RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقلیما عزیزم
افکار سطحی و مزاحم ممنوع
ناراحت نشی ولی اشتباه از خودت بوده که خیلی بدون موقع این مسایل مطرح کردی خوب خیلی حرکتت خوب بود که عذر خواهی کردی تو ادامه نده رفتار عادی داشته باش همسرتم مطمینم به زودی فراموش می کنه ولی اقلیما جان ببین تا همسرت میاد باور کنه که اقلیما درکش میکنه همراهش و ... یهو میزنی خرابکاری میکنی خوب باعث میشه اونم عککس العمل شدیدتر نشون بده
راجع به امام زادم درکت میکنم ولی قرار نبوده که تو با احساس بد بلند شی بری اونجا ها !!!! ببین هرچیزی تو زندگی هزینه ای داره هزینه اینکه بتونی همراه همسرت باشی اینکه یه جاهایو که دوستم نداری بری خودت انتخاب کردی ولی نه با احساس بد نه تحت فشار شرایط از هر نظر واسه خودت خوب کن و برو مثل برخورد اونروزت تو امام زاده و بدون قرار نیست تو کوتاه مدت جواب بگیری ولی شک نکن اگه تو همراهیتو بی منت بی ازار بی گیر دادن بی بد خلقی و ... ادامه بدی همسرتم تغیر میکنه اونم شرایط تورو خواسته هات درک میکنه ولی باید راهکارهارو انجام بدی .
تو خودت خیلی راهنمایی های خوبی تو تاپیکم به من میکنی پس خسته نشو و رفتارهای درستت خراب نکن :72:
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
سلام اقلیمای عزیزم.چند روزی رفته بودیم دوتایی مشهد و جاتون خالی خیلی خیلی خوش گذشت و دیروز برگشتیم.
اقلیماجونم درکت میکنم .میدونی من یه خصوصیت دارم که فکر میکنم خیلی منفیه و باید سریع خودمو اصلاح کنم .اونم اینه که گاهی اوقات خانواده همسرمو با خانواده ی خودم مقایسه میکنم.بطورمثال :
دیروز ساعت یک ظهر رسیدیم شهرمون.قبل از رسیدنمون مامانم زنگ زد و گفت بابا میاد دنبالمون و ناهار حتما بریم اونجا.(این درحالی بود که 5روز که در سفربودیم یه بارم مادرشوهرم به من زنگ نزد و دوباری به همسرم زنگ زده بود) رفتیم خونه بابا اینا .ناهار خوردیم و رفتیم یذره استراحت کنیم .وقتی از خواب بیدار شدیم دیدیم مامانم تمام لباسهامونو توی ماشین انداخته و شسته و پهن کرده .توی دلم یدفه آشوب گرفت.خیلی گریم گرفته بود.چقدر پدر و مادرم ماهن....
بعدم رفتیم خونه خودمون.اما تا شب دریغ از یه تماس از طرف خانواده شوهر (زیارت قبول )...نه...خبری نشد....از اون طرف دوباره مامانم تماس گرفت اگه چیزی بیرون لازم دارین بابا داره میره خرید واسه شما هم بخره...
یدفه دست خودم نبود و زدم زیر گریه...همسرم اومد کنارمو منم با بغض همه چیو بهش گفتم...(میدونم شاید اینجارو اشتباه کرده باشم)
بهش گفتم حساس میکنم اونا تورو میخان و منو کمرنگ میبینن....
هرچی یاد بابا و مامانم میوفتادم و مقایسه با اون طرفیا گریم بیشتر میشد...همسرم منو آروم کردو گفت بهت حق میدم .
اقلیما جون اینارو گفتم که به یه نکته برسم.همسرم میدونی چی گفت؟؟
گفت: عزیزم میدونم حق با تو هست.اما داری خودتو اذیت میکنی بخاطر چیزایی که قرار نیس تاثیری روی زندگیمون داشته باشه و فقط خودتو اذیت میکنی و زندگیمونو تلخ...سعی کن خودتو بزنی به بیخیالیییییییییی....
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
سلام پریماه جان
زیارتت قبول عزیزم
منم مشکلات تورو زیاد دارم ولی می دونی فرق منو تو چیه
تو رفتار همسرامونه
منم دلم می خواست همسرم عین همسر تو درکم می کرد و حق به من می داد و ارومم می کرد ولی اون جبهه گرفت مقابل من
من فقط یه همراهی و دلداری می خواستم نه هیچ چیز دیگه ای
وگرنه من رفتار پدر شوهر و مادرشوهرمو که 30 سال از من بزرگترند رو نمی تونم و نمی خوام که تغییر بدم
دیروز زنگ زدم به مادر شوهرم از اول تا اخر حال و کار و بار پسرشو می پرسه یه نپرسید تو چی کار می کنی تو کی از سر کار اومدی ؟!!!!!!
مثل این پسر ندیده هااااا
در صورتی که ظهرش با پسرش حرف زده بود ولی با من دو روزی بود حرف نزده بود!!
ولی من دارم رو خودم کار می کنم که خانواده همسرمو به فراموشی بسپارم و فقط گاهی به خاطر همسرم باهاشون در ارتباط باشم
دلم نمی خواد هیچ وقت رفتارشون برام مهم باشه
دلم نمی خواد هیچ وقت ازشون توقعی به عنوان عروس داشته باشنم
دلم نمی خواد حتی کلمه ای در مورد پدر و مادر همسرم با همسرم حرف بزنم تا دلخوری پیش بیاد و برگرده به من بگه هدفم تو زندگیم خدمت به پدر و مادرمه!!!
دلم خیلی شکسته
صحرای عزیزم بابت حرفات ممنونم چند باری خوندمش
ازتون می خوام بهم کمک کنید حساسیتمو کم کنم
[color=#FF0000]گفت: عزیزم میدونم حق با تو هست.اما داری خودتو اذیت میکنی بخاطر چیزایی که قرار نیس تاثیری روی زندگیمون داشته باشه و فقط خودتو اذیت میکنی و زندگیمونو تلخ...سعی کن خودتو بزنی به بیخیالیییییییییی....[/color]
حرف قشنگو خوبیه که ادم اگه از همسرش بشنوه دیگه هیچ غمی تو دلش نمیمونه
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقلیما مقایسه ممنوع
هر مردی خصوصیاتی داره شوهر پریماه اینجوری بهش حق میده . همسرتو یه دوریو تموم میکنه میاد خونه پدر مادرت و همسر من 9 ماه اونجا نیامده . همسرت و فقط و فقط با قبل خودش مقایسه کن یادم میاد پست های گذشت یه عالمه مشکل بود ولی الان تحت عملکرد تو همسرتم یه عالمه پیشرفت کرده . همه می خوان به قله برسن ولی خوشبختی همون موقعی هست که دارن از کوه میرن بالا . ببین از الان از همین یکم بهتر شدن ها لذت ببر چمیدونی فردا چی میشه چرا اینقدر زوم شدی به خانوادش به عکس العملاش به خانوادش ببین این خیلی خوبه که یه مرد در مقابل پدرمادرش احساس مسولیت داره این معنیش تضمین فردای تو هست ولی مشکل همسرت اینکه فقط بلد نیست مهارت نداره بین شماهارو بگیره که البته خیلی از زن ها و مردها فاقد این مهارتن و میتونی بهش یاد بدی . در عین حال اینجا از خیلی از دوستان شنیدم که هی میگن مادرشوهر مثل مادر نیست و .... با اینکه خودم خیلی از خانواده همسرم دلخورم و احساس منفی بهشون دارم ولی واقعیت اینکه اونام مادرن مثل خودمون که یروز مادر می شیم فکر میکنی چه حسی به پسرمون داریم ؟ بعد ازدواجش چه جوری میشیم ؟ اقلیما ازت خواهش میکنم فقط نیم ساعت به این فکر کن تصویر مادرشدنت پسرت و عروست .توقعاتت . اینکه توام جایز الخطا هستی یا نه ... . من فکر می کنم مادر همسر تو من و خیلی های دیگه بدجنس نیستن فقط [color=#FF0000]بی مهارتن و با این بی مهارتی ها همه چیو بهم میریزن . خلاصه نذار زندگی که میتونی کنار همسرت هرروز بهتر کنی فدای این روابط بشه
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
درکت میکنم اقلیما... همسرم میگه من خیلی حساسم...دیشب وقتی زدم زیر گریه و گفتم فکر میکنم اونا منو دوس ندارنو منو نادیده میگیرن..یدفه همسرم چشاش اشکی شدو گفت خودم جبران میکنم برات....
میدونم همسرم کنارمه و دوستم داره...اما من انتظاراتی دارم از خانواده همسرم.... هرگلی یه بویی داره...امشب قراره بیان خونمون..من خودمو میشناسم نمیتونم باهاشون سرسنگین باشم اما..... میدونی به همسرم چی میگم؟ همیشه بهش میگم عزیزم من دوست دارم همیشه خوب باشم.مهربون باشم .خودمو نگیرم......وقتی سعی میکنم خوب باشمو میبینم محبتی که انتظار دارمو از اونا دریافت نمیکنم /به خودم شک میکنم ..کجای کارم ایراد داشته/؟؟؟؟؟
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
صحرای عزیزم راست میگی شاید روزی برسه که ما بدتر از مادرشوهرامون رفتار کنیم
می خوام فقط بی تفاوت بشم همین
صحرا اینقدر حساس شدم همش گوشیه همسرمو چک می کنم و بهم میریزم از اینکه اینقدر در طول روز باهم در تماسند
دیروز با هم قهر بودیم بهم زنگ نزد بعدشم sms داد که سرم خیلی شلوغه دیشب که گوشیشو چک کردم دیدم همون زمان که به من sms داده سرم شلوغه به خواهر و مادر و پدرش زنگ زده اتیش گرفتمو حالم خیلی بد شد
پریماه جان برات خوشحالم که همسرت درکت می کنه سعی کن به هیچ عنوان حساس نشی وگرنه روزی میرسه که نارتحتید واسه همسرت مهم نیست
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
اقليما جون نوشته:
صحرا اینقدر حساس شدم همش گوشیه همسرمو چک می کنم و بهم میریزم از اینکه اینقدر در طول روز باهم در تماسند
دیروز با هم قهر بودیم بهم زنگ نزد بعدشم sms داد که سرم خیلی شلوغه دیشب که گوشیشو چک کردم دیدم همون زمان که به من sms داده سرم شلوغه به خواهر و مادر و پدرش زنگ زده اتیش گرفتمو حالم خیلی بد شد
اگه گوشيش را چك نكني ديگه اينقدر زنگ نمي زنه. يكبار امتحان كن، ضرر نمي كني. :305:
اگه چك نكني ديگه اينقدر به هم زنگ نمي زنند. حال خودت هم بهتر مي شه.:305:
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
لیلا جون از کجا با اطمینان این حرفو می زنی میشه دلیلشو بگی/.
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
چون هم خودم امتحانش كردم جواب داده.
و هم به چند نفر ديگه پيشنهاد دادم، امتحان كردند و خيلي جواب گرفتند و اين موضوع را بهم گفتند. كه از وقتي موبايل شوهراشون را چك نمي كنند هم اعصابشون راحت تره و هم ارتباط و حساسيت شوهرشون روي ارتباط با خانوادش كمتر شده.
امتحان كن ضرر نمي كني.
هر وقت هم كه وسوسه شدي اين كار را بكني ياد اين بيفت كه تجسس در كار ديگران جزء گناهان كبيره است.:305:
RE: چه طور حد تعادل رو به همسرم یاد بدم؟
لیلا جان من بابت این کار خودم خیلی ناراحتم و همیشه خودمو سرزنش می کنم ولی واقعا دسته خودم نیست وسوسه میشم به خصوص وقتی با هم سر خانواده اش بحث کرده باشیم بیشتر وسوسه میشم این کارو بکنم
اگه راه حلی داری بهم بگو
تو هم حس منو داری برای ترکش چی کارا کردی؟