RE: توي آتيشي كه خودم با ندانمكاري و غفلت ايجاد كردم دارم ميسوزم
سلام امید زندگی
من عضو این سایت نبودم. این تاپیکو که خوندم عضو شدم تا نظرمو به عنوان به مرد متاهل بگم ایشالله کمک کنه.
اول اینکه این حرف شوهرت که میگه همه عذابایی که کشیدی به اندازه یه اپسیلون عذاب اون نیست رو باور کن.
دوم از چیزایی که نوشتی به نظرم میاد شوهرت دوستت داره
سوم زمان مهم هست ولی مهمتر از اون(البته از اوایل این قضیه که بگذریم) اینه که شوهرت حس کنه که پشیمونی. نه به خاطر بچه نه به خاطر زندگی مشترک بلکه به خاطر کاری که کردی پشیمونی. بنابراین خنده ها و شادیهای تو ممکنه این حسو بده که پشیمونیت برای اینه که میخوای بالا سر بچت باشی یا آبروت نره یا ...
سعی کن حس پشیمونیتو درک کنه. سعی کن با خنده های اون بخندی. شادی اون فقط تو رو به وجد بیاره. (یه جورایی که حس کنه فقط با اجازه اون شکفته میشی)
چهارم و آخر اینکه این حقو بهش بدی که همیشه نرمال نباشه. وقتی این حقو بهش بدی ناراحتی هاش رو درک میکنی و غیر نرمال بودنشو تحمل میکنی. البته طبیعتا تو هم ناراحت میشی فقط تنها کاری که نباید بکنی هیستریک شدنته.
RE: توي آتيشي كه خودم با ندانمكاري و غفلت ايجاد كردم دارم ميسوزم
این تاپیک به علت طولانی شدن قفل می شود
omid- zendegi عزیز
لطفاً بعد از جمع بندی راهکارهای داده شده توسط دوستان ، در صورت نیاز به راهنمایی بیشتر ، تاپیکی جدید با عنوانی گویا باز کرده و بعد از شرح مختصری در 5 سطر در باره مشکلتان ، جمع بندی راهکارهای ارائه شده توسط دوستان را آورده و نتیجه عمل به آنها را ذکر کرده و مسئله جدید خود را بیان کرده و از دوستان راهنمایی بخواهید .
موفق باشید
.