به نظر ميرسه همسرتون خيلي قبل تر از اينكه شما فوران آتشفشانشو ببينيد تصميمشو گرفته......!!!
نمایش نسخه قابل چاپ
به نظر ميرسه همسرتون خيلي قبل تر از اينكه شما فوران آتشفشانشو ببينيد تصميمشو گرفته......!!!
بچه ها نظرتونو بگید
درباره ي؟؟؟؟؟
برادر عزیز شما چرا والدین تون رو در جریان این امر مهم و سرنوشت ساز قرار نمیدید ؟؟؟
من چندین بار تا حالا به شما گفتم بطور جدی و در حضور والدین هر دوتون بشینید و مشکل رو بررسی کنید ببینید اصلا" حرف این خانم چیه ؟ باز هم میگم مشکل این خانتم فکر نمیکنم فقط فراموش کردن چند تاریخ باشه یا گردش نرفتن ! حتما" یه مسئله مهم هست که شما بیخبرید و خانموتن بهتون نمیگه چون میدونه شما برای حلش کاری نمیکنید !
اگه جدی جدی رفت درخواست طلاق داد چی ؟ دیگه دیر میشه پس قبلش با پدر و مادرتون بردید منزلشون و مسئله رو بررسی کنید .لازمه شما مثل روز خواستگاری یه قولهایی به همسرتون بدید که حتما" عمل کنید و ایشون هم به شما یه قولهایی بدن که حتما" عمل کنن . یعنی دوباره بشینید و آنچه که برای یک زندگی مشترک لازمه رو بررسی کنید
دوستای خوبم به خدا من دارم صبر میکنم ولی دیروز بهم زنگ زد گفتش برو تقاضا بده فقط طلاق میگفت می سلوک عوض شده به خدا دارم دیوونه میشم اخه من اصلا نمیدونم دادگاه خانواده کجاست منم بهش گفتم من پامو تو دادگاه نمیزام بهش گفتم هر کاری میخوای بکنی بکن خودشم مونده چی کار کنده منم همه چیزو دادم دست خدا به خودش توکل کردم ولی تو رو خدا بازم راهنماییم کنید به کمکتون احتیاج دارم
هر دوی شما هم عجولید هم لجوج و هم زودرنج !
اول شما لج کردید حالا هم خانم تون لج کرده . هردوتون هم الان دارید عجله میکنید اون بر ای طلاق و شما برای بهتر کردن اوضاع . هردوتون جوانید و ببخشید به قول معروف کله تون باد داره .متوجه نیستید دارید چیکار میکنید ؟ دارین دستی دستی زندگی تون رو که میتونه خیلی زیبا و دوست داشتنی باشه تبدیل میکنید به میدان جنگ و به جای اینکه بسوی خوشبختی برید بسوی دادگاه میبرید :305:
برادر من آخرین حرف من تکراریه :
چرا والدین تون رو در جریان این امر مهم و سرنوشت ساز قرار نمیدید ؟؟؟
چشم به پدر مادرم میگم به طوره جدی تا ببینیم خدا چی میخواد شما هم برام دعا کنید
من اگه سوالی داشتم میتونم بپرسم یا باعث رنجش شما شدم؟
دوست گرامی
آروم باشید ؛هیچ اتفاق بدی نمیفته اگه شما واقعا درصدد اصلاح رفتار خودتون باشید.
ابتدا به خودتون مسلط باشید .
همسر شما چون به شدت از بعد احساس توسط شما جریحه دار شده می خواد شدیدا شما رو تنبیه کنه ===>پس شما صبوری کنید.
یه روند محبت آمیز اما همراه با صبوری و احترام به خواست فعلی همسرتون(تنها بودن) در پیش بگیرید:مثلا روزی یک بار یا بیش تر بهش زنگ بزنید و خیلی کوتاه حالش رو بپرسید و بهش یاد آور بشید که خیلی دوسش دارید و به هیچ عنوان قصد جدایی ندارید.
اما یادتون باشه که اصراری برای رابطه ی بیشتر نداشته باشید و فقط خواسته تون رو مطرح کنید و بهش بگید که منتظرش میمونید.
یادتون باشه که ارامشتون رو حفظ کنید طوری که توی پست های که اینجا میذارید مشهود باشه.
موفق باشید.
خوبه كه تصميم گرفتين با خانواده ها طرح مشكل كنيد.....
راستي اگه اشتباه نكنم شما بودين كه حرف از دعا گرفتن و اين چيزا زدين.....
اگر به دعا اعتقاد دارين چرا اين كار رو انجام نميدين؟ببينيد براش دعا گرفتن يا نه.....:163:
باشه دوسته خوبم پونه نمیدونم مونثی یا مذکر
اگر جایه من بودی یا اون چی کار میکردی
از راهنماییتونم ممنون