RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
من چیزی غیر از این نمی تونم بگم که سرابی که شما دیدید ناشی از تشنگی شماست. چیزی که انتظارش رو می کشید خواهر گل من. چیزی که بهش نیاز داشتید. به قول مریم خانوم چی از این راحت تر می تونه یک نفر رو (اعم از دختر و پسر ) فریب بده که ابتدا اون رو جذب کنی با حرفهات وقتی یقین کردی قلبش مال تو هست کلمات زیبایی مثل " من به خاطر تو این رابطه رو می خوام قطع کنم و به نفع تو دارم کار می کنم" تا نهایت اعتماد دختر (در مورد شما) جلب بشه. دختری که قلبش رو دست یکی دیگه می بینه و می بینه که تمامی هستیش از اون داره دور می شه. اون دختر اینبار اونه که اصرار می کنه. و این بار هم اون مرد(در مورد شما) با ژست فداکارانه عشق خودش رو می خواد نشون بده که دیگه چیزی جز یک موجود وابسته از اون دختر نمونه و به راحتی بتونه سو استفادشو کنه. خانوم غزاله باور کنید باور کنید من با ایشون خصومتی ندارم. حدس هم نیست. لااقل خیلی به واقعیات نزدیکه. شما مرحله خیلی خطرناکی رو پشت سر می ذارین . من اصلا به این قضیه به عنوان یک مورد عادی نگاه نمی کنم. اصلا هم دوست ندارم این اتفاق شومی که فکر می کنید فرسنگها باهاتون فاصله داره برای شما بیفته. برای این هم منتظر جوابتون هستم. و امیدوارم مشکلتون رو بتونیم تا حدی حل کنیم.
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اقای سورنا خیلی لطف می کنید که انقدر به فکر منید اما شما طوری صحبت می کنید که من فکر می کنم اصلا حرفهام رو نمی خونید .
اقای سورنا ارتباطمون از اول چت نبود .آخه من از ابتدا توی یک تالار گفتگو با اون اقا اشنا شدم .خیلی راه حلها و کلا حرفهایی که می زد و طرز فکرش خیلی به من نزدیک بود.یادمه همیشه کسی که برای اون یکی پیغام می فرستاد فقط من بودم و من اونن کلا به من بی اعتنا بود و فقط سوالهام رو جواب میداد .
گاهی که دیر جواب میداد ناراحت می شدم و اعتراض می کردم و اون هم اغلب دیر جواب میداد و توجهی به اعتراض من نداشت وقتی از اون سوال خصوصی ای می پرسیدم جوابم را نمی داد مثل اینکه از ارتباط با من می ترسید .
اون اقا وقتی صراحتا بهش ابراز علاقه کردم هر چند خودش می دونست یه عالمه از خدا گفت که باید به خدا تکیه کنم باید از ائمه بخوام که این محبت رو از دلم بیرون کنند گفت که خودش حساب زندگیه و نمیتونه برای من کاری بکنه .ازش خواستم رابطه اش رو با من قطع نکنه چون اون می گفت وقتی پسری متوجه ی علاقه ی دختری میشه اگر نتونه با او ازدواج کنه باید رابطه اش رو با او قطع کنه .اما او گفت که قرار نیست ارتباطمون تموم بشه و تا حدودی ارام شدم .
بعد از پیغام خصوصی ارتباطمون به چت کشیده شد .من ازش می خواستم که با من ازدواج کنه می خواستم از همسرش اجازه بگیره و با من ازدواج کنه چون توی یک داستان توی مجله خونده بودم دختر پسری به هم علاقه داشتند اما قرار بود پسره با دختر دیگری ازدواج کنه .شب عروسی پسر دختره میره با عروس خانم صحبت می کنه و اون دختری که عروس بوده ازدواج رو به هم میزنه واون دو تا با هم ازدواج می کنند مثل یه رویاست واقعا که توی این دنیا جایی برای این زیباییها نیست .من این رو به اون اقا گفتم و خیلی ناراحت شد و گفت اینطوری ابروم میره و گفت همسرم رو دوست دارم در حالیکه من قبل از این موضوع به مدت چند ماه فکر می کردم او هم به من علاقه داره .
در ضمن اون هیچ وقت خودش رو عاشق من معرفی نکرد و هیچ وقت نگفت این کار رو بخاطر تو انجام میدم اما هر کاری که می کرد به خاطر من بود البته نه اینکه فکر کنم دوستم داشته باشه .فقط از روی انسانیت بود و بس
اما دل اون رو ندارم که چنین ادمی رو از دست بدم .من میشم مرده ی متحرک اخه چطور فراموشش کنم ؟
می دونم این حرفم باعث میشه که نسبت بهش بد بین بشید اما گاهی که یه حرفهایی رو به شوخی میزنه من مطمئنم که این رو به خاطر این میگه که من ازش بدم بیاد چون یکبار بهش گفتم از اینکه مثل مردهای دیگه دنبال سوءاستفاده و دوستی نیست ازش خوشم میاد اون هم به شوخی گفت که بهتر بود من یه چیزی ازت می خواستم .بعد گفت شوخی کردم .و من مطمئنم که به خاطر اون حرف اون روزم که از این طور مردها بدم میاد گاهی یه حرفهایی میزنه تا من ازش بدم بیاد و دل بکنم .یعنی حرفهایی میزنه که من فکر کنم مرد بدیه.
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
خانم غزاله ؛ من فکر میکنم شما اصلا جوابهای دوستان را نمیخوانید و یا لا اقل به آنها توجه نمیکنید .
دوستان من فکر میکنم این خانوم همه را سر کار گذاشته .
این آقا چطور توانسته در 23 سالگی ازدواج کند و دوهمسر صیغه ای هم داشته باشد ؟ کی مدرک گرفته ؟ کی سربازی رفته ؟ شغلش چی هست ؟
دوستان آیا منطقی است دختری چون در یک تالار گفتگو از کسی سوال پرسیده بعد عاشق آن فرد بشود و پیشنهاد کند همسر دوم آن فرد بشود ؟
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
چه جالب. شما به فردی علاقمند شده اید که نه او را دیده اید و نه شناخت کاملی نسبت به او دارید و فقط مجذوب حرف های او شده اید که برای شما بسیار آرامش بخش است. ولی دلیل اینکه شما تا این حد به او وابسته شده اید عجیب نیست چون در ذهن خود فردی را تصور می کنید که از هر لحاظ کامل است حتی اگر ایراد هایی هم داشته باشد این حرف های آن آقا نیست که شما را مجذوب خود کرده بلکه شکل ها و تصور های ذهنی شما از اوست که شما را این قدر وابسته کرده است. این ذهن و احساس است که علاقه و حس خوبی را در شما ایجاد کرده.
و یک دلیل دیگر که اکثر دختر ها با آن آشنا نیستند و راه مقابله با آن را نمی شناسند و این "نیاز همدردی و هم صحبتی و تکیه کردن بر فردی است که ساخته ذهن شماست" این نیاز یکی از بهترین نیاز های انسان اما یکی از خطرناک ترین آنها نیز هست. و به نظر من این نیاز شما شاید توسط پدر و مادر و اطرافیان ارضا نشده و حالا به شکلی دیگر خود را نشان می دهد.
پس تنها راه خلاصی از این وابستگی ...... دور کردن تصویر های ساختگی در ذهن شما است . دوست عزیز کمی فکر کن به دنبال که میروی به حرف دل گوش میدهی یا گه گاهی نیز منطق خود را بکار می اندازید. بهترین کار این است که کم کم ذهن خود را مشغول یک سرگرمی و یک کاری کنید بخصوص در جامعه قرار بگیرید و با افراد مختلف روبه رو شوید آن وقت می بینید عقاید شما به آن چیزی که در درون شما است و آن چیزی که در بیرون اتفاق می افتد متفاوت هست. نگران نباشید کم کم مشکل حل می شود . صبر کنید . امیدوارم همیشه موفق باشی.
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله عزيزم سلام.....
همه مطالب رو خوندم.... كمي براي منم سوال پيش اومد.... بهرحال در سن شما اين همه احساس چيز عجيبي نيست ....
ايراد در تو نيست عزيزم.... تو خيلي خيلي با گذشت با اين مسئله برخورد ميكني و از احساساتت مايه ميذاري و اين زماني درسته كه طرف مقابلت هم همچين آدمي باشه....
به نظر من غزاله عزيز چه حرفش راست باشه چه دروغ ... اون چيزي رو از تو ميخواسته كه ديده نميتونه بهش برسه....
عزيزم اگه واقعا ميخواد اين رابطه تموم بشه پس چرا باهات صحبت ميكنه؟؟ كسي كه نخواد. يا تلفنشو قطع ميكنه و يا هزار كار ديگه.... موضوع اينه كه از تو انتظار يه زن صيغه اي رو داره و چون ميبينه تو فقط صحبتت ازدواجه به اين حرفا متوسل ميشه.... عزيزم اونم متوجه شده كه طرفش چه مورد عالي و چشم و گوش بسته ايه و نميخواد به اين راحتي از دستت بده...
و شايد اگه ديده دختر خوبي هستي خواسته لااقل ازت سوءاستفاده نكنه.... تصورش سخته ولي ممكنه !عزيزم خودت نوشتي ازت خواسته از اين رسمي بودن در بياي ولي تو مخالفت كردي و ترجيح دادي كه فاصله تون حفظ بشه....
غزاله جان از اينكه اينجوري مينويسم ازت عذر ميخوام اين فقط براي تو نيست همه ما اشتباه ميكنيم فقط در سن تو و اينكه يه دختر مهربون خوشبين هستي بيشتره.... من در سن تو موارد مشابه ديگه اي هم ديدم .... غزاله جان فكر ميكنم تو بخاطر خوشبيني كه داري تا طرف واقعا خنجر رو از رو نبنده بهش شك نميكني.... من مطمئنم كه تو اونقدر عاقل هستي كه الان با چشم باز بخواي مشكلتو حل كني..... غزاله جان....
من خودم از نصيحت بيزارم... باور كن.... اما اينجا كسي قصد نصيحت تو رو نداره عزيزم همه ما همدرديم و مطمئن باش با مشكلات همديگه كم و بيش آشناييم.... عزيزم ميدونم سخته ولي ديگه بهش زنگ نزن و اگه اون هم زنگ زد جوابشو نده....
بذار يه مدت بگذره .... باور كن ميشه .... باز هم از احوالاتت بيشتر بنويس..... ما همه به نوعي درد كشيده ايم و تقريبا از اين مراحل گذشتيم و حالا ميخوايم دست خواهر كوچولوي خوبمون رو بگيريم و كمكش كنيم....
اميدوارم بتونيم.... لطفا بنويس چكار ميكني .... درس ميخوني؟؟ كار ميكني؟؟ تو خونه خواهر و برادر داري؟؟؟
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط digitalman
خانم غزاله ؛ من فکر میکنم شما اصلا جوابهای دوستان را نمیخوانید و یا لا اقل به آنها توجه نمیکنید .
دوستان من فکر میکنم این خانوم همه را سر کار گذاشته .
این آقا چطور توانسته در 23 سالگی ازدواج کند و دوهمسر صیغه ای هم داشته باشد ؟ کی مدرک گرفته ؟ کی سربازی رفته ؟ شغلش چی هست ؟
دوستان آیا منطقی است دختری چون در یک تالار گفتگو از کسی سوال پرسیده بعد عاشق آن فرد بشود و پیشنهاد کند همسر دوم آن فرد بشود ؟
اول حرفهای من رو با دقت بخونید بعد بیاید اینجا این حرف رو بزنید خواهشا
اگر نخوندید پس لطفا این حرف رو هم نزنید .:47:
شما نمیخواید جواب ندید ولی نمیخوام که شما باعث بشید دیگران به من بدبین بشند .
اگر سوالی داشتید از خودم می پرسیدید .من مرض ندارم که کسی رو سرکار بذارم .:54:
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط shirin joon
عزيزم اگه واقعا ميخواد اين رابطه تموم بشه پس چرا باهات صحبت ميكنه؟؟ كسي كه نخواد. يا تلفنشو قطع ميكنه و يا هزار كار ديگه.... موضوع اينه كه از تو انتظار يه زن صيغه اي رو داره و چون ميبينه تو فقط صحبتت ازدواجه به اين حرفا متوسل ميشه.... عزيزم اونم متوجه شده كه طرفش چه مورد عالي و چشم و گوش بسته ايه و نميخواد به اين راحتي از دستت بده...
ممنونم از جوابتون.
راستش هر بار که حرف از قطع رابطه می زد من با اصرار و التماس ازش می خواستم که رابطمون حفظ بشه .من به اون گفته بودم که وقتی جوابم رو نمیده به هم میریزم اون برای همین ارتباطش رو با من حفظ می کرد .هیچ وقت اون زنگ نمی زنه فقط این منم که این کار رو می کنم .مثلا گاهی یک مدتی رو تعیین می کرد برای قطع رابطه.مثلا یکماه بهم فرصت میداد که رابطمو قطع کنم و وقتی نمی تونستم بیشتر بهم فرصت میداد تا به حال ...
حرف اقای نقاب هم درسته من حتی چهره اش رو توی ذهنم مجسم می کردم .رشته ی تحصیلیش رو کامل نگفته بود و من نمی دونستم .چهره اش رو برام شرح داد اونطوری که فکر می کردم نبود اما باز هم نمی تونم چرا حالا که می فهمم اونی که فکر می کردم نیست نمی تونم ازش دل بکنم ؟
من فکر می کردم حالا که ادم مذهبیه حالا که مثل مردهای دیگه حرفهای چندش اور نمیزنه حالا که متین برخورد می کنه و حالا که حتی به خاطر اینکه من باهاش نامحرمم زیاد من رو تحویل نمی گیره از اون مردهایی که میل نفسانیشون رو کنترل می کنند که حتی لازم نیست ازدواج کنند چه رسد به همسر صیغه ای
من دانشجوی مدیریت بازرگانی هستم ولی درس نمی خونم ترم قبل درسهامو بعضیشو حذف کردم و بعضیش نمره نیاوردم مشروط شدم .حوصله ی هیچ کاری رو ندارم .در ضمن یک خواهر کوچکتر از خودم دارم که کلاس چهارم دبستان درس می خونه.
باز هم از همگی شما ممنونم :72:
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
غزاله عزيزم رشته خوبيه منم رشته ام مديريت بازرگاني بود.... (چه تفاهمي.....؟)
و اما مشكلت ... عزيزم وقتي هنوز از نزديك نديديش چطور ميگي نفسشو كنترل ميكنه؟؟ چطور ميگي متينه؟؟
اولا شايد اصلا اگه ميديدش تو برميگشتي.... بعضي چيزها رو ميشه از چشماي يه نفر تشخيص داد... عزيزم تو عاشق نيستي تو فقط اونو زيادي تو ذهنت بزرگ كردي.... نقاب عزيز خوب توضيح داده غزاله جان... نگران نباش ... همونجوري كه خودت يه شخصيت ذهني از اون ساختي همينطوري هم ميتوني پاكش كني ... سعي كن عزيزم...
براي به دست آوردن زندگي و شادابي دوباره ات .... براي بدست آوردن حس شادي.... براي بدست آوردن عشق واقعي....
براي به دست آوردن حس درس خوندن و ادامه تحصيلت..... و كلا براي بدست آوردن هرچيز گرانبهايي بايد يه سري چيزها رو از دست بدي..... و بقول معروف : براي بدست آوردن بهترينها بهايش را بپرداز....
حالا تو صحبت كردن با يه انسان فرضي خوب (كه تو تو ذهنت خواستي اونو خوب بسازي...) را فقط از دست ميدي و بجاش همه شاديها و زندگي پربار آينده آغوششو به روي تو خواهد گشود....
سعي كن عزيزم... سخته ولي مطمئن باش اگه ادامه بدي سخت تر خواهد شد و چه بسا جبران ناپذير....
از خدا صميمانه كمك بگير مطمئن باش كمك ميكنه..... اون عشق واقعيه عزيزم و تو فقط اشتباه گرفتيش....
اشتباهتو جبران كن.... تو از مذهب اون آقا خوشت اومد چون از خدا حرفاي آرامبخشي به تو ميگفت.... پس در واقعيت روح تو بدنبال اون يكتاي مهربونه عزيزم نه بنده ناچيز اون..... موفق باشي....
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ghazaleh
من ازش می خواستم که با من ازدواج کنه می خواستم از همسرش اجازه بگیره و با من ازدواج کنه چون توی یک داستان توی مجله خونده بودم دختر پسری به هم علاقه داشتند اما قرار بود پسره با دختر دیگری ازدواج کنه .شب عروسی پسر دختره میره با عروس خانم صحبت می کنه و اون دختری که عروس بوده ازدواج رو به هم میزنه واون دو تا با هم ازدواج می کنند مثل یه رویاست واقعا که توی این دنیا جایی برای این زیباییها نیست
درودی دوباره
چقدر جالب است ! هیچگاه نمی توانستم این موضوع را در خود به یک فرمان واحد تبدیل کنم ( هر چند که در چند تن دیگر هم رویت شده بود ) که سن شناسنامه ای ما ، ملاک برای بزرگ بودن ما نیست !
و چقدر جالب که نویسندگان مجلات و نشریات تا این حد در به دست گرفتن تفکرات خوانندگان ماهر هستند !
دوست گرامی ، اگر همانند سخنان پیشین خود و یا سایر دوستان بر شما نظری تایپ کنم ، شما به سوی هدفی که در سر دارید دست بر کیبورد برده و تمامی افکار خود را با خطوطی سیمی به صفحات ما منتقل میکنید .
پس ای جوان ، چه باید گفت ؟
ایا هر بار نوشتن ما همدردها ، مستلزم تماسی تلفنی با مرد مورد نظر و تایید گرفتن از آن است ؟
جواب دادن به سوالاتی که پرسیده می شود ، جوابش برای بنده واضح است اما برای شما چه ؟
اگر نمی خواهید با او ازدواج کنید پس چرا نظرتان باز می گردد ؟
سوالی دیگر ، آیا شما خواهان زندگی هستید که هیچ هدفی ندارد ؟
.......
اصلا داستان آن آقا نیست که شما تمام حرف ها را به دنبال او یدک می کشید . در این موضوع همگان بسیج شده اند که به شما بگویند :
این افکار که در سر دارید ، خواب ای کودکانه است !
دوست عزیز ، آقا .... آقا .... آقا .....آقا .... چیزی که زیاد است آقا ..... شما اگر واقعا قصد ازدواج دارید و به دنبال آقا می گردید به پدر خود بگویید آقایی برای شما بر خواهد گزید که آن آقای قبلی زیاد آقایی نداشته باشد .
شما هنوز کوچکتر از آنی هستید که معنی و مفهوم آقا را درک کنید .
اما این دلیل بر نادانی نیست دلیل بر نداستن اسا که عاقل آن است که بپرسد .
شما اگر پرسیدید ، پس منتظر جواب منطقی باشید نه جواب دلخواه خود !
-------
دوستانی که شما را راهنمایی میکنند ، نه شیرینی عروسی شما را می خورند نه در جشن شما شرکت می کنند تا برای شما برقصند و یا نفعی مادی دارد و یا با آن آقا شرط بندی کرده اند ....
همگان به شما از دیدگاه یک انسان دلسوزانه ، قصد کمک دارند پس بهتر است دلسردشان نکنید با حرف هایتان .
راستی ، معشوقه ای هست که فکر نمی کنم بتوان وصفش کرد آیا به سراغ او رفته اید ؟
آن محبوب را اگر یافتید ، فکر میکنم علاج کامل را درک کرده اید .
پس خداوند بزرگ و بلند مرتبه را یاد کنید تا با یاد او قلب خود را تسکین داده باشید :16:
RE: راه دل کندن نمی دانم هنوز .........
اقای lord.hamed من به دنبال اقا نمی گردم .شما در مورد من چه فکری می کنید ؟
من برای بار هزارم میگم من نمیخوام با اون ازدواج کنم فقط نمی تونم ازش دل بکنم من به فکر راهیم که بتونم از اون دل بکنم .
اقای محترم من بزرگ شدم و عقلم هم خوب قد میده و خیلی هم خوب معنای آقا را می فهمم .شما چی انقدر بزرگ شدین که معنا و مفهوم اقا رو بفهمید ؟
شما دوستای همدرد قرار نبود زخم زبان بزنید یا مسخره کنید و کنایه بزنید و یا ......