نقل قول:
نوشته اصلی توسط
asal.68
راستش زیاد اهل مدهب نیستم کم نماز میخونم ......... چندسالی هم میشه باخدا قهرم
سلام asal.68 گرامی
به دقت پستهایت را خواندم. این جمله که نقل قول کردم مرا به فکر فرو برد.
تو خیلی قوی هستی.
با اینکه با نماز میانه زیادی نداری، با اینکه با خدا قهر هستی. می توانی پشت کامپیوتر بنشینی. به اینترنت وصل شوی، در همدردی عضو بشوی، تاپیک ایجاد کنی، درد دل کنی و با اعضاء وارد تعامل بشوی. و مشکلت را پیگیری کنی.
من اگر با خدایم قهر باشم و ارتباطم قطع شود. این همه که تو می توانی، نمی توانم.
نمی توانم با این هم درد و رنج ، با این هم کمبود و مشکل، با این همه تنهایی و غصه، با این همه ناتوانی و محدویت، با این همه نیاز و کاستی، با این همه فشار و عذاب، با این همه تنگناها و مصائب، با این همه دل شکستگی ها و دل تنگی ها و هزاران مسئله دیگر چه کنم.
به من یاد بده چگونه اینقدر قوی هستی که می توانی با وجود قهر بودن با مبدا همه قدرتها و مهربانی ها و لطافت ها ، این همه امید داشته باشی و این همه فعالیت کنی.
اگر او نباشد. کسی که قدرت مطلق هست.
کسی که محبت مطلق هست.
کسی که علم مطلق هست
کسی که مهر مطلق هست
کسی که بی نیاز مطلق هست
کسی که لطیف مطلق هست
و اگر آن بی نیاز نباشد ، چه کسی می تواند جایش را در تنهایی های ما بگیرد.
چه کسی جز او می تواند به تنهایی ما راه یابد.
چه کسی جز او می تواند وقتی غم دلمان را پر کرد، زمزمه امان را بشنود
چه کسی جز او اشک را از چشمانمان می تواند پاک کند.
چه کسی جز او می تواند همواره نوازشگر ما باشد.
اگر نماز نخوانیم. و اگر با او حرف نزنیم، با که حرف بزنیم.
آری اگر بدون او می توانی باشی و می توانی زندگی کنی،
پس تو بی نیازی
تو قادری
تو توانایی
اما اگر بدون او ، ضعیف هستی، تنها هستی، دل شکسته ای، و کمبود احساس می کنی. باید بدانی که باید با او صلح کنی.
صلح هم این نیست که یک طرفه و طلب کارانه از او بخواهی.
بلکه تو هم لازم است تن بدهی به راهنمائی هایش
تو هم نیاز هست که به دستورات او برای گرفتن آرامش ، گوش بسپاری.
تو چگونه می توانی دستورات سازنده ات و خالقت را گوش ندهی و خوشبخت باشی.
تو چگونه می توانی فرامین خدا را رها کنی و تصور کنی مشکلاتت حل می شود.
آیا اعضاء همدردی و مدیر همدردی از خدا آگاهتر ، تواناتر و مهربانترند؟!!!
آیا می توان با خدا قهر بود و تصور کرد، اعضاء همدردی بیشتر از خدا به کار می آیند؟!
آیا کسی را می شناسی صرفا با پول و امکانات و آدمها آرامش مطلق و خوشبختی او را در بر گیرد.
بیا با او قهر نباش.
بیا صلح کن، صلح کن
صلح کن با اين پدر عاقي بهل
تا که فرش زر نمايد آب و گل
پس قيامت نقد حال تو بود
پيش تو چرخ و زمين مبدل شود
من که صلحم دايما با اين پدر
اين جهان چون جنتستم در نظر
هر زمان نو صورتي و نو جمال
تا ز نو ديدن فرو ميرد ملال
من همي بينم جهان را پر نعيم
آبها از چشمه ها جوشان مقيم
بانگ آبش مي رسد در گوش من
مست مي گردد ضمير و هوش من
شاخه ها رقصان شده چون تايبان
برگها کف زن مثال مطربان
برق آيينه ست لامع از نمد
گر نمايد آينه تا چون بود
از هزاران مي نگويم من يکي
ز آنک آکندست هر گوش از شکي
پيش وهم اين گفت مژده دادنست
عقل گويد مژده چه نقد منست