بله می دونم که هدف اصلی رفع شبهاته، ولی خوب آدمیزاده دیگه! گاهی عقلش به چشمشه! بی دقتی از من بود. هرچند، گفتن حرفهای نسنجیده خودم رو بیشتر از هر کس دیگه ای آزرده می کنه.
به هرحال براتون آرزوی موفقیت می کنم.
نمایش نسخه قابل چاپ
بله می دونم که هدف اصلی رفع شبهاته، ولی خوب آدمیزاده دیگه! گاهی عقلش به چشمشه! بی دقتی از من بود. هرچند، گفتن حرفهای نسنجیده خودم رو بیشتر از هر کس دیگه ای آزرده می کنه.
به هرحال براتون آرزوی موفقیت می کنم.
سورنا علاوه بر محاسنی که قبلا عرض کردم توان و قدرت تحلیل گری و استدلال و منطق و ادب اش بی نظیر است .
سورنای عزیز تو علاوه بر اونایی که قبلا گفتم یه نابغه هم هستی و وقتی به کسی که طرف سورناست و با داداشی سورنا بحث میکنه خسته نباشید و خدا قوت می گم، واسه همین قدرت بی نظیر و خستگی ناپذیری سورناست، که هر کسی نمی تونه طرف بحثای اندیشمندانش باشه.
+ قدرت تجزیه تحلیل این داداشی نابغه عالیه.
ani و estar عزیز، بسیار ممنونم. امیدوارم لیاقت بودن گوشه ای از آن چیزی که شما بزرگوارانه در من دیدید را داشته باشم. philosara ی گرامی بازم ممنونم.
من تا به این جای کار مشکل اصلی خودم رو"البته در تالار" با توجه به صحبتهای دوستان لحن نامناسب و تند و تاحدودی بدبینانه دونستم. سعی دارم رفعش کنم. البته اینکه چقدر می تونم رو به من زمان اگر داده بشه سعی تو این کار دارم. امیدوارم موفق باشم.
دوستای عزیز من واقعا من شرمنده کردین.
دوستان عزیزم،
شما واقعا من رو متعجب کردید!!
قصد نداشتم دیگه در این تاپیک چیزی بنویسم، اما شدت حیرتم باعث شد بیانش کنم.
دوستان خوبم،
من آدم باهوشی نیستم ( خواهشا خویشتندار باشید و از این اعتراف تشکر نکنید ) اما اونطورها هم که شما فکر می کنید... :47:
دوستای بزرگوارم،
شما نه کلمه "تاسف" رو در پست 70 دیدید، و نه "رفع شبهه" رو در پست در 72 !!
نمی دونم. شاید هم من رو مسبب این بی توجهی خودتون بدونید. شاید هم حق با شما باشه. اما راستش من از شما انتظار "تفکر مستقل" رو داشتم.
برای هر جمله و هر نکته ای از پست 69 جوابی وجود داره. شاید خواهر کوچیکتون در این حد نباشه که از شما چیزی بخواد، ولی می خواد جسارت به خرج بده و خواهش کنه که به جای تشکر کردن از همدیگه و از خودتون و از من!! برای "اولین بار" پست های من رو بخونید. بعد هم پست 69 رو.
اگر هم لایق ندونستید، من دلخور نمی شم. به هرحال برای همتون احترام زیادی قائلم. :72:
خب برای من عجیبه که شما چرا به بحث ادامه ندادید.
من8 صفحه است که انتقاد رو به جون خریدم. به من حتی در پیغام خصوصی گفته شد" سورنا، یکی از دوستان من که چشم سوم داره می گه این سورنا یه نفر دروغگو هست و دو رو" و من برخورد بدی نشون ندادم. انتظار نداشتید که به انتقادهای شما حتی جواب هم ندم. خب من جواب دادم. شما می تونی بگی نه سورنا، این ایرادها به این صورت وارده. و تو هنوز رفع شبهه نکردی. خواهر من ، این اعتباری که من برای شما به عنوان اعتبار مثبت قائل شدم نشونه این بود به هوش شما اعتقاد دارم و به منطق شما وگرنه هرگز با شما وارد بحث منطقی نمی شدم.
خیلی خوشحال می شم شما تمام مواردی که به نظرتون ناقص میاد رو بیارید و با هم بحث کنیم. من تاپیکی با عنوان " از من انتقاد کنتید" درست کردم، نه از من تشکر کنید!!
sorena_armanنازنین و philosara محترم
فضولی بنده را به جهت حضور گاه وبیگاه ببخشید ،جسارتا عرض می کنم .
حتما قبول دارید که در فضای مجازی به هیچ عنوان شناختها کامل نیست و دنیا ی مجازی هم دنیای سوتفاهمات است و اساسا ما در دنیای حقیقی هم قادر به صدور حکم قطعی و حقیقی ونه حتی واقعی نیستیم چه رسد به دنیای مجازی .
دنیای مجازی فضای اشارت نیست بلکه کاملا دنیای گفتمان است .و درصد اشتباه هم می تواند دراین فضا بسیار بالاتر از دنیای واقعی باشد .
و با توجه به آنچه توضیح داده شد ، ما نمی توانیم به سایرین این اشکال را بگیریم که چرا با توجه به محدودیتهای مجازی دچار سوتفاهم می شوند چرا که خود نیز ممکن است در صد بالایی از اشتباه داشته باشیم .
دوستان عزیزم ما در این تالار سعی می کنیم که به یکدیگر با توجه به امکانات محدود مجازی کمک کنیم و تاکید می کنم ،کمک کنیم .
در این تاپیک بحث بر سر شخصیت نیست بلکه بر سر رفتار است قطعا هم تصمیم نداریم خدای ناکرده دست به تخریب شخصیت هم بزنیم ولی فعلا که خدا را شکر با درایت طرفین بحث ، از بحران گذر کرده ایم و بحث به بهترین شکل ممکن جلو رفته و انشالله جلو تر هم می رود تا به یک نتیجه درست دست یابیم .
سلام به همگی
با اینکه جناب سورنا این تاپیک رو واسه انتقاد از خودشون باز کردن ولی با اجازه ایشون من یه پیشنهاد واسه هممون دارم
من کاری به جناب سورنا ندارم کلی میگم چون تنها جایی که واسه پیشنهادم پیدا کردم اینجا بود
بیشتر تاپیک های اینجا 50 % بحثاش حاشیه هستن وقتی یه بنده خدایی میاد میگه از من انتقاد کنید یا من فلان مشکل رو دارم فقط ازش انتقاد کنید یا فقط راه حل مشکلش رو ضمن همدردی باهاش بیان کنید
خودتون رو بگذارید جای یه تازه وارد که میاد توی این تالار یه تاپیک واسش جالبه میره سراغ اون ولی نصف پستا مربوط میشه به شاخ و شونه کشیدن واسه همدیگه یا قربون صدقه هم رفتن که اصلا هیچ ربطی به موضوع نداره من نمیگم احساساتتمون رو بیان نکنیم ولی یه جای بهتر رو واسه این کار پیدا کنیم
وقتی این دوستمون اومدن اینجا میگن از من انتقاد کنید واقعا اگر انتقادی داریم که کلی هست و مربوط به بحث خاصی نیست همینجا انجام بدیم نه در ادامه همه پست های ایشون تو تالار
امیدوارم پیشنهادم سازنده بوده باشه
sorena_arman عزیز،
من به تالار میام، صفحات مختلف رو باز می کنم، و سعی می کنم با همه وجودم وضعیت اون فرد رو درک کنم. میرم به موقعیت اون، به فضایی که اون شخص داره توش نفس می کشه.
(البته در اکثر مواقع با وجود اینکه می دونم خودم در اون موقعیت چیکار می کردم، راهکاری برای ارائه به اون شخص به ذهنم نمی رسه. چون عمیقا معتقدم "حقیقت" یک شهر بی راهه! یعنی هیچ کس نمی تونه از راه کس دیگه ای بره و باید خودش راه خودش رو کشف کنه).
شاید به نظر سرگرمی عجیبی بیاد، ولی من سالهاست اینکار رو می کنم ( یعنی می شم انسان های مختلف، در فضاهای مختلف ) علتش هم فقط علاقه ی من به هندسه نیست. بلکه این سبک من برای رسیدن به دیدگاهی از عالمه که کمترین تاثیر پذیری رو از شرایط خاص خودم داشته باشه.
بگذریم. نمی خوام حوصله تون رو سر ببرم. قصدم اینه که بگم، من بارها خودم رو در موقعیت و فضای کسانی قرار دادم که شما باهاشون بحث می کردید. و خیلی از احساسات بدشون رو تجربه کردم.
فکر کردم اگه شما رو ( با یک مثال . که البته شما به خودتون گرفتید و اصلا به مثال بودنش توجه نکردید ) در وضعیت اون افراد قرار بدم، به دوست هاتون یه کمکی کرده باشم.
آخه من خودم به = معتقدم و فکر کردم شاید شما هم باشید.
به هرحال من خودم به شخصه هرگز با شما مشکلی نداشتم که بخوام ازتون خرده بگیرم. و فضای ذهنی شما غالبا فضای ذهنی من هم هست.
بنابراین در اصل قصدم انتقاد کردن نبود. فقط خواستم به جای دوستهاتون بذارمتون.
( مثلا از نظر احساسی تحریکتون کردم، که ببینید برای نقد کردن دوستهاتون باید این نکته رو در نظر بگیرید که قبل از نقد، از نظر احساسی بهشون امنیت بدید. البته شما در پست 69 به این نکته اشاره کردید، ولی به منظور من پی نبرده بودید.)
خلاصه مشاهده تشکرهای دوستانی که بخاطر درک احساسشون، برای شما مثال طراحی کردم ( باز هم می گم اصلا انتقادی در کار نبود. چون من با شما مشکلی ندارم که بخوام انتقاد کنم )، باعث شد که دیگه ادامه ندم.
البته این دلیل دوم بود. دلیل اول رو همچنان برای خودم نگهمیدارم و وقت شما رو با بیانش نمی گیرم.
به هرحال من ترجیح می دم به جای اینکه از شما انتقاد!! کنم، و شبهات نداشته ام رو رفع کنم ( برداشت شما از شبهه در پست 72 اصلا اون چیزی نبود که من گفتم. من خودم دچار شبهه نیستم ) از نظراتون استفاده کنم.
اگه یه سری به تاپیک " زن ایده آل یا انسان ایده آل؟" بزنید، از کمک هاتون استفاده خواهم کرد.
سورناي عزيز من تازه واردم و زياد اشنايي ندارم اما تاپيك اختلاف سطح تحصيلي شما نشان ميدهد كه تقريبا خصوصيات اخلاقي ما يكسان است با اينكه من جنس مخالف شما هستم اما ديدگاه مثل شماست هميشه دوست داشتم با كسي ازدواج كنم كه دركم كنه دوست ام داشته باشه و دوستش داشته باشم ازدواج كنم اصلا تحصيلات و پول و اين جور چيزا برام مهم نبود خدا را شكر با چنين فردي هم ازدواج كردم با اينكه همسرم شغل درست حسابي نداره ((حتي موقع ازدواج بهم گفتم نه تنها پولي ندارم بلكه قرض هم دارم ))با اينكه خونه نداريم با اينكه يه زندگي ساده داريم ولي همه حسرت زندگي ما را ميخورند چون همديگر را درك ميكنيم و و براي هم فداكاري ميكنيم و هر دو واسه بهتر شدن زندگيمون جون ميكنيم با همه خستگي ها و نداري ها باز هردومون طعم شيرين زندگي را احساس ميكنيم و اميدوارم شما نيز به خواسته هاتون برسيد
به هر حال داداشي عزيز دوستت دارم و از اخلاق و شخصيت ات خوش ام مياد