RE: خودكشي به خطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
ماه چهره جان
عزیز دلم آرامش خودت رو حفظ کن...ما هم برای حفظ آرامشت دست به دعا بر میداریم...
گل من راهکارهای آویژه رو حتما به کار ببر...
میدونم از لحاظ روحی اوضاع خوبی نداری ولی خداوند تو رو به این سایت رهنمون کرده تا در جمع یاران خوب همدردی
بتونی حرف بزنی تا خالی بشی از بار سنگینی که رو دلت هست!
انشالا که بچه برای همسرته...برای اطمینان از پزشکی قانونی کمک بگیر! با دعا و نیایش خودت رو آروم کن و اگر
نوشتن برای ما آرومت می کنه بنویس!
عزیز دلم تو قربانی هستی و گناهی نداری!
برای اینکه فکرت راحت باشه میتونی تاریخ دقیق باردار شدنت و اون حادثه رو بسنجی و از پزشکی قانونی و مشاور
کمک بگیری! از خداوند مهربون کمک بخواه و تا میتونی آرامش خودت رو حفظ کن با نیایش تو این ماه عزیز..
مشاورین متخصص میتونن راهنمایی های بهتری بهت بدن...
اما همیشه یادت باشه اقدام به خود کشی کار درستی نبوده و نیست!
پس خودت رو به خدا بسپار و همچنین اون آدم کثیف رو تا عدل الهیی در موردش جاری بشه و بعد هم با مراجعه به
مشاوری امین و با ایمان (ترجیحا خانم) به تنهایی تحت مداوا قرار بگیر
ان شالا که خداوند بهترین راه رو پیش پات بگذاره
:72:
RE: خودكشي به خطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
عزیزم همه ما واقعا متاسف شدیم و از این ماجرا ناراحت ..
و کاملا احوالت را درک می کنیم ..
ماه چهره عزیز
سعی کن خودت را آرام نگه داری و با منطق درست قدم برداری
چون با خودکشی فقط و فقط خودت را مقصر جلوه می دهی و در عین بی گناهی در نزد خداوند هم ترد می شوی !
پس سعی کن محکم باشی ...
حتما حتما به پزشک مراجعه کن و با یک مشاور صحبت کن تا به ارامش برسی
خداوند جای حق نشسته و مطمئن باش خودش همه چی رو درست می کنه ...
RE: خودكشي به خطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ماه چهره
اينم بگم كه اصلا رابطه من وهمسرم ديگه مثل قبل نيست همش بهش مي پرم مي خوام ازش جدا شم و بعد حقيقتو بگم از بس ديوونه بازي در اوردم اونم خسته شده مي گه چته بريم پيش روانشناس؟؟؟
.....
حتي از خونوادم كمك خواسته
سلام ماه چهره
به همدردی خوش آمدی
چقدر خوبه که شما و همسرت همدیگر را عاشقانه دوست دارید . و می دانم در چه شرایط سختی هستی . درک می کنم چقدر باید شکسته و رنجور باشی و احساس بن بست کنی . اما اینرا بدان خدایی که ناظر اعمال همه ما هست یار مظلومان هست .
بهتره قبل از هرچیز آرام باشی و هیچ اقدام عجولانه ای نکنی . مطمئن باش خدا بزرگتر از مسائل و مشکلات هرچند بزرگ ما هست . به او توکل کن و آرام باش تا با هم راه حل مناسب مسئله را پیدا کنیم .
درسته همسرت به برادرش اعتماد دارد اما اشکالش این است که حفظ حریم هیچ ارتباطی به اعتماد ندارد و در هیچ شرایطی بین نامحرمان نباید حریمها را شکست حتی اگر فاصله سنی زیاد باشد .
همسر شما به علت اعتمادسازی برادرش و فاصله سنی تصور چنین شرایطی را نمی کرده و ..... اما اینطور نیست که در موقعیت مناسب و به شکل منطقی و درست که بهش قضیه گفته بشه باز هم از برادرش دفاع کند .
حالا که خودش پیشنهاد رفتن نزد روانشناس را داده و به سلامتیت اهمیت میده ، از این فرصت استفاده کن و برو با روانشناس مطرح کن ، روانشناس خودش میدونه به چه شکلی و از چه راهی وارد شه و موضوع رنج روحی شما و علت آنرا به همسرت بگه و ابتدا هم او را خواهد سنجید و متناسب با ظرفیتش وارد خواهد شد.
پیشنهاد می دهم ابتدا خودت با روانشناس صحبت کن و وضعیت را شرح بده ، تا او در جریات باشد و سپس به همراه همسرت در جلسات شرکت کنید
خلاصه :
بنا به توصیه همسرت با هم نزد روانشناس بروید . مطمئن باش نتیجه خوبی خواهی گرفت
.
RE: خودكشي به خطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
:72::72:
سلام عزیزم :46::43:
می دونم که هیچکدوم از ما نمی تونه درکت کنه ..
اما می تونی مطمئن باشی که همه ما دوستت داریم ..
و با تمام وجود دلمون میخواد کمکت کنیم ..
اما این رو هم خوب می دونیم که هیچ کسی مثل خودت نمی تونه بهت کمک کنه ..
خودکشی هیچوقت راه حل نبوده عزیز من ..
درسته که در موقعیت ناامید کننده ای هستی اما باید قوی باشی ..
تو همه ی سعیت رو کردی که جلوی این ماجرا رو بگیری ..
پس احساس تقصیر نداشته باش دوست گلم ..
الان وقتیه که بیش از بهم ریختگی و اعصاب خوردی و تصمیمات فوری و شتاب زده به تدبیر تو و قدرت تفکر و تحلیل تو نیاز هست ..
و من مطمئنم که تو به خوبی از این قدرت برخورداری ..
عزیز دلم ،:72::72:
هر چند خیلی سخته اما برای اینکه بتونی خوب فکر کنی باید بتونی آرامشت رو حفظ کنی ..
قبل از هر اقدامی باید آروم باشی ..
سعی کن به موضوع مسلط بشی ..
به نظر می رسه می تونی از پس اینکار بربیای ..
به نظر من هم بهتره با همسرت به مشاور مراجعه کنی .. همونطوری که دوستان گفتن مشاور می تونه بهتر از تو و به شکل بهتری موضوع رو برای شوهرت شرح بده و احیانا به هر دوتون کمک کنه که با آسیب های کمتری این شرایط ناراحت کننده رو مدیریت کنید ..
اما باز هم تاکید می کنم ..
فقط ..
آروم بااااش ، آروم آروم ...
:72:::72::72:
:72:
RE: خودكشي به خطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
با سلام
جناب ماه چهره گرامی
به تالار همدردی خوش آمدید. همانطور که می بینید در اینجا می توانی در کنار اعضاء خونگرم تالار به مرور این مورد از مشکلاتت را هم مدیریت کنی و به کمک یکدیگر حل کنیم.
از اینکه چندین ماه هست که تحت این فشار سنگین زندگی می کنید بسیار متاثر شدم. چنین فشارهایی واقعا برای کسانی که خارج از گود هستند قابل درک نیست. اما اینکه آنقدر قوی بودی که به هر حال تسلیم نشدی و به خودت آسیب نرسانده ای ، نشان می دهد خانم خود ساخته و قابل احترامی هستید.
در مروری که بر توضیحات شما داشتم متوجه شدم خصوصیات بسیار ارزنده ای دارید که به کمک آن می توانید به سادگی از این مرحله گذر کنید.
اولین خصوصیت مثبت شما:
تیزبینی و دقتی که به نگاه نامحرم و نامبارک این آقا داشته اید. یعنی شما بدور از اینکه تحت تاثیر خوش بینی همسرتان باشید، همواره سعی کرده اید این حریم ها را نگاه دارید. این اکنون به عنوان برگ برنده ای برای مراحل بعد در دستان شماست. یعنی هر وقت بنا شد همسرتان در جریان قرار بگیرد(البته به صلاحدید روانشناس و پس از مصاحبه با همسرتان و از طریق او)، همسر شما متوجه هست که همیشه نسبت به این موضوع حساس بوده و حتی با او در جریان قرار داده بودید.
دومین خصوصیت مثبت شما:
شما توانسته اید از وسوسه آسیب به خودتان گذر کنید. این کار بسیار مهمی هست. یعنی توانسته اید منطقی به مشکلتان نگاه کنیدو احساسات آزارنده خود را کنترل کنید.
سومین خصوصیت مثبت شما:
برای حل این مشکل به صورت صحیح شروع به فعالیت و تحقیق و تفحص کرده اید. اینکه پس از چندماه ، ما شاهد حضور شما در این تالار هستیم. و اینکه خیلی قشنگ مسائل را توضیح می دهید و تصمیم به حل آن دارید، نشان از این می دهد که فردی منفعل نیستید. و احساس بازندگی صددرصد ندارید و در حال بازسازی زندگی و حل این بحران می باشید.
چهارمین خصوصیت مثبت شما:
قدمهای بعدی که شما به مرور و بدون عجله برخواهید داشت کمک می کند که از این خصوصیات مثبت خود حداکثر استفاده را ببرید.
همیشه مهارت و کارآمدی یک ناخدای کشتی به هنگام طوفانها مشخص می شود. وگرنه هر ناخدای بی مهارتی در دریای آرام کشتی را به پیش می برد.
و اکنون لحظه ای هست که شما مانند یک خلبان تیز هوش و زرنگ و با حوصله با کمک صبر و مشورت این هواپیما را به سلامت در فرودگاه بنشانی. اکنون مسافران این هواپیما که همسرت، فرزندت و خانواده های خودت و همسرت هستند ،وضعیتشان به نحوه نشاندن هواپیمای زندگی از طرف شماست.
به نظرم همانطور که با قوت و قدرت و دقت تا کنون به خوبی این مشکل را مدیریت کرده اید بعد از این هم به سهولت می توانید برگ زرینی بر زندگی خود بیفزایید که چگونه از این حادثه وحشتناک به خوب گذر کرده اید.
حادثه ها در زندگی همه آدمها به طرق مختلف بروز می کند. اما نوعش متفاوت هست. بعضی حادثه ها در بعضی فرهنگها جزئی دیده می شود، بعضی حادثه ها مهم و بعضی حادثه ها وحشتناک.
اما این آدمها هستند که نحوه مقابله با حادثه ها را انتخاب می کنند. شما باید مثل گذشته صبور و قوی باشید و روش احساسی پیش نگیرید. صبر به شما کمک می کند که قدمهای خود را محکم و صحیح بردارید.
خلاصه:
1 - خصوصیات مثبت شما مثال زدنی هست. و نشان می دهد این فشارها شما را تا می کند لیکن شما کسی نیستید که بشکنید.
2 - صبر و خویشتن داری کمک می کند که بهتر بتوانید تصمیم بگیرید. این خصوصیت را در خود مانند گذشته تقویت کن.
3 - در آغوش همسرت گریه کن و بگو خواستار نوازش بیشترش هستید.
4 - راهکارهای پست قبلی را که فرشته مهربان و طاهره ارائه داده اند را دقیقا مطالعه فرمایید و با دقت پیاده کن. یعنی اینکه باید مدتی حضوری با یک روانشناس بالینی گفتگو کنید. هم برای مسلط شدن بیشتر بر اوضاع و تقویت بیشتر خودت. و هم برای استفاده از تخصص او برای در جریان قرار دادن احتمالی شوهرت،و فرونشان آسیب های احتمالی.
5- از فکرهای اتوماتیک منفی باید پرهیز کنی. معمولا بعد از آسیب و ترومای روحی، آسیب های دیگری سراغ آدم می آید که از خود حادثه وحشتناک تر هستند. (مثل فکر آسیب زدن به خودت و دیگران)، در واقع این نوع افکار حتی از خود آن حادثه وحشتناک تر هستند. باید مواظبت زیادی بر افکارتان داشته باشید. تا این حادثه که قابل مدیریت صحیح هست را پیچیده نکنی. و این کار هم باید زیر نظر روانشناس به صورت حضوری انجام شود.
6 - برای پرهیز از افکار اتوماتیک، از تنهایی حذر کن. از شنیدن موزیک های غم انگیز پرهیز کن. در جمع بیشتر حضور پیدا کن. و فعالیت های بدنی بیشتری داشته باش. در مواقع بسیار سخت که نمی توانی افکارت را مدیریت کنی با شماره 123 در شهر خود تماس بگیرید(دفتر آسیب های اجتماعی)، همچنین با شماره 148 (صدای مشاور) ، و حرفهایتان را با آنها در میان بگذارید.
7 - از دعا و نیاش غافل نشو و خداوند را وکیل خود قرار بده. و به او توکل کن. که در کنار همه این تلاشهایت کمکت کند و بهترین ها را برایت مقدر کند. اعتقاد به این داشته باش هیچ ابتلاء و امتحان و فشاری بدون خواست خداوند پیش نمی آید و هم او شنونده دعاهای کسانی هست که جز او کسی را ندارند. وقتی به وجود نازنین خدا تکیه می کنی و از او استمداد می طلبی و او را وکیل خود می کنی، مطمئن می شوی که قویترین هستی و همه جا پیروز هستی. هر کس با اوست قویست. به این منظور مناجات بیشتری داشته باش و با او گفتگو زیاد داشته باش و دعا زیاد بکن.
اعتقاد داشته باش. که خداوند یار مظلومان و همراه کسانی هست که خودشان تلاش کافی را می کنند.
RE: خودكشي به خطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
ماه چهره جان سلام.به همدردی خوش اومدی
شاید کمی بتونم درک کنم چه حس بدی داری و چه رنجی کشیدی...و اما نشون دادی زن مقاوم و فهمیده ای هستی..گفتنیها رو دوستان گفتن.فقط میخوام درباره عنوان تاپیکت باهات صحبت کنم.
نقل قول:
خودكشي به خطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
چرا بی اعتمادی شوهر؟؟عزیزم میدونم همسرت به برادرش احترام و اعتماد زیادی داره..چون برادرش ازشون حمایت کرده و ناخوداگاه تو ذهن همسرت نقش پدر و تکیه گاه رو گرفته اما مطمئن باش در نهایت خودش همسرش و حفظ حریم خونش براش مهمتره.تو باید قوی باشی..باید خودتو اماده کنی..قراره همسرت با موضوع مهمی روبرو بشه..شرایط حساسیه که تو و همسرت باید به هم کمک کنید..تو باید اونو درک کنی و اون هم تو رو...تو وهمسرت یه خونواده اید مشکل تو مشکل اونم هست..نگران بی اعتمادی نباش..وقتی قبل ازاین ماجرا به شوهرت گفتی که معذبی..وقتی خودت گفتی که نمیخوای با برادر شوهرت تنها بمونی جایی برای بی اعتمادی نمیمونه..
بی ابرویی برای تو نیست..برای اون اقاست که نتونسته خودشو مهار کنه و حتما پاسخ رفتاش رو میبینه..چون قانون عمل و عکس العمل وجود داره..مراقب خودت باش.زخم روحی که خوردی رو درمان کن..با خودت همدردی کن..خودتو دوست داشته باش..تو لایق بهترینهایی چون بهترینی..میدونم حس دوگانه ای نسبت به اون بچه داری..اما مراقب اونهم باش..اون بیگناهه.
عزیزم با کمک مشاور و همسرت ازاین مرحله سخت به سلامت عبور کنی.انشاءا...
موفق باشید
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
با تشكر و قدرداني از همه شما دوستان و ممنونم از شما مدير همدردي كه با ستايش خصلتهاي خوب من حس خوبي تو من ايجاد كرديد ولي مي دونم من اينايي كه گفتيد نيستم خيلي ترسو تر عجول و متاسفانه احساسي هستم
بعد از اون ماجراي وحشتناك چند بار اون ادم پست رو تو جمع ديدم طوري طبيعي رفتار ميكنه كه حتي به خودم شك مي كنم ايا واقعا همچين اتفاقي افتاده يا به خاطر ذهنيت مسمومم نسبت به اون توهم زدم
و از طرفي شب و روز دارم بين عشق و اعتماد شوهرم نسبت به برادرش و غيرتش نسبت به زنش مقايسه انجام مي دم
خيلي در مورد اينكه موضوع رو با همسرم در ميون بذارم فكر كردم
از طرفي مي ترسم به خاطر اعتماد زياد به داداشش فكر كنه با اين حرفا ميخوام داداشش و خراب كنم جون هميشه ميگه تو به صميميت و خوني كه بين من و برادرم مي جوشه حسادت مي كني ولي حواست باشه قبل از اينكه بخواي احترام منو نگه داري احترام اونو نگه دار و قبل از اينكه بخواي منو خوشحال كني اونو خوشحال كن
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
سلام ماه چهره عزیز
عزیزم امروز به یک آیه از قرآن که همگیمون خوب میشناسیمیش رسیدم و بسیار زیاد برات در نماز صبح دعا کردم و
بد ندیدم که بیام و این آیه و چند کلامی رو بهت بگم تا قلب مهربونت آروم بگیره...آیه این بود :
الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ سوره رعد / آیه 28
آنان که ايمان آورده اند و دلهايشان به ياد خدا آرامش می يابد ، آگاه باشيد که دلها به ياد خدا آرامش می يابد!!!
دلت رو با ذکر خدا ، یاد خدا و گفتگو و نیایش با خدا و خصوصا با خوندن قرآن آروم کن گلم...
خداوند هم عدل گستره و هم مهر گستر...اون عاشق بندشه و قطعا از ستمی که به تو شده برات ناراحته چون خیلی
زیاد بنده هاش رو دوست داره و در عین حال عدل گستر هم هست و عدل الهیش حتما بانوی پاک دامنی چون تو رو
روسفید می کنه و پشتیبان و حامی تو هست و بدکارانی چون او رو به سزای عملشون میرسونه...پس با یاد خدا
قلبت رو آروم کن...شما بانوی معتقدی هستی پس میدونی که زندگی ما تو این دنیا موقته و اصل آخرت ماست و
تو نباید با یک تصمیم اشتباه ، جای پروردگارت تصمیم بگیری! خودت رو به خدا بسپار...اون وکیل مدافع تمام عیار
توست و چه وکیلی بهتر و توانا تر از خداوند قهار!!!
به این فکر کن که ما بعد از مرگ (البته وقتی که خدا بخواد بمیریم نه اینکه خودمون بخوایم) ما زندگی جاودانه ای رو
شروع می کنیم و قطعا حق واقعی تو ستانده میشه و اون ملعون به سزای واقعی عملش میرسه و رسوای صحرای
محشر میشه...پس خودت رو حساب قوی کن! تو باید از حیثیت ، شرف و گل عفیف وجودت و پاکدامنیت با همه
وجودت دفاع کنی! با خودکشی تنها به اون ملعون فرصت تبرئه کردن خودش و گناهکار نشون دادن خودت دادی!
پس با توکل و تکیه به خداوند خودت رو آروم و ایمانت رو خوب قوی کن و بعد با راهنمایی خواستن از مشاور روحت رو
درمان کن و با یاری همسرت بحران رو طی کن و از خدا بخواه تا به بهترین شکل این ماجرا رو هدایت کنه و بهترین ها
رو سر راه خودت و همسرت بگذاره عزیز دلم...
من و تمام دوستان همدردی هم برای شما بانوی مهربان ، پاک دامن و خوب دعا می کنیم :46:
ان شالله که همه چیز به خیر و سعادت شما و همسرت و زندگی تموم میشه
:72:
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
سلام عزیز دلم از دیروز همینجور توی فکرت بودم .گلم یه سوال:اون وقت که با داداش همسرت تنها شدی چه عکس العملی نشون دادی؟ از خودت دفاع نکردی؟؟ نمیدونم هیچی نبود کنارت با اون از خودت دفاع کنی؟نمیتونستی تا میبینی مشکوک میزنه به همسرت پیامک بدی؟؟؟؟؟و......
جیغی..دادی...فریادی...نمیدونم ..
RE: خودكشي به خاطر بي اعتمادي شوهر و بي ابرويي
از طرفي دلم خيلي برا شوهرم مي سوزه از جونش برا اون داداشش مايه مي زاره شايد اگه متوجه واقعيت بشه و حرفام رو باور كنه يه بلايي سر خودش يا من بياره چون احساس ميكنم حتي بعد از باخبر شدن از واقعيت هم به برادرش كاري نداشته باشه
راستش شما بايد خودتون علاقه و اعتماد شوهرم به برادرش رو ببينيدحتي بعضي وقتا يه فكر احمقانه مياد تو ذهنم كه شايد شوهرم بعد از باخبر شدن از موضوع باز هم به خاطر علاقه به براردش با من بد برخوردي كنه و بگه :حالا بر فرض برادرم اين كار رو هم كرده باشه تو را ابروش رو پيش من مي بري؟؟؟؟؟