-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دیده فرو بسته ام از خاکیان ... تا نگرم جلوه ی افلاکیان
شاید از این پرده ندایی دهند ... یک نفسم راه به جایی دهند
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند...
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد
غم دل نگفته بهتر همه کس جگر ندارد
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط دختر مهربون
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمیکند...
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود، یاد سمن نمی کند
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
نقل قول:
نوشته اصلی توسط Hamed65
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند
همدم گل نمی شود، یاد سمن نمی کند
دل به امید وصل او همدم جان نمیشود
جان به هوای کوی او خدمت تن نمیکند..
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دل خوش یاد میآرد ز گلزار چو دل خوش نیست گل خار است و مسمار
|
اگر دل خوش بود میخوشگوار است شراب تلخ در غم زهر مار است |
|
حامد و دختر مهربون ، یه تاپیک هست برا مشاعره ، دعوتتون میکنم بیائید اونجا
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
پیوستگی به حق ز دو عا لم بریدن است
دیدار دوست هستی خود را ندیدن است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دانی که چرا سر نهان با تو نگویم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرین داد
صبر و آرام تواند به من مسکین داد؟
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دلی کز معرفت نو ر و صفا دید
به هر چیزی که دید اول خدا دید
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دلم تنهاست ماتم دارم امشب
دلی سرشا ر از غم دارم امشب
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دارد تمام عشق من از دست می رود
انگیزه های زیستن از دست می رود
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
همواره چون من نه! فقط یک لحظه خوب من بیاندیش |
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست... |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دانه بهتر در زمین نرم بالا می کشد
سر فرازی بیشتر چون خا کساری بیشتر
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دانی ز چه غنچه خون کند چهره ز شرم
زان روی که کار او گل انداختن است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
دایم دل خود ز معصیت شاد کنی
چون غم رسدت خدای را یاد کنی
در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه
به من کم می کنی لطفی که داری این زمان یا نه
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
چه آرزوی محالیست زیستن با تو
مرا همی بگذارند یک سخن با تو...
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جداییها شکایت می کند
کز نیستان تا مرا ببریده اند
در نفیرم مرد و زن نالیده اند
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
رازی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم را ز است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
از باغ میبرند چراغانیات کنند ........................ تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
پوشاندهاند "صبح" تو را "ابرهای تار" ........................ تنها به این بهانه که بارانیات کنند
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند ........................ این بار میبرند که زندانیات کنند
ای گل گمان مبر به شب جشن میروی ........................ شاید به خاک مردهای ارزانیات کنند
یک نقطه بیش فرق "رحیم" و "رجیم" نیست ........................ از نقطهای بترس که شیطانیات کنند
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست ........................ گاهی بهانه است که قربانیات کنند
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
بی سایه تر ز خویش حضوری ندیده ام |
حق دارد آفتاب قبولم نمیکند... |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
یک عمر بدی کردی و دیدی ثمرش را |
خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
ببخشید باید تصحیح کنم:
صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را |
خوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
راه مردان به خود فروشی نیست
در جهان بهتر از خموشی نیست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
عـقـل کجـا پی برد شـیـوه ســودای عشق | *** | بازنیـــابی بـه عــقــل سِر مـعـمـای عشق
|
عقل تو چون قطره ایست، مانده ز دریا جدا | *** | چـنـد کند قـطـره ای فهم ز دریـــای عشق |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
درباغ نگاه یأس،امیدتویی | *** | درمشرق عشق،دشت خورشیدتویی |
|
[/align]
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
صبح بیتو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد | *** | بیتو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
|
|
بیتو میگویند تعطیل است کار عشقبازی | *** | عشق اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد |
|
تعجیل در فرجش صلوات
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
تو چه کرده ای که با تو، شــده عشق تار و پودم
تو چه کرده ای که عمریسـت، پی تو در سجودم
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
در دل هوسی هست دریغا نفسی نیست
ما را نفسی نیست که در دل هوسی نیست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
به هر هزاره یکی چون تو روح بخشیده است |
|
به واژه واژه ی دیبا چه های شیدایی |
|
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
رو زها فکر من اینست و همه شب سختم
که چرا غافل از احو ال دل خو یشتنم
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
را ز دلت را مکن فاش به نامحرمان
در بر ما محرمان را ز گشودن خطا ست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
را زی که بر غیر نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم را ز است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
خيانت غيرت عشق است وقتي وصل ممكن نيست
نبايد بي وفايي ديد نيرنگ زليخا را
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
راه مردان به خو د فرو شی نیست
در جهان بهتر از خموشی نیست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
من از آن حسن روز افزون كه يوسف داشت دانستم
كه عشق از پرده ي عصمت برون آرد زليخا را....
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و داع
با غمت گفت که با جای تو یا جای من است
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
رو ز گاریست که در دشت جنون خانه ی ماست
عهد مجنون شد و دو ر دل دیوانه ی ماست
-
RE: یک بیت شعر زییا بنویسد
رو زها در حسرت فردا به سر شد ای دریغ
دیگر از عمرم همین امرو ز و فردا مانده است