سه ، دو ، یک ، شلیک !

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sedmammad

کیوان بزرگوار:
اینها که گفتی رو نسبت بهش علم نداری، نخوندی، اما من مطالعه کردم.

---

ممنون دوست عزیز بزرگواری ما هم از شماست.بنده عرض کردم قصد بحث (که میدونم منجر به مشاجره میشود)کردن ندارم.وگفته خود رو خیلی شیوا رسا رسوندم.بازهم میگم به عقاید هم احترام بگذاریم.طرز نگاه من وشما واونها نسبت به دنیای امروز و گذشته خیلی فرق میکنه.
شما چرا میخوای عقایدت رو تحمیل کنی بردارمن ؟!من یه دیدگاه دارم شما یه دیدگاه من خدا رو میپرستم شما هم همینطور(تمام) نمیخوام چیزی به من تحمیل بشه حتی بزرگترین مرجع رو برام بیارن به اون اکتفا نمیکنم .چرا؟ ؛من اول از همه به کتاب خدا که به منزله قانون اساسی دین اسلام هست مراجعه میکنم.به خود خدا .و بعد تفکر( خدا نیروی تفکر رو به من داده )؛ چندین کتاب رو مثلا"مطالعه میکنم بعد با همون تفکر و سبک سنگین کردن موارد و مراجعه به عقل تصمیم میگیرم.و نگرش خود رو به این چنین مواردی وموارد دیگر اتخاذ میکنم.بنده از خودم حرف در نمیارم و هیچ وقت جرأت این رو به خودم نمیدم که نا آگاهانه بنویسم.شما در اکثر پستهای ارسالی این تایپک به کتاب صحیح بخاری اشاره نمودین.در بسیاری از نقاط این جهان پهناور چیزهای که شما به اون اشاره کردی در اون کتاب وجود نداره و چیزهای که در اون کتاب به اون اشاره شده در کتابی که شما مطالعه کردی هم همینطور (.اسم کتاب جهت مثال بود)ما صفات خدا رو داریم به اونها مراجعه میکنم.به روان و روحم مراجعه میکنم.و سعادت ما هم در همینه
در کل بنده کاری به این اختلافات ندارم؛عرض کردم من این هارو به دیده احتمال می بینم نه واقعیت .و در رسیدگی به این موارد چیزی عاید من نمیشود.ما بارها وبارها در رزو وشب این جمله را تکرار میکنیم ولی فکر نکنم با ژرف
ایاک نعبد وایاک نستعین.
-------------------
پاینده باشید درپناه حق.
بدرود

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط keivan

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sedmammad

کیوان بزرگوار:
اینها که گفتی رو نسبت بهش علم نداری، نخوندی، اما من مطالعه کردم.

---

ممنون دوست عزیز بزرگواری ما هم از شماست.بنده عرض کردم قصد بحث (که میدونم منجر به مشاجره میشود)کردن ندارم.وگفته خود رو خیلی شیوا رسا رسوندم.بازهم میگم به عقاید هم احترام بگذاریم.طرز نگاه من وشما واونها نسبت به دنیای امروز و گذشته خیلی فرق میکنه.
شما چرا میخوای عقایدت رو تحمیل کنی بردارمن ؟!من یه دیدگاه دارم شما یه دیدگاه من خدا رو میپرستم شما هم همینطور(تمام) نمیخوام چیزی به من تحمیل بشه حتی بزرگترین مرجع رو برام بیارن به اون اکتفا نمیکنم .چرا؟ ؛من اول از همه به کتاب خدا که به منزله قانون اساسی دین اسلام هست مراجعه میکنم.به خود خدا .و بعد تفکر( خدا نیروی تفکر رو به من داده )؛ چندین کتاب رو مثلا"مطالعه میکنم بعد با همون تفکر و سبک سنگین کردن موارد و مراجعه به عقل تصمیم میگیرم.و نگرش خود رو به این چنین مواردی وموارد دیگر اتخاذ میکنم.بنده از خودم حرف در نمیارم و هیچ وقت جرأت این رو به خودم نمیدم که نا آگاهانه بنویسم.شما در اکثر پستهای ارسالی این تایپک به کتاب صحیح بخاری اشاره نمودین.در بسیاری از نقاط این جهان پهناور چیزهای که شما به اون اشاره کردی در اون کتاب وجود نداره و چیزهای که در اون کتاب به اون اشاره شده در کتابی که شما مطالعه کردی هم همینطور (.اسم کتاب جهت مثال بود)ما صفات خدا رو داریم به اونها مراجعه میکنم.به روان و روحم مراجعه میکنم.و سعادت ما هم در همینه
در کل بنده کاری به این اختلافات ندارم؛عرض کردم من این هارو به دیده احتمال می بینم نه واقعیت .و در رسیدگی به این موارد چیزی عاید من نمیشود.ما بارها وبارها در رزو وشب این جمله را تکرار میکنیم ولی فکر نکنم با ژرف
ایاک نعبد وایاک نستعین.
-------------------
پاینده باشید درپناه حق.
بدرود

---

اشتباه نکن، کسی عقیده ای رو تحمیل نکرد. سوال شد، جواب داده شد. عادت ندارم بدون سوال شدن جواب بدم.
تفکر چیز خوبیه، قدرت تعقل هم چیزی هست انحصاری برای ما آدم ها. اما تعقل تا یه پایه ای بیشتر نمیتونه بیاد. بعدش راهنما می خواد. عقل ما، که روزی 100 بار با نقض تصمیم هامون آشکارا به ناتوان بودنش اعتراف می کنیم زیاد قابل تکیه نیست.
لطفا سوال نکنید ،اگر تحمل شنیدن پاسخ ندارید.

پیروز باشید

یومنون ببعض و یکفرون ببعض .
سوال خیلی واضح بود : " چرا امام علی به عمر کمک کرد ؟ "
مدعی ولایت !

ادبیات مورد استفاده در این تاپیک واقعا زننده است. " زیب دهن رو بستن، کسانی که نمی خواهند با صحبت تو خود را خر کنند، بی سوادی و.." دوستان برای اظهار نظر در مورد این مسائل نیازی نیست که افراد سوادی در حد شما داشته باشند. با یک جستجوی ساده می توان دریافت که چه می گذرد. دیگرانی که با شما هم رای نیستند نه احمقند، نه کم سواد، نه نفهم و...
امیدوارم یک مقدار تحصیح بشه این ادبیات. در اوج عصبانیت نیز توهین به شخصیت افراد کاری پسندیده نیست. من گاهی از بابت تند بودن ادبیات خود متاسفم می شوم ولی گویا دوستان به تندی ادبیات نیز بسنده نکرده اند و کمر به تمسخر یکدیگر بسته اند. این در شان هیچ کدوم از دوستان نیست.
من امروز به تالار اومدم تا از تمام دوستان عذر خواهی کنم و عرض کنم که از کسی دلگیر نیستم که قصد ترک تالار گرفتم. ولی واقعا این تاپیک مسیرعجیبی پیدا کرده.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sedmammad

لطفا سوال نکنید ،اگر تحمل شنیدن پاسخ ندارید.

---

من نمیخوام ادامه بدم ولی شما با نوشتارتون بنده رو وادار به این کار میکنید.عرض کردم بنده فقط جهت آرامتر کردن بحث و گم نشدن از موضوع اصلی و (دو پست گذشته)نه ,به موضوع این تایپک ونه نوشته های شما توجه خاصی ندارم چون نفعی در آن برای من نیست و راه خود رو پیشتر از اینها انتخاب کرده ام که این عقاید هیچ تأثیری در من ایجاد نمیکند.
شما لطف کنید از اظهار نظر های نابجا خودداری کنید---->>.یادم نمی اید سوالی از شما پرسیده باشم که تحمل شنیدن پاسخ آن را نداشته باشم.
گفته شما متین عقل تا حد معین میتواند ما را به سمت هدف سوق دهد ونیاز به راهنمایی در ما بیشتر.ولی راهنما تا چه راهنمای باشد.
در ضمن بنده در پست قبلی خود ننوشته ام که فقط به عقل تکیه کنیم .اگر دقیق بخوانید!
پاینده باشد در پناه حق.

سلام جناب sorena_arman !
گر چه به نظرم خود شما اولین کسی بودید که مسیر این تاپیک را عوض کردید ولیکن تا حد زیادی در مورد نوع ادبیات به شما حق می دهم .
هدف من از این نوع ادبیات نشان دادن حقیقت چهره ای کریه در پشت نقابی زیبا بود که تا حدودی هم موفق شدم .
ضمن این که اگر چه من و شما به هیچ وجه بر یک عقیده و تفکر نیستیم و نخواهیم بود اما به هیچ وجه نیز خواستار رفتن شما از این تالار نیستم و امیدوارم تصمیمتون را عوض کنید .

لطفا جملات زیر را بخوانید و سپس به آخرین جمله که یک جمله سوالی است پاسخ دهید
0.شیعه یعنی پیرو و شیعگی یعنی پیروی و شیعه علی(ع) یعنی پیرو علی(ع)
1.پیامبر(ص) فرمودند: اگر مظلومی(مظلوم یعنی کسی که تحت ظلم قرار گرفته چه مسلمان و چه کافر و چه مسیحی و چه یهودی و چه سنی و چه شیعه و ...) فریاد برآورد که ای مسلمانان کمکم کنید و مسلمانی صدای او را بشنود و به کمک او نرود، او مسلمان نیست!...
2.علی(ع) بر منبر کوفه داد میزد که شنیده ام سپاه شام خلخال از پای یک زن یهودی کشیده اند،اگر کسی این را بشنود و از غصه بمیرد نباید ملامت شود.
3.امام حسین(ع) می فرمایند:مانند باران بر همه جا ببارید.
4.برای باران فرقی نمی کند بر چاله ای ببارد یا بر دریا
5.چند روز پیش از عاشورا سپاه شام که به کربلا رسید امام حسین(ع) به یارانشان گفتند سپاه اینان تشنه اند، سیرابشان کنید و یاران امام(ع)سپاهیان شام را سیراب کردند!...
6.روز عاشورا سپاه امام(ع)تشنه بودند اما سپاه شام آب را بر ایشان بستند...
7.بعد از عاشورا وقتی فضا برای بنی امیه خطرناک شد،مروان، زن خود را به خانه امام سجاد(ع) برد که جای امنی بود و امام(ع) هم پذیرفت که او را نگاه دارد...
6.امروز در غزه دارند یک عده آدم (اعم از شیعه،سنی،مسیحی و...) را می کشند و ظلمهای فجیع می کنند و آن آدمهای مورد ظلم قرار گرفته، فریاد می کشند که ای مسلمانها به ما کمک کنید و ما صدایشان را می شنویم...!
7.شیعه یعنی پیرو،دنباله رو،مشایعت کننده . بستگی دارد پیرو و دنباله رو و مشایعت کننده چه کسی باشی تا شیعه او محسوب شوی...شیعه علی(ع) یا شیعه معاویه...شیعه حسین(ع) یا شیعه یزید؟...
8.ما شیعه هستیم؟...شیعه چه کسی؟...
به نقل از http://www.edalatkhahi.ir/003806.shtml

ما(شیعه وسنی) صورتاً از جهات گوناگونی اتحاد داريم ؛
همه از فرزندان آدم و حوا هستيم. (2) همه از جملة امت نبی اکرم r هستيم. (3) همه هموطن هستيم و کشورمان ايران است. لکن برای حل مشکل، وحدت صوری کافی نيست، بلکه آنچه لازم است ايجاد اتحاد و وحدت معنوی است که يگانه راهش هم آن است که عقائد تفويض، بدا، تبرا و تقيه را کنار گداشته و حقانيت صحابه ,خصوصاً خلفای اربعه ,و ازواج مطهرات و اهل بيت را يکصدا اقرار کنيم و بدان معتقد شويم. و دست تطول خود را بجرم انتقاد در حق آنها ملوث ننمائيم. کتابها و اوراق مطاعن را نذر آتش يا محو آب کنيم و بر ماضی صلوات گوئيم. کشمکش سنی و شيعه را کنار گذاشته و دوشادوش همديگر با دشمنان دين مقابله کنيم. اما اگر بنا باشد کما فی السابق بر اعتقاداتمان بمانيم، همچنان که الان نيز هستيم، ديگر هرگز توقع و اميد آن نمی رود که شيعه واقعی از تبليغات يک سنی متأثر شود يا علی العکس يک سنی واقعی از تبليغات يک شيعه تأثير پذيرد و عقيده شيعه را قبول کند، سعی و تلاش هر يکی از فريقين در جهت پنين منظوری تحصيل حاصل است و هيپ نتيجة مثبتی در بر ندارد، بنده معتقدم که تاريخ بر اين ادعا شاهد گويا و زنده ای است زيرا واضح است که صفويه در دوران حکمرانی چه نقشه ها و توطئه های ضد انسانی عليه اهل سنت پياده کردند و همچنين عده ای از حکام اموی ها چگونه شيعه ها را تهديد کردند.
پاینده باشید درپناه حق

لطفا بحث ها تون رو مستند بکنین.
ببینید، تحلیل هرکسی از هر چیزی محترم برای خودش، اما اگر قراره بحث کنیم، مستندش کنیم. آنچه گفتم همه مبتنی بر اسناد بلاشک و بدون اشتباه بود. یا از قران یا از معصوم. نه نظر خودم بود، نه تحلیل دیگران. نه کلمات قصار از رجال سیاسی و علمی ، نه وصیت نامه بود ، نه ضرب المثل.
حالا اگر کسی نظر و تحلیل و عقل خودش رو بالاتر از دو منبع مذکور می دونه، که اصلا هم مسیر نیستیم. اون رو به خیر ما رو به سلامت. اما اگر اون دو منبع را ورای عقل خودتون قبول دارید، بسم الله. ادعا کنید و براش دلیل بیارید
ادعا کنید برادرید، دلیل مستند بیارین. ادعا کنید دشمنید، دلیل مستند بیارید. کاری که من کردم.
توی بحث اعتقادی نه جای احساس هست، نه جای اگر و آنگاه، نه جای تعارف و رودربایستی. فقط مدرک و دلیل مستند. همین

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط sorena_arman

ادبیات مورد استفاده در این تاپیک واقعا زننده است. " زیب دهن رو بستن، کسانی که نمی خواهند با صحبت تو خود را خر کنند، بی سوادی و.." دوستان برای اظهار نظر در مورد این مسائل نیازی نیست که افراد سوادی در حد شما داشته باشند. با یک جستجوی ساده می توان دریافت که چه می گذرد. دیگرانی که با شما هم رای نیستند نه احمقند، نه کم سواد، نه نفهم و...
امیدوارم یک مقدار تحصیح بشه این ادبیات. در اوج عصبانیت نیز توهین به شخصیت افراد کاری پسندیده نیست. من گاهی از بابت تند بودن ادبیات خود متاسفم می شوم ولی گویا دوستان به تندی ادبیات نیز بسنده نکرده اند و کمر به تمسخر یکدیگر بسته اند. این در شان هیچ کدوم از دوستان نیست.
من امروز به تالار اومدم تا از تمام دوستان عذر خواهی کنم و عرض کنم که از کسی دلگیر نیستم که قصد ترک تالار گرفتم. ولی واقعا این تاپیک مسیرعجیبی پیدا کرده.

---

sorena_arman
من مسخره نمی کنم، حرف تندی هم نمیزنم، اما جواب تمسخر و لودگی و فحاشی رو خوب بلدم بدم و میدم.
اون ادبیاتی که ازش حرف می زنی نه شایسته تو و نه هیچکدوم از بچه های دیگه هست. متاسفانه یک نفر شروع کرد به تندخلقی، فکر کرد که کسی جوابشو نمیده. اما گمونم فهمید که اینطور نیست.
شما اون قسمتش رو نخونید. اون قسمتهاش مربوط به شما نیست، جواب همون فرد غیر محترم بود که خودتم یه بار بهش تشر زدی، تا که بفهمه باید درست حرف بزنه و اگر جائی جواب چرت و پرتهاشو ندادن دلیل بر این نبوده که کسی فحش و کلمات قصار آب نکشیده بلد نیست.