-
مرسی خانم پانیذ و سکوت گرامی
درسته نباید مقایسه کرد ولی خوب من تاپیک های مختلف رو میخونم و به خودم میگم نکنه دوست نداره با من توی خیابون راه بیاد یه وقتایی میچسبه بهم دستمو میگیره یه وقتایی دستشو نمیذاره بگیرم!!!
خانم پانیذ شما درسته که علاقه نداشتین از اول ولی خوب خانم من یکمی بهتر بوده و میگفت یه وقتایی دوستت دارم و یه وقتایی نه ینی بی ثبات بود و منم توقع محبت خیلی زیاد ندارم ازش و سعی هم کردم عشقم رو ثابت کنم این اخرین بار هم که خوب شدیم واقعا میخواستم دیگه دعوا نکنم که نذاشت به دوروز بکشه...
من بر خلاف خیلی از مردایی که توی این شرایط هستن خیلی سعی کردم بهش نزدیک بشم ولی اعصاب خرابم اجازه نمیده بیش از این تحمل کنم. من الان به عشق نیاز دارم..
منم میتونم خلا عاطفیم رو با کسی که دوسش دارم و دوسم داره پر کنم به این نتیجه رسیدم که میتونم هر کسی رو جای همسرم دوست داشته باشم ولی با این تفاوت که اونم منو بخواد...
-
آقا محمد صبرتونو بالا ببرین این تنها راه توکلتون به خدا تو این شبای آخر خالصانه دعا کنین ضمنا اگه خانمی عاشق شوةرش باشه وقتى ازش دلخوره چندشش میشه دستشو بگیره چه برسه به خانم شما تو این شرایط این مسئله طبیعیه سخت نگیرین زیاد
-
دیشب اینقد باهاش حرف زدم که بالاخره از زیر زبونش کشیدم بیرون ....
هنوز پسر عمش رو دوست داره بعد یه سال.. با کمال وقاحت بهم گفت
میخوام طلاقش بدم امروز دارم میرم قباله رو ازش بگیرم فقط نمیدونم چطوری باید اقدام کنم چون به طلاق توافقی راضی نمیشه میگه میخوام زندگی کنم ولی بدون احساس من یکی نیستم...
ممنون از همگی
اگر کسی میدونه چقدر زمان میبره جدا شدن به صورت یک طرفه لطفا بهم بگه ممنون میشم چون دیگه راهنمایی نمیخوام با این وقاحت نمیتونم زندگی کنم
-
آقا محمد من مدام پیگیر تاپیکتون هستم. اون جایی که گفتن که نمی دونن شما رو دوس دارن یا نه و گاهی دوستون دارن و گاهی نه خیلی ناراحت شدم. و همچین حدسی زدم که شاید کسی رو در زندگیش دوس داره . چون این موضوع رو زیاد دیده بودم. اما اینو نگفتم.
اما چیزی که هست من مطمئنم که اگر شما رو در معرض از دست دادن ببینه احساسش براش روشن میشه .
براتون آرزوی خوشبختی می کنم. واقعا اذیت شدید تو این مدت
اما ازتون خواهش می کنم با این حرفایی که ازش شنیدید یه بار دیگه به مشاور مراجعه کنید . اینارو بگید و ببینید نظرش چیه .
اگه از طرف شما علاقه ای بهش هست ، می تونید هنوز تلاشتون رو بکنید .
ضمنا این تاپیکتون طولانی شده . یه تاپیک جدید باز کنید . این تاپیک رو براساس حرفهایی که جدیدا شنیدید از خانمتون آغاز کنید.
امیدوارم کارشناسا راهنمایی بهتری کنن .
منتظر تاپیک جدید هستیم :72:
-
خداحافظ همگی
نه دیگه نیازی نیست تصمیمم رو گرفتم
- - - Updated - - -
چه تلاشی بکنم؟
یکی دیگه رو میخواسته و میخواد گرچه به قول خودش داره فراموشش میکنه
ولی به درکککککککککککککککک دیگه مهم نیستتتتتتتتتتتتتتتت
-
آقا محمد !!!!!!!!!!
خداحافظی برای چی ؟ ما قراره تو همه روزای شما باهاتون همراه باشیم
می دونم روز خیلی سختی رو دارید و اون دختر با بچه بازی هاش غرورتون رو شکسته و حق دارید ازش به شدت ناراحت باشید
تصمیمتون محترمه . اما خواهش می کنم از اینجا نرید . اجازه بدید دوستان در کنارتون باشن .
در هر راهی که پیش بگیرید دوستان زیادی هستن که می تونن کمکتون کنن و راهنمایی کنن و از تجربیاتشون حرف بزنن .
-
آره یه فرشته مهربونی بود که یه زمانی کمکم میکرد ولی دیگه اونم خسته شد ازم...
تنهایی بهتره..
ممنون که این مدت نوشته هام رو خوندن دوستان از همه ممنونم.
امیدوارم آینده بهتری در انتظارم باشه...
فقط برای درد دل آخر مینویسم که ببینین چی کشیدم...
همینو میدونم که گاهی خوابشو میدید.. اون روز رو با من نمیموند و باهام سرد بود... فقط قسم خورد شبا که میخوابیده کنارم واقعا منو میخواسته نه کس دیگه رو . گفت دوست داشتنم به تو دروغ نبوده و اون رو هنوز دوست دارم ولی میخوام فراموشش کنم کمکم کن ولی دیگه اینقدر وقاحت حرفش عصبیم کرد که فقط گریه میکردم از دستش.. مث روانیا بودم... نه سحری درست خوردم نه ..
دست و پام میلرزید وقتی گفت تمام تنم آتیش گرفته بود..
-
سلام محمد عزیز خیلی دنبالتون گشتم تا پیداتون کنم پس کجا رفتید دوستای دیگه کمکم نمیکنن لا اقل شما نریدمسعولان فقط به زن وشوهرا یا کسانی که مشکل عاشقانه دارن کمک میکنن پس ماچی اومدیم اینجا کمکمون کنن اما متا سفانه اینجا هم مثل اینکه تبعیض وجود داره:54::47:
-
سلام محمد جان
ببین من متاهلم ، منم واسه خودم مشکلاتی دارم که تو تاپیک خودم نوشتم ولی در مورد شما:
ببین خانمت هنوز از دستت ناراحت بوده و رفتین بیرون و بازم دعواتون شده و از همه بدتر بهش سیلی زدین ،،،، میدونی زنا خیلی دیر اینجور چیزا رو یادشون میره واسه منم این اتفاق پیش اومده ، منم مثه خانم شما زبون تندی دارم یکبار که با شوهرم دعوام شد یه سیلی بهم زد البته منم با یه لیوان زدم تو سرش و از خودم دفاع کردم ..... ولی هنوز که هنوزه (6 سال گذشته) وقتی یادم میاد ناراحت میشم و گریه میکنم و با خودم میگم این حق من نبود
( در ضمن فقط همون یکبار من وشوهرم با هم دعوا کردیم و بس )
حالا با این تفاسیر کارت یکم مشکل تر میشه باید بیشتر ناز خانمت رو بکشی ، اینکه جوابتو نمیده مهم نیست تو هم مجددا بهش زنک بزن وهم اس بهش بده همون که بخونه کافیه و بهش بگو داغون بودی و دست خودت نبوده و حرفایی که در موردت زده شده خیلی روت تاثیر منفی گذاشته بالاخره خودت میدونی چطوری باید نازشو بکشی و یکم حرفای لطیف و کمی شوخ طبعی ( کم ) و....
و بگو که وقتی پیشت نباشه کلا چقدر تمرکزت رو از دست میدی و دوست داری با ارامش کنار هم بشینین و ... و راستی یکم از لحظه های جذابی که با هم داشتین ( زناشویی ) و اینطور چیزا هم براش بگو فقط این اخری ها رو وقتی روابطتون حسنه تر شد بگی وگرنه فکر میکنه واسه این مسایل داری نازشو میکشی .
د یالا پاشو الان یا کمی شب تر بهش اس بده
واست دعا میکنم
-
مرسی از همه...
یه جورایی دیگه اونقدا هم بد نیست زندگیم سعی میکنم بسازم باهاش مدتیه دعوایی نداشتیم خداروشکر و رابطمون بهتر شده سعی میکنم حرفای زشتی که زده بهم رو فراموش کنم کم کم...
امیدوارم بتونم..