-
RE: جنگل....!
یک هفته گذشت! نمیخوای بیای؟
پاشو دختر، پاشو بیا دیگه، اگه نیای دیگه رو حرفت حساب نمی کنم، بهت بی اعتماد میشم، اونجا چی داره که موندگارت کرده؟ نکنه کسایی که اونجا هستن از اینجایی ها بیشتر دوستت دارن؟ یعنی انقدر بهت خوش می گذره که این همه خواهش برات بی اهمیت شده؟
بهت چی بگم؟ خودت از وضعیت ما باخبری، خودت میدونی چه اتفاقهایی افتاده، خودت میدونی چه روزهایی داره بهمون میگذره، همه اش فکر می کردم امروز برمی گردی، همه اش فکر می کردم امروز بر میگردی، خیلی بی رحم شدی، خیلی خودخواه شدی، تو که اینجوری نبودی، فقط به خودت فکر می کنی؟؟؟ واقعا این خودخواهیه شادی، خیلی بی رحمی.
خسته شدم از دستت، این کارها یعنی چی؟ کاش باهات آشنا نمی شدم، اگه میدونستم به ازای اون همه روزهای خوبی که درکنارت داشتم باید این جهنم رو بگذرونم هیچ وقت باهات حرف نمی زدم، باهات درددل نمی کردم که حالا انقدر نبودنت آزارم بده، مثل هزاران انسان دیگه که تو رو نمی شناسن، الان دارن زندگیشون رو می کنن، اما من چی؟ اصلا من کجا تو کجا؟؟ چرا من و تو باید با هم آشنا می شدیم، چرا؟
خیلی سخت می گذره، خیلی دیر می گذره، نفسم بالا نمیاد، اینجا همه اینطوری شدن، اون روز که رفته بودی توی پارک و اون دو تا آقا فکر کرده بودن دیوونه دیدن رو یادته؟ الان ماها رسما همه دیوونه شدیم، بدیش اینه که کسی پدر و مادرت رو درک نمی کنه، بدیش اینه که بعضی ها زنگ می زنن و تسلیت!!!!! میگن!!!! واییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییی
عروس خانم پاشو بیا، مگه قرار نبود قبل از عید بری سر خونه زندگیت؟ مگه قرار نبود؟
-
RE: جنگل....!
دو سه روزه وقتی که دلم می گیره
کسی نیست سر رو شونه هاش بذارم
...
-
RE: جنگل....!
روزن عزیز اینجا این بزرگترین همایش همدردیه ولی نمیدونم تو چیا میبینی که به ما نمیگی و درداتو تو خودت میریزیو اینقدر تو خودتاذیت میکنی و غصه میخوری!انیجا ما همه شادی رو دوست داریم ومنتظر برگشتنش هستیم .میتونی اگه چیزی هست به ما هم بگی /هر چند ما از نظر مکانی مثل شما اینقدر بهش نزدیک نبودیم ولی دلامون که به هم نزدیک بود مگه این کافی نیست!؟!
شادی هم برمگرده چیزی که خدا بخواهد تخلف ناپذیره!
مراقبت خودتو شادی ما باش/منتظر خبرای خوبی که میدی هستیم!
-
RE: جنگل....!
امروز حالت بهتر بوده، یعنی داری بر می گردی، یعنی داری از جنگلت دل می کنی، یعنی به زودی میبنمت، باور کن دیگه با حرفام اذیتت نمی کنم، فقط برگرد زود برگرد.
-
RE: جنگل....!
روزن جان
مطمئن باش برمیگرده
-
RE: جنگل....!
چشمات با آدم حرف میزنه، امشب باز عکسهات رو میدیدم، چقدر دلم برای لبخند قشنگت تنگ شده، برای خنده هات، برای شیطنت هات، برای سکوتت، آرامشت، صدات! اما انگار صدات رو لابه لای آواز پرنده ها جا گذاشتی! وقتی اومدی حرف بزن، میخوام صدات رو بشنوم، حرف بزن، حرف.
-
RE: جنگل....!
چیکارش دارید! بذارید راحت باشه توی عالم خودش باشه حسودیتون میشه که اونجا راحت داره زندگیشو میگذرونه؟
-
RE: جنگل....!
از جنگلت دل کندی، چقدر خوشحالم کردی، چقدر خوشحالم کردی، میخوام بیام پیشوازت اما انگار نمیشه، چقدر دوست دارم زودتر صبح بشه، چقدر دوست دارم زودتر فردا بیاد، خوشحالم که اومدی، خدایا شکرت، به خاطر همه چیز، به خاطر همه چیز............................................ .................................................. .................................................. .........
-
RE: جنگل....!
روزن عزيز
خوشحالم که خوشحال مي بينمت ، ولي اي کاش يه ذره واضح تر بنويسي ، من از ايهام بدم نمياد ولي تو اين مورد لطف کن وواضح بنويس.
يعني حال شادي خوب شده و مرخصش کردن؟؟
-
RE: جنگل....!
آقای بی بی من در موضوع «حالا می فهمم خالی یعنی چه حس وحالی» که البته اشتباها «حالی..» نوشتم توضیح دادم، ایشون برگشتن اما هنوز مرخص نشدن.