RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام
نذار زندگیت خراب باشه . مشکلات بعد طلاق خیلی زیاده ها .حتی همین پدر و مادر کلی بعدا سرکوفت بهت میزنن.
اگه هم بعدها موردی پیدا بشه یا خیلی سطح پایین برات میاد یا اگه سطح خوبی داشته باشه مدام ازدواج اولت رو توی سرت میزنه.وضع ازدواج که خیلی خرابه .
مرد عمل هستی یه راه بهت پیشنهاد کنم؟
این راه رو که میخوام بهت پیشنهاد کنم توی شرایط کسایی مثل شما شاید افراد کمی باشند که این کارو انجام بدن. برای همین هم هست که اکثرا به اینجا که میرسه کار ختم میشه به طلاق.اما شما بیا و یه فرد متفاوت باش . بیا و دلت به حال زندگیت که با عشق شروع کردی بسوزه . بیا و سرنوشتت رو با دستای خودت تغییر بده.با توکل به خدا
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام
مرسی که راهنمایی می کنید
میدونید دیروز چه اتفاقی افتاد؟:302:
من تو مجتمعی که زندگی می کنم خاله ی دوستم و زن عموی شوهرم با من همسایه هستن
زمانی که مادرشوهرم به خونه من اسباب کشی می کرده اینا دیدن
مادرشوهرم به زن عموی شوهرم گفته که اره داریم اینو طلاق میدیم و ما هم وسایلمونو میاریم که اینجا زندگی کنیم
در این زمان خاله دوستم از دوستم می پرسه که این مادرشوهرش داره میاد اینجا دوستم هم گفته اره الان 40 روزه که با شوهرش قهره
خاله دوستم هم زن عموی شوهرمو دیده و گفته که اینا چرا اینطوری می کنند اخه اون دختر زندگیشو دوست داره
حالا نمی دونم اون زن عموی رفته چی گفته که
دیشب برادر شوهرم اس ام اس داده که اره خاله دوستت چیکاره هست که در زندگی شما اظهار نظر می کنه میگه اگه کسی با ابروی ما بازی کنه من ولش نمی کنم
دیشب با این اس ام اس ها خیلی ناراحت شدم و هیچ جوابی به برادر شوهرم ندادم و وقتی دیدم خیلی داره تند برخورد می کنه به پدرم گفتم و پدرم به برادر شوهرم زنگ زد و خیلی محترمانه بعد از احوال پرسی گفت خواهش می کنم تمنا می کنم دیگه اس ام اس نزنید دختر من اعصابش خراب میشه
دیگه از دیشب خبری نیست
به خدا موندم
نمی دونم منظوره اینا از این کارا چیه
خودشون ابروی منو بردن حالا یه اظهار نظر اونم همسایه خود شوهرم که نیتش خیر بوده این همه اونا رو ناراحت می کنه
اینا واقعا تصمیمشون طلاقه و شمشیرو از رو بستن
به نظرتون من چیکار کنم
اگه اقدام کنم واقعا طلاق می گیرم یا به اون زندگی برمی گردم
اخه اگه برگردم این زندگی چی میشه
اونا دیگه اصلا منو نمی خوان
تو رو خدا کمک کنید
خیلی داغونم
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام مریم جان
تنها کسی که تو این تالار بیشتر به فکر من هست شمایید
بله عموم امروز به عموی شوهرم زنگ زده و برای فردا که تعطیل هم هست قرار گذاشتن
به نظرتون اخره این ماجرا چی میشه؟:302:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس نمیخواد از الان به آخرش فکر کنی،
هر چقدر آرامش خودتو حفظ کنی بهتر میتونی تصمیم بگیری.
همه چی رو به خدا بسپار و ازش بخواه چیزی رو پیش بیاره که به صلاحته
نه اون چیزی رو که تو دوس داری اتفاق بیفته.
بعد از هرسختی آسونیه،مطمئن باش:46:
تقصیراتتو به عهده بگیر اما به خودتم احترام بذار.:72:
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
ما همه دوستت داریم گل یاس عزیز
متاسفانه شوهرت چشماشو رو به حقیقت بسته و امیدوارم زودتر متوجه بشه که چه فاجعه ای ممکنه رخ بده. عزیز دلم امشب برات خیلی دعا میکم. انشاالله به حرمت حضرت فاطمه زهرام که شده فردا با پادرمیونی عموتون این مساله ختم به خیر بشه. قربونت برم اینقدر خودتو عذاب نده . انشالله حل میشه. تو فقط نترس.
متاسفانه شوهر شما خیلی بی تجربه اند و رادن به این تل هیزم جرقه میزنن. تو فقط خوددار باش . بذار بزرگترا پادرمیونی کنن.
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
سلام یاس عزیز
من همیشه پیگیر تاپیکت هستم ولی همیشه از دستت حرص می خورم
و از این دلم می سوزه که اینقدر با لجبازیهات افسار زندگیت رو دادی دسته یه سری آدم که خودشونم نمی دونند خیر و صلاحشون چیه
عزیز من تو باید با همسرت رو در رو و بدون دخالت هیچ کسی خیلی منطقی و آروم و به دور از لجبازی صحبت کنی
صحبت که می گم تو دادگاه و پشت تلفن و با sms نیست!!!!!!!!
عنان زندگیت رو خودت بگیر دستت و اینقدر دست این و اون نده
اینقدر هم حرفای این و اون برات مهم نباشه
بابا اینکه داری ازش یه آدم بزرگ وحشتناک می سازی همسرته که قبلا خیلی راحت هزار تا حرفتو بهش می زدی
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
یادت نره عزیزم
زیباترین عکسها در اتاقهای تاریک ظاهر میشن
پس هر وقت تو قسمت تاریک زندگیت واقع شدی بدون که
...خدا می خواد یک تصویر زیبا ازت بسازه
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل ياس واقعا از روندي كه قهرت در پي داشت متاسفم.و از اين كارشناسان ديگه به سراغ تابيكت نيومدن متاسف تر...البته در اولين صفحه ي همين تاپيك نظر كارشناس baby رو ديدم كه شما بهش بي توجهي كردي ...اما خوب كاريه كه شده و ديگه نميشه تصحيحش كرد.اما ميتونه از همين تاپيكت هم يه درسي بگيري و اونم اينه:
گاهي بعضي از كارها رو اگر در موقع مناسبشون انجام ندي و اون تايم بگذره ممكنه نتايج مخربي برات به همراه داشته باشه.هر چند اگر بعدا انجامش بدي اما ديگه دير شده...(براي مثال بي توجهي به نظر كارشناسان كه نتيجه اش نا اميدي اونها در تصحيح رفتار شما بود.يا تاخير در تماس با همسرت كه نتيجه اش افزايش بي مهري و مهر تاييد به همه ي واگويه هاي ذهني همسرت بود).
حالا با توجه به همين درس ساده اي كه ياد گرفتي ميتوني به بغرنج بودن شرايطت پي ببري.به اين كه چقدر بايد هر حركتت دقيق و حساب شده باشه و به دور از احساس و هيجان مداري درست عمل كني.
من اين روند رو كه نتيجه ي زندگيتون و تصميم براي اون محول شده به بزرگترها زياد نميپسندم،(كه البته اين جا جاي بحث در موردش نيست) اما حالا كه شرايط اين طور رقم خورده اگر واقعا خواهان اصلاح زندگيت هستي (به اين قسمتش بايد خوب فكر كني.چون ممكنه كار خيلي دشواري باشه) بايد از هيچ كوششي دريغ نكني.به حرفهاي منفي ديگران توجه نكني،متاسفانه وقتي زوجي به اين مرحله ميرسن نميدونم چرا همه دلشون ميخاد هر ناراحتي يا دلخوري كه از خانواده ي طرف مقابل به دلشون سنگيني كرده با اعمال در زندگي اين زوج خودشونو خالي كنن،يه جورايي انگار مصاف، مصاف پيگيري ناراحتي هاي شخصي ميشه تا كمك به اون زوج.به همين خاطر در اين روند هر چقدر افراد نزديكتر و معتمدتر و البته با تجربه تر كمك حالت باشن به نفعته.
با عموت صحبت كن(باز ميگم اگه واقعا خواهان اين زندگي هستي ،چون مسلما سختي هايي رو پيش رو داري) و ازش بخواه تا روند گفتگو رو فعالانه به سمت اين موضوع كه قصد بهبود زندگيتونو داريد پيش ببره،نه اين كه بره اونجا و بگه شما چي ميخاييد چون به نظر ميرسه همسرتونم بد جوري روي دنده لج افتاده.(فعلا فقط هدف آرام كردن جو باشه بعدا براي اعمال خواسته ها وقت هست)
حتما حتما با عموت صحبت كن،لازم نيست بشيني و باهاش درد و دل كني و از مشكلاتت بگي(چون اين جوري احساساتشو بر مي انگيزي كه ممكنه فردا به ضررت تموم بشه) بلكه براش روشن كن كه ميخاي دقيقا گفتگو به چه سمتي هدايت بشه،اگر هم شرط و شروطي گذاشته شد لازم نيست عموت همون روز جواب بده،در كل هر چقدر گفتگوي فردا مثبت تر و دنباله دار تر باشه به نفع شماست.چون هم آتيش هر دو طرف سردتر ميشه و هم اين كه فرصت پيدا ميكنيد تا رفته رفته تصميم بگيري نه عجولانه.
در مراحل بعد سعي كن خودت با همسرت صحبت كني و رفته رفته يك بار ديگه حريم زندگيتو به دست بياري.
اميدوارم گفتگوي فردا به بهترين شكل صورت بگيره، به خدا توكل كن،از درگاه خودش بخواه تا كمكت كنه...
موفق باشي
RE: می خوام خودم رو اصلاح کنم و به زندگیم برگردم
گل یاس جان
با وجود اینکه خودم هم بسیار درگیر مشکل یکی از عزیزانم هستم و هر لحظه دارم از غم آب میشم و میسوزم نگران زندگی تو و دریا و دیگه بچه های تالار هم هستم.(اما چون حق عضویت !! پرداخت نکردم نمیتونم در تاپیک فرشته مهربان که برای دردمندان دعا میکنم پست بدم.)
به فردا امیدوار باش.من دلم روشنه.همین که این قرار گذاشته شده خوشد خیلی قدم مثبتیه.
امشب به نیت شما و تک تک بچه های دردمند تالار نماز شب میخونم و فردا روزه میگیرم.به امید اینکه مشکل تک تک شما و مشکل عزیز منم حل بشه.