نوشته اصلی توسط
نوپو
آره تو راست می گی. تقصیر منه. من خودم باعث شدم . حالا هم می پذیرم. تقصیرم را قبول می کنم. می دانم با گفتن چند جمله نمی توانم اشتباه چند ساله را جبران کنم. تو حق داری. ای کاش فقط کمی پیش خودت فکر می کردی که اگر من دشمنت بودم این همه نگرانت می شدم یا نه؟ آره الان حقمه که دلم بشکنه. حقمه که زجر از دست دادن فرزندم را تحمل کنم. حقمه که فرزندم خودش را از من دریغ کنه. اما این را بدان که محبتی که خدا گذاشته توی قلب من از بین نمی ره. خدا خودش این محبت را حفظ می کند. حتی اگر تو از من بترسی خدا محبت را از من نمی گیرد. کاش خدا می فهیمد چه می کشم. حاضرم بیشتر از اینکه تو می گویی تقاص پس بدم. حاضرم همین الان خدا در جهنم را به رویم باز کند اما این کابوس تمام شود. کابوس هیولا بودن خیلی سخت است. کابوس اینکه اینهمه سال فکر می کردی فرزند داری اما در واقع فرزند نمی خواهد مال تو باشد خیلی سخت است. حاضرم به خاطر اشتباهم در حق تو خداوند من را مجازات کند. هر مجازاتی که در نظر بگیرد. اما این کابوس تمام شود.