کمک کنید

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط ani

با تشکر از مهر بیکران باران عزیز که حقیر را لایق راهنمایی به دوستمان دانستند و به این تاپیک دعوت کردند .

برادر ارجمند قبلا برای شما پست زدم و به نکاتی اشاره کردم
این خانم با توجه به تعاریف شما و نوع تعاریف شما مشگل جدی دارند. در درجه اول این دختر خانم وسیستم خانواده و تربیت ایشان باید مورد بررسی و درمان علمی قرار گیرد .

از دید من ، شما هم نیاز به مشاوره حضوری دارید چرا که علت ادامه رابطه شما با این خانم را درک نمی کنم . شاید نوعی از عادت شما را به این رابطه معتاد کرده باشد و یا حتی نقش راهنمایی و مرشیدی که در این رابطه دارید برایتان لذت بخش است .

درهر حال در مجموع با نظر آقای سنگ تراشان و سایر دوستان موافقم وبسیار راهنمایی های خوبی شما را کرده اند که شما می توانید موارد محتوایی خوبی را از آن استخراج فرمائید و به کار گیرید .

به نظر من ادامه رابطه در این شرایط به نفع هیچ یک از طرفین نیست .

مگر با مشاوره ی حضوری هم راستا و هم زمان طرفین به رواشناس بالینی و تائیدیه از روانشناس بالینی .

---

دوست محترم معنی مشاوره و یا مشورت دقیقا همین اتفاقی است که در تاپیک شما افتاده . هر کس نظر خود از منظر و دیدگاه خود بیان می کند و شنونده باید یک جمع بندی کلی از مطالب شنیده انجام دهد و تصمیم نهایی کاملا به عهده شماست .
شما با دیدگاه و منظر اجتماعی یک سری بحث و نظر را شنیدید و از دیدگاه علمی هم از نظرات آقای سنگ تراشان آگاه شدید .
چه اتفاق دیگری به غیر از تصمیم و جمع بندی و عملکرد باقی می ماند؟!!!

من اگر جای شما بودم . قطعا پروژه ی دکتر مشاور بالینی را سرلوحه کار قرار می دادم . اما شما ،من نیستید .

چه می خواهید بکنید ؟!!شما به ما بگوئید .
بعد از جمع بندی یک تصمیم بگیرید . تصمیم خود ر ا مطرح کنید . ما نظر خود را اعلام کنیم و بگوئیم درست است یا غلط .
در نهایت کسی که باید تصمیم بگیرد شما هستید . حال یا درست یا غلط .

شما از همین پست آخر خود یک نتیجه گیری کنید و آن را به عنوان تصمیم مطرح کنید .
با دو گزینه باید این کار راانجام دهید

1- احساس را در پستو خانه کنید و یک قفل محکم به آن ببندید
2- منطق را از پستوخانه بیرون بیاورید و به آن یک آب و دانی بدهید تا جانی بگیرد تا بتواند خوب برایتان کار کند .

سلام عزيزم
به نظر من شما از عضوهاي محترم راهي مي خواهيد كه اين دختر را خوب جلوه بدهد.
ولي او رابطه قشنگي در زندگي ندارد بدانيد دخترها براي نرم كردن دل مردها كارهاي عجيبي مي كنند.
با سپاس

سلام
میشه بهمون بگید توی این مدت پس از مشورت با دوستان خودتون چه اقداماتی انجام دادید و چه حرکتی کردین؟؟

سلام عزیزان ...

تصمیممو گرفتم .................

من خیلی فکر کردم .......

من میخوام ببخشمش و بهش فرصت بدم تا اصلاح بشه ....

من فکر میکنم بزرگترین تلنگر زندگیشو خورده باشه ....


دلیل منطقیه من هم اینه که من و اون قبل از اینکه من بفهمم هیچ تعهدی نسبت به هم نداشتیم و فقط یه دوست بودم اونم دوست از راه دور،،، پس من هم نباید انتظاری داشته باشم ..یه مثال : خیلی از دوستای من چند تا دوست دختر همزمان داشتن اما با یکیشون ازدواج کردن و بعد از اون دیگه هیچ وقت به گذشتشون بر نگشتن و فقط 1 نفر براشون مهم بود اونم خانومشون بوده و بس چون متعهد شدن . ایشونم همینطوره پس مهم اینه که بعد از تعهد اغفال نکنه و اگه اشتباه کرد دیگه بخششی وجود نداره .چون دیگه راه بازگشتی وجود نداره ....

از شما هم میخوام راههای شناخت رو بهم بگین... کمکم کنید تا بیشتر بشناسمش ...

از این به بعد تمام موارد رو با شما در میون میزارم صحبتهای مهم و ضروری رو ؛
خواهش میکنم پس همیشه همراهم باشید .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ....:72:

خیلی خوبه که تونستید تصمیم بگیرید و جمع بندی کنید
برادر گرامی امیدوارم همانطور که در حرف می گید که می بخشمش در عمل هم اجرا کنید و واقعا همه چیز رو فراموش کنید سعی کنید حتما قبل از اقدام رسمی با همه چیز کنار بیایید نه اینکه تظاهر کنید
به اون خانوم هم یکم فرصت بدین خودشو پیدا کنه سعی کنید کنترلتونو از روش بردارید و بزارید خودش تصمیم گیرنده باشه و تصمیمات و نظرات خودش اجرا کنه نه اینکه شما بهش بگید چیکار کنه چیکار نکنه اگه خودش باشه بهتر می تونید شناخت پبدا کنید ولی تازمانی که شما هدایت اش کنید نمی تونید بشناسیدش

با سلام و درود به همه دوستان ...

فعلا که دارم تمرین شناخت بیشتر و کلی تری نسبت به ایشون پیدا می کنم ...

امیدوارم خدا بهم کمک کنه ...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ....:72:

با سلام به همه دوستان

من هفته پیش رفتم و دیدمش و خیلی صحبت ها هم شد ...

فعلا دارم سعی می کنم بیشتر بشناسمش بیشتر ببینمش و فقط شناختم از راه تلفن نباشه ...

ممنونم که بهم سر زدین :223:
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن :72:

سلام؛
تصمیم دارم خودمو بذارم جای شما، از حرف هایی که زدید معلوم میشه آدم با غیرتی هستید برعکس خیلی از جوونای امروزی!!!!!!!!!!
من اگه جای شما بودم ترجیح می دادم فراموشش کنم،حالا چرا؟
1- ممکنه این پیش زمینه هایی که ازش تو خاطرتونه فردا باعث بدبینی بشه.
2- امروز به حرف شما چادر می پوشه، فردا که زندگی به روال عادی تبدیل شد، چی؟ فکر میکنید پای تعهداتش باشه.
3- عشق قبل از ازدواج باعث کوری و کری میشه، حقایقو نمی بینید، هر چه زودتر این رابطه تموم بشه به نفع شماست.
4- همه چیزو بسپارید دست خدا(توکلت علی الله)، باور کنید زیرو رو میشید...

با سلام

دوستان من تصمیم گرفتم هفته بعد با مادرش برم صحبت کنم توی این ماه سومین خواستگارشو بر خلاف موافقت پدر و مادرش رد کرده و یه گزینه قراره بیاد که دیگه نمیتونه بگه نه چون واقعا پدر و مادرش تائیدش میکنن ..من اگه دوستان اجازه بدن هفته بعد میخوام حضوری با مادرش صحبت کنم و تا امروز که باهاتون دارم صحبت می کنم فقط مادرش از من خواست از دخترش دور باشم که منم گفتم کم کم اینکارو میکنم و هیچ وقت به مادرش نگفتم دخترشو برای ازدواج میخوام و شاید فکر میکنه من میخوام سره کارش بزارم اما واقعا بعد از شناخت دختر و همچنین شخصیتش فهمیدم که خیلی چیزامون شبیه همه (در ضمن بگم خیلی سخته کسی بتونه منو راضی کنه چون خیلی سخت گیرم ) بنابراین من با ازدواج با ایشون کاملا با فکر و تامل کار کردم اما واقعا راضی کردن مادرش یه خان از 7 خانه منه ..خیلی آدمه سر سختیه و چون از همه چیزه دخترش خبر دارم فکر کنم با این موضوع مشکل داره اما از همه دوستان میخوام برام دعا کنید واقعا سخته خیلی سخته اما باید حساب شده و منطقی باهاش صحبت کنم ...


اگه نکته و مواردی هم در نظر دارید با من درمیون بزارید واقعا به همدردی و مشاوره نیاز دارم ....

خیلی برام دعا کنید ...میدونم دلتون پاکتر از منه :323:

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یاریم کن ...:72:

سلام دوست عزيز
راستش به نظر من شما مثل خيلي هاي ديگه و از جمله خودم ، هدفتون از زدن تاپيكتون اين بوده كه بقيه تاييدتون كنن و بگن كارتون درسته ....
خوب منم يه تاپيك زدم ، نميدونم كي بود ؟ سال پيش بود؟ يا دوسال پيش ؟
ولي خوب به نظر من كه اون موقع يه عاشق كور بودم ، راهنمايي هاي ديگران خيلي خودخواهانه و از سر سيري بود يعني يه جورايي همش حرفشون يكي بود و بهم ميگفتن تركش كن ، در صورتي كه ترك كردنش خيلي برام سخت بود و نميتونستم بهش حتي فكر بكنم .....و دلم ميخواست همه بهم بگن باهاش بمون ، حتي حاضر بودم به خاطر درست شدنش كلي صبر كنم و زجر بكشم ، فقط دلم ميخواست يكي بهم بگه كه اگه صبر كني ،بلاخره درست ميشه ، مثلا تا 5 سال ديگه درست ميشه !!! من حاضر بودم كه اين رو بشنوم و صبر كنم ولي نشنوم كه بگن اصلا درست نميشه و تركش كن و .....

خلاصه بگم كه اوايلش خيلي از سايت زده شدم ،‌ولي بعده ها ، هرچي بيشتر ميگذشت به حرفاشون بيشتر پي ميبردم و بيشتر ميفهميدم كه واقعا راست ميگن ، تجربه خيلي مهم ميتونه باشه

اونم بهم قول داد كه درست شده ولي همش الكي بود ، هركسي ذات خودش رو داره و نميشه كه ازش انتظار داشته باشي كه تغيير بكنه ، مگر در موارد خيلي خيلي استثنائي .......


نميخوام بگم دارين اشتباه ميكنين يا هرچيز ديگه ..... ميخوام بگم كه هركاري كه ميكنين از روي احساس تصميم نگيرين ، خودتون رو بذارين بيرون ماجرا ،بدونين عنصر زماني توي تصميم گيريتون خيلي ميتونه موثر باشه !!!!!
اگه امكانش براتون هست زمان بيشتري رو صرف كنين .....نميدونم ولي نبايد عجولانه تصميمي بگيرين ..

من بعد از اينكه از طرفم جدا شدم ، درسته كه خيلي برام سخت بود و بدون كمك اين سايت نميتونستم ولي بعدش ميفهمم كه واقعا چقدر كار درستي كردم ، شايد تا 6 ماه گريه ميكردم و عذاب ميكشيدم ولي بعدش ديگه يواش يواش همه چيز درست شد و تازه ميفهمم كه واقعا دوست داشتن يكي ميتونه باعث تصميمات اشتباهي بشه كه حتي نميتوني فكرش رو بكني !!!

مثلا ببخشيد همين كه شما گفتين ميتونست اين مطالب رو به شما نگه و حالا كه گفته الان شده يه راست گو !!!!

طرف من هم خيلي مسائل رو به من گفت كه بعد از گفتنش من گفتم واي چقدر آدم صادقيه و چقدر دوستم داره كه بهم ميگه !!! دقيقا همين استدلالهاي شما رو هم داشتم كه مثلا ميتونست اين مسئله رو به من نگه و من هم نميفهميدم ! پس اگه گفته يعني باهام رو راسته !!!!
يا اينكه مثلا اون ميتونه اين مسئله رو پنهان كنه و سنتي بره خواستگاري يه دختر ديگه و عمرا شايد دختره تا آخر عمرش از اين مسئله با خبر نشه و راحت زندگيشو بكنه !!! پس من هم ميتونم اين مسئله رو ناديده بگيرم و زندگيمو بكنم و .... و خودمو راضي كنم كه اون واجب نبوده كه اين مسئله رو به من بگه !! و حالا كه گفته نشون دهنده ي صداقتشه و من بايد خوشحال باشم از اين موضوع به جاي ناراحت بودن !!!!!!
خوب اون اين مسئله رو حتي با گريه و زاري بهم گفت !!!اونم مسئله ي به اين مهمي رو !!!!! كلي ازم كمك خواست كه كمكش كنم و منم كمكش كردم ، درسته كه هضمش واسم سخت بود ولي ميگفتم حتما خيلي پسر خوبيه كه داره راستش رو ميگه و ميخواد اصلاح بشه و ..... ولي در پس اين حرف راستش ، اونقدر دروغ نهفته بود كه اين سخن راستش توش گم ميشد .... و خواستم بگم كه گفتن يه حرف راست نشون دهنده ي راستگو بودن طرفت نيست .....



حالا نميگم طرف شما بده و انرژي منفي به شما نميدم ،‌شايد شما جزو همون استثناء ها باشين ولي در كل خواستم تجربه ام رو به شما بگم و مطمئن باشين كه زمان به من كمك كرد كه همه چيز رو بفهمم پس به شما هم كمك ميكنه