-
RE: میشه کمکم کنین
دوست خوبم من برای آخرین بار جوابتو می دهم. چون وقتی پستتو می خونم دلم می خواد محکم سرمو بزنم به دیوار از اینکه دختری مثل تو که لایق بهترین هاست اینجوری باهاش برخورد می کنن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
عزیزم آرش رو ول کن. نه لحاظ عاطفی . ولی یک مدت کاری به کارش نداشته باش. شخصیت خودتو خانوادتو زیر سوال نبر با این کارها. زندگی خواهر بیچاره ات رو هم انقدر دچار تشنج نکن. حرف های مادر آرش رو بهش بگو و بعد هم بهش بگو که تا هر زمان که خودش می دونه بره و با خانوادش حرف بزنه. تو هم تا اون موقع رابطه ات رو کم کن. بلوم جان اگه واقعا آرش مال تو باشه از آسمون سنگ هم بیاد مال توه.
به خدا تو اولین دختری نیستی که این مشکل براش پیش اومده دوست من. ولی ببین همشون که مثل تو رفتار کردن آخرش به کجا رسیدن ؟؟؟
مطمئن باش آرش هم فشار بهش نمی یاد . چطور تو این همه حرف می شنوی و حرص می خوری چیزیت نمی شه ولی ممکنه برای آرش اتفاقی بیفته !!! توجیح نکن.
مگه تو فشار کار و زندگی نداری؟ تازه تو دختری. لطیف تری. اون مرده.
کمی وقارتو حفظ کن. به خودت مسلط باش. باور کن اگه رابطه ات رو کم کنی بازم اکسیژن هست برای نفس کشیدن ! آرش اکسیژن نیست. منم مثل تو بودم. ولی به موقع جمع کردم خودمو.
عزیزم از تجربه دیگران استفاده کن. ضرر نمی کنی. :72:
-
RE: میشه کمکم کنین
تود ختري .اون مرده؟! خوشحالم دوباره تصديقي بر حرفهاي من!
-
RE: میشه کمکم کنین
من عذر مي خوام. نظرمو نمي شه ويرايش كرد؟ اگر بشه حذف بشه ممنون مي شم. الان سيل انتقاداته كه به من به خاطر نظرم سرازير مي شه. اشتباه كردم.
-
RE: میشه کمکم کنین
مرسی نازنین جان
آره تو راست میگی منم از همه کمک خواستم بگن من چیکار کنم که وابستگیم کمتر بشه
من حرفاتو قبول دارم همشو ولی با اینکه تو وضیعت اجتماعیم خیلی موفقم ولی اعتماد به نفسمو از دست دادم
من دقیقا به اندازه آرش حقوق می گیرم تازه یکی از قست های ماشینشم من دارم می دم ولی بازم نمی تونم خودمو قبول کنم من کل شخصیتمو گم کردم
-
RE: میشه کمکم کنین
آقایsantatian
من نظرات همه ی دوستان رو با کمال میل می خونم
از شما هم ممنون می شم به عنوان یه مرد بهم کمک کنین باور کنین من هیچ وقت راضی نمی شم به آرش لطمه ای وارد بشه و تا اونجایی که تونستم تا بحال کمکش کردم و کنارش بودم
و ازش هیچ انتظاری هم نداشتم حتی حرفی که مادرش در مورد من گفته بهش منتقل نکردم چون الان تو محیط کارش مشکل پیدا کرده و من نمی خواهم ذهنش بیشتر از این مشغول بشه
از قدیم گفتن طلا که پاکه چه منتش به خاکه منم چون به خودم مطمئنم دلیلی نمی بینم با مادرش بحث کنم مهم آرشه که پاکی من بهش ثابت شده
ولی من بیش از حد به آرش وابسته شدم جوری که دارم خوده آرش رو هم اذیت می کنم نمی دونم متوجه منظورم می شید یا نه
-
RE: میشه کمکم کنین
منو آرش با اینکه هنوز ازدواج نکردیم ولی همیشه حقوقامونو میزاریم رو هم و قستا و بدهکاری ها رومیدیم چون من معتقدم که آرش بخاطر من مجبور شده خونه و ماشین رو با این همه
قستو بدهی بخره پس منم باید تو سختی هاش شریک بشم ولی متاسفانه اطرافیان نمی زارن ما زندگی کنیم
-
RE: میشه کمکم کنین
خوب شما به من بگین من چکاره اشتباهی کردم که انقدر باید اذیت بشم من فقط خالصانه دوست داشتم بدون کوچکترین توقعی باور کنین
-
RE: میشه کمکم کنین
bloom عزیزم همانطور که من به نیما اعتیاد داشتم تو هم این مسئله رو با آرش داری. وابستگی شدید که خفه کننده است.عزیزم مقاله همسفر عزیز رو که برام گذاشته بود رو خوندی؟دقیقا توی زندگی من و تو صدق میکنه.بهش عمل کن.منم دارم همین کار رو میکنم و حس میکنم شرایطم داره از قبل بهتر میشه.به خدا میفهمم چی میگی عزیزم.چون من هم مثل توام.درکت میکنم.ولی باید روی خودت کار کنی.همانطور که من دارم این کار رو میکنم.گلم مشکلاتت دارن باهات حرف میزنن و ضعفهای شخصیتیتو بهت نشون میدن.از کنارش ساده نگذر.روی خودت کار کن.
-
RE: میشه کمکم کنین
bloom عزیز، کار خوبی کردی که توی این شرایط چیزی به آرش نگفتی، من نمی دونم ارتباطت در حال حاضر با آرش در چه حدیه، اما اگه آرش وضعیت تو رو درک می کنه و داره تلاشش رو می کنه چه دلیلی وجود داره که بخوای رفتارت رو باهاش تغییر بدی؟
مگه رابطه آرش با تو بد شده؟؟
-
RE: میشه کمکم کنین
از همه ممنونم
چکامه جان عزیزم من مقالهی همسفرو تو پستت خوندم خانومی به نظرم خیلی خوب اومد ولی عمل کردن بهش خیلی سخته ولی باید سعی کنم حتما بهش عمل کنم چون بعضی موقع ها این وابستگی خود آرش رو هم کلافه می کنه مثلا وقتی 2 سه روز ازم دوره من انقدر بی تابی می کنم که خودش بهم می گه این جوری با خودت نکن اذیت می شی
shadعزیزم مرسی از جوابت خانومی آرش رفتارش بد نشده البته یه مشکلات کاری براش پیش اومده که خیلی درگیر اونه و گاهی سر اون مسئله بد اخلاقی می کنه ولی در کل حرف آرش اینه که من نمی خوام خانوادم رو به زور بیام می خواهم حداقل یکم رضایت بوجود بیاد می گه اگه تو این شرایطی که برا اومدن شرط میزارن بیان جلو از ترک دیوار خونتونم برا بهانه گیری استفاده می کنن
آرش می گه برای من بیشتر از رسمی شدن این مسئله احترام گذاشتن بهم مهمه اگه قرار باشه با لج و لج بازی باشه همه ی احتراما از بین می ره
فقط 2 سه روز پیش بهم گفت خواهش می کنم انقدر گریه نکن من دیگه از صدای گریه خسته شدم هر بار که سر مسئلی ای گریه می کنم خیلی عصبانی میشه و همیشه نتیجه عکس می ده یعنی گریه کردنم باعث می شه بدتر بشه که بهتر نمی شه من می دونم خودم دارم اشتباه می کنم ولی هیچ اعتماد به نفسی برام نمونده وقتی پست های چکامه رو می خونم احساس می کنم همزاد خودم اونارو نوشته شاید وابستگیه من به آرش داره بد تر کارا رو خراب می کنه