RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
سلام سحر جان. خسته نباشی. تایپیکت رو خوندم و واقعاً ناراحت شدم. آخه خدایا بعضی از این مردها چرا این قدر نامردند؟ سحر جان از نظر من یه لحظه هم نباید به شروع زندگی فکر کنی. این آقا امتحانش رو خوب پس داده. کسی که هنوز عقد است و پاش به زندگی و روزمرگی زندگی و سختیهایش باز نشده این حرف رو می زنه پس فردا که داخل زندگی شد سر هیچ و پوچی زندگی را به هم خواهد زد. از نظر من هم گرفتن مهریه دوای هیچ دردی نیست ولی یه کم ترسوندنش واجب هست. باید بداند که ارزش زن اینقدر پایین نیست که مثل یه دستمال بندازدش کنار. یه کمی بالا و پایینش ببر. بذار معنی زندگی و سختیهایش رو بچشه. چرا به پدر و مادرت درباره رابطه ات نمی گی؟ مگه خلاف شرع کردی؟ اگر اون یه زمانی بفهمه که از این موضوع می ترسی ازت باج می خواد و خیلی کارها رو به نفع خودش تمام می کنه. اعتماد به نفست رو بالا ببر. تو دختر تحصیلکرده و با شعوری هستی. خودت می تونی برای زندگیت تصمیم بگیری. محکم بایست و مبارزه کن. خودت کاری می کنی که بقیه برایت بیش از اندازه دل بسوزانند. به همان دختری که 2 سال پیش بودی برگرد و از زندگی لذت ببر. این دنیا اینقدر ارزش نداره که بخواهی خودت رو فنا کنی و اون دنیا هم جوابگوی این کارت باشی. به خدا توکل کن با تمام وجودت.
برایت دعا و آرزوی موفقیت می کنم.:323:
RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
سلام دوستان
بعد از یشتر از 5 ماه زجر و جدایی به لطف خدا بحران تموم شد.:323:
این مدت هم من هم شوهرم خیلی عذاب کشیدیم مخصوصا من بهای زیادی دادم ولی ارزشش رو داشت الان احساس میکنم خیلی پخته شدم. بعد از بروز مشکلات جدی یه دفعه به خودم اومدم احساس کردم منم خیلی مقصرم خیلی بی فکر بودم و رفتارای منم خیلی به خوشبختیمون صدمه زده. شوهرم رو که یه مدت رها کردم توی اون مدت روی خودم کار کردم ضعفای خودم رو بر طرف کردم. از حدود دو ماه قبل با توکل به خدا و صبوری زیاد سعی کردم به شوهرم نفوذ کنم سعی کردم بفهمم توی فکر و احساسش چی میگذره همه لحظه های خوب و بدی که با هم قبلا داشتیم رو توی تنهاییام تجزیه تحلیل کردم چیزایی کشف کردم که قبلا چشام ندیده بود و متوجه لغزش های خودم هم شدم و چون به ایرادای خودم پی بردم دیگه وقتی شوهرم با دلخوری باهام حرف میزد از کوره در نمیرفتم و خیلی آروم و منطقی سعی کردم از دلش در بیارم کم کم اونم نرم شد و وقتی دیدم آروم شده و تقریبا همدیگر رو بخشیدیم با خانوادش صحبت کردم (قبل از این اونا همیشه از من طرفداریی میکردن و این رفتار اونا شوهرم رو عصبی میکرد) از خانوادش خواستم باهاش صحبت کنن اونا گفتن از صحبت کردن با یه ادم بی منطق خسته شدن گفتم حتی اگه غلط میگه بذارید حرفاشو بزنه لا به لای اون حرفی غلط حرف دلش و مشکلاتش رو هم بگه و تخلیه بشه (شوهرم خیلی درون گراست) اونا هم این کار رو کردن و دو روز قبل جلسه ی خانوادگی تشکیل شد و در حضور همه هر دومون اعتراف کردیم که توی این یکسال سعی نگرده بودیم همدیگر رو بشناسیم و به هم علاقه داریم. و باز با هم صحبت کردیم و سر همه چیز خدا رو شکر به تفاهم رسیدیم. توی این دو روز شوهرم از گذشته ش خیلی بهتر شده بود طوری باهام رفتار میکرد که به خودم ثابت شد که دیگه بزرگ شدم و داره روم برای زندگی عاقلانه و البته عاشقانه حساب میکنه. خدا رو شکر . :43:
RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
بهتون تبریک می گم که تونستید با تلاش خودتون مشکلاتتونو بر طرف کنید و خوشحالم که اینقدر با انصاف هستید که سهم خودتونم در این مشکلات دیدین و بهش اذعان دارید.
فکر می کنم الان دیگه خیلی بیشتر قدر همسر و زندگیتون رو می دونید و با این تجربه ای که به دست آوردید برای پیشرفتش تلاش بیشتری می کنید.
انشاالله که همیشه در کنار هم با آرامش و خوشبختی (بیشتر) زندگی می کنید.:72:
RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
سلام سحر جان. خیلی خوشحالم که زندگیت رو به راه شده و سر و سامان گرفته. انشاالله که همیشه شاد باشی و شاد زندگی کنی. در این شبهای عزیز هم برای خودت دعا کن و هم برای ما که گناهکار درگاه خدا هستم. منم حتماً برای تو و دیگر دوستان تالار دعا خواهم کرد. البته اگر قابل باشم. :323:
RE: شوهرم بی دلیل میگه دوستم نداره، دوران عقدیم
sahar_1987 گرامی
این تاپیک به دلیل طولانی شدن قفل می شود
پستهای جدید شما و دیگر دوستان در یک تاپیک مستقل قرار داده شد که لینکش در زیر خواهد آمد. لطفاً ادامه دریافت راهنمایی را در آن تاپیک پی گیری نمایید .
لینک تاپیک جدید :
http://www.hamdardi.net/thread-16100.html
موفق باشید .
.