RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام خانم نازنین 1 زودتر به تالار بیا از مشهد مقدس سوغاتی چی اوردی اعضا تالار دعا کردی دلم خیلی تنگ شده است:72::72:
خانم بی دل چند وقت توی تالار نیستند جا در تالار خیلی خا لی است دلم خیلی تنگ شده است زودتر به تالار بیاید منتظر هستم براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام.
امیدوارم حال همه خوب باشه.
همه اونایی که قبلاً اینجا زیاد میومدن و حالا یه کمی سرشون شلوغ شده،
اونایی که الان دارن لطف میکنن و یه عالمه وقت میذارن و حضور پر رنگ دارن،
مدیرا،
کارشناسا (مخصوصاً آنی:302:)
اونایی که هستن، اونایی که نیستن،
همه ی همه دیگه.
حال همه خوب باشه.
با وجود همه ی مشکلات ریز و درشت، خوب باشه.
این پروفایل یه دوست عزیزه:
http://www.hamdardi.net/imgup/26166/...cf763e2e0b.jpg
اینم آخرین قولی که داده بودن:
نقل قول:
چند روزي اصلا وقت نكردم سر بزنم ، الان اومدم ديدم چندتا از دوستان ازم خبر گرفته بودن ، البته كه دلم برا اين فضا تنگ ميشه ، اما ظاهرا تا آخر ايام فاطميه نتونم سر بزنم ...
که ظاهراً معنیش اینه که بعد ایام فاطمیه بیشتر میان.
ما که ندیدیمشون.
دلمون هم براشون تنگ شده.
جاشون هم خیلی خالیه.
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
هیچوقت قدر اون چیزایی که داریم رو نمی دونیم، همیشه غصه نداشته هامون رو می خوریم
انگار خیلی برامون مهم نیست که از همون چیزی هم که داریم نهایت استفاده رو ببریم
حتی به این فکر نمی کنیم که شاید وجود خود ما هم مایه دلخوشی و ارامش دیگرانی باشه، که چون حس میکنیم بهمون نیازمندن نمی بینیمشون
یعنی بهشون احتیاجی نداریم!
جدیدالورود ها
تاپیک های بی سروصدا
سوالای مبهم و احساسی
کاربرای سردرگم و خسته
یا حتی اعضای قدیمی
به جای اینکه فقط نگران احساس خودمون نسبت به کسی که دیگه نیست باشیم، به این فکر کنیم که چطور میتونیم عادات خوب اون فرد رو در خودمون تقویت کنیم
به این فکر کنیم که چی باعث می شه که ادما خاطره انگیز بشن . . .
قال انی علیها السلام: :)
در زندگی فهمیده ام که ....
تفکرات من - احساسات من - اعمال من - صاحب انرژی هستند و صاحب کارما هستند .
مواظب کارماهایی که خودمان برای خود ایجاد می کنیم باشیم .
منبع
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام خانم نازنین 1 چهارشنبه سفر مشهد مقدس بر گشته است تا الان به تالار سر نمی زند دلم خیلی تنگ شده است خانم نازنین زودتر به تالار بیاید جا در تالار خیلی خا لی است منتظر هستم براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72:
خانم داملا خانم بی دل چند وقتی توی تالار نیستند جا در تالار خا لی است امیدوارم زودتر به تا لار بیاید دلم خیلی تنگ شده است منتظر هستم زودتر به تالار بیاید براتون ارزوی موفقیت سلامتی می کنم:72::72::72:
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
راست می گی دختر مهربون
فکر کنم آقای مهاجر بی نشان ما رو فراموش کرده :302:
البته آخرین باری که من با ایشون صحبت کردم براشون مشکلی پیش امده بود به خاطر همین خانه نشین شده بودند و کلی هم سرشون شلوغ بود بعدش هم هر چی منتظر جواب پیامهام شدم نیومد ..
امیدوارم هر کجا که هستند موفق باشند و به زودی به ما سر بزنند .
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
در عرض 2 ساعت مردم و زنده شدم!
رفته بودم آزمایشگاه آزمایش خون بدم و امروز جوابش میومد! زنگ زدم گفتن خانوم + شده جوابش....
دنیا دور سرم چرخید! نمیدونین چقدر حالم بد بود! ساعت 4 عصر امروز بود!
بهم گفتن یک بیماری خونی بسیار نادر دارم که باید برم واسه آزمایش مجدد! به هیچ کس هم نگفتم!
فکر کردنم رفتنیم!
نشستم تند تند نوشتن بدهی هام به مردم و وصیت نوشتن! همینجورم گریه می کردم!
که نزدیک های 5:30 عصر زنگ زدن گفتن خانوم بهار.... ببخشید اشتباه شده بود!
جواب آزمایش شما منفیه و مسئله ای ندارین!
باورم نمی شد رفتم جوابو گرفتم و البته کلی هم دعوا کردم باهاشون که جرا تنه جوون مردمو می لرزونین :160:!
خدا رو شکر سالم بودم و جواب منفی بود!
چقدر فاصله مرگ و زندگی کوتاهه....
با خارپشت خیلی موافقم...
اگه الان بهمون بگن فقط چند ماه یا چند روز وقت دارین چه می کنیم؟
....
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
یاران همدردی همگی سلام
جای نازنین که خیلی سبزه اما مدتیه ایوب هم کم پیدا شده ایوب کجایی؟
خانوم بیدل و آنی هم انگار تالار رو فراموش کردن.....
برای همشون سلامتی و تابستان خوب آرزومندم:72:
بهار شادی چقدر خوشحالم که جواب آزمایش اشتباهی بوده خدا نکنه هیچ وقت از این خبرا برات بیاد
خدا رو شکر که سالم هستی یه لحظه شوک شدم
در هر حال سالم بودن هم نعمت بزرگیه شاد باشی عزیزم
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
گلنوش دوست عزیز
این کار خدا بود که چندساعتی به فکر خدایی نکرده مرگ باشی .
و قدر این لحظات زندگی رو بدونید .شایدم یه گوش زدی بود .
خوشحالم که سلامت هستید وجواب -بوده
خیلی ها در خواب مرگ خودشون رو میبینند .از شدت ترس تا چند روزی شوکه هستند.
حتی خود من یک شب دقیق مرگ خودم رو احساس کردم حتی وقتی گذاشتنم داخل قبر وسنگهای لحب رو میشماردم .
تا اومدن انکرومنکر چهار زانو در قبر نشسته بودم که صدای قران شنیدم .
مادرم بود که داشت قران میخوندش. شاید واقعا مرده بودم که خدا بخاطرمادرم برمگردوند.
باعرض شرمندگی .خانم گلنوش :316:
پدر بزگ پیرشده حافظه خوبی نداره به بزگی خودتون ببخشید.
اسم بهارشادی رو باشما اشتباه گرفتم.
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
بهار شادی جون حالا دور از جونت دور ازجونت اگه راست هم بود خدایی نکرده باید انقد زود خودتو ببازی که در عرض یه ساعت و نیم اشهد بخونی و وصیت کنی.
من فکر می کنم این تمرینات مثبت اندیشی بیشتر واسه مواقع سختیه..خدایی که همیشه مراقبمونه در حالت بیماری هم حواسش بهمون هست.
حالا که این بحث پیش اومد استفاده کنم و بگم اگه میتونید اگه موقعیتشو دارید یه سر به بچه های مریض و خصوصا سرطانی ها بزنید.اگه نه خیلی موسسات مثل محک هستن که کمکهاتونو دریافت می کنن.
یه سوال فنی هم دارم:من تو سایت اهدای عضو خیلی وقت پیش ثبت نام کردم اما کارتم نیومد و ما خونمونو عوض کردیم..اسم کاربریم هم یادم رفته که برم تو سایت ادرسو عوض کنم..چیکار کنم؟:(
.................................................. ....
گاهی پستهای قدیمی رو که میخونم جای خالی بعضیا خیلی احساس میشه..مثه کامران 2007 که خیلی دلم میخواست الانم بود..یا شیدا حاتمی..یا نقاب..ارمان..متین و ...
موفق باشید
RE: حال و احوال یاران همدردی (5)
سلام دوستان عزیز
جای مریم123 هم واقعا در تالار خالیه !!!
مریم جان...من از طرف همه بچه ها بهت میگم هر چا هستی خوشبخت و شاد باشی !!!!!!!!!!!!!
چی شد !؟............................................... .................................................. ..................
خیلی در تالار کم پیدایی...واقعا تالار به تو نیاز داره.....ببین چقدر همه نگران حال تو هستند....مریم123 عزیز برگرد.....
اگر اذیتت کردیم و از دست ما دلخوری برگرررررررررررررررررررررد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
قرصای من کجاست؟!