RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
نقل قول:
نوشته اصلی توسط n1n2n14
تو دو روز آخر مسافرت بهش گفتم این قضیه رو و اینکه چرا منو همش تنها میذاری و منو بیرون نمیبری روز آخری
و همش پیشم بود و اصلا بیرون نرفت با اینکه اون پسره و دوستش بیرون بودن، گفتم به خاطر من نمیری بیرون گفت آره گفتم اگه دوست داری برو گفت نه میخوام پیش تو باشم گفتم واقعا ناراحت نیستی که با اونا نرفتی و پیش منی تنها گفت نه دوست دارم ااینطوری باهم هستیم به جای اینکه با اونا باشم پیش توام بهتره که.
اما میدونم واسه اینکه غصه نخورم و دیگه گریه نکنم این کارو کردو اینارو گفت.
عزیزم تو یکم حساسی ، خیلی دل نازک و یکم هم ضعیفی
به نظرم همینکه همسرت بخاطر تو نرفته یعنی خیلی دوستت داره و شعورش هم خوبه
خدا رو شکر کن خانم اصلا هم انقدر نگرانی به خودت راه نده
مشکل تو با یه کم واقعا یکم سیاست و محبت تو به همسرت حل میشه اصلا مشکل حادی نیست که..... تو بزرگش نکن
ناراحت نشیا ولی میگم خیالت راحت شه به نظر میاد 70 درصد تو داری اشتباه میکنی
اخه واسه چی بیخودی غصه می خوری درکت میکنم چون وجود پر احساسی داری دوست دارس همسرت فقط بهت توجه و محبت کنه
عزیزم زندگی خیلی پستی بلندی داره گاهی نمیشه همه چیز روبره راه باشه
سعی کن یکم مسلط باشی روی خودت و زندگیت بخدا خیلی راحته
تو یکم حساسیتت رو کم کنی حل میشه
در ضمن دیگه توی دعواها خودتو نزن به هیچ وجه
تو زنی باید قدرت کنترل دعوا رو تو داشته باشی نا سلامتی
به همسرت نشون بده قوی هستی نه ضعیف اینطوری دلش محکم میشه به این زندگی
و انشاء ا... همونی میشه که باید باشه
توکل کن بخدا و زندگیتو با دقت ببر جلو نه با غصه
واسه خودت درد نتراش عشق بساز
موفق باشی:72:
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
همه ي اون فكرا داره ديوونم ميكنه.
چطوري سياست داشته باشم؟ چطوري باهاش رفتار كنم؟
چيكار كنم مثل قبل باهام رفتار كنه؟ چيكار كنم با من بهش خوش بگذره ؟
چيكار كنم همونطوري كه تو دوستيمون ميگفت باشه؟
چرا هيشكي به من كمك نميكنه دارم از غصه ميميرم؟:302:
چيكار كنم با من بودن رو به با هر كس ديگه اي بودن ترجيح بده ؟
چيكار كنم هر حرفي و هر ايرادي ازش ميگيرم و هر پيشنهادي بهش ميدم نگه گير نده نگه عصبانيم نكن نگه سر به سرم نذار؟دلم ميخواد همونطور كه ميگفت عشقشو نشونم بده.
بچه ها من اصلن حالم خوب نيست. نميتونم آروم باشم و به اين چيزا فكر نكنم. دلم ميخواد بميرم...... هيشكي تاپيكمو نميخونه يا راحت ازش رد ميشه حتما بايد شوهر آدم بزنه كبودش كنه يا بهش فحش بده يا خيانت كنه يا... كه بهش راهنمايي بدين يكي كمكم كنه....... دلم ميخواد بميرم ه منو نداشته باشه كه يادش بياد منو دوس داشته كه يادش بياد ميگفت من همه چيزشم كه يادش بيفته ممكنه يه روز ديگه نباشم :302:
(فقط نگيد برو مشاوره بنا به دلايلي نميشه و نميخوام برم)
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
عزیزم به خودت مسلط باش
به خدا بهت سر میزنم ولی نمیدونم چی بنویسم
منم مثل تو بودم
اون اوایل که یه عشق آتشین داشتم، وقتی روشو بر میگردوند تموم دلم به آتیش کشیده میشد، مثل مرغ سرکنده میشدم و نمیدونستم چکار کنم، تو خودم آتیش میگرفتم و ...
ولی حالا بعد از یکسال یه کم آرومتر شدم، انگار عادت کردم، قبول کردم که حرفهای قبلش دروغ بوده و منه ساده باور کرده بودم
و کم کم ، کمرنگ تر و کمرنگ تر ، تا اوضاعم اینه که میبینی
میدونم خیلیا بهت میگم آروم باش، تقصیر توئه، حساسی و ...
ولی امثال من و تو قربانی تربیت غلط دختر و پسر تو جامعه هستیم
دخترها، عاطفی، محدود و بدون کوچکترین اجازه برای تعدیل عواطفشون و آموزش اینکه تمام عشقتو نثار کسی کن که قراره شوهرت باشه و پسرها کم عاطفه، و آزاد تو برآورده کردن عواطف و غرایزشون
وقتی برای ازدواج به هم میرسیم، پسری که بارها عاشق شده و اینقدر حرفهای قشنگ زده و کارهای قشنگ کرده که حالا میخواد تو زندگیش استراحت کنه و یه جا لم بده و تلویزیون ببینه میفته کنار یه دختر که تمام عمرش تو رویاهاش قشنگترین حرفها و قشنگترین کارها رو برای شوهرش آماده کرده و حالا هرچی تلاش میکنه عاشق باشه جوابی نمیگیره
داستان من و تو اینه عزیزم
داستان خیلی از دخترها اینه
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
این لینکی که آویژه زحمت کشیده را بخون.
وقتی خوندمش یاد شما افتادم و منتظر بودم تاپیکت بالا بیاد و بهت بگم. چون یادم نبود اسمتون و عنوان تاپیک چی بود.
با دقت بخون.
حالا که امکان مشاوره رفتن نداری، باید خودت خیلی مطالعه کنی و به خودت کمک کنی.
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
n1 عزیزم؟؟!!
چی شدی دوباره؟ داشتی خوب پیش میرفتی که
آره حق داری ناراحت بشی
شمیم حرف قشنگی زد ...امثال من و تو قربانی تربیت غلط دختر و پسر تو جامعه هستیم
به خدا مردها همشون اینطورین.اونقدر که ما واسشون داریم به آب و آتیش میزنیم اونها نمیزنن
فکر نکن مردی هست تو دنیا که صبح که از خواب پا میشه تا شب عین پروانه دور زنشه.. نیست والا نیست
آخه ذاتشون فرق میکنه با ما زنها... نه اینکه اونها بد هستند نــــــــــــــــــــــــ ــــه ما اونها رو یکجور دیگه میبینیم
به خدا شوهر من خدای احساسه.... ولی یک وقتایی( به خصوص تو دعوا و بعد از دعوا) به شمر و یزید میگه زکی
همه ماها شوهرهامون احساس دارن عشق دارن علاقه دارن ولی ما هی میریم عین کنه میچسبیم بهشون بعد اونها انگار دارن خفه میشن عوض اینکه درک کنند فاصله میگیرن...
آروم باش... حواست به خودت باشه تا اوضاع درست بشه
یک کم شخصیتت وابسته شده و ار اقبال ما زنها ، مردها اینو تیز میفهمن( حالا واسه بقیه چیزها قربونشون برم کند ذهنن)
مرد ، زن وابسته نمیخواهد
زن گریه ای نمی خواهد
زن التماس کن نمیخواهد
مرد ، زن عشوه ای میخواهد که با عشوه رامش کنه
زن شیرین زبون میخواهد که با زبون رامش کنه
زن سر سخت میخواهد که جرات مندانه رفتار کنه
هر مردی هم یک غلقی داره
من تو حیلی از زنهای اینجا فقط گریه بلدیم و التماس ... اگه بگه میرم میخواهیم بمیریم از ترس
من تازه دارم یاد میگیرم از راهش بر بیام (بعد از 2 سال) تو هم تلاش کن بشناسیش
****
اگر حرف بدی زدم آقایون و خانمهای سایت دعوام نکنین.. نظرات شخصی بود
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
منم با یکتا موافقم
می دونی چرا ؟؟؟ چون تنها مشکل تو با همسرت اینه که یکم توی درک همدیگه و کنترل خودتون توی عصبانیت ها مشکل دارین واسه همین برای زندگی تو بسیار امید هست و بسیار روشنی و خوشبختی در راه است.
سیاستی که گفتی بلد نیستی دقیقا همونه که یکتا جوت گفت: شیرین زبونی نه گریه و التماس - عشوه نه خواهش و گیر دادن که بیا بهم محبت کن. و ...
عزیزم توقع نداشته باش که همسرت مثل دوران دوستیت رفتار کنه نه اون هیچ کس دیگه نیتونه اون موقع دست و پا میزد تورو داشته باشه اما الان داره تورو حس مالکیت داره و خیالش راحته چرا باید دنبال عکس تو توی گوشیش باشه در صورتی که چهره همسرش رو هر شب میبینه و از این راضیه و خوشنود.
نمیه پر لیوان رو ببین
ما خانم ها تشنه محبتیم اما اقایون دو دسته اند. یکی: دوست داشتنشون رو نوع دیگه ای نشون میدن و ذات خوبی دارن و این عشق درونشون نهفته است . دسته دیگه : از مردا کلا ذاتشون خرابه شخصیت ندارن و هیچی نمیفهمن چه برسه به اینکه بخوان بفهمن عشق چیه .
هر یکی از ما گیر یکی از مردای این دو دسته میشیم
خوشحال باش همسر تو جز دسته اوله و خداروشکر کن
واسه همینم من گفتم تو باید حساسیتت رو کم کنی چون همسرت ارزشش رو داره
پس خدا رو شکر کن
و توکل کن به خدا
:72:
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
شميم جون فرانك جون و يكتا جون ممنون از همدرديتون :72:
من هرچي كه ميگينو ميخونم اما نميدونم چمه به جايي نميرسم انگار دارم دق ميكنم نميتونم آروم شم همش به اين فك ميكنم كه به اون حس و عشقي كه فكر ميكردم نميرسم من كه قرار نيست از كسه ديگه اي اينارو بگيرم پس اميدم به چي باشه اون اولين و آخرين گزينست برام اما اگه همينطوري باشه تا آخر عمر حسرت به دل مي مونم من اينطوري نميخوام دارم ميميرم ازين فكرا نمی دونم
چرا هیچ کارشناسی سر نمی زنه
اینجا همه فقط به رتبه های افراد نگاه می کنند و هر کی رتبه اش بیشتر باشه به تاپیکشم بیشتر سر می زنند
کاش یکی اینجا هم بیاد و راهنمايي كنه حداقل نقدم كنه حداقل شوهرمو خوب جلوه بده دلم ميخواد بميرم اينجام هيچكي كمك نميكنه
:325:
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
سلام دوست نازنین
ببین اختلاف نظر و از این مدل دعواها تو زندگی هر زن و شوهری پیش میاد دلایلش هم مختلفه مثلا ممکنه طرف سر کار از دست همکارش عصبانی بوده و حالا عصابانیتشو با کوچکترین چیزی خالی میکنه. ولی بخصوص مردها، اگر جلوی رفتار زشتشون وانستی، دوباره تکرار می کنن. هیچوقت نباید مظلوم بشی چون به قول معروف هر جا که مظلومی هست ظالمی هم در کنارش سبز می شه.
لازم نیست همسرت ازت عذر خواهی کنه و به زبون بیاره چون مردها خیلی لجبازتر و مغرورتر از این حرفا هستن. همین که بهش بفهمونی که از کار دیشبش خیلی ناراحت شدی، و چند روزی هم بهش سرویس ندی کفایت می کنه.
امیدوارم بتونی توی مشکلات بعد از این، با درایت بیشتر رفتار کنی و هیچوفت هم خودتو سرزنش نکن بخاطر کاری که بد نبوده ولی همیشه خودت و طرف مقابل هم قرار بده.
بوس بوس
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...
شميم جون فرانك جون و يكتا جون ممنون از همدرديتون 72
من هرچي كه ميگينو ميخونم اما نميدونم چمه به جايي نميرسم انگار دارم دق ميكنم نميتونم آروم شم همش به اين فك ميكنم كه به اون حس و عشقي كه فكر ميكردم نميرسم من كه قرار نيست از كسه ديگه اي اينارو بگيرم پس اميدم به چي باشه اون اولين و آخرين گزينست برام اما اگه همينطوري باشه تا آخر عمر حسرت به دل مي مونم من اينطوري نميخوام دارم ميميرم ازين فكرا نمی دونم
چرا هیچ کارشناسی سر نمی زنه
اینجا همه فقط به رتبه های افراد نگاه می کنند و هر کی رتبه اش بیشتر باشه به تاپیکشم بیشتر سر می زنند
کاش یکی اینجا هم بیاد و راهنمايي كنه حداقل نقدم كنه حداقل شوهرمو خوب جلوه بده دلم ميخواد بميرم اينجام هيچكي كمك نميكنه
325
RE: از زندگی و دعوا با شوهرم خسته شدم...