اگه زمان برگرده این بار با عشق ازدواج میکنم و اصلو نصب خانوادگی یکی از مهمترین معیارام میشه.اختلاف سنی هم یا نباشه یا1 یا2سال با کسی که معنایه عشقو احساسات روبفهمه باهاش دوس باشم حرف بزنم اهله دوزو کلک نباشه بی غلوغش ساده پاک ومعصوم
نمایش نسخه قابل چاپ
اگه زمان برگرده این بار با عشق ازدواج میکنم و اصلو نصب خانوادگی یکی از مهمترین معیارام میشه.اختلاف سنی هم یا نباشه یا1 یا2سال با کسی که معنایه عشقو احساسات روبفهمه باهاش دوس باشم حرف بزنم اهله دوزو کلک نباشه بی غلوغش ساده پاک ومعصوم
بببببببببخشيدا اما من هنوز مجردم
ولي خوشحالم براي همه اونهايي كه گفتن آرهه
ولي شمايي كه گفتيد نه
چرا اجازه خوشبخت شدن را از خودتان صلب كرديد شما با يك گفتن آره در همين لحظه ميتونيد واقعا به عشق در زندگيتون دست پيدا كنيد چون شمااغلب داريد زير يك سقف زندگي ميكنيد پس مي تونيد هم ديگه را وست داشته باشيد اگه بخواهيد
:72::72::72:72::104::104::104::104:43::43::43::43:
اگر با همین شناختی که الان از همسرم دارم قرار بود تصمیم بگیرم. باهاش ازدواج نمی کردم.
اگه زمان به عقب برمی گشت من هیچوقت همسرمو با تمام التماسهای که می کرد قبول نمی کردم که الان تو اوج نیاز بهش منو تنها گذاشته.کاش می شد به عقب برگشت کاش.......
سلام:43::
بلـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــه
من هزار بار دیگر هم متولد بشم باز هم همسر مهربونم رو انتخاب می کنم.....
اون نمونه کامل یک مرد محترمه...به نظر من هیچی کم نداره..همه زندگیش رو صرف موفقیت زندگیمون ..شادی و نشاط هردومون و پیشرفت می کنه..استاد درک کردن..مهربانی..محبت و تعادل در زندگیست..
به من کمک می کنه که عیب هامو برطرف کنم و منم به اون کمک می کنم و باهم خیلی دوستیم..خیلی...
خدا رو شکر می کنم و امیدوارم همه دوستان هم بیشتر به جنبه های مثبت همسرشون نگاه کنند..
گل بی عیب خداست همه ما خواهان خوب بودن هستیم..قدر همسراتون بدونید...
همه ما و شاکر خداوند باشیم....
موفق باشید....
http://www.hamdardi.net/imgup/16901/...1211b4bfc6.gif
خوش به حالت قدرشوبدون.کاش منم حسه تورو داشتم.دوست بودن با همسر درک کردن یا حتا حرف زدنه ساده اره حرف زدنه ساده هم لذت بخشه.
اگه به عقب برگردم دیگه به ظاهر ،نشانه های ظاهری شخصیت افراد، توجه نمیکنم حتما به تجربه بزرگترها بیشتر احترام میزارم احساساتی نمی شم و چشمامو باز میکنم سعی میکنم بفهمم دقیقا چی میخوام به خانواده شخص توجه ویزه می کنم علی الخصوص مادر دختر،واقعا رسیدم و درک کردم که میگن مادر و بیبین دختر و ببر، سلامت روان و شخصیت طرف مهمه، من انتخاب دیگه ای میکردم.
اکثر پست های این تاپیک رو خوندم و پست جناب مدیر از همه برام جالب تر بود. اینکه گفته بودن :
می ترسم اگه برگردم عقب، اون منو انتخاب نکنه
منم همین جوری فکر می کنم. اگه برگشتیم عقب و مهربونم نظرش یه چیز دیگه بود چی؟ :163::302:
:D
ولی اگه زمان به عقب بر می گشت، با همسرم یه دعوای سیر می کردم که چرا دیر پیداش شده :311:
آفرین آویژه عزیز:104:
مهم اینه که دعواش کنی ، موضوع دعوا اینقدرها هم مهم نیست. موفق باشی.:311:
بله من هم همسرم رو انتخاب می کردم . زندگی رو با همه پستی و بلندیاش ، موفقیتها و شکستها ش دوس دارم.
از همه مهمتر به این نکته رسیدم که آقا و صاحبی دارم مه منو رها نمی کنه. منم سعی میکنم که همه کارها رو به اون واگذار کنم.
تدبیر ، مشورت ، تصمیم ،تحرک و توکل اصول من هستن تو زندگی.
اگر زمان به عقب برمی گشت من شناخت همسرم را بر مبنای گفته ها و اظهارات خودش در مورد خودش قرار نمی دادم و به آن اکتفا نمی کردم.
اطلاعاتم را نسبت به خودم بعنوان یک همسر و توقعاتم از طرف مقابلم بعنوان همسر بیشتر و بیشتر می کردم.
و برای اطمینان از وجود خصایص مورد نظرم در خواستگارم تنها به صحبت کردن با او بسنده نمی کردم و قبل از خوانده شدن خطبه عقد بسیار بسیار با خانواده اش و به همراه خانواده ام رفت و آمد می کردم و صحت گفته هایش را در قالب حضورش در بین خانواده اش می سنجیدم.
تحقیق از همسرم رو صرفا به عهده خانواده ام نمی گذاشتم و در مورد اصول و ارزشهایی که برایم مهم است بواسطه دوستان صمیمی اش خودم تحقیق می نمودم.
اگر زمان به عقب برمی گشت خودم و همسرم را بواسطه تفاوتهای فاحش و اصولی در دیدگاهمان نسبت به زندگی در تنگنا نمی گذاشتم چراکه تنها با یکسان بودن نگرش و توقع از زندگی است که می توان همانند دوبال شد برای پرنده زندگی و از لحظه لحظه پرواز لذت برد چون هر دو بال قصد دارند پرنده را به یک مقصد برسانند و در غیر اینصورت هرگز پرنده از سر جایش تکان نخواهد خورد.