آقاي santatian عزيز از همراهي همدليتون متشكرم حداقل بعداز چند روز ره آوردي از سفر به اين دنياي مجازي نصيبم شد بازهم از ادامه دوستي با شما مسرور و شادمان خواهم ماند.باسپاس بسيارنقل قول:
نوشته اصلی توسط santatian
نمایش نسخه قابل چاپ
آقاي santatian عزيز از همراهي همدليتون متشكرم حداقل بعداز چند روز ره آوردي از سفر به اين دنياي مجازي نصيبم شد بازهم از ادامه دوستي با شما مسرور و شادمان خواهم ماند.باسپاس بسيارنقل قول:
نوشته اصلی توسط santatian
هميشه طلاق برام تابوي بزرگي بوده كه نتيجه اش را بدبختي و فلاكت براي همه طرفهاي درگير اون ميدونستم.اما بعداز قرار گرفتن تو اين زندگي باصطلاح مشترك كه براي من هم روزي با عشق واميد و آرزوها و آمال بيشمار آغاز شده بوددركي متفاوت از طلاق پديد آمد.امروز طلاق را نعمتي از نعمات خداوند براي دوري از نكبت و سرافكندگي و تحقير ميدانم و اين واژه ثقيل و سرشار از بار منفي را به عنوان لقبي رهايي بخش ميپذيرم.انگ مرد زن طلاق داده را به انگ مرد زن ذليل بيشتر ترجيح ميدهم.البته واژه زن ذليل را نه بمعناي عامش بلكه بطور خاص با ديد از زاويه زندگي توام با ذلالت و خواري و عداوت مد نظر دارم.اگر پاي آن فرشته معصوم و بيگناه در ميان نبود در پايان اين انتقام جويي يك عمر بلاتكليفي را برايش به يادگار گذاشته و از ديده اش طوري پنهان ميشدم كه هرگز با كمك ابزار قانوني هم قادر به يافتنم نميشد.كه اين نه بمعناي فرار از او بلكه با استفاده از بستر قوانين مزخرف باصطلاح مردسالارانه حداقل تا 5سال او را بلاتكليف و بي سرپناه و بي ياور رهايش ميكردم تا فيلمنامه با قهرماني قهرمانش پايان پذيرد.اما افسوس و صد افسوس كه دختركم رشته اي ناتوان است كه من و او را با وجود تنفر بسيارمان از يكديگر بهم پيوند داده و كوچكترين تلاشم برا جدايي ازو موجب گسستن اين رشته نحيف و نونهال ميگردد.در فيلمهاي زيادي كه تاكنون با محوريت طلاق ديده ام جنبه هاي مختلف اين پديده بظاهر شوم را از زواياي گوناگون مشاهده كرده و بيم آن دارم در آينده عذاب وجداني ابدي را بواسطه اين كار با خود همراه سازم.ساده عرض كنم من اصلا؛ قادر به توضيح و توجيه فرزندم براي علت اين جدايي نيستم.و از اين جهت نسبت به آينده واهمه اي جدي دارم.من حتي بخاطر دخترم حاضرم او را در منزلي مشترك پذيرفته و وفقط در قالب يك زوج در زير يك سقف زندگي كنيم اما او بي توجه به همه اين ماجراها بازهم چهار نعل در حال تاخت و تاز است و بي توجه به همه نتايج رقت بار اعمالش در گذشته بازهم قدمهايش را در همان راه ناهموار گذاشته و با تكرار همان اشتباهات به اين راه پر مخاطره ادامه ميدهد.اصلا؛ نميدانم آيا در وجودش چيزي به اسم خرد هم وجود دارد يا خير؟
آيا به نتايج اعمالش و مسئوليتي كه در آينده نسبت به اين رفتارها دارد توجه ميتنمايد ياخير؟خدا عالم است.
رضا جان اگر قادر به کاری نیستید تازه با بقیه انسانها مشترکید! یاد بگیرید. این زندگی اگر فقط به خاطر دخترتون با این حجم نفرت ادامه پیدا کنه نتایج خوبی رو نداره. بهترین کار یک مشاوره. شاید مشکلات قابل حلی هم در زندگیتون باشه. اگر چیزی قابل حل نبود روشهای بسیاری برای متقاعد کردن و آرامش دادن به دخترتون وجود داره.
الحمداله در و تخته خوب با هم جور شدند...
خوب تبریک می گم بهتون آقا رضای عزیز که بالاخره نتیجه گرفتین....!
آقاي رضاي محترم
من كل نظرات جديد رو خوندم بر خلاف برخي ،آقاي santatian درست مي گويند شما در اين تاپيك راه به جايي نمي بريد براي بار چندم عرض مي كنم مكشل شما قدري گسترده تر و پيچيده تر از مشكلات ديگر دوستان است
بهتر نيست دست از نظر خواهي برداريد و به نزد يك مشاور برويد.
معذرت مي خوام كه رك و راست نظر مي دم اما شما - شايد به دليل شرايط بد روحي- پذيراي نظرات درست نيستيد.
همه دوستان تلاش ميكنند شمارا از طلاق و جدايي منصرف كنند يا اينكه هر كداممان كه اغلب هم خانم هستيم با توجه به تجربيات روحي خويش اشتباهات گذشته رو به شما ياد آوري كنيم و كمك كنيم در جهت بهبودي
اما ناموفقيم چرا؟ چون رضاي عزيز مسرانه تنفر مي ورزد و هدفش را انتخاب كرده -من از زنم بدم مي ياد به خاطر دخترم باهاش زير يه سقف زندگي مي كنم هر چند دختركم در اين بلبشو پر پر شود - يا اينكه - نظر من همين است كه هست-
اي كاش كل تاپيك را از اول مرور مي كردي . ببخش من رو اما شما تنها كاري كه مي كني وقتي به بطالت مي گذراني تا كليه نظرات ما را تفسير كنيد و البته به ديد خودتان .
اگر در زندگي هم اينچنين رفتاري داشته باشيد و بخواهيد جز به جز مو از ماست آن هم به نفع خودتان بيرون بكشيد كه فاتحه زندگيتان حتي روح و احساس خودتان خوانده شده .
برادر گرامي سعي كن بدون غرض به نظرات نگاه كني سعي كن واقع بين باشي
موفق باشيد.
شما با این طرز تفکر چگونه توقع زندگی مشترک موفق را دارید؟
رضا جان عطف به سخنان قبلی خودم" دنبال چی تو کجا!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟ می گردی. مطمئنی برای همدردی!! جای درستی رو انتخاب کردی؟"
تو فکر می کنی من یکی هستم خوشی زیر دلم زده. من کل این تالارو زیر رو رو کردم بهت می گم اگر می خوای ذره ای آرومتر شی این دفعه آخری باشه که تالار میای. برو با یک مشاور صحبت کن.
یا علی
سلام خوبین اقای santatian. دوباره که عصبانی شدین.
مگه قرار نبود با آرامش صحبت کنید. اگه تالار بده و خیلی یک طرفه است پس چرا وقت گرانبهاتونو می ذارین و می یاین توش.
قرار شد نظر های سازنده بدون عصبانیت بدین تا ما هم از تجربه هاتون استفاده کنیم. یادتون رفت ؟؟؟؟ :72:
آقا رضا هم شما هم خانومتون تو شرایط روحیه فوق العاده بدی هستین
من نمی دونم شما تصمیم به جداییتون جدی هست یا نه ولی برادر گرامی سعی کنین یه مقدار خودتونو آروم کنین تو این شرایطی که شما هستین هیچ تصمیم عاقلانه ای نمی تونین بگیرین
اول خودتونو پیدا کنین یکم به خودتون فرصت بدین تا بتونین مسایل رو درست ببینین به نظر من یه مدت اجازه بدین این آتیشی که بلند شده بخوابه شاید هردو طرف یه کم آروم بشین
اون موقع با فکر باز تری تصمیم می گیرین
آقای santatian عزیز
خواهش می کنم دیدتونو نسبت به تالار عوض کنین ما اینجا می خوایم بهم کمک کنیم نه اینکه هم دیگرو بکوبیم باید همه مدافع حق باشیم گاهی اوقات این حق مربوط به خانوماست گاهی هم اقایون
اگه فکر می کنین کسی داره اشتباه می کنه با دلیل و برهان بهش بگین نه با عصبانیت
من می دونم به تعداد مرد های مقصر زن های مقصرم واسه جدایی وجود داره ولی شما که خودت ازدواج کردی اینو می دونی اگه تی یکه رابطه و یکه مشکل هر کسی نقص خودشو بپذیره
و تمامه حق به خودش نده هیچ وقت جدایی پیش نمی یاد ولی متاسفانه وقتی مشکل ایجاد می شه هر کسی می خواد اون یکی رو محکوم کنه و خودشو مظلوم نشون بده
من خیلی کم تجربه تر از شما هستم ولی می دونم گذشت تو زندگی واجبه ولی اگه ازش استفاده بشه بازم میگم من خطابم هم زن و هم مرده اگه همه چیز دو طرفه باشه مشکل حله