابام رو خواست
اومدم بگم دلم بدجوری واسه مامان و بابام تنگ شده
آخه از عید غدیر تا حالا ندیدمشون
دیدم آنی این جوری نوشته
می گم باز هم خدا رو شکر که اگه امروز نه ... فردا و یا فرداهای دیگه می تونم اونها رو ببنم
انی عزیزم خدا روح پدرت رو قرین رحمت خودش کنه و از خیرهایی که با راهنمایی هات در این تالار به دیگران می رسونی به روح پدر ثواب ( صواب) برسونه
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
قربون بالهای صداقت عزیزم برم ، صاف بیا بغل خودم ، درسته بغل آنی اینجور مواقع یه چیز دیگه هست:43: ، ولی خب فعلا نقد رو بچسب:311:
به هر حال این دل گرفتن هم جزو خصلت های انسانی هست دیگه ، اگر دلت هیچ وقت نگیره اونوقت باید به سالم بودنت شک کنی ،تو نیز انسانی با همه نیازهای طبیعی یک انسان
مهم این هست که تو این حالت ها نمونی و دل گرفتن افسار دلت رو بدست نگیره که می دونم نمی گیره:46:
به نظرم بهترین کار در این جور مواقع پناه بردن به کودک وجودت هست
پاشو برو یه بستنی بخر ، عین بچگی هات لیس بزن ، یا با موطلایی جون گرگم به هوایی ، قایم باشکی چیزی تو این مایه ها که هیجان داشته باشه ، بازی کن
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
پس چرا حالم خوب نمیشه؟
چرا مو طلایی سرماخوردگیش بهتر نمیشه
چرا جناب آقای شوهر پای عهد و قول و قرارش نمی مونه
چرا این فشار کاری از روی من برداشته نمیشه ؟
چرا جلسه ساختمون برگزار نمیشه؟ تا حساب کتاب ها رسیدگی بشه و تموم بشه؟
چرا بخاری ماشینم درست نمیشه؟
چرا هر روز باید غذا بپزم
اصلا به من چه که من غذا بپزم
چرا مو طلایی میان ترم هاش شروع شده؟
اصلا برای چی من باید به درسش رسیدگی کنم
وای چقدر من دارم غر میزنم :302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
غر بزن عزیزم! غر بزن که سبک شی! می خوای منم باهات همراهی کنم؟ خیلی غرغر دارم ها! :311:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
گل مریم عزیز :72:
به خدا اگه می شد همین الان میومدم توی بغلت
اصلا اگه تلفنت رو داشتم بهت زنگ میزدم های های بی دلیل گریه می کردم :316:
میدونم که نباید در این حالت ها بمونم ولی نمی دونم چرا یه مدت زیادی هست که سنگین شدم یه حال رخوت پیدا کردم
انگار بالهام شکسته
می خواستم تاپیک بزنم با عنوان شکستن و بیام مرثیه سرایی کنم
شاید دلم آروم بشه
بعد گفتم اون وقت به عاقل بودن خودم باید شک کنم:302: (آیکون اشک ریختن مثل سیلاب)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
بچه ها! دلم میخواد قوی باشم اما ضعیف شدم! میشه شما جای من از خدا بخواهید کمکم کنه؟ آخه من خودم روم نمی شه! خودمو شایسته دعا کردن نمی بینم...:302:
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
با توجه به روند این تاپیک در چند وقت گذشته، فکر می کنم نام این تاپیک باید از "حال و احوال یاران همدردی" به "مرثیه سرایی احساسی یاران همدردی" تغییر داده بشه :311:
راستی، میلاد مبشر عشق و دوستی، مسیح (ع) و فرا رسیدن عید بزرگ کریسمس به شما و سایر مسلمین هیچ ربطی ندارد! :311:
(باورتون میشه این sms ها به دست من هم می رسه؟! :)
پدر گرامی زحمتش رو می کشه)
حالا جدا از شوخی، میلاد حضرت مسیح مبارک :)
-
RE: حال و احوال یاران همدردی (3)
اخه این که رسمش نیست حالا که دل من باز شده و از حالت گیر دادن به تنهایی و بهونه مامان و بابا نداشتن دست برداشتم چرا دل شماها گرفته:302::302::302:
بخدا با وجودی که شماهارو ندیدم اگه دلتون بگیره دل منم میگیره اونوقت بدجوری میشه ها
الهی قربون دلتون بشم نذارید بگیره من کلی با خودم کلنجار رفتم از تکنیکهای روانشناسی و حرفای شماها مخصوصا آنی جون و داملا جون استفاده کردم و دلمو باز کردم
بیاید شماها هم دلتونو باز کنید بخندید و شاد باشید.
بعدشم جمله حامدخانو کامل کنم که:
راستی، میلاد مبشر عشق و دوستی، مسیح (ع) و فرا رسیدن عید بزرگ کریسمس به شما و سایر مسلمین هیچ ربطی ندارد! شماها به عزاداریتون برسید:311:
بعدشم بگم که نمی دونم چرا حاممدخان احساس نمی کنم که ایران نیستی؟
شاید بخاطر اینکه همش اینجایی:163: