گمان می کنم هر آدمی
باید پشت پنجره ی اتاقش،
یک گلدان گل شمعدانی اشته باشد،
که هر بار گلهایش خشک می شود و دوباره گل می دهد،
یادش بیفتد که روزهای غم هم
به پایان می رسند!
نمایش نسخه قابل چاپ
گمان می کنم هر آدمی
باید پشت پنجره ی اتاقش،
یک گلدان گل شمعدانی اشته باشد،
که هر بار گلهایش خشک می شود و دوباره گل می دهد،
یادش بیفتد که روزهای غم هم
به پایان می رسند!
سلام آقای جوادیان عزیز
تسلیت میگم
خدا بهتون صبر بده عزیز
هیچ کس نمیتونه جای مادر و تو زندگیمون بگیره
قطعا بهترین هدیه خدا به انسان ها مادرشون هست
یکی قدر دانه محبت های مادرش هست و یکی ...
امیدوارم شما جز اولی ها باشید
من که هیچ موقع نمیتونم به این فکر کنم که روزی بیاد که دیگه نتونم صدای مادرم و بشنوم
و فقط این و میدونم که بعد اون منی وجود نخواهد داشت
و همیشه از خدا خواستم اگه قراره یکی از ارزوهای من عملی بشه
این بوده که منو زودتر از اون ببره
همین
ممنون از همه دوستان عزیز که با من همدردی کردن و تشکر از مریم خانم که برای مادرم قرائت سوره ملک رو گذاشتن..
به تازگی دائی ام را از دست داده بودم و هنوز داغدار او بودم که تقدیر صفحه تازه ای برام باز کرد..
در مرگ پدرم زیاد بی تابی نکرده بودم ولی مادر چیز دیگریست..
با تشکر دوباره از دوستان گرامی و اینو اضافه کنم که قدر مادرتونو بدونین..
خدا رفتگان همه شمارو بیامرزه و روحشونو شاد کنه..:72:
سلام :72:
من هستم :18: ولی با این حس:
غم غریبی و غربت چو بر نمی تابد
به شهر خود روم و شهریار خود باشم
:18:
التماس دعا از همگی دوستان.
سلام
تسلیت میگم آقای جوادیان ، خدا به شما صبر عنایت کنه
و بابت زحمتی که برای مادر کشیدید بهتون اجر بده:72:
من براشون سوره الرحمن و ملک میخونم:203:
خدا رحمت شون کنه
جناب آقای جوادیان
خدمت شما تسلیت عرض میکنم ، انشالله خداوند مادر بزرگوارتون رو رحمت کنه و به شما صبر بده .:72::72::72:
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکس ﺩﻟﺶ ﻧﮕﯿﺮﻩ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﯾﻪ ﻫﻢ ﺻﺤﺒﺖ ﺧﻮﺏ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ....
ﺩﻋﺎ کنیم که ﻫﯿﭽﮑﺪﻭممون ﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺎﺵ ﻧﯿﺎﺩ، ﺍگرم اﻭﻣﺪ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﻪ....
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﯿﭽﮑﯽ ﺩﻟﺶ ﭘﺮ ﻧﺸﻪ، ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﭘﺮ ﺷﺪ ﭘﺮ ﺑﺸﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ...
ﺩﻋﺎ کنیم هیچکی ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﻧﺸﻪ،ﺍﮔﻪ ﻫﻢ ﺷﺪ ﺧﺪﺍ ﺯﻭﺩ ﯾﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺪﻩ...
ﺩﻋﺎ کنیم ﻫﺮ ﮐﯽ ﻫﺮ ﭼﯽ ﺗﻮ ﺩﻟﺶ ﺩﺍﺭﻩ اگه به خیرش هست، ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻪ...
و ﺩﻋﺎ کنیم حکمت خدا همیشه با آرزوهامون یکی باشه....
سلام. جناب جواديان تسليت ميگم. فقدان والدين رنج بزرگيه. متاسفم. خداوند پدر و مادرتون رو رحمت و به شما بر اين محنت صبر عطا كنه.
هموطن های گرامی ، تسلیت میگم بابت از دنیا رفتگان و زلزله زدگان استان کرمانشاه و دیگر مناطق ایران:47:
ضایعه اسفناک و دردآوری بود خدا به بازماندگان صبر بده الهی:323:
دعا کنید برای کسانی که زیر آوارند:203:
ایرانم تسلیت
بازم تشکر و قدردانی میکنم از دوستانی که پیام تسلیت دادن..
انشالله خداوند روح رفتگان شمارو قرین رحمت بفرمایند و از خداوند برای روح درگذشتگان حادثه زلزله کرمانشاه آرزوی رحمت و غفران و برای بازماندگان تسلی و صبر دارم..
:72:
سلام
اینکه تو زندگیتون به بعضی از ارزو هامون نمیرسیم طبیعی هستش
چون امکان داره مثل مورد شما واقعا به صلاح ما نباشه که اون اتفاق مورد نظرمون تو زندگیمون بیفته
تو زندگی خودم میشه گفت به 90 درصد اروزهام تو زندگیم رسیدم
همیشه هم ته دلم روشن بوده که به آرزوهام میرسم
ولی اون آروزیی که بیشتر از بقیه واسم مهم تر بود و بیشتر از بقیه واسش زحمت کشیدم
واسه همیشه تو دلم موند
که شاید مثل ارزوی شما واقعا حکمت خدا تو این بوده که نیفته
نمیدونم اگه اون میفتاد بعدش چه اتفاقات تلخی دیگه ای میخواست رقم بخوره که خدا جلوش گرفت تا نیفته
و واسه همیشه این و سوال و سوال های زیاد دیگه ای تو ذهنم موند که میدونم هیچ موقع به جوابش نمیرسم حداقل تو این دنیا
موفق باشید
سلام آقای جوادیان
درگذشت مادر گرامیتون رو صمیمانه تسلیت عرض میکنم.ان شالله روحشون قرین رحمت الهی قرار بگیرد.
آرزو میکنم خداوند به شما و بازماندگانش صبر وتسلی عنایت کند.
همیشه آرزو میکنیم ای کاش هیچ وقت مرگ و اخبار ناگوار نبود تنها چیزی که به ما آرامش میده وجود خدایی که از همه مهربانتر هست و بهترین تقدیر رو برای بندگانش میخواد.
سلام اقای جوادیان
من هم این غم بزرگ رو بهتون تسلیت میگم
با دیدن این پست بسیار ناراحت شدم ...
خدا مادرتون رو بیامرزه ..خداروشکر که شما خیلی حواستون بهشون بود
در هر حال شاکر خدا باشید و ازش صبر بخوایید
این غم ها گریبان گیر همه آدم ها شدند و شما تنها نیستید
وقتی دلم برای خواهرم تنگ میشه به خودم یاد آوری می کنم که اون رو از دست ندادم او هست و هنوز هم رو دوست داریم فقط به چشمم نمیاد.
آقای جوادیان، درگذشت مادرتون رو تسلیت عرض می کنم. روحشون شاد. ایشالا خدا بهتون صبر بده.
آرزو می کنم خدا کودکان زلزله زده رو در پناه خودش حفظ کنه. خیلی دردناکه که این بچه ها در عرض چند ثانیه و جلو چشماشون اعضای خانواده شون رو از دست دادن.
از همدردی و تسلیت های همگی تقدیر و تشکر میکنم.. و از داشتن دوستان مجازی مثل شما بر خود میبالم..
انشالله خبرهای شادی بخش شمارو اینجا بشنویم و کسی داغدار عزیزش نباشه..
ممنون از همگی..لطف دارین بر بنده حقیر:72:
در آخرین پنجشنبه ماه صفـر،
جهت شادی روح شهدا ،،
برای شادی روح همه ازدست رفتگان و نزدیکان این جمع ،،،از جمله مادر گرامی آقای جوادیان ،،،
برای شادی روح جان باختگان زلزله استان کرمانشاه،،،
و تمام مسافران آسمانی....
فاتحه ای قرائت کنیم،،
"روحشان قرین رحمت الهی باد "
http://www.hamdardi.net/imgup/597835a0d8ff3e9388.jpg
این روزها حالم خوب نیست ...نه جسمی و نه روحی...همین الانم که دارم مینویسم قلبم درد میکنه.لطفا برام دعا کنید.ممنونم.:72:
سلام آقای جوادیان :72:
درگذشت مادر مهربونتون رو تسلیت می گم. پدر و مادر شما انسان های صالح و خوبی بودن که میوه ی زندگیشون پسری مثل شماست. :72: من به سهم خودم شما رو شایسته ی احترام و تقدیر می دونم. و براتون آرزوی آرامش و عاقبت به خیری دارم.
و اینکه، چشم، من هم سعی می کم قدر مادرم رو بدونم.
آرام جان خوشحالم که مشکلی که با مدیران همدردی داشتی رو حل کردی و دوباره تو رو در کنار خودمون داریم. امیدوارم از حضور پایدارت بهره مند بشیم. :72:
مریم جان امیدوارم هر چه که هست به صلاحت باشه و ختم به خیر بشه. مراقب خودت باش عزیزم. این نیز بگذرد، تو از عهده ی سخت تر از اینها براومدی. :72:
سلام
امروز همسرم یکر قرار کاری خیلی مهم داشت و برای رفع مشکلاتمون خیلی روی اون حساب باز کرده بودیم.
الان همسرم پیام داد که جلسه نتیجه نداشته و باید فکر دیگه ای بکنیم.
یکهو دلم ریخت .
اما با خوندن این پست
خوشحال شدم و به زندگی امیدوارتر .
پوه عزیز:72: این همه تغییرات مثبت در شما جای تحسین داره :104:و من از این پستتون کلی انرژی گرفتم .:310:
خدا رو شکر.:323:
حالم اصلا خوب نیست...
خیلی زیادبه دعااحتیاج دارم خیلی زیاد...
سلام دوستان خوبم :72::72::72:
از دیدن پیام هاتون خیلی خوشحال شدم. قلبم پر از پروانه شد.
من هم برای شما آرزوی شادی و آرامش و سعادت دارم.
صبای عزیزم، بعد از تو، هر اندازه ای که من تونستم برای هرکس "دوست" باشم، تو درش سهم داشتی. حتی در اینکه الان دلم می خواد برای همسرم یه دوست خوب باشم، و تصویری از یه دوست خوب در ذهنم هست هم سهیم هستی. همسر خودت باید خیلی خوشبخت باشه که قراره همه ی تو رو با هم در کنار خودش داشته باشه.
من هم برات آرزوی بهترین ها و زیباترین ها رو دارم. :72:
محمدرضا متشکرم، :72:
ارم جان، دوست خوبم، ممنون عزیزم، امیدوارم عاشقانه هاتون هر فصل زیباتر از فصل پیش باشه. :72:
سون جان، مرسی عزیزم، من هم خیلی آرزوی خوشبختی و شادیت رو دارم. امیدوارم بهترین ها در انتظارت باشن و به زودی همسرت از نعمت وجودت بهره مند بشه. :72:
ممنون بی نهایت جان، امیدوارم بتونم ازت یاد بگیرم. :72:
آقا آرمین ممنونم، من هم برای شما آرزوی عشق پایدار دارم. :72:
شمیم الزهرا ممنون از لطفت. خوشحالم که احساسمون دو طرفه ست. من هم برای شما و همسرت آرزوی سعادت دارم. و دعا می کنم از خدا راضی باشی و خدا ازت راضی باشه. :72:
سلام دوستان خوب و گلم :72::72::72:
میشل جان برات خوشبختی و شادی و آرامشی عمیق خواهانم ... خوشحالی شما دوستان عزیزم برای من خیلی ارزشمنده و انرژی میگیرم :16:
بچه ها مدتیه از دو نفر خبری نیست :
یکی آقای سرشار و دیگری زلال عزیزم :72::72:
امیدوارم هر جا هستند خوب باشند و هر چه زودتر بیان و یه سری بهمون بزنن :203:
نقل قول:
صبای عزیزم، بعد از تو، هر اندازه ای که من تونستم برای هرکس "دوست" باشم، تو درش سهم داشتی. حتی در اینکه الان دلم می خواد برای همسرم یه دوست خوب باشم، و تصویری از یه دوست خوب در ذهنم هست هم سهیم هستی. همسر خودت باید خیلی خوشبخت باشه که قراره همه ی تو رو با هم در کنار خودش داشته باشه.
من هم برات آرزوی بهترین ها و زیباترین ها رو دارم.
میشل عزیزز :72:وایییی که چقدر این پیامت حال منو خوب کرد عزیززززم:43:
من هم کم از تو یاد نگرفتم و سهم تو هم توی تصمیم ها و تحلیل های زندگی منه کاملا محفوظه:72:
امیدوارم همسرت نقش بهترین دوست رو برات بازی کنه و همین طور تو برای ایشون:43: و در کنار همدیگر مسیر پویایی و رشد رو طی کنید.
مرسی عزیزم، http://www.thesmilies.com/love/10800000.gif
همیشه یادت باشه، یکی اینجا هست که دوستت داره. http://www.thesmilies.com/love/10800000.gif
این عشق الهیست ، حق لایتناهیست
سلام عزیزان همدردی
صبح زیبایتان به خیر و خوبی
لطف الهی یار شد و در این اربعین در صف رهسپاران پیاده اربعین قرار گرفتیم و ...... دعا گوی همه بودم و می دانم شفاعت مولایمان امضای اجابت را در پی است ان شاء الله ....
حقیقتاً وصف ناشدنی است این حرکت و خروش و فقط باید همراه شد و چشید و مست از این صهبا متحیر ماند که این چه شورش است که در خلق عالم است ..... و این جز از اراده محض الهی و نمایش قدرت و قدر و ارزش دادنش به آنانکه ( امام حسین و یارانش ) خالص و مخلص چشم بسته به فرمانش سرو تن و جان و خان و مان را در کف گرفته و تقدیم می کنند نیست ....
سال به سال این خروش در عصری که شواهد نزدیک شدن ظهور هویداست عظیم تر می شودتا بفهمیم وقتی خدا بخواهد می شود و از شیطان و مانع تراشیهایش چه مستقیم و چه به دست شیطانکهایش کاری ساخته نیست ....
آنچه برای من جالب بود .... یک رنگی و بی ریایی و خاکی بودن ..... هم غالب آنانی که در راه بودند بود و هم آنانی که پذیرا ......
و البته جلوه آنانی که پذیرا بودنند و التماسهایشان برای رسیدگی و پذیرایی همه جوره و متنوع از زائران ، نشان از حال واحوالی می داد که خود هم نمی توانند برای خود توصیف کنند...
می گفتند بهترین ماه های سال برایشان محرم و صفر است ..... همه سال هم و غمشان تدارک برای محرم و صفر و بخصوص اربعین پذیرایی از مسافران اربعین است ..... کودکان و خدمتگذاریشان دیدنی بود ...... سبقت می گرفتند که محرو م از میزبانی نمانند و بزرگترها محروم ماندن از میزبانی زائرانی در خانه خود و بیتوته در منزلشان را مصیبتی و شاید هم بی آبرویی خود می دانستند و برای همین التماس می کردند و از مهیا بودن همه چیز برای راحتی می گفتند و درخواست اینکه خواب و استراحت و طعام را نزدشان بروید ....... و این الهی است
غروبی که وارد خاک عراق شدیم آقایی با دو دختر کودکش .... که مسلط به فارسی هم بود ما را راضی کرد به منزلشان در الاماره برویم و صبح راهی نجف شویم ..... مادرش اهل اهواز بود و فارسی را بلد بود و همسرش از کسانی بودکه برای فرار از جبر صدام به شرکت در جنگ به ایران پناهنده شده و وارد سپاه شده و علیه صدام می جنگیده و بااین خانم ازدواج می کند و .... اکنون چهارده سال بود یعنی از بعد از سقوط صدام که همراه همسر و بچه هایش به عراق آمده و در الاماره زندگی می کرد و .... زنی بسیار به روز و روشن و آگاه به مسائل سیاسی و مبارزات و ....با همسایه اشان مسابقه داشتند در جلب نظر زائران برای شام و بیتوته ....برای همین چون فقط موفق به شکار ما شده بودند .... همسایه خواسته بود شام را در منزل آنها باشیم و خواب را در منزل ام احمد( همین خانم اهوازی ) اما بعد خواهش کرده بود که ام احمد اجازه دهد خواب و استراحت را هم در منزل ابو سجاد که سید هم بود بمانیم و ام احمد هم پذیرفته بود و ما درمانده از درک این احوالات و .... و هرشب کارشان همین بوده بروند مرز و خواهش از مسافران که شب را در منزل آنها شام و بیتوته را مهمان باشند و ..... حکایت ها وافر به عدد همه مسافران و به پهنای لحظه لحظه ها و شبان و روزها ...... به گفت و وصف در نمی آید
در حریم عشق نتوان دم زد از گفت و شنید
زانکه آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
سلام .
ميشل جان عزيزم ، الان متوجه شدم ازدواج كردى، خبر مسرور كننده اى بود. تبريك ميگم. براتون آرزوى آرامش و خوشبختى مى كنم. :72:
فرشته جان، مهربون، زيارتتون قبول باشه. احساس زيباييست و ميدونم براتون وصف ناپذيره. ما رو هم دعا كنيد بانو. :72:
سلام
چند ساله توی همدردی هستم .فکر کنم اکثر ما به خاطر یه مشکلی که دغدغه و ناراحتی بوده اومدیم اینجا بعد از این چند سال دو مشکل اساسی و بسیار آزار دهنده ای که من به خاطرش پام توی همدردی باز شد حل شدن .بخشیش به خاطر چیزهایی بود که از اینجا یاد گرفتم.بخشیش به خاطر تجارب دنیای بیرون بود بخش بسیار بزرگترش که بیشتر از حد انتظار من بود لطف خداوند بود .چقد این جمله وضع حال الان منه از تو حرکت از خدا برکت .
به جایی که الان رسیدم وهستم خیلی رضایت دارم. خدا رو شکر
.................................................. .....
امشب یاد همه کسانی افتادم که توی همدردی باهاشون یه خانواده بزرگ بودیم همه اونها که دوستان و همفکران من هستن اونایی که گاهی با هم بحثمون میشد اونایی که به شوخی میگفتن خیلی جدی هستی اونایی که واقعا میگفتن خیلی جدی هستی:305: و...و همه اعضای اینجا.امیدوارم همگی یک زندگی رضایتمندانه و دوس داشتنی رو طی کنن
اینطوری که من فهمیدم قبل ما از سال حدود ۸۶ تا تقریبا۹۰ و ۹۲ خیلی ها خالصانه و صادقانه اینجا زحمت کشیدن .اون موقع من تالار نبودم و اینجا رو نمیشناختم . خانم ani که من توفیق نداشتم همزمان با او باشم آقای sci خانم بی دل آقای baby که مدتی هم میومدن آقای کیوان و لرد حامد و خیلی های دیگه که گاهی پستهاشون میبینم و الان طولانی میشه اسامیشون بگم .از همه اونها هم که قبلا اینجا بودن و زحمت کشیدن پایه های همدردی رو با پستهاشون و صرف وقت برای فرستادن مقالات و مطالب وکمک به بقیه درست کردن، تشکر میکنم خواستم بگم اگه الان نیستید یا حداقل با نام کاربری نمیاید و فعال نیستید اما من به شخصه قدردان همه شما هستم:72: شاید خیلی هاتون ده ساله که اینجایید یا ده سال پیش اینجا بودید ده سال خیلی حرفه و خیلی حرف برای گفتن داره.
سلام
من چند صفحه قبل احوالپرسی کردم ولی بعدش نتونستم بیام پاسخ پستهای شمارو بنویسم ، ببخشید واقعا:jaded:
روی حساب بی ادبی نذارید عذرم موجه بود ولی نمینویسم که تالار ازین غمگین تر نشه ، چقد دلگیر شده تالار ، واقعا ما انسانها چقدر احساساتی هستیم
نه توانایی دیدن درد کسی رو داریم و نه گاهی توان فراموشی اشتباه کسی !
آقای خاله قزی پس من مجبورتون کردم بنویسید ! چه خوب که مجبور کردم .
بیشتر ازینکه از ضرری که دادید ناراحت شم خیلی خوشحال شدم برای اینکه شما اینقدر حواستون به پولی که درمیارید هست ، خدا حفظتون کنه ، داماد کاکول زریه این چنینی هم نسیبتون بشه:43: ولی واقعا خوشحال شدم هنوز مثل شما هستن ، این تصمیمات در شخصیت و آینده مهدیه سادات و فرشته کوچولویی که توی راه دارید تاثیر مستقیم داره .
(10روز پیش توی ماشینم نیمه هوشیار شدم و ظاهرا چند نفر اومدن کمکم تا اورژانس برسه ، ولی اون وسط یه بیشعوری پول درشتی رو از کیفم زد :47: ، با اون پول میتونستم خیلی کارا کنم ، میتونستم تا ماهها هر روز پیتزا سزار بخورم یا سالاد فتوش :311: هر وقت یاد اون پول میوافتم گرسنم میشه ،دیگه خودتون بهتر میدونید چه کارهای بهتر و بزرگی میشه با پول انجام داد (واجبات)
شیدا ، بابا !
دخترم الان لایک یعنی چی ؟ یعنی خوبم ممنون !
یعنی بهتر ازین نمیشم اتفاقا منم به یادت بودم همین الان ذکر و خیرت بود ؟:untroubled:
یعنی یه دقه اومدیم خودتو ببینیم بفرمایید اینم لایک ؟
مگه شما و بعضیا گروهک تروریستی هستید اینقد نامحسوسید !
فرزندم ، من اصل حالتو پرسیدم... درسته من کمرنگم ولی شما که پر رنگید چرا نمینویسید!! ( درسته خونه ما تلفن نداره ولی خونه شما که تلفن داره چرا زنگ نمیزنید :))
فکور جان در مورد اون تاپیک و سوالتون ، منو ببخشید که اینقد دیر جواب میدم، خدا قسمت کنه همین روزا پر رنگ میشم و از چیزایی که یاد گرفتم در خصوصیتون مینویسم
هرچند که من هرچی با تلاش یاد گرفتم شما خودتون بلدید نمیدونم چقد بتونم کمکتون کنم . فقط اینکه تلاشم برای اون موضوع تا حدودی نتیجه داد خداروشکر.
میشل عزیزم دیدی برات دعا کردم سریعا اقام شد :applause: یعنی شما سرعت استجابت دعارو ملاحظه نمودید ؟ :) مبارک باشه چقد خوشحال شدم .
خدا قسمت کنه انشالله واسه بقیه همون گروه :/
دیشب اومدم همدردی هم خوشحال شدم هم ناراحت
عجب بالا و پایین داره دنیا..
سلام به دوستان همدردی
چندروزپیش یه جایی خوندم که خیانت انسان درحق خودش اینه که دردشوناراحتیش وغصه شوبریزه توی خودش وبه کسی نگه!
دوست داشتم به نویسنده اون کتاب بگم شاید اونی که این کارومیکنه کسی رواطرافش نداره که درکش کنه...
به هرحال من یاداینجاافتادم...
اینجادوستانی هستن که بدون چشم داشت وتوقع توی ناراحتی هاکمکت میکنن. ومنم وستانی دارم اینجاکه ازاین بابت خداروشاکرم.
اما حالم:
بدنیست اماخوب هم نیست!توی تاپیک آخرم داشتم خوب پیش میرفتم.قول داده بودم باهراتفاقی نبازم.نباختم اماخب خسته ام!
کارهایی روکه درجهت حفظ روحیه ام بودروهنوزانجام میدم.دقیق ومنظم اما به یه چیزدیگه احتیاج دارم.یه مرهمی که نمیدونم ازکجابایددنبالش باشم.خودش میادبه مرورزمان یاخودم بایدپیداش کنم.
دلم روزه سکوت گرفته.
دارم دنیای جدیدی روتجربه میکنم.دنیایی که ازخیرخیلی ازایده آل هام گذشتم.دارم تلاش میکنم فقط خودمودوست داشته باشم.بیشترازمحبت هرکسی به محبت خودم احتیاج دارم.
دیروزتوآینه خودموبوسیدم.خیلی کیف داد.
میشه بابوسه ای پروازکرد!اگراون بوسه برای خودت باشه اگراون بوسه
بدون توقع باشه.اگراون بوسه ازطرف خالقت باشه.
خدای مهربون من به نوازشهای توفقط محتاجم.
سلام پاییزه جان :72::72::72:
خوبی عزیزم ؟
واقعا چقدر خوبه که همه ی ما تو زندگیمون افراد قابل اعتمادی داشته باشیم که بتونیم باهاشون از حرف دلمون بگیم و اونها حتی حضورشون هم آرامشبخش ما هست در حالی که فقط شنونده باشن.
به نظر من چقدر خوبه که آرامشی خدا به هممون عنایت کنن که در درون ما باشه ... بدون وابستگی به محیط بیرون ما .
همه ی ما گاهی خسته میشیم و به اصطلاح کم می آریم ولی چقدر خوبه که بتونیم قوی تر از قبل بشیم و به زندگی ادامه بدیم ... کاش خود من هم میتونستم قوی تر از قبل به مسیر زندگیم ادامه بدم و توانایی پذیرفتن شرایط سخت فعلی رو داشته باشم.
دوست عزیزم ، امیدوارم با توکل بر خدا بتونی مسائلی رو که در حال حاضر موجب این شدن که خسته بشی رو شکست بدی و بهشون پیروز بشی ... خدا دوستت داره پاییزه جان ... امضای پایین نوشته هات هم خیلی زیباست ...
کاش هممون بفهمیم که خدا چقدر دوستمون داره و برامون برنامه های خوبی تو زندگی داره و تنهامون نمیذاره .
« در پناه حق باشی دوست خوبم » :43:
سلام دوستان عزیزم خوبین ؟
حال منم شکر خدا خوبه و حسابی سرم شلوغه ...وقت فکر کردن هم ندارم ...همون بهتر !
چرا که این ذهن هرچه بیشتر بکارش بگیری از شرش در امانی .
میخواستم برم لیست کارهام رو بنویسم تا وقتی که ننویسم انگار رو هوان و انجام نمیشن ...
قبلش اینجا اومدم ولی فضای مثبتی نبود تو صفحه اول فقط و فقط مشکلات .
دو تا بیت نوشتم که تو تالار غرق شدن :303:
چیزی که هست اینه که نیاز به هوای بهاری در تالار به شدت حس میشه :310::310::310:
اصلا کلا دلم بهار میخواد ولی یلدا در راهه
شب هایی پر از انار
باور کنید تقریبا دو ساعت از شب ما صرف انارخوران میشه :82: :)
تالار رنگ مشکلات رو به خودش گرفته بدون داشتن جایی برای تنفس ...
بازهم باور کنید مشکلات حل میشن خوش باشین :)
حداقل این قسمت هایی مثل شعر و مشاعره که کمی فضا رو مثبت میکنه تو ویترین بیاد و ببینیم .
شبتان آرام و زیبا:72::72::72:
وای داشت یادم می رفت عروس خانم ازدواجت مبارک هانی :)
خوش باش میشل عزیز.
دلم مداد رنگی میخواست که پستم به این شکل افتاد
راستی با سریال لیسانسه ها خیلی میشه خندید :43:
هم انار بخورید هم سریال طنز ببینید
من رفتم دیگه ...
سلام بر همه دوستان
امیدوارم اونهایی که خوب هستن روز به روز بهتر بشن و اونایی که مشکلی دارن، خدا کمکشون کنه که مشکلشون حل بشه
میشل جان من هم یادم رفت ازدواج شما رو تبریک بگم. برات آرزوی خوشبختی و آرامش دارم
تفکرات و ایده های جالبی داری. مثلا یادم هست یک تاپیک داشتم که آخرش اشاره کردم که علی رغم اینکه فکر می کردم بچم دختره، بچه پسر شد و کلی از نظر روحی من رو تحت تاثیر قرار داد و شما یه مطلب نوشتی اونم این بود که
" اینکه با اون دختر ارتباطی برقرار کردی که با یه پسر نمی تونی، بخاطر اینه که ته ذهنت جنس روح پسر و دختر رو متمایز می دونی
چی می شه اگه به یه پسر همون احساس لطیفی نثار بشه که به یه دختر نثار می شه؟ چی می شه اگه مادر و پدر کسی، از اول خلقتش اون رو نه *دختر* دیده باشن، نه *پسر*، و هییییییچ چیزی از این بابت بهش تزریق نکنن؟"
این ایده شما روی رفتار من با بچه ام زیاد تاثیر گذاشت دیگه هیچ وقت به بچه هام نگفتم تو مردی و نباید گریه کنی
تو مردی و نباید ...
امیدوارم همسرت هم به خوبی خودت باشه و در کنار هم خوشبختی رو تجربه کنید.
گیسو کمند عزیز تصادف داشتی شما؟ امیدوارم مسئله جدی برات پیش نیومده باشه. میگم مطمئنی اون پول رو کسی برداشته. بگرد شاید توی ماشین افتاده باشه. حالا اگر توی ماشین افتاده بود و پیداش کردی من رو هم خبر کن بیام برای اون بحث خوردن پیتزا و ...
در رابطه با سوالی که ازت پرسیده بودم هم خوشحال میشم اگر راهکارت و میزان موفقیتت رو بدونم
پاییزه جان، من هم دقیقا همون مدلی هستم که گفتی. اوایل بیشتر هم این حالت رو داشتم. خودخوری
من فکر می کنم فرهنگ ما اینجوریه و مدل تربیتمون
مثلا یادم هست مادرم وقتی من مثلا 13 سالم بود و دختر عمه ام هر چی ناراحتی از هر کسی حتی اقوام همسرش داشت می آورد به مادرش می گفت. مادرم که از این کار دختر عمه ام عصبی می شد و می گفت به من وخواهرم، اگر روزی ازدواج کردید به هیچ وجه نیاین همه جزییات زندگیتون رو و گلایه هاتون رو حتی به من بگید
ولی به هر حال به نظرم خیلی هم راهکار بدی نیست
شما با صحبت کردن، خودت رو شاید خالی کنی ولی یک نفر دیگه رو پر می کنی. شاید شما اگر خودت پر بشی و عکس العملی نشون بدی قابل قبول تر باشه تا مثلا یکی از اعضای خانوادت
ولی دوستی که دسترسی به افرادی که ما رو ناراحت کردن نداشته باشه و نتونه بهشون انتقال بده شاید تا حدی برای درد دل کردن و راهکار دادن بد نباشه. هر چند خیلی باید عاقل باشه که با راهکار های نادرست وضعیت رو از اون چیزی که هست بدتر نکنه
کلا به نظرم هر کس باید حواسش باشه چقدر از دغدغه هاش رو برای چه کسانی میتونه بیان کنه
در آخر هم برای مریم عزیز آرزوی بهبودی دارم
سلام دوستای خوبم
امیدوارم حالتون خوب باشه. امرو تولدمه. اما اصلا خوشحال نیستم. به حد نهایت دلم گرفته. نمیدونم چرا ولی انگیزه ای برای ادامه ندارم. برام دعا کنید حالم خوب شه
سلام دوست عزیزم :72::72::72:
تولدتون مباااارک باشه :104::104::104:
چه شب خوبی هم هست تولدتون، فردا هم که میلاد پیامبر اکرم (ص) هست :43:
چرا آخه دلتون گرفته ؟
ان شاءالله بحق این شب عزیز خدا غم دلتون رو برطرف کنه و عمر سراسر پر از خوشبختی و کامیابی داشته باشین :203:
در پناه خداوند مهربان :43::72:
سلام دوستان عزیزم:43:
عیدتون مبارک :72:
به مناسبت این عید بزرگ امروز یه گل شمعدونی کاشتم:72:
دیروز رفتم بازار به مناسبت عید برا خودم خرید کنم ولی همش جایی کشیده میشدم که یا وسایلی برا مادرم بود و یا میرفتم فروشگاه های لباس مردانه و برای همسرم لباس میدیدم.
اخرشم هیچی برا خودم نخریدم.
شیده عزیز تولدتون مبارک:72::72::72:
یکی عکس آواتار نداره به من هدیه بده بدون هویت شدم:)
ببخشین هیچ سطر پستم بهم ربطی ندارن.
سلام فرشته جان :43:
من هم این روز عزیز رو به شما و همه ی اعضای محترم تالار تبریک میگم :72::72::72:
ان شاءالله خود پیامبر (ص) شفیعتون باشند :203:
اتفاقا عزیزم من هم دیروز اینقدر عکس پروفایل عوض کردم تا آخرش این عکسی که هست رو تصویب کردم :18:
پایدار باشی دوست خوبم :43:
سلام دوباره:72:
قلب تپنده زندگی عزیز،فکور جان خیلی خیلی ممنونم ازتوجهتون.باحرفهاتون کاملا موافقم.
باورکنیدازاون روزکه اینجانوشتم حالم بهترشده!خداروشکر
کلا اینجاویژگی اش همینه آدمومتحول میکنه!
شیده جان تولدت مبارک.
فرشته اردیبهشت عزیزهمون آواتارت خیلی هم خوب بود.چراعوضش کردی؟
راستی میشل جان من فکرمیکردم بهت پیام دادم واسه تبریک امانگواصلا شماپررنگ نیستی!!پس عزیزم باتاخیر تبریک فراوان منوقبول کن:43: ان شالله خوشبخت بشی عزیزم.
عیدهمگی هم مبارک.
سلام دوستای خوبم
امیدوارم حال همتون خوب باش
دیشب حسابی صورت و موهای خودم رو نوازش کردم . انگار دارم صورت یه بچه رو نوازش میکنم .خیلی مزه داشت و حس خوبی پیدا کردم. سعی کردم افکار و احساساتم رو حس کنم چه مثبت و چه منفی . اون لحظه حس کردم نیاز به نوازش خودم دارم... گاهی ما از خودمون غافل میشیم و یادمون میره با دستانی که خدا بهمون داده میتونیم خودمون رو نوازش کنیم...چرا که نه؟ راستی این اولین بار بود که اینکارو می کردم. صورتم و موهامو با تمام وجود حس کردم . اونقدر به خودم نزدیک بودم که لذت بخش بود.
دستانی که به دیگری محبت و عشق میده حتما میتونه این عشق و محبت رو به خودش هم نشون بده.
راستی یه حدیث بود که میگفت روز قیامت اعضا و جوارح انسان به حرف میان و شکایت یا خوبی اعمال رو میگن. اگر این نگاه رو تو زندگی داشته باشیم و اعضای بدنمون رو هدیه خدا به جسم خاکیمون ببینیم
و بدونیم زمان محدودی با این بدن خواهیم بود چقدر عشق می ورزیم بهش.
زندگیتون پر عشق...