نوشته اصلی توسط
margearezooha
نظرمن هم مثل بعضی از دوستان صبرکردنه.حداقل یکماه هیچ صحبتی نکنین نه بامادرتون نه باخونواده اون خانم.که اگه عصبانیتی وجودداشته باشه دراین مدت فروکش کنه بعد هم مادرتونو راضی کنین از ایشون بخواین که پاپیش بذارن برای مثال این حرفا روبزنین به مادرتون:
(اگه به خواستگاری دختر موردعلاقم نرنین شاید از اون یه قدیس برای خودم بسازم وزندگی بعد از اینم باهرکس دیگه ای هم که باشه فکرمیکنم با اوخوشبختر بودم.بذارین خودم به این نتیجه برسم که کوتاهی ازطرف من نبوده)
بعدهم دراین مدت هیچ کاری جزصبرکردن نمیتونین انجام بدین هرچه بیشتر بیتابی کنین خودتونو بیشتر اذیت میشین.انشالله اگه خوشبختی وعاقبت بخیری باایشونه خداوند به زودی زمینه اونو براتون فراهم کنه.فقط اگه کارتون درست شد ما روبیخبر نذارین:227:
- - - Updated - - -
نظرمن هم مثل بعضی از دوستان صبرکردنه.حداقل یکماه هیچ صحبتی نکنین نه بامادرتون نه باخونواده اون خانم.که اگه عصبانیتی وجودداشته باشه دراین مدت فروکش کنه بعد هم مادرتونو راضی کنین از ایشون بخواین که پاپیش بذارن برای مثال این حرفا روبزنین به مادرتون:
(اگه به خواستگاری دختر موردعلاقم نرنین شاید از اون یه قدیس برای خودم بسازم وزندگی بعد از اینم باهرکس دیگه ای هم که باشه فکرمیکنم با اوخوشبختر بودم.بذارین خودم به این نتیجه برسم که کوتاهی ازطرف من نبوده)
بعدهم دراین مدت هیچ کاری جزصبرکردن نمیتونین انجام بدین هرچه بیشتر بیتابی کنین خودتونو بیشتر اذیت میشین.انشالله اگه خوشبختی وعاقبت بخیری باایشونه خداوند به زودی زمینه اونو براتون فراهم کنه.فقط اگه کارتون درست شد ما روبیخبر نذارین:227: